eitaa logo
پیام کوثر
729 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
174 فایل
برنامه های ثابت کانال پیام کوثر : #امام_زمانم ، #یاران_آسمانی، #سبک_زندگی_اسلامی ، #جهاد_تبیین ، #فرزندآوری ، #تربیت_فرزند ، #داستانک ، #مسابقه ، #تلنگر ، #پندانه ، #گزارش و... ارتباط با ما : @Hkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 حضور مادران شهید فتوحی و شهید انتظاریان در کنار صندوق رای 🥀 🔸 ما برای اینکه ایران گوهری تابان شود، خون دل ها خورده ایم ، خون دل ها خورده ایم ... 👊    🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── @payame_kosar
❤️ یه زوج جوان همراه با کوچولوی نازشون که همگی پای کار ایران هستند 🇮🇷    🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── @payame_kosar
🔷 خواهر شهید کمال مروتی که به همراه نوه های عزیزشون در پای صندوق رای حاضر شدند .    🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── @payame_kosar
✨ و این بود پایان یک حماسه بزرگ که ملت شریف ایران خلق کردند ... ✨ تا مشتی باشد بر دهان یاوه گویان و دشمنان این خاک پرگهر ... ✨ و درود خدا بر شما ملت بزرگ ، که به ندای رهبر عزیزمان لبیک گفتید و اینگونه حماسه آفریدید ... ✨ شهدای خدمت ! شما شاهد و ناظر باشید که این ملت دین خود را ادا کردند ... ✨ رئیس جمهور آینده ! بدان که مسئولیتی بسیار سنگین بر دوش شماست ... 🇮🇷⃟༈╰➤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⃝⃔@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🎧 با نوای علی فانی هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 •┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈• @payame_kosar
⭕️یزدیها در مشارکت سنگ تمام گذاشتند/جلیلی در استان‌ دارالعباده یزد پیروز انتخابات شد 🔹بر اساس آمار های ارائه شده سعید جلیلی با کسب ۲۵۵۶۹۰ رای اکثریت آرا را در استان یزد نصیب خود کرد. 🔹این در حالی است که مسعود پزشکیان با کسب ۲۵۳۷۵۰ رای، در جایگاه دوم قرار گرفت. 🔹۱۱۷۹۶ رای نیز جمع آرا باطله استان‌ بود. 🔹گفتنی است یزدیها با مشارکت ۷۰ درصدی بیشترین مشارکت را در کشور رقم زدند.   با ما همراه شوید: ╔══✧༅࿐✾ 🆔@payame_kosar ╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
تبریک به امام امت..❤️ قلب امام شاد شد مشارکت مردم بار دیگر رفراندومی بود بر حقانیت جمهوری اسلامی ــ ~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زاکانی: به آقای پزشکیان تبریک می‌گویم و برای او آرزوی موفقیت دارم 🔹پس از پایان رقابت‌ها، همه تلاش‌ها باید در راستای خدمت به مردم باشد و با توجه به نقش قوۀ مجریه در این خصوص، بنده نیز وظیفه خود می‌دانم با همکاری همه‌جانبه، راه خدمت به مردم عزیز را هموار نمایم. 🔹تمام برنامه‌هایم را که با پشتوانۀ جمع بزرگی از نخبگان نگاشته شده را به رئیس‌جمهور منتخب تقدیم می‌کنم. ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ نگاه عمیق علامه مصباح رحمت الله علیه ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧚‍♂️آموزش ساخت کاردستی کاربردی بابطری💕 ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍑🍑🍦🍦 وقتی فصل هلو میشود،هیچ جایگزینی برای طعم هلو در این بستنی وجود ندارد. خیلی آسان ارزان ميان وعده سالم اول بايد بگم كه بهتره پوست هلو ها رو بكنيد. 1 لیوان هلو تازه یا هلو خرد شده یخ زده عسل خيلي كم آب ليمو ترش تازه ماست پروبيوتيک ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
بزرگ‌ترین پیروز ‎ ۱۴۰۳ اول مردم ‎ و بعد جمهوری اسلامی است. این پیروزی بزرگ و تاریخی است.؛ اینکه در کمتر از ۵۰ روز دو دور انتخابات برگزار شود و در این مدت ۵۰ درصد مردم و البته منتقدان داخلی پای صندوق رای حاضر شوند، کار بزرگی است. بیرونی‌ها باید دیوانه شوند. بیش باد... × جعفری ✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ اعمال شب اول محرم فرا رسیدن ایام محرم را خدمت همه اعضای محترم کانال تسلیت عرض میکنم 🖤 🔹سیّدبن طاووس در کتاب «اقبال» برای این شب، چند نماز ذکر کرده است: 1⃣ صد رکعت که در هر رکعت سوره‌های «حمد» و «توحید» خوانده می‌شود. 2⃣ دو رکعت که در رکعت اول سوره‌های «حمد» و «انعام»، و در رکعت دوم سوره‌های «حمد» و «یس» خوانده می‌شود. 3⃣ دو رکعت که در هر رکعت سوره «حمد» و یازده بار سوره «توحید» خوانده می‌شود. از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت شده: هرکه این دو رکعت نماز را در این شب به‌جا آورد، و فردایش را که اول سال است روزه بدارد، مانند کسی است که همه طول سال را همواره کار خیر کرده، و در آن سال محفوظ باشد، و اگر بمیرد به بهشت می‌رود. 4⃣ احیای این شب. 5⃣ نیایش و دعا ------------🍃🌹🇮🇷 @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_12406666720.mp3
2.71M
شب تعویض پرچمت منو عوض کن حُر بساز از من و حظ کن اگه گذشته ها گذشته منو آدم شده فرض کن روح_الله_رحیمیان 🏴 @payame_kosar
روزه‌ی اول محرم برای فرزنددار شدن❤️ روزه ی روز اول محرم‌برای حاجت روایی خیلی سفارش شده و مخصوصا توصیه شده کسانی که چشم انتظار فرزندن این روز رو روزه بگیرن و از خدا طلب فرزند کنند،چون که در این روز دعای حضرت زکریا برای داشتن فرزند به استجابت رسید🥰پس بااعتقاد کامل به فضل ومهربونی خدا روزه بگیرید و مطمئن باشید حاجتتون رو میگیرید. 👈در روایت «رَیان بن شبیب» از حضرت امام رضا(ع) روایت است که هر که در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب کند چنانکه دعاى زکریا را مستجاب نمود. 👈بنا به روایتی معتبر و صحیح از امام رضا علیه السلام که ایشان فرمودند: «روز ، روزی است که حضرت زکریا دعا کردند که خدواند به او فرزندانی عنایت فرماید، خدواند نیز به او یحیی را بشارت داد. 👈بعد حضرت فرمودند: «پس هر کس این روز را روزه بگیرد و سپس دعا کند، خداوند همان طور که دعاى زکریّا را مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب خواهد کرد.» ✅کتاب امالی و کتاب من لا يحضره الفقيه ؛ شیخ صدوق ج۲ ؛ ص۹۱   @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک ماه بعد صمد آمد. این بار می خواست دو هفته ای همدان بماند. بر خلاف همیشه این بار خودش فهمید باردارم. ناراحتی ام را که دید، گفت: «این چیزها ناراحتی ندارد. خیلی هم خوشحالی دارد. خدا که دور از جون، درد بی درمان نداده، نعمت داده. باید شکرانه اش را به جا بیاوریم. زود باشید حاضر شوید، می خواهیم جشن بگیریم.» خودش لباس بچه ها را پوشاند. حتی سمیه را هم آماده کرد و گفت: «تو هم حاضر شو. می خواهیم برویم بازار.» اصلاً باورکردنی نبود. صمدی که هیچ وقت دست بچه هایش را نمی گرفت تا سر کوچه ببرد، حالا خودش اصرار می کرد با هم برویم بازار. هر چند بی حوصله بودم، اما از اینکه بچه ها خوشحال بودند، راضی بودم. رفتیم بازار مظفریه همدان. برای بچه ها اسباب بازی و لباس خرید؛ آن هم به سلیقة خود بچه ها. هر چه می گفتم این خوب نیست یا دوام ندارد، می گفت: کارت نباشد، بگذار بچه ها شاد باشند. می خواهیم جشن بگیریم.» آخر سر هم رفتیم مغازه ای و برای من چادر و روسری خرید. یک پیراهن بلند و گشاد هم خرید که گل های ریز و صورتی داشت با پس زمینة نخودی و سفید. وقتی رسیدیم خانه، دیگر ظهر شده بود. رفت از بیرون ناهار خرید و آورد. بچه ها با خوشحالی می آمدند لباس هایشان را به ما نشان می دادند. با اسباب بازی هایشان بازی می کردند. بعد از ناهار هم آن قدر که خسته شده بودند، همان طور که اسباب بازی ها دستشان بود و لباس ها بالای سرشان، خوابشان برد. فردا صبح وقتی صمد به سپاه رفت، حس قشنگی داشتم. فکر می کردم چقدر خوشبختم. زندگی چقدر خوب است. اصلاً دیگر ناراحت نبودم. به همین خاطر بعد از یکی دو ماه بی حوصلگی و ناراحتی بلند شدم و خانه را از آن بالا جارو کردم و دستمال کشیدم. آبگوشتم را بار گذاشتم. بچه ها را بردم و شستم. حیاط را آب و جارو کردم. آشپزخانه را شستم و کابینت ها را دستمال کشیدم. خانه بوی گل گرفته بود. برای ناهار صمد آمد. از همان جلوی در می خندید و می آمد. بچه ها دوره اش کردند و ریختند روی سر و کولش. توی هال که رسید، نشست، بچه ها را بغل کرد و بوسید و گفت: «به به قدم خانم! چه بوی خوبی راه انداخته ای.» خندیدم و گفتم: «آبگوشت لیمو است، که خیلی دوست داری.» بلند شد و گفت: «این قدر خوبی که امام رضا(ع) می طلبدت دیگر.» با تعجب نگاهش کردم. با ناباوری پرسیدم: «می خواهیم برویم مشهد؟!» همان طور که بچه ها را ناز و نوازش می کرد. گفت: «می خواهید بروید مشهد؟!» آمدم توی هال و گفتم: «تو را به خدا! اذیت نکن راستش را بگو.» سمیه را بغل کرد و ایستاد و گفت: «امروز اتفاقی از یکی از همکارها شنیدم برای خواهرها تور مشهد گذاشته اند. رفتم ته و توی قضیه را درآوردم. دیدم فرصت خوبی است. اسم تو را هم نوشتم.» گفتم: «پس تو چی؟!» موهای سمیه را بوسید و گفت: «نه دیگه مامانی، این مسافرت فقط مخصوص خانم هاست. باباها باید بمانند خانه.» گفتم: «نمی روم. یا با هم برویم، یا اصلاً ولش کن. من چطور با این بچه ها بروم.» سمیه را زمین گذاشت و گفت: «اول آبگوشتمان را بیاور که گرسنه ام. اسمت را نوشته ام، باید بروی. برای روحیه ات خوب است. خدیجه و معصومه را من نگه می دارم. تو هم مهدی و سمیه را ببر. اسم شینا را هم نوشتم.» گفتم: «شینا که نمی تواند بیاید. خودت که می دانی از وقتی سکته کرده، مسافرت برایش سخت شده. به زور تا همدان می آید. آن وقت این همه راه! نه، شینا نه.» گفت: «پس می گویم مادرم باهات بیاید. این طوری دست تنها هم نیستی.» گفتم: «ولی چه خوب می شد خودت می آمدی.» گفت: «زیارت سعادت و لیاقت می خواهد که من ندارم. خوش به حالت. برو سفارش ما را هم به امام رضا(ع) بکن. بگو امام رضا(ع) شوهرم را آدم کن.» گفتم: «شانس ما را می بینی، حالا هم که تو همدانی، من باید بروم.» یک دفعه از خنده ریسه رفت. گفت: «راست می گویی ها! اصلاً یا تو باید توی این خانه باشی یا من... ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar