#زندگی_شهـدایی
هـر چی از پشـتِ درِ آشـپزخونه خواهـش کردم فایـده نداشـت. در رو بسـتـہ بـود و میگفت: «چیـزے نیسـت الآن تـموم می شـه».😁
وقـتی اومـد بیـرون دیـدم👀 آشپزخونه رو مـرتبـ کرده،🙂 کـفِ آشـپزخونه رو شـسته، ظـرفها رو چـیده سرِ جاشـون،🍽 روے اجاق گاز رو تمـیز کرده و خلاصـه آشپـزخونه شـده مثل یه دسـته گل💐👌. گفـتم: «با ایـن کارها مـنو خـجالت زده میکنی😓». میگفت: «فقـط خواسـتم کمکی کرده باشـم😇».
#شهـید_صـیاد_شـیرازے❤️
.
نسبت به تربیت بچه ها خیلی حساس بود. سعی می کرد به وسیله مطالعه و مشورت با کارشناسان بهترین روش تربیتی رو انتخاب کنه. یه روز دیدم بعد از واکس زدن کفش های خودش، شروع کرد به واکس زدن کفش های پسر بزرگمون. وقتی علت اینکارش رو پرسیدم، گفت: پسرمون جوونه وممکنه اگه مستقیم بهش بگم کفشت رو واکس بزن، جواب نده. اینکار رو می کنم تا به طور عملی واکس زدن رو بهش یاد بدم
#شهید_صیاد_شیرازی
@payamavarannoor
.
نسبت به تربیت بچه ها خیلی حساس بود. سعی می کرد به وسیله مطالعه و مشورت با کارشناسان بهترین روش تربیتی رو انتخاب کنه. یه روز دیدم بعد از واکس زدن کفش های خودش، شروع کرد به واکس زدن کفش های پسر بزرگمون. وقتی علت اینکارش رو پرسیدم، گفت: پسرمون جوونه وممکنه اگه مستقیم بهش بگم کفشت رو واکس بزن، جواب نده. اینکار رو می کنم تا به طور عملی واکس زدن رو بهش یاد بدم
#شهید_صیاد_شیرازی