#اطلاعیه
همایش بزرگ پیاده روی خانوادگی
به مناسبت میلاد امام رضا(ع)
زمان: دوشنبه ۳۱ اردیبهشت، بعد از نماز مغرب و عشاء
مکان: خیابان امام خمینی(ره)، روبروی مسجد حضرت علی ابن ابیطالب(ع)
مسیر پیاده روی: از مسجد حضرت علی ابن ابیطالب(ع) به سمت میدان امام علی(ع)، به همراه زیارت مقبره شهید گمنام کانون امام خمینی(ره)
✅ نورافشانی
✅ پذیرایی
✅ سرود
✅ قرعه کشی و اهدای جوایز
واحد فرهنگی مسجد علی ابن ابیطالب(ع) با همکاری مساجد:
دوازده امام(ع) شهرک فجر
حضرت ابوالفضل(ع) شهرک قائم
امام حسن(ع) قطب آباد
جامع شریف آباد
اهل البیت
رضوان کانون قرآن
پایگاه بسیج علی ابن ابیطالب(ع)
پایگاه شهید چمران
♥️⃟༈╰➤⃝⃔@payame_kosar
🔴 هلیکوپتر های مجهز به دید در شب ایران تو پایگاه چهارم هوانیروز مستقر در اصفهان هستند
🔹 اینکه از ترکیه هلیکوپتر مجهز به دید در شب گرفتیم به دلیل فاصله نزدیک تر و سریع تر رسیدن است.
🔴 استفاده سپاه از منورهای مهشکن برای جستجوی بالگرد رئیسجمهور
🔹 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر اعزام یگانهای استانی و تیپ ویژه صابرین برای عملیات جستجو، با توجه به شرایط جوی منطقه و مه شدید، از منورهای مهشکن برای یافتن رئیس جمهور و همراهان وی استفاده کرده است.
🇮🇷@payame_kosar
✍🏻 وقتی میگن برای ظهور اندازه یه جرعه آب هم تشنه نیستیم یعنی همین
انتظار و مضطر شدن یعنی از ساعت ۳ امروز تا الان
اللهم عجل لولیک الفرج
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_شانزدهم
فصل هشتم
زمستان هم داشت تمام می شد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز برف ها آب نشده بودند. کوچه های روستا پر از گل و لای و برف هایی بود که با خاک و خاکسترهای آتش منقل های کرسی سیاه شده بود. زن ها در گیر و دار خانه تکانی و شست وشوی ملحفه ها و رخت و لباس ها بودند. روزها شیشه ها را تمیز می کردیم، عصرها آسمان ابری می شد و نیمه شب رعد و برق می شد، باران می آمد و تمام زحمت هایمان را به باد می داد.
چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد. فکر می کردم خوشبخت ترین زن قایش هستم. با عشق و علاقة زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می
کردم و از سر تا ته خانه را می شستم. با خودم می گفتم: «عیب ندارد. در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می بریم.»
صمد آمده بود و دنبال کار می گشت. کمتر در خانه پیدایش می شد. برای پیدا کردن کار درست و حسابی می رفت رزن.
یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم؛ مادرشوهرم در اتاق ما را زد. بعد از سلام و احوال پرسی دوقلوها را یکی یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: «من امروز می خواهم بروم خانة خواهرت،هم شهلا. کمی کار دارد. می خواهم کمکش کنم. این بچه ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشید.»
موقع رفتن رو به من کرد و گفت: «قدم! اتاق دم دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده اش را بگیر.»
صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر فرو رفت و گفت: «تو می توانی هم مواظب بچه ها باشی و هم خانه تکانی کنی؟!»
شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان شد. بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: «نمی توانی هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه ها برسی.»
کتش را درآورد و گفت: «من بچه ها را نگه می دارم، تو برو اتاق ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می روم.»
با خودم فکر کردم تا صبح زود است و بچه ها خوابند. بهتر است بروم اتاق ها را تمیز کنم.
صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه ها باشد.
پنجره های اتاق دم دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریة دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر کردم صمد آن ها را آرام می کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد.
ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند؟!
جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتاق خودمان که آن طرف حیاط بود. دوقلوها بیدار شده بودند و شیر می خواستند. یکی از آن ها را دادم بغل صمد و آن یکی را خودم برداشتم و صمد به بچه ای که بغلش بود، شیر داد و من هم به آن یکی بچه. بچه ها شیرشان را خوردند و ساکت شدند. از فرصت استفاده کردم و رفتم سراغ جارو زدن اتاق. هنوز اتاق را تا نیمه جارو نزده بودم که دوباره صدای گریة دوقلوها بلند شد. حتماً خیس کرده بودند. مجبور شدم قبل از اینکه صمد صدایم کند، بروم دنبال بچه ها. حدسم درست بود. دوقلوها که شیرشان را خورده بودند حالا جایشان را خیس کرده بودند. مشغول عوض کردن بچه ها شدم. صمد بالای سرم ایستاده بود و نگاه می کرد. می گفت: «می خواهم یاد بگیرم و برای بچه های خودمان استاد شوم.»
#ادامه_دارد
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar
💢 اولین تصویر از پیکر جانباختگان شهید حادثه سقوط بالگرد حامل رئیسجمهور
🔹خبرنگار نصر در محل حادثه اولین تصویر جانباختگان شهید را که توسط موتورسواران هیات موتورسواری استان گرفته شده است؛ را مخابره کرد.
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پست جدید صفحه رسمی امام خمینی
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
شهادت هشتمین رئیس جمهور ایران در شب ولادت هشتمین اختر سپهر امامت
🔹سید ابراهیم رئیسی «خادم الرضا(ع)» که سه سال پیش در روز ولادت امام رضا(ع) رئیس جمهور شد امروز در روز ولادت امام رضا(ع) به شهادت رسید.
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
@payame_kosar
طاقت اشک دوباره شما را نداریم آقاجان
همه فدائیان شماییم🌹❤️
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
۶۳ سالگی را چه حکمتی ست
همه خوبان در ۶۳ سالگی
به وصال یار می رسند....
✾࿐༅•••{🌼🖤🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدرش فکر نمیکرد که شاید نماز پسر را بخواهد بخواند...
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید به نامت میآید🖤
دختر شهید رکنآبادی با انتشار ویدیویی از شهید امیرعبداللهیان نوشت: شهادت میدهم بعد از رفیقت برای من پدری کردی.. چقدر شهید به نامت می آید.. خدانگهدار رفیق پدر…
# رئیسی
# شهید_جمهور
😭😭😭😭🥀🥀🥀
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
🔴لجن پراکنی رسانه های وابسته به رژیم صهیونیستی
اکانت های رژیم تروریستی اسرائیل در حال انتشار شایعه ترور سردار رادان هستند لطفاً به آنها توجه نکنید و کذب محض است.
╭┅───────────┅╮
🕌 @payame_kosar
╰┅───────────┅╯
#رئیسی #دهه_کرامت #امام_رضا
🔴 به شاعر بگویید این شعرش را عوض کند .اینبار شهدا را از مدعیان صف اول چیدند...
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ سخنگوی دولت: تصمیم بر این شد که امتحانات دانشآموزان منظم برگزار شود
🔹عزای عمومی و موضوعات اینچنینی خللی در برگزاری آزمونها ایجاد نخواهد کرد.
🦋🦋🦋🦋🖤🦋🦋🦋🦋
@payame_kosar
بزرگان ما
برای آرمان انقلاب و مردم
نمی میرند؛ می سوزند
مثل رجایی
مثل قاسم
مثل رئیسی...
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
@payame_kosar