اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#چهارشنبه_های_زیارتی
@Payamghadyr_parvareshi
✍امام علی علیهالسلام:
زمانی که قائم ما ظهور کند کینهها از سینه بندگان بیرون میرود.
📚مکیال المکارم، ج۱، ص ۱۰۱
@Payamghadyr_parvareshi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اگر پیامبر دلش برای انبیاء تنگ میشد چه میکردند؟
👤حجت الاسلام حامد کاشانی
@Payamghadyr_parvareshi
بدیهی است که امیرالمؤمنین
حق خلافت را متعلق به خودش میدانست؛
اما بعد از رحلت پیغمبر این طور نشد؛
در مقابل چیزی که حق خود میدانست
بیست و پنج سال هیچ حرکتی نکرد؛
اگر کسانی هم خواستند حرفی بزنند،
آنها را آرام نگه داشت.
امیرالمؤمنین در مقابل آن مسئله،
بیست و پنج سال عکس العمل نشان نداد؛
اما در مقابل قضیه ای که به ظاهر
کمتر از آن قضیه به نظر میرسد یعنی:
مسئله عدالت اجتماعی،
مسئله احیای اصول نبوی
و دوباره بنا کردن بنای اسلامی
مستحکمی که پیغمبر گذاشته بود،
سه جنگ را تحمل کرد:
جنگ جمل،جنگ صفین،جنگ نهروان.
کار بزرگ امیرالمؤمنین این است.
#مظلوممقتدر
|انسان۲۵۰ساله،صفحه۹۸و۹۹
@Payamghadyr_parvareshi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهارشنبه_های_زیارتی
هوای چشمم شده دوباره بارانی
نگفتم اما راز دلم را میدانی
شمس الشموسی انس نفوسی
سایه اَمنِ یزدانی...
چهارشنبه های امام رضایی
@Payamghadyr_parvareshi
✨﷽✨
🌼داستان کوتاه
✍پیرمردی بود که مغازۀ عطاری داشت و کثیرالاولاد بود. بسیار نماز میخواند و در زمان فراغت مشغول خواندن قرآن میشد. بسیار اهل انفاق بود و هیچگاه نیازمندی را از مغازۀ خود دست خالی رد نمیکرد. او همیشه مورد ایراد فرزندانش بود که در حق آیندهشان قصور و کمکاری میکند. ولی پیرمرد به خدا قسم میخورد که با تکیه بر رحمت خدا هیچ فرزندی از او، زمانی که بزرگ شدند دچار تنگی معیشت نشوند؛ و همان شد که پیرمرد قسم خورده بود. از او پرسیدند: چگونه چنین میدانست؟! پیرمرد این آیه را تلاوت کرد:
✨📖✨ إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ (29 - فاطر)
آنها که کتاب خدا را تلاوت کرده و نماز به پا میدارند و از آنچه ما روزیشان کردهایم پنهان و آشکار (به فقیران) انفاق میکنند (از لطف خدا) امید تجارتی دارند که هرگز زیان و زوال نخواهد یافت.
پیرمرد ادامه داد من همیشه با خود میگفتم: خدایا! من جاهلی بیش نیستم که نه خیر دنیای خود میدانم و نه خیر آخرت خویش، من نماز و قرآن میخوانم و انفاق میکنم و فقط با تو تجارت مینمایم. خدایا! خود تاجر زندگی من و فرزندانم باش و بهترینها را بر من تجارت کن که تو را هرگز در تجارت کسی نتواند اغفال کند و ضرری برساند. من همیشه از خدای خود ترسیدم و در اعمال خود مراقب بودم و اطاعت امر او کردم. وقتی خداوند مرا دید و دعای مرا شنید، تاجر زندگی من شد و فرزندانم را همسران نیک از بندگان نیک خویش قسمت نمود و کسب و کارشان از رحمت خویش رونق بخشید.
آری! این است فرجام کسی که با خداوند در دنیا تجارت کند و او را تاجر زندگی خویش سازد.
@Payamghadyr_parvareshi
✍مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسّلام فرمودند:
بندهی ديگران مباش، در حالى كه خداوند تو را آزاد آفريده است.
📚نهج البلاغه، نامهی ۳۱
@Payamghadyr_parvareshi
💠کفــــــاره گنــــــاهان💠
✍روایت شده از امام صادق(ع)
ڪہ رسول خدا فرمودند :
خدای تبارک و تعالی میفرمایند:
🔸هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمیکنم،
مگر اینکه اورا به مرض و بیماری مبتلا میکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد،
و زیادتر از آن بود ،
🔸کسی را بر او مسلط میکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد،
🔸رزق و روزی اش را کم میکنم تا کفاره گناهانش باشد
و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود،
🔸جان گرفتن او را سخت میکنم و یا در قبر بر او سخت میگیرم
تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم ،
و اما کسی را که میخواهم وارد جهنم کنم،
🔸او را صحیح و سالم میگذارم ،
و رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم
تا وقتیکه نزد من آید ،
هیچ حسنه ای نداشته باشد ودر همان وقت او را وارد جهنم کنم...
📚منبع؛ مسندالرسول ج1
برگرفتہ از بحارالانوار،ج 6،ص17
@Payamghadyr_parvareshi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی شعر قابلی آورد
من فقط گریه کردم و رفتم...
@Payamghadyr_parvareshi
🤲 اللّهم!
أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ...
فِي بَسْطِ الْعَدْلِ...
خدایا!
من رو شبیه متقین کن تا...
عدالت رو گسترش بدم...
📘دعای بیستم صحیفه سجادیه
@Payamghadyr_parvareshi
✅ اختلاف
✍ اختلاف دو قسم است؛ یك قسم، #اختلاف_قبل_از_علم است كه خیر و رحمت و بركت است. این نظریه پردازی ها همین است؛ افراد كه زیراكس هم و كپی هم نیستند، هر كدام فكری دارند. این نظریه های مختلف، زمینه رشد و تكامل و تولید علم است، #منشأ_بركت است.
وقتی این نظریه ها عرضه شد و حق روشن شد، از آن به بعد هر گونه اختلافی, #اختلاف_مذموم است؛ اختلافِ قبل العلم منشأ بركت است، اختلاف بعد العلم است كه منشأ خطر و عصیان و گمراهی های فراوان است.
در سوره مباركه «بقره» آیه 213 این بحث مبسوطاً گذشت؛ آیه 213 سوره «بقره» این است كه ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِیحْكُمَ بَینَ النَّاسِ فِیما اخْتَلَفُوا فِیهِ﴾.
بالأخره مردم، صاحبِ نظرند و اختلاف نظر پیدا می شود، وحی آمده كه به این اختلاف ها پایان ببخشد و اختلاف ها را خاتمه دهد; وقتی وحی آمد و به اختلاف ها پایان بخشید و معلوم شد حق چیست و با كیست، از آن به بعد اگر كسی اختلاف كرد اختلاف مذموم است.
فرمودند: ﴿لِیحْكُمَ بَینَ النَّاسِ فِیما اخْتَلَفُوا فِیه﴾؛ این اختلاف را مذمّت نكرد اما ﴿وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیناتُ بَغْیاً بَینَهُمْ﴾؛ بعد از روشن شدن حق، هر گونه اختلافی، اختلاف بَغی و ظلم و نارواست. در سوره مباركه «جاثیه» هم مشابه این مطلب آمده است؛ در سوره مباركه «جاثیه» آیه هفده این است كه ﴿وَآتَینَاهُم بَینَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَینَهُمْ﴾. بعد از اینكه روشن شد حق چیست، دیگر اختلاف، وجهی ندارد؛ آن اختلاف می شود بَغی و ظلم.
📚 سوره مبارکه سجده جلسه 6
@Payamghadyr_parvareshi
✅راه عزتمندی
✍آیت الله جوادی آملی: دربارهی #عزت که خدای تعالی فرمود #مؤمنین عزیز هستند: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِین» وجود مبارک امام عسکری (سلام الله علیه) میفرمایند عزّت، حقمحور است، اگر کسی حق گفت و به حق باور کرد و به حق عمل کرد، میشود عزیز و هیچکس نمیتواند او را ذلیل کند؛ چه فرد و چه جامعه و اگر كسی از حق فاصله گرفت و باطلمدار بود، میشود ذلیل و هیچكس نمیتواند او را عزیز كند «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِیزٌ إِلَّا ذَلَّ وَ لَا أَخَذَ بِهِ ذَلِیلٌ إِلَّا عَزَّ» این از بیانات نورانی امام عسكری است.
🔸 امام عسكری (سلام الله علیه) میفرماید: اگر كسی حق را فهمید، یك؛ باورش كرد، دو؛ به آن عمل كرد، سه؛ در جامعه منتشر كرد، چهار؛ مثل اهل بیت (علیهم السلام)، او عزیز میشود. هیچ فرد یا جامعهای حق را رها نكرده و به باطل گرایش پیدا نكرد، الا این كه ذلیل خواهد شد.
📚درس اخلاق | ۹۵/۰۹/۱۸
@Payamghadyr_parvareshi
جلسه ماهانه هیئت رهروان غدیر
روضه حضرت صدیقه طاهره س
سخنران : حجت الاسلام والمسلمین سید کاظم بدری
به نفس : کربلایی سعید علی عسگری
کربلایی امیرکرامتی
چهارشنبه مورخ ۲۴ آبان از ساعت ۱۸
@Payamghadyr_parvareshi
🔴تو دُرّ گرانبها داری نترس....
✍آیت الله العظمی اراکی فرمودند :مرحوم آیت الله میلانی از شخصی که آقای بزرگواری را در خواب دیده بود ، نقل کردند که :
مرا پس از فوت به آسمان بردند و از من پرسیدند که چه آورده ای ؟
گفتم :درس و بحث.
ملائکه در آن خدشه کردند . من جواب دادم دوباره خدشه کردند ؛ باز جواب دادم . باز خدشه کردند و بالاخره نتوانستم جواب بدهم .
گفتند :دیگر چه داری ؟
گفتم :نماز و روزه و عبادات ، باز ملائکه در آنها نیز خدشه کردند . من جواب دادم ؛ دوباره خدشه کردند . باز جواب دادم ؛ باز خدشه کردند و عاقبت از عهده جواب بر نیامدم .
گفتند :دیگر چه داری ؟
گفتم :زیارت و توسل. در آن هم مانند قبلی ها خدشه کردند و من جواب دادم . باز خدشه کردند ، من جواب دادم . باز خدشه کردند ، عاقبت از جواب عاجز شدم .
گفتند :دیگر چه داری؟
گفتم :چیزی ندارم و مایوس شدم . آنگاه ملائکه گفتند :تو نزد ما دُر گرانبهایی داری .
گفتم :من دُرّی نداشتم.
گفتند :چرا آن وقتی که یکی از تجار از گلپایگان برای زیارت اعتاب مقدسه به کربلا آمده بود تو شنیدی و خواستی از نجف نزد او بروی و مقداری کمک مالی بگیری ، رفتیکه مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی نتوانستی ، زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی ! و گفتی پیاده می روم ، وقتی پیاده می رفتی خار به پایت فرو رفت و عاجز شدی و نشستی و گفتی من آقا شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم چطور باید دو ریالی نداشته باشم که بتوانم مرکبی کرایه کنم ؟ بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود من زدم و پشیمان شدی و گفتی :الحمدلله رب العالمین این الحمدلله همان درّی است که نزد ما محفوظ مانده است و همین نیز به درد تو می خورد.
@Payamghadyr_parvareshi
آی همسایه! گفتهام به همه
منِ بیچاره هم رضا دارم
هرکهام بر حسین مربوط است
هرچه دارم زِ کربلا دارم
@Payamghadyr_parvareshi
بسم الله الرحمن الرحیم
همانند سنوات گذشته در هیئت رهروان غدیر توفیق داریم مجلس عزاداری به مناسبت ایام شهادت خانم حضرت زهرا سلاماللهعلیها داشته باشیم
و از شما خیر گرانقدر درخواست میشود تا مارا در برپا داشتن این هیئت یاری کنید
شما بزرگواران میتوانید هم به صورت نقد هم به صورت پرداخت اینترنتی به شماره کارت درج شده در عکس مبالغ خود را به دست خادمان برگزاری هیئت فاطمیه برسانید.
ومن الله توفیق
معاونت پرورشی دبیرستان پیام غدیر
هیئت رهروان غدیر
@Payamghadyr_parvareshi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودکی یتیم شد...
پدری حیران شد...
مادری به زمین افتاد...
💔🤲#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲💔
#فلسطین
@Payamghadyr_parvareshi
📌در لباس پاسبانى…
✍علامه طباطبایى براى یکى از شاگردان خود حکایتى بدین شرح نقل کرده است:
در ایامى که از نجف بازگشته و در تبریز به سر مىبردم در یکى از روزها از طرف مرحوم زنوزى قاصدى آمد و مرا احضار کرد،
چون خدمت ایشان رسیدم فرمود: فلانى ماجرایى پیش آمده که در کم و کیف آن مبهوتم. چند روز در منزل کار بنایى داشتیم. بنّا با شاگردانش مشغول کار بودند،
کارهاى دقیق شاگرد توجهم را جلب کرد، مىدیدم کارهایش را به خوبى انجام مىدهد و وقت تلف نمىکند.
ظهر که استادش براى صرف ناهار به منزل مىرفت در همان محل کار مىماند و ابتدا تجدید وضو مىکرد و نمازش را در اول وقت مىخواند سپس دستمال کوچک خویش را باز مىنمود و غذاى سادهاى را که با خود آورده بود مىخورد و بلند مىشد و مقدمات کار را فراهم مىکرد تا استادش برسد و وقتى استاد مىآمد با تلاش زیادى همراه وى کار را ادامه مىداد.
در یکى از روزها بنّا به وى گفت برو از همسایه نردبانى بگیر و بیاور. جوان رفت ولى برخلاف انتظار دیر آمد و لذا هنگام عصر که استادش به خانه رفت،
نزد وى رفته و ضمن احوالپرسى از او پرسیدم درآوردن نردبان انتظار نبود که تأخیر نمایى، چرا دیر کردى؟ جوان کارگر لبخندى زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگى کوچه بود و اگر مواظبت نمىکردم ممکن بود دیوارهاى مردم بر اثر برخورد نردبان خراش بردارد!
آقاى زنوزى ادامه دادند: از پاسخ قانع کننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم از او پرسیدم: آیا مىشود امام زمان، عجّلاللَّهتعالىفرجه الشریف، را دید؟ بلافاصله با حالتى کاملاً عادى گفت: بلى اتفاقاً این هفته به تبریز تشریف آورده بودند.
پرسیدم لباس امام چگونه بود؟ پاسخ داد: به لباس پاسبانى بودند!
مشکل مرحوم زنوزى که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت علامه طباطبایى را خواسته بود تا از او بپرسد چگونه مىشود امام زمان به لباس پاسبانى باشند؟ علامه پاسخ مىدهد: همه عالم از آن حضرت مهدى صلوات الله و سلامه علیه ، است و لذا براى آن حضرت مکان و یا لباس و شبیه اینگونه مسائل مشکلى ایجاد نمىکند.
محمدهادى فقیهى که این داستان را از زبان علامه شنیده است مىگوید: از معظمله درباره صحت این داستان نظرخواهى کردم ایشان فرمودند: قرائن به گونهاى است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانى بود که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، را مىدیده است. سپس علامه طباطبایى افزود:
با توجه به اینکه نشانى آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولى متأسفانه موفق به یافتنش نشدم.
📚 کتاب جرعههاى جانبخش، ص۲۷۸، نوشته غلامرضا گلى زواره.
@Payamghadyr_parvareshi