eitaa logo
🇮🇷پیام آوران نور🇮🇷
220 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
203 فایل
امام علی : به زنانِ خود #سوره‌ی_نور را آموزش دهید چراکه #پندها_در آن وجود دارد. #کپی مطالب #حلال و آزاد به شرط #صلوات #منتظر_پیشنهادات_و_انتقادات_سازنده_شما_هستیم @sadatderakhshan313 پشتِ‌‌ سنگࢪ👆🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
____ _ . صوت زیارت عاشورا🔉✨" التماس دعا🖤
🇮🇷پیام آوران نور🇮🇷
____ _ . صوت زیارت عاشورا🔉✨" التماس دعا🖤
برای دقایقی چشمانت را ببند و تصور کن که پیر شده ای و تنها یک آرزو برایت مانده: که برگردی و زندگی کنی. حال چشمانت را بگشا، شاهد معجزه باش و زندگی کن. خدایا برای تموم نعمتایی که دادی و ما اصلا نمی بینیمش شکرت🤍 💚🤲💚 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️قراره با این شیاطین بجنگیم! اعتراف نتانیاهو از تزریق هزاران دیش ماهواره در خانه های ایرانیها اون فیلمی که روابط ضربدری و خیانت زن و مرد متاهل رو نشون میده رایگان نیست، پولیه! منتهی پولشو قبلا این جهود صهیونیست بجای ما پرداخت کرده اند!!! جمله آخر هم دقت کنید میگه ایران بازترین کشور... خدا نگذره از مسئولینی که با بی قیدی و بی تعهدی موجب تحمیل خسارت‌های جبران ناپذیر بسیار به کشور و خانواده ها در جنگ مجازی و رسانه ای شدن😔 🇮🇷🏴 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👿 نزدیک شدن شیاطین جنی به زمین 🔚 ضرورت دعا در چنین شرایط 👤 حجت الاسلام و المسلمین شجاعی 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
زنانه امان از زنهای که به جنس مرد این جملات را میگویند👇👇 📛تو نیاز به مشاور داری باید بریم پیش روانشناسی ببینه تو چیزیت نیست 📛چرا عین دیوونه ها رفتار میکنی ⚠️اینجور حرفها رو به جنس مرد نزنید وگرنه باید منتظر متلاشی شدن زندگیتان باشید 👈اگر مرد شما یک مسئله یا مشکلی دارد که احتیاج به روانکاو دارد به هیچ وجه به او نگویید "بیا بریم پیش روانکاو" بلکه شما خودتان به روانکاو مراجعه کنید و از او بگیرید به هیچ عنوان مرد و یا حتی پسر 5 ساله تون را به مشاور نبرید 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
یکی دو روزه مادرم اینا رفتن مسافرت، امروز هوس خوراکی کردم هرجا رو گشتم هیچی پیدا نکردم! فقط توی کابینت ها یه سری قوطی بود که با ماژیک روش نوشته بود: نخورید؛ مایع ظرفشویی! نخورید؛ سمِ گلدون! نخورید؛ جرمگیر توالت! زنگ زدم به مامانم گفتم: دایی و زن دایی اومدن چیکار کنم!؟ گفت: در کابینتو باز کن اونیکه علامت مرگ داره توش آجیله! اونیکه نوشته مرگ موش توش گز! اونیکه نوشته صابون توش شکلات!😐 یعنی دیگه هر کامیونی ببینم پشتش بنویسه رفیق بى کلک مادر، منفجرش می کنم😂 منی مادر❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از شگردهای قاچاقچیان و مصرف کنندگان مواد مخدر، جابجایی و انتقال مواد توسط افراد ناآگاه می باشد، پس به هیچ عنوان باری را به صورت امانت از کسی قبول نکنید. پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا
سلام دوستان فصل میوه‌های هسته‌دار رسیده. مانند هلو، آلو، زرآلو، گیلاس و آلبالو... درخواستم‌ اینه که هسته این میوه ها را دور نیندازید. هسته‌ها را بشورید و خشک کنید و اونها را توی یه دستمال نگه دارید و توی ماشین‌تون بگذارید. هر وقت که به گردش و یا به سفر میرید.اگه بشه ۷ الی ۱۰ سانت زمین را کنده و دانه‌ها رو بکارید ، بهتره که نزدیک به آب باشه ، اگر هم آب در نزدیکی نبود مهم نیست شما فقط اونها رو به طبیعت تحویل بدین نگهداری اون با خودش. دولت تایلند در سال‌های اخیر بین شهروندانش، این عملیات را به این صورت هدایت کرده و موفقیت‌های زیادی هم کسب کرده. شمار درختان میوه در طبیعت به این صورت افزایش  پیدا کرده. مالزیائی‌ها هم در این ابتکار عمل به تایلندی‌ها پیوسته‌اند!  پویش‌های مردمی، به این شکل بی‌نهایت موثره. ایجاد و تکثیر درخت در طبیعت با این روش ساده از فرسایش خاک، جاری شدن سیل، تغییر اقلیم، خشک شدن هوا و آلودگی هوا و انتشار ریزگردها... جلوگیری می کنه. لطفا هر کدام از شما تبلیغ کننده‌ی این کار قشنگ باشید 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 💖 چهل و پنجم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: کارنامه ات را بیاور تا شب، فقط گریه کرد … کارنامه هاشون رو داده بودن … با یه نامه برای پدرها … بچه یه مارکسیست … زینب رو مسخره کرده بود که پدرش شهید شده و پدر نداره … - مگه شما مدام شعر نمی خونید … شهیدان زنده اند الله اکبر … خوب ببر کارنامه ات رو بده پدر زنده ات امضا کنه …اون شب … زینب نهارنخورده … شام هم نخورد و خوابید … تا صبح خوابم نبرد … همه اش به اون فکر می کردم … خدایا… حالا با دل کوچیک و شکسته این بچه چی کار کنم؟ … هر چند توی این یه سال … مثل علی فقط خندید و به روی خودش نیاورد اما می دونم توی دلش غوغاست …کنار اتاق، تکیه داده بودم به دیوار و به چهره زینب نگاه می کردم که صدای اذان بلند شد … با اولین الله اکبر از جاش پرید و رفت وضو گرفت … نماز صبح رو که خوند، دوباره ایستاد به نماز … خیلی خوشحال بود … مات و مبهوت شده بودم … نه به حال دیشبش، نه به حال صبحش …دیگه دلم طاقت نیاورد … سر سفره آخر به روش آوردم … اول حاضر نبود چیزی بگه اما بالاخره مهر دهنش شکست … دیشب بابا اومد توی خوابم … کارنامه ام رو برداشت و کلی تشویقم کرد … بعد هم بهم گفت … زینب بابا … کارنامه ات رو امضا کنم؟ … یا برای کارنامه عملت از حضرت زهرا امضا بگیرم؟ … منم با خودم فکر کردم دیدم … این یکی رو که خودم بیست شده بودم … منم اون رو انتخاب کردم … بابا هم سرم رو بوسید و رفت …مثل ماست وا رفته بودم … لقمه غذا توی دهنم … اشک توی چشمم … حتی نمی تونستم پلک بزنم …بلند شد، رفت کارنامه اش رو آورد براش امضا کنم … قلم توی دستم می لرزید … توان نگهداشتنش رو هم نداشتم … 📝نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 💖 چهل و ششم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: گمانی فوق هر گماناصلا نفهمیدم زینب چطور بزرگ شد … علی کار خودش رو کرد .. اونقدر با وقار و خانم شده بود که جز تحسین و تمجید از دهن دیگران، چیزی در نمی اومد … با شخصیتش، همه رو مدیریت می کرد … حتی برادرهاش اگر کاری داشتن یا موضوعی پیش می اومد … قبل از من با زینب حرف می زدن… بالاخره من بزرگش نکرده بودم …وقتی هفده سالش شد … خیلی ترسیدم … یاد خودم افتادم که توی سن کمتر از اون، پدرم چطور از درس محرومم کرد … می ترسیدم بیاد سراغ زینب … اما ازش خبری نشد…دیپلمش رو با معدل بیست گرفت … و توی اولین کنکور، با رتبه تک رقمی، پزشکی تهران قبول شد … توی دانشگاه هم مورد تحسین و کانون احترام بود … پایین ترین معدلش، بالای هجده و نیم بود …هر جا پا می گذاشت … از زمین و زمان براش خواستگار میومد … خواستگارهایی که حتی یکیش، حسرت تمام دخترهای اطراف بود … مادرهاشون بهم سپرده بودن اگر زینب خانم نپسندید و جواب رد داد … دخترهای ما رو بهشون معرفی کنید … اما باز هم پدرم چیزی نمی گفت … اصلا باورم نمی شد … گاهی چنان پدرم رو نمی شناختم که حس می کردم مریخی ها عوضش کردن … زینب، مدیریت پدرم رو هم با رفتار و زبانش توی دست گرفته بود … سال 75، 76 … تب خروج دانشجوها و فرار مغزها شایع شده بود … همون سال ها بود که توی آزمون تخصص شرکت کرد… و نتیجه اش … زنیب رو در کانون توجه سفارت کشورهای مختلف قرار داد …مدام برای بورسیه کردنش و خروج از ایران … پیشنهادهای رنگارنگ به دستش می رسید … هر سفارت خونه برای سبقت از دیگری … پیشنهاد بزرگ تر و وسوسه انگیزتری می داد … ولی زینب … محکم ایستاد … به هیچ عنوان قصد خروج از ایران رو نداشت … اما خواست خدا … در مسیر دیگه ای رقم خورده بود … چیزی که هرگز گمان نمی کردیم 📝نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 💖 چهل و هفتم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: سومین پیشنهاد علی اومد به خوابم … بعد از کلی حرف، سرش رو انداخت پایین … - ازت درخواستی دارم … می دونم سخته اما رضای خدا در این قرار گرفته … به زینب بگو سومین درخواست رو قبول کنه… تو تنها کسی هستی که می تونی راضیش کنی …با صدای زنگ ساعت از خواب پریدم … خیلی جا خورده بودم… و فراموشش کردم … فکر کردم یه خواب همین طوریه … پذیرش چنین چیزی برای خودم هم خیلی سخت بود …چند شب گذشت … علی دوباره اومد … اما این بار خیلی ناراحت … - هانیه جان … چرا حرفم رو جدی نگرفتی؟ … به زینب بگو باید سومین درخواست رو قبول کنه …خیلی دلم سوخت … - اگر اینقدر مهمه خودت بهش بگو … من نمی تونم … زینب بوی تو رو میده … نمی تونم ازش دل بکنم و جدا بشم … برام سخته …با حالت عجیبی بهم نگاه کرد … - هانیه جان … باور کن مسیر زینب، هزاران بار سخت تره … اگر اون دنیا شفاعت من رو می خوای … راضی به رضای خدا باش …گریه ام گرفت … ازش قول محکم گرفتم … هم برای شفاعت، هم شب اول قبرم … دوری زینب برام عین زندگی توی جهنم بود … همه این سال ها دلتنگی و سختی رو … بودن با زینب برام آسون کرده بود …حدود ساعت یازده از بیمارستان برگشت … رفتم دم در استقبالش … - سلام دختر گلم … خسته نباشی …با خنده، خودش رو انداخت توی بغلم … - دیگه از خستگی گذشته … چنان جنازه ام پودر شده که دیگه به درد اتاق تشریح هم نمی خورم … یه ذره دیگه روم فشار بیاد توی یه قوطی کنسرو هم جا میشم …رفتم براش شربت بیارم … یهو پرید توی آشپزخونه و از پشت بغلم کرد … - مامان گلم … چرا اینقدر گرفته است؟ …ناخودآگاه دوباره یاد علی افتادم … یاد اون شب که اونطور روش رگ گرفتن رو تمرین کردم … همه چیزش عین علی بود … - از کی تا حالا توی دانشگاه، واحد ذهن خوانی هم پاس می کنن؟ … خندید … - تا نگی چی شده ولت نمی کنم .. بغض گلوم رو گرفت … - زینب … سومین پیشنهاد بورسیه از طرف کدوم کشوره؟… دست هاش شل شد و من رو ول کرد … 📝نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
بسم‌رب‌ّفاطمه‌الزهراۜ♥️'!
⭕️ یا رومی روم یا زنگی زنگ! نمی شود فریاد مرگ بر اسرائیل سر داد و همزمان پول گلوله و موشک هایی که بر سر فلسطینیان می ریزند را در جیبشان ریخت! نفس حضور شما در این جاسوس‌افزارها یعنی حمایت تمام قد مالی از اسرائیل! فعالیت که جای خود دارد! اسرائیل را با پول شیعه‌ خانه‌‌ی امام زمان ثروتمند نکنید! ✌️🏻 امسال با حذف اسراییل از گوشی‌مان (حذف تله‌گرام، واتس‌اپ، اینستاگرام و...)، را عملیاتی می‌کنیم... 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
مدرسه 😔 پیر مردها 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میدانید منشأ لختی مچ پا و باز بودن دکمه مانتو ها از کجا آمده ؟ این ۴ دقیقه کلیپ راببین ودختران وطن را بیدارکن 📌لااقل بدانیم که چه می پوشیم 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor خواهشا خواهشا از همه خواهش میکنم این کلیپ تا اخر ببینید ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ترجمهُ خطبه ُ۲۲۰ نهج البلاغه ▪️پویندهُ راه خدا عقلش را زنده کرد و نفس خویش را کشت ، تا آنجا که جسمش لاغر، و خشونت اخلاقش به نرمی گرایید ، برقی پرنور برای او درخشید، و راه را برای او روشن کرد و در راه راست او را کشاند و از دری به درِ دیگر برد تا به درِ سلامت و سرای جاودانه رساند ، که دو پای او در قرارگاه امن با آرامش تن ، استوار شد . این پاداشِ آن بود که دل را درست به کار گرفت ، و پروردگار خویش را راضی کرد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست های گشاده 14.mp3
12.95M
14 درست وقتیکه تصمیم میگیری؛ از چیزهایی که محبـ💙ـوبته، ببخشی؛ شیطان وارد عمل میشه و از آینده می تـرسونَـــتِت... نَتَـرسیــا❗️ اینبــار به خــدا اعتماد کن 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
29.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه افراد سمی زندگی را نمی‌توان کنار گذاشت! بعضی وقتا قرار نیست کسی کنه باید خودت تغییر کنی... دکتر_سعید_عزیزی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
آهای خانم آهای آقا ☺️👇 ما چگونه در شکستن خودمان نقش ایفا می کنیم ۱.هویتمان را تنها بر اساس روابطمان تعریف می کنیم ۲.عادت داریم بر سر هر قضیه ای خودمان را زیاد سرزنش کنیم ۳.موفقیت هامون رو پنهان میکنیم ۴.دروغ میگیم از ترس اینکه اتفاق بدی رخ نده ۵.ماده مخدر یا الکل رو برای مقابله با حس بد انتخاب میکنیم ۶.بابت چیزی که مقصر نیستیم عذر خواهی میکنیم ۷.درباره چیزی که از ما نخواستند نظر میدیم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor
تمام کانال ها مشغول ترسوندن اسرائیل هستن ما زنان،دخترانه کار میکنیم 🤪
✍حاج اسماعیل دولابی رحمةالله علیه؛ در جوانی اسبی داشتم؛ وقتی از کنار دیواری عبور می‌کرد و سایه‌اش به دیوار می‌افتاد، اسبم به آن نگاه و خیال می‌کرد اسب دیگری است. به همین خاطر خرناس می‌کشید و سعی می‌کرد از آن جلو بزند و، چون هرچه تند می‌رفت، می‌دید هنوز از سایه‌اش جلو نیفتاده است؛ باز هم به سرعتش اضافه می‌کرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا می‌کرد مرا به کشتن می‌داد. اما دیوار تمام می‌شد و سایه‌اش از بین می‌رفت، آرام می‌گرفت. در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست می‌خواهد در جنبه‌های دنیوی از آن‌ها جلو بزند و اگر از چشم و همچشمی با دیگران باز نگهش نداری، تو را به نابودی می‌کشد. ‎ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📲➜• 🇮🇷🤝🇵🇸 @payamavarannoor