فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسرائیل در سراشیبی سقوط؛ تظاهرات بیسابقه پانصدهزار نفری صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی!
🔹فیلیس بنیس، تحلیلگر و نویسنده آمریکایی در شبکه الجزیره: صحبت از اعتصاباتی است که موجب تعطیلی بخش بهداشت و فرودگاه بینالمللی میشود و نقش این دو برای اقتصاد اسرائیل بسیار کلیدی است.
✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 غرب در گذر زمان
🔹بیخود نیست که غرب مدتهاست نمیتونه به هیچ جا حمله کنه آخه نسل مرداشون تو زرد از آب دراومده
🔹بیچاره اون پیرمرده که فکر نمیکرد روزی شاهد همچین مزخرفاتی باشه
✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾
@payame_kosar
📣 #چند_خبر_کوتاه
🔺مدیرعامل شرکت بهرهبرداری مترو تهران: ساعت کاری مترو تهران از روز شنبه تغییر می کند.
🔺نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران، حدود یک سوم میانگین جهانی/ نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده دانشگاهی به ۷۱ درصد رسیده است.
🔺فایننشنال تایمز: آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا اولین توافقنامه جهانی در مورد هوش مصنوعی را امضا میکنند.
🔺مسکو: رسانههای آمریکایی را هدف قرار میدهیم.
✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا در قطار و هواپیما که در حال حرکت است، میتوان نماز خواند؟
#احکام_نماز
🪴@payame_kosar
{🌿💚}
💥در مرام مؤمــنجماعت نیســتڪـہ
خداوند صدایش ڪند و او بیتوجه
به نــدایاذان، مشغول
روزمرّگــی خـود باشـد!
#نمازُاولوقتدریابمؤمن
🍃💚
🍃@payame_kosar🍃💚
1_1707810829.mp3
2.08M
#بشنوید
🌱توکه امید
🌱قلب بی کسایی
🌱تو آخرین ذخیره خدایی
🎙 حاج مهدی رسولی
#امام_زمان
#ربیع_الاول
{🍃💚@payame_kosar💚🍃}
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بانو بیست🧕🏻
چقد لذت بردم😍
یه خانم جوان و باسواد و تحصیل کرده که:
به مادریش افتخار میکنه🌹
دیگه یواش یواش نه....
تند تند باید ما دهه شصتی ها جامونو بدیم به دهه هفتادی ها و البته دهه هشتادی ها😍☺️
پ ن: قابل توجه آقایون....
همراهی شما میتونه چنین صحنه های زیبایی خلق کنه...🥰
#فرزند_آوری
#مادری
#خانواده_بهشتی
@payame_kosar
•┈••••✾•🌿🌸🌿•✾•┈•
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
اعمال اول ماه و صدقه را فراموش نکنید
در راس دعاها هم سلامتی امام زمان عجل الله و تعجیل در فرجشون
💳۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۰۹۹۸۷۱گروه جهادی شهید طیبه واعظی
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسلام علیک یا امام رضا علیه السلام🙏💐
باز رسیدیم به ساعت ۸ و قرار عاشقی😭❤️
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی ؛
الامامِ التّقی النّقی ؛
وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ؛
و مَن تَحتَ الثری ؛
الصّدّیق الشَّهید ؛
صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه؛
کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک...💐😭
آقاجان؛
دست شما و قلبهای شکسته و مشتاق ما...
🪴@payame_kosar
#گزارش_تصویری
❇️ برگزاری حلقه شهید آزادی در پایگاه شهید چمران و بیان احکام غسل و وضو توسط خانم میثاقی
#حلقه_صالحین
#پایگاه_شهید_چمران_شریف_آباد #حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
╭┅─•❀♡❀♡•─┅╮
@payame_kosar
╰┅─•❀♡❀♡•─┅╯
#گزارش_تصویری
🌸 اردوی شهر بازی گل نرگس ویژه کودکان شرکت کننده در کلاسهای تابستانه طرح نو+جوانه ها، و حلقه صالحین کودکان همراه با پذیرایی بستنی به مناسبت حلول ماه ربیع الاول 🍦
#نو_جوانه_ها
#پایگاه_شهید_شرکایی
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
https://eitaa.com/shohadayeshahed
𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═┅───
@payame_kosar
🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور
🍁رمان هیجانی و فانتزی
🌷 #مثل_هیچکس
🍁قسمت #چهل_ودو
باورم نمی شد این جمله را بالاخره از زبانش می شنوم.
آنقدر هیجان زده شده بودم که دلم میخواست فریاد بزنم. 😍😁نتوانستم خوشحالی ام را پنهان کنم و نیشم باز شد.😁 گوشه ای پارک کردم.
همانطور که نگاهش می کردم با لبخند گفتم :
_ از روزی که توی بهشت زهرا دیدمت تا امروز دو سال گذشته. ☺️✌️توی این دو سال زندگی رو به من حروم کردی. ولی الان توی دو ثانیه دنیا رو بهم دادی. دیگه فکرشم نکن ولت کنم.😉😍
میدانستم با شنیدن حرف هایم خجالت می کشد 🙈اما دیگر دلم نمیخواست حرف ها و احساساتم را در دلم نگه دارم.😁❤️
حالا که فهمیده بودم فاطمه هم دوستم دارد باید تمام تلاشم را برای خوشبختی اش می کردم.😇😎
کمی بعد برای خرید آینه و شمعدان پیاده شدیم...
متوجه شدم که سعی می کند فاصله اش را با من حفظ کند. برای اینکه راحت باشد با فاصله ی بیشتری کنارش قدم میزدم. ☺️چند مغازه را دیدیم اما چیزی انتخاب نکردیم.
وارد یکی از مغازه ها شدیم، فاطمه به ساده ترین آینه و شمعدان مغازه اشاره کرد و گفت :
_ این خوبه؟😊
+ هرچی رو تو دوست داشته باشی خوبه. 😍ولی اگه بخاطر پولش اینو انتخاب کردی از این بابت هیچ نگرانی نداشته باش.😇
_ نه بخاطر پول نیست. البته اسراف کردنم دوست ندارم.☺️
کمی آن طرف تر ایستاده بودم و مدل های دیگر را نگاه می کردم.
ناگهان دیدم که فاطمه جلوی آینه ایستاده و به تصویر خودش خیره شده. از فرصت استفاده کردم و در کنارش ایستادم.😍 و این اولین باری بود که فاطمه و خودم را در یک قاب می دیدم.
پس از چند روز یک عقد مختصر گرفتیم و آماده ی رفتن شدیم...✈️
روز رفتن فاطمه آنقدر در آغوش محمد اشک ریخت که چشم هایش پف کرده بود.🤗😭 معلوم بود محمد هم تمام سعیش را می کند که اشک نریزد.
موقع خداحافظی محمد مرا در آغوش گرفت و گفت :
_ جون تو و یدونه آبجی من. اول میسپرمش به خدا بعدم تو.😢
روی شانه اش زدم و گفتم :
+ نگران نباش. نمیذارم یه تار مو از سرش کم شه. برام از جونمم عزیزتره.😍😊
بعد از یک #وداع_غمگین سوار هواپیما شدیم... 🇬🇧🛫
فاطمه ساکت بود و چیزی نمی گفت. فقط از پنجره به آسمان☁️ نگاه می کرد و مدام چشمهایش پر از اشک می شد.😢 دستش را گرفتم و گفتم :
_ انقدر اشک نریز. بخدا دلم آتیش گرفت.😒
صورتش را پاک کرد و با بغض گفت :
+ دلم برای خیلی چیزا تنگ میشه. مادرم، محمد، پدرم...😔😢
خواستم کمی حال و هوایش را عوض کنم، با خنده گفتم :
_ راستشو بگو، تا بحال برای منم اینجوری اشک ریختی؟😉
لبخندی زد و گفت :
+ من نریختم، ولی تو ریختی!😌
_ اشک چیه؟! ما که براتون گریبان چاک
کردیم!😍😉
بالاخره بعد از آن همه گریه موفق شدم کمی بخندانمش. ☺️
باهم ابرها را تماشا می کردیم و درباره ی شکل هایشان حرف میزدیم. همانطور که با انگشتش ابرها را نشانم میداد #خیره به روی ماهش بودم😍 و خدا را هزاران بار برای داشتنش #شکر می کردم.🙏
در همان سوییت نقلی و کوچک زندگی مشتکرمان را آغاز کردیم. 🏡💞
بعد از آمدن فاطمه همه چیز رنگ و بوی دیگری گرفته بود. حتی دیگر باران ها دلگیر و غم انگیز نبودند.😍
یک تغییر دکوراسیون اساسی به خانه دادیم و جای وسایل را عوض کردیم.
تازه میفهمیدم معنی این جمله که
🎀"زن چراغ خانه است" 🎀یعنی چه!😇😎
تمام سعیم را می کردم کمتر در خانه تنهایش بگذارم. 😊اما بخاطر اینکه هم درس میخواندم و هم کار میکردم ناگزیر بودم زمان بیشتری را بیرون از خانه سپری کنم.
فاطمه هم برای خودش سرگرمی ایجاد می کرد و از پس تنهایی اش بر می آمد.☺️
هنوز به مسیرها و محیط شهر آشنایی کافی نداشت.
یک روز قرار گذاشتیم بعد از پایان کلاسم باهم بیرون برویم تا هم خیابان ها را نشانش بدهم و هم کمی خرید کنیم.😊 وقتی از دانشگاه خارج شدم دیدم فاطمه جلوی در منتظرم ایستاده. گفتم :
_ سلام! تو چرا از خونه اومدی بیرون؟ من میومدم دنبالت دیگه.😊
+ سلام. خب دلم میخواست یکم قدم بزنم. ببخشید اگه بدون اجازت اومدم.☺️
_ ببخشید چیه؟ من بخاطر خودت میگم. منظورم این بود چرا تنهایی اومدی تو خیابون، باهم میومدیم که هواتم داشته باشم تا خیالم راحت بشه.😍
ادامه👇
همین لحظه امیلی و (یکی دیگر از همکلاسی هایم) جاستین از کنارمان رد شدند.
امیلی تا چشمش به ما افتاد نزدیک آمد و گفت :
_ سلام رضا. ایشون نامزدته؟👈💎
گفتم :
_ سلام. بله. البته ما ازدواج کردیم و فاطمه دیگه همسر منه.😌😍
دستش را به طرف فاطمه دراز کرد و گفت :
_ سلام فاطمه. من امیلی هستم. دوست رضا. از آشناییت خوشبختم.😊
بعد از امیلی جاستین هم دستش را به سمت فاطمه دراز کرد.
برای اینکه با فاطمه برخورد نکند #فورا با او دست دادم و با لبخند گفتم :
_ ببخشید اما همسرم با آقایون دست
نمیده.😊☝️
از قیافه ی جاستین مشخص بود متعجب شده.😳
بعد از گفتگوی کوتاهی رفتند و ما هم به سمت فروشگاه حرکت کردیم...
ادامه دارد....
~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~
@payame_kosar
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar
🔴 یه دختر و پسر تو مشهد با همدیگه مبارزه میکنن، به قول همون احمقایی که زن و مرد رو یکسان میبینن، مبارزه به حق و برابر!
آخر سر هم، براثر ضربه شدید پسر به سر دختر، دختر فوت میکنه و درب اون تاریک خونه رو هم پلمپ میکنن!
طرفداران برابری زن و مرد ماستاتون رو کیسه میکنین یا هنوز زوده؟
#فمنیست_ممنوع
#زن_عفاف_زندگی
~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~
@payame_kosar