✨✨✨نقل از برادر شهید
❄️ زمستان سال ۸۷ من وحسین در میدان امام حسین تهران قدم می زدیم. یک خانمی با فرزندش در کنار خیابان نشسته بود و جوراب
می فروخت. 🧦از کنار آن می گذشتیم که حسین ایستاد و تمام جوراب های آن خانم را خرید و هزینه ای بیشتر از قیمت جورابها پرداخت کرد.
از حسین پرسیدم مابقی پولت چی؟ گفت تمام جورابها را خریدم که با بچه ی کوچکش اینجا ننشیند.💗💗💗
🥀شادی روح همه شهدا به خصوص این شهید بزرگوار صلوات 🥀
#ستاره ها
#شهید_حسین_جمالی
@payame_kosar
⚜نقل از مادر شهید
✨حسین چند ماهی یک بار به مرخصی می آمد یک روز با پاهای گچ گرفته به خانه آمد.
با اضطراب پرسیدم: مادر پاهایت چطور شده ؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نیست مادر موتور روی پایم افتاده…
🌟بعد از شهادتش فهمیدم در کوه های خان طومان در سال ۹۰ زخمی شده ولی برای اینکه من مضطر نشوم حقیقت را به من نگفته بود.
در آن ماموریت بهترین دوستش (کمیل صفری تبار ) را از دست داده بود. خانه آن شهید عزیز در بابل بود.
🌹 حسین پس از شهادتِ دوستش در مرخصی هایش ابتدا به مادر کمیل سر می زد و بعد به خانه می آمد و همیشه به مادر کمیل می گفته دعا کنید تا من هم شهید شوم .
#ستاره ها
#شهید_حسین_جمالی
@payame_kosar
🍀نذر روز تاسوعا
نقل از مادر شهید
🍃ما به رسم هر ساله در روز تاسوعا نذری
می پزیم و بانی آن حسین بود . آن روز تمام وسایلهای نذری را خرید. سپس لباسهایش را جمع کرد و درون ساک گذاشت.
از زیر قرآن ردش کردم و آب که مایع روشنایی بود را پشت سرش ریختم . با یک چشم پر از غم و عمیق نگاهم کرد و رفت. 😔
سوم محرم زنگ زد، گفتم: مادر کی میای ؟ گفت: روز تاسوعا خانه هستم .
🌿روز تاسوعا شد و ما طبق روال هر ساله، در آشپز خانه حسینیه نذری را بار گذاشتیم. در حین پختن نذری بودیم. هر که می آمد می پرسید حسین کجاست؟ و در جواب می گفتم: زنگ زدم گوشیش خاموشه حتما توی راهه…
✨بعد از مراسم دیدم حسن برادرش آشفته است و گریه می کند. گفتم: مادر اتفاقی افتاده؟ چرا آشفته ای؟ گفت: یک دوست خوبی داشتم شهید شده. آرام و قرار نداشت.😭😭
#ستاره ها
#شهید_حسین_جمالی
@payame_kosar
⚜دعا کن اولین شهید در روز تاسوعا باشم.
یکی از همرزمانش در خاطره ای نقل می کند:
🌚 شب عملیات بود. قرآن در دست گرفته بودم و بچه ها از زیر آن می گذشتند. حسین با موتور چهارچرخ در حال گذشتن از زیر قرآن بود که گفت : دعا کن فردا اولین شهید روز تاسوعا باشم.
#ستاره ها
#شهید_حسین_جمالی
@payame_kosar
🍂#شهید_حسین_جمالی
در یکم آبان ۱۳۹۴ صبح تاسوعای حسینی با سر بند یا فاطمه الزهرا(س) در جنوب حومه شهر حلب با اصابت تیر به پهلو به شهادت رسید. 🕊
پیکر پاکش در نهم آبان ماه در گلزار شهدای روستای خورنگان در کنار دایی شهیدش امیر سرتیپ عبدلرزاق جمالی به خاک سپرده شد.😭
⚡️بخشی از وصیت نامه شهید
🌙 هروقت خواستید برای من گریه کنید، به جای من بر مصیبت ارباب بی کفن مان حسین بن علی (ع) و بر مصیبت اهل بیت گریه کنید، بر مصیبتی که بر خانم زینب کبری(س) گذشت گریه کنید.
* ای خواهرانی که این نوشته را می خوانید از شما می خواهم که حجاب خود را حفظ کنید و چادر به سر کنید.*
حسین جمالی 22/4/94 ساعت 03:00
با ذکرصلوات دل❤️ شهید بزرگوار رو شاد کنید.
#ستاره ها
@payame_kosar