eitaa logo
پیامهایی از آسمان
221 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
6 فایل
پیامهایی که از طرف خالق برای مخلوق آمده است... ارتباط با مدیر @hamsafar_asmani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅کلیپ های آسمانی ۱۷۳ 🔷 استدلال امام کاظم ع به حرمت شراب 🌹انتشار کلیپ به نام گروه یا کانال خود عزیزان مجاز بلکه مزید امتنان است 👈 آدرس ما در سروش و ایتا 👇👇👇👇👇 @payamhaeeazasman🌸🌺🌼
استدلال .aac
2.81M
استدلال امام کاظم ع به حرمت شراب @payamhaeeazasman🌸🌺🌼
💥واقعا ملت عجیبی داریم... 🛑 ۸ سال به طور کامل سرویس شدیم، تابستون هر روز برق قطع بود، مسکن تعطیل شد، واکسن وارد نشد ملت بمیرن، همه چیز رو به برجام و FATF گره زدن، همه کارخونه هارو تعطیل کردن ولی بازم یه عده زیادی میخوان به همون وضعیت رای بدن، واقعا چرا؟ مغزم داغ میشه بهش فکر میکنم🤯
♨️وقتی بودی قدرتو ندونستیم حالا فانوس به دست دنبال یکی مثل خودت می‌گردیم ...
🛑📸  توئیت دقایقی پیش بیانات رهبر انقلاب خطاب به مردم: با مشارکت بالا نمی‌شویم
خواستند یوسف را بکشند. فقط یک نفر رأی به نکشتنش داد، حرف او اثر گذاشت؛ یوسف زنده ماند و عزیز مصر شد. پس رأی دادن تأثیر دارد؛ حتی یک رأی شاید همان یک رأی؛ رأی تو باشه✌️ پس به این فکر کنیم که رأی من می تونه سرنوشت مملکت رو کاملاً تغییر بده
ای کاش که آسمان دری بگشاید خالق به وطن عنایتی فرماید تا هشتم تیر،از دلِ صندوق رای آنکس که شبیه توست بیرون آید .
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
....: ✅ کلیپ های آسمان💝 ❤️ کظم غیظ یکی از مدالهای پر افتخار متقین ✅ انتشار کلیپ به نام کانال یا گروه خود عزیزان مجاز بلکه مزید امتنان است ✅ آدرس ما در سروش و تلگرام 👇👇👇👇 @payamhaeeazasman
✌️🏻به نام خدایی که بزرگتر از اتاق‌های جنگ روانی‌ست... با اطمینان به «دکتر جلیلی» رأی خواهیم داد
سلام. من با بررسی هام به این نتیجه رسیدم که به دولت سوم روحانی یعنی آقای پزشکیان نباید رأی دادچون خودش گفته بنزین باید بیست وپنج تومن بشه چون هیچ برنامه ای نداره چون حسن روحانی گفته ادامه دولت من هست . دولت شهیدرئیسی تازه داشت اقتصاد مردم رو بهبود میداد، دزدها و مفسدین اقتصادی رو گرفته بود، قراردادهای خارجی امضا کرده بود تا کشور پیشرفت کنه، امنیت کشور رو تأمین کرده بود، حامی جریان مقاومت بود، عزت ایران در دنیا زیادشده بود. به کسی رأی بدیم که ادامه دولت شهید رئیسی باشه. کاری کنه فشار ازمردم برداشته بشه. مثل آقای جلیلی
‏ پس از حضور در انتخابات: دوام و قوام و عزت و آبروی جمهوری اسلامی در دنیا متوقف به حضور مردم است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 بیانات صبح امروز رهبر انقلاب پس از حضور در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم 🔹ما توصیه می‌کنیم مردم مسئلۀ رای‌دادن و حضور در این آزمون مهم سیاسی را جدی بگیرند و شرکت کنند 🔹روز انتخابات برای ما ایرانی‌ها روز نشاط و شادی است. حضور پرشور مردم و افزایش رای‌دهنگان برای جمهوری اسلامی نیاز قطعی است. در ذات این نظام حضور مردم لحاظ شده و دوام جمهوری اسلامی و عزت و آبروی آن در دنیا متوقف به حضور به حضور مردم است. 🔹مردم در رای‌دادن تردید نکنند رهبر انقلاب، پس از حضور در انتخابات ریاست جمهوری: 🔹امیدوارم ان‌شاءاللّه خدای متعال مقدّر کند برای این کشور بهترین گزینش را و مفیدترین گزینش را. و سالهای آینده ان‌شاءاللّه سالهای خوب و مطلوبی باشد و مردم از گزینش خودشان راضی باشند.
💠بسته ی ویژه انتخابات 💬سؤال۱:👇 حکم شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران بیان نمایید؟ ✅پاسخ:👇 شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی، اسلامی و الهی است. 💬سؤال۲:👇 آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران واجب عینی است یا کفایی؟ ✅پاسخ:👇 واجب عینی است. 💬سؤال۳:👇 وظیفه روحانیون و خواص در قبال شناساندن فرد اصلح چیست؟ آیا از لحاظ شرعی تکلیفی بر عهده آنها می باشد؟ ✅پاسخ:👇 همگان به ویژه خواص و علما وظیفه دارند با حداکثر دقت، افراد اصلح را با حجت شرعی شناسایی کرده و به مردم معرفی کنند و مردم را در انتخاب درست یاری دهند. عدم دخالت خطرناک است؛ دخالت بدون بصیرت و حجت هم خطرناک است. 💬سؤال۴:👇 اگر اصلح را نشناسیم وظیفه چیست؟ از طرفی اگر تحقیق کنیم و به شخص اصلح نرسیم می توانیم در انتخابات شرکت نکنیم؟ ✅پاسخ:👇 در تشخیص فرد اصلح می توانید از کسانی که به لحاظ تعهد دینی و بصیرت انقلابی مورد اعتمادند، کمک بگیرید و در هر صورت شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی است. 💬سؤال۵:👇 حکم رأی سفید و بی نام دادن چیست؟ در صورت عدم شناخت و تحقیق، یا تحقیق کافی و عدم وصول به نتیجه و تحیّر در انتخاب اصلح چطور؟ ✅پاسخ:👇 در هر صورت اگر رأی سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردم عزیز حجت را رهبری برماتمام کرده کسی که میادمجلس دنبال پست ریاست جمهوری نباشه.....یکی از آسیب ها این است که نماینده از اول که وارد مجلس می شود نقشه رسیدن به فلان پست اجرایی را در سر خودش بپروراند..
من به پزشکیان رای میدهم چون آلزایمر دارم و یادم نیست چه بلاهایی بر سر من و کشورم آمد. چرا به پزشکیان رای میدهم؟ چون فکر میکنم این هایی که در ستادش رفت و آمد میکنند مثل آخوندی و ظریف و نوبخت و جهانگیری را به کار نمیگیرد و آدم از فضا می آورد برای دولتش... چون یادم نیست در دولت یازدهم و دوازدهم ۸۰۰۰ واحد تولیدی تعطیل شد.. یادم نیست بیکاری به اوج خود رسید.. یادم نیست برق قطع میشد برق واحدهای تولیدی را قطع کردند که جبران شود و محصولات آنها از جمله سیمان چند برابر شد.. یادم نیست چیزهایی که فکرش را هم نمی کردی از جمله پیاز و سیب زمینی و شکر و روغن هم نایاب میشد.. یادم رفته صبح جمعه میفهمیدند بنزین گران شده.. یادم رفته پتروپالایشگاه ها تعطیل شدند و رکورد واردات بنزین را زدیم.. یادم رفته بدترین توهین ها و بیشترین شکایت ها به منتقدان میشد.. یادم رفته که شعار رفع حصر میدادند و در شورای امنیت رای به حصر میدادند.. یادم رفته که برای برجامشان سکه ها گرفتند و بعداً که مفتضح شد گفتند تصمیم نظام بود.. یادم رفته مردم در کرونا تلف میشدند و میگفتند به خاطر FATF به ما واکسن نمیدهند.. یادم رفته که می گفتند جوانان ما آبگوشت بزباش هم بلد نیستند درست کنند.. یادم رفته برادر رئیس جمهور و برادر معاون اولش دزد بود.. یادم رفته که تشک لایکو رئیس جمهور را با پرواز اختصاصی میفرستاند.. یادم رفته که مملکت را دودستی تقدیم سوداگران ارز و سکه کردند تا مردم را بدبخت کنند.. یادم رفته چطور در بورس ملت را فریب دادند و جیبشان را زدند.. یادم رفته که گفتند مردم تلاش کنند تا ما به اهدافمان برسیم.. یادم رفته که دختر و پسرشان را لیستی وارد مجلس کردند.. یادم رفته رکورد رشد اقتصادی منفی را زدند.. یادم رفته پروژه ها را با 20 درصد پیشرفت چند بار افتتاح کردند.. یادم رفته که 45 هزار وپونصد تومن یارانه برایشان مصیبت عظما بود.. یادم رفته افتخار میکردند یک واحد مسکن برای مردم نساختند و خانه دار شدن را به رویا تبدیل کردند.. یادم رفته که با کفش گلی پا در چادر زلزله زده گذاشتند.. یادم رفته که به جای استفاده از این همه ظرفیت جوان، گفتند مشکل ما این دهه شصتی ها هستند.. یادم رفته که بهترین توافق تاریخشان به یک امضای کری بند بود و بایک تغییر رئیس جمهور به باد رفت یادم رفته که زبان دنیا را بلد بودند ولی نتوانستند یک کلمه suspension را ترجمه کنند و به مردم گفتند تحریم ها لغو میشود. بماند که همان تعلیق هم نشد.. یادم رفته که 800 تحریم را به 1500 تحریم رساندند.. یادم رفته که اصلا اراده ای برای خدمت به مردم نداشتند و فقط قدرت و ثروت برایشان مهم بود.. یادم رفته به بهانه خصوصی سازی چه کردند با بزرگترین کارخانه جات تولیدی یادم رفته به جای قرارداد با واحدها تولیدی التماس شرکت های خارجی را کردند و آخر هم هیچ‌.. یادم رفته که با کلی سرو صدا و التماس هواپیمای ریجکتی ایرباس را آوردند.. یادم نیست بدهکار ترین دولت تاریخ را رقم زدند.. یادم نیست 700 میلیون دلار تراز حساب دولت منفی شد.. یادم رفته یادم نیست حافظه ی تاریخی ام پاک شده.. 🔻❗یادم رفته و خودم هم صبح جمعه با رای به پزشکیان کاری نکنم که نفهمم چه کردم با خودم و کشورم... بمیرم ولی به پزشکیان رای ندهم
🌹عزیزان! طوری نشود که فردای برخی بگویند اگر چند درصد بیشتر به آقای رای می‌دادیم ایشان در مرحله اول رای آورده بود. هنوز دیر نشده است...
✍🏻این ساعات انتخابات این ذکر رو زیاد بر زبان جاری کنیم: اللهم لاَ تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لاَ يَرْحَمُنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‌ خدایا کسیکه بر ما رحم نمیکند بر ما مسلط نکن.
هشدار جدی به طرفداران کاندیداها... 🔹 ویراست و توئیت
ادامه شکوه و عظمت اسلام و ایران
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
میثم تمار را چگونه کشتند؟ ❤️ یاران امیرالمومنین امام علی ع را بشناسیم ❤️ می گویند، روزی میثم تمار که به لطف همنشینی با امیرالمؤمنین علی(ع)، از اسرار خلقت آگاه شده بود، در یکی از مجالس قبیله بنی اسد، حبیب بن مظاهر، بزرگ شیعیان کوفه را دید و مدتی باهم به صحبت نشستند. در ‏پایان این دیدار، حبیب با اشاره تلویحی به اطلاعش از نحوه شهادت میثم، خطاب به او گفت: گوییا پیرمرد خرمافروشی را می‏بینم که در راه ‏دوستی فرزندان و خاندان پیامبر(ص)، او را به دار می‏آویزند و بر چوبه دار، شکمش را می‏درند. میثم هم در پاسخ گفت: من هم گوییا مرد سرخ‏رویی را می‏بینم و می‏شناسم با دو دسته موی ‏بر سر که برای یاری فرزند دختر پیامبرش قیام می‏کند و شهید می‏شود و سرش بر فراز نی، در کوفه ‏گردانده می‏شود. پس از این گفت وگو از هم جدا شدند و رفتند. اهل آن مجلس که آن دو را به دروغ متهم می‏کردند هنوز متفرق نشده بودند که "رشید ‏هجری‏" از یاران خاص علی(ع) فرا رسید و سراغ میثم و حبیب را از آنان گرفت. گفتند: این‏جا بودند و شنیدیم که چنین و چنان گفتند. رشید گفت: خدا میثم را رحمت کند! فراموش کرد این را ‏هم به گفته‏اش بیفزاید که «به آن کسی که سر بریده حبیب را به کوفه می‏آورد، صد درهم بیشتر ‏داده می‏شود." آنان گفتند: این یکی، دیگر از آن دو هم دروغگوتر است! ولی چند ‏روزی نگذشت که میثم را بر دار آویخته دیدند و سر حبیب را هم پس از شهادتش آوردند و دیدند که ‏هر چه آنها گفته بودند به همان صورت اتفاق افتاد. میثم، اواخر سال 59 هجری، خبر حرکت امام حسین(ع) بسوی مکه را شنید. در همان سال، تصمیم گرفت به ‏قصد حج عمره به مکه رود اما در مکه موفق به دیدار امام حسین(ع) نشد لذا پس از حج به ‏مدینه رفت. در دیداری که با ام‏سلمه، همسر پیامبر(ص) داشت، خود را معرفی کرد. ام ‏سلمه گفت: پیامبر، بارها تو را یاد می‏کرد و در دل شب ها، سفارش تو را به علی(ع) می‏نمود. گفتنی است که پیامبر(ص) بارها با امیرمؤمنان جلسات خصوصی داشت که کسی از مضمون صحبت ها آن دو، آگاه نمی شد و بندرت اتفاق می افتاد که یکی از همسران حضرت، بتواند جملاتی از این رازها و وصیت ها را بشنود اما ام‏سلمه، همسر با وفا و نیکوکار حضرت(ص)، بعضی از جملات و و صیت های پیامبر(ص) را که اتفاقی شنیده بود، بازگو کرده است. ام‏سلمه در دیداری که با میثم در مدینه داشت، گفت: بارها شنیدم که رسول خدا(ص) با امیرمؤمنان راز می گفت و درباره تو گفت وگو می کرد. این سخن ام‏سلمه، نشانه عظمت میثم در نظر رسول اکرم(ص) است که بارها و بارها درباره او با حضرت علی(ع) گفت وگو می کرده است. ‏میثم در همین دیدار، از ام‏سلمه، حال حسین‏بن علی(ع) را جویا شد. ام‏سلمه گفت: به اطراف مدینه رفته است؛ حسین(ع) نیز ‏همواره تو را یاد می‏کند. میثم گفت: من نیز همواره به یاد آن بزرگوار هستم. امروز موفق به ‏دیدار او نشدم. به او بگو که دوست داشتم بر او سلام گویم. من بر می‏گردم و به خواست‏خدا او را نزد پروردگار، ملاقات خواهم کرد. منظور میثم از بیان این سخن، اشاره به شهادت قریب الوقوع امام حسین(ع) ‏بود که پیش از آن خبر وقوع قطعی آن را از علی(ع) شنیده بود. آن گاه ام‏سلمه با عطری محاسن میثم را معطر ساخت. در این هنگام میثم به او رو کرد و گفت: بزودی محاسنم از خونم، ‏رنگین خواهد شد. ام‏سلمه پرسید: چه کسی این خبر را به تو داده است؟ ‏میثم پاسخ داد: مولا و سرور من! ‏ ام‏سلمه در حالی که از اندوه، بغض گلویش را گرفته بود، گریست و گفت: علی(ع) فقط ‏مولای تو نیست بلکه سرور من و سالار همه مسلمانان است. میثم از سفر حج به کوفه برگشت که عبیدالله، حاکم کوفه و پسر "زیاد بن ابیه" و "مرجانه" (زن زناکار معروف عرب)، دستور دستگیری او را پیش از ‏رسیدن به شهر، صادر کرد. این در حالی بود که مسلم بن عقیل در کوفه به شهادت رسیده و ‏تشنج و اضطراب، کوفه را فراگرفته بود و شیعیان سرشناس و چهره‏های برجسته هوادار اهل‏بیت، ‏تحت تعقیب یا در زندان بودند و زمینه برای اعتراضها و شورشها فراهم بود. ‏ ‏«عریف‏» به همراه صد نفر از ماموران، برنامه دستگیری میثم را قبل از ورودش به کوفه، ‏تدارک دیدند. ابن‏زیاد او را تهدید کرده بود که اگر میثم را دستگیر نکند، خودش به قتل خواهد ‏رسید. عریف به حیره» آمد و با همراهانش در انتظار رسیدن میثم بود. میثم را در همان جا، ‏پیش از آنکه به خانه برسد گرفتند. میثم به مأموران حوادث آینده و چگونگی شهادت ‏خویش را بازگو کرد. میثم گرچه در آن روز، پیرمردی سالخورده بود که بر استخوانهایش جز پوست خشکی باقی نمانده بود و از نظر جسمی، بشدت ضعیف شده بود اما از نظر شهامت و قوت قلب و قدرت روحی و ‏اراده استوار و زبان گویا و فصیح و ایمان راسخ در حدی بود که ابن‏زیاد را، با آن همه قدرت ‏و مأمور به وحشت افکنده بود.
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
برای همین، برای بازداشت او حدود، 100 نفر مأمور را گسیل کرده بود. مأموران، میثم را به کوفه وارد کردند. به عبیدالله بن زیاد خبر دادند که میثم اسیر و گرفتار شده ‏است. در معرفی میثم به ابن‏زیاد گفتند که "او از نزدیکترین و برگزیده‏ترین یاران ابوتراب، ‏علی(ع) است. " ابن زیاد گفت: وای بر شما! کار این مرد عجمی به اینجا رسیده است؟! بیاوریدش! میثم را ‏از بازداشتگاه به حضور ابن زیاد آوردند. ابن زیاد، برای آزمودن روحیه میثم و گفت وگو با او پرسید: پروردگارت کجاست؟ میثم فوراً پاسخ داد: در کمین ستمگران که تو یکی از آنانی. ابن زیاد که حس نژادپرستی شدیدی داشت پرسید: با اینکه از نژاد غیرعرب هستی با من این گونه سخن می‏گویی؟! به من خبر داده‏اند که تو با «ابوتراب‏» ‏بسیار نزدیک بوده‏ای! میثم گفت: آری، درست گفته‏اند. ابن زیاد گفت: باید از علی، بیزاری بجویی و با ابراز تنفر از او، نامش را به زشتی یاد کنی وگرنه دست ها و ‏پاهایت را بریده و بر دار می‏آویزمت. میثم در مقابل این تهدید گفت: علی(ع) به من خبر داده بود که مرا به دار می‏آویزی. ابن زیاد برای جبران این آبروریزی که در مقابل دیگران برایش پیش آمد، گفت: وای بر تو! با سخنان علی ‏درخواهم افتاد تا پیش بینی او خلاف از آب درآید. میثم گفت: چگونه چنین توانی کرد؟ در حالی که این خبر را علی(ع) از پیامبر(ص) و او از جبرئیل و ‏جبرئیل هم از سوی خدا بیان کرده است. به خدا سوگند! من از مکانی هم که در آن مرا به همراه 9 نفر دیگر از اعدامی ها به دار خواهی آویخت بخوبی آگاهم و می دانم که در کجای کوفه است و من نخستین مسلمانی هستم که در راه اسلام ‏بر دهانم لگام زده خواهد شد. ابن زیاد با شنیدن این سخن، بیشتر برآشفت و گفت: به خدا سوگند، دست و پایت را خواهم برید اما ‏زبانت را باقی می گذارم تا دروغگویی تو و مولایت برای همه آشکار شود؛ و همان دم دستور داد که ‏دست و پایش را قطع کنند و بر دار بیآویزندش و هیچ آب و خوراکی به او ندهند تا بمیرد. روایت کرده اند که روزی امیرمؤمنان(ع) خطاب به میثم فرمود: هنگامی که پست ترین عنصر بنی امیه، تو را به بیزاری از من امر کند، چه می کنی؟ میثم گفت: به خدا سوگند از تو بیزاری نمی جویم. فرمود: در این صورت تو را می کشند و به دار می آویزند. میثم گفت: صبر می کنم، که این هم در راه خدا کم است. حضرت(ع) فرمود: در این صورت، در بهشت در کنار من و همرتبه من خواهی بود. مزدوران ابن زیاد، میثم را از درخت نخل خرمایی که جلوی در خانه "عمرو بن حریث" روییده بود به دار آویختند؛ همان درختی که امیرالمؤمنین علی(ع) بارها با دست مبارک خود، آن را به میثم نشان داده و فرموده بود که بر آن به دار کشیده خواهد شد و میثم از آن هنگام، همواره، آن درخت را آبیاری می کرد و زیر سایه اش نماز می گذارد. در آن روزگار، به دار کشیدن این گونه نبود که حلقه طناب را به دور گردن شخص محکوم به اعدام بیندازند بلکه آن را دور سینه می انداختند تا از کتف هایش آویزان شود و آن قدر بماند تا از گرسنگی و تشنگی تلف شود. میثم تمار به دار کشیده شد اما باز هم بر فراز دار، با صدایی رسا مردم را به شنیدن ‏حقایق اسلام و احادیث و اسرار علی(ع) فرا می‏خواند. میثم می‏گفت: هر که می‏خواهد حدیث ‏مکنون و ارزشمند علی(ع) را بشنود پیش از آن که شهید شوم بیاید. من شما را از حوادث ‏آینده تا پایان جهان، خبر می‏دهم. مردم، پیرامون او جمع می‏شدند و او از فراز منبر دار، برای انبوه جمعیت، سخنرانی می نمود و فضائل و شایستگی های اهل‏بیت پیامبر(ص) و دودمان ‏علی(ع) را بازگو می‏کرد و خیانت ها و فسادهای بنی‏امیه را فاش می‏ساخت. "فضیل رسان" از "جبله مکیه" روایت کرد که گفت از میثم شنیدم که می گفت: «به خدا سوگند! این امت جفاکار، فرزند پیامبرشان را در دهم ماه محرم می کشند و دشمنان خدا، آن روز را جشن گرفته و عید می گیرند. این واقعه، حتماً رخ خواهد داد و در علم ازلی خدا مقدر گشته است زیرا مولایم امیرمؤمنان(ع) که بهتر از هر کسی می داند، طی عهدی، مرا به این واقعه آگاه نمود و به من خبر داد که برای مظلومیت حسین(ع) همه اشیاء و موجودات می گریند.» و شگفتا که همان مردمی که پای سخنان میثم بر فراز دار نشسته بودند، چند روز بعد فرزند پیامبر(ص) و علی(ع) را در کربلا سر بریدند و اهل بیتش را به بند اسارت کشیده، به شهر خود آوردند. بیان حقایق و افشاگری های میثم، در آخرین لحظه‏های زندگی و از بالای دار، چنان مؤثر و ‏تکان‏دهنده بود که به ابن‏زیاد خبر دادند: "این خرمافروش، شما را رسوا کرده." ابن زیاد که عصبانی شده و پیش بینی علی(ع) درباره شهادت میثم را فراموش کرده بود، گفت: به دهانش لگام ‏بزنید تا دیگر نتواند حرف بزند؛ و بدین ترتیب، میثم، نخستین کسی بود که در راه اسلام بر دهانش لگام زده و زبانش بریده شد.
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
آن کسی که از سوی ابن زیاد مأمور بریدن زبان میثم بود به او گفت: «هرچه می‏خواهی بگو! امیر، فرمان داده است که ‏زبانت را قطع کنم.» میثم گفت: «عبیدالله بن زیاد، زاده آن زن زناکار، خیال کرده که ‏می‏تواند من و مولایم را دروغگو معرفی کند! بیا! این هم زبانم!» و آن مزدور، زبان میثم را از دهانش بیرون کشید و با دشنه اش برید. میثم به همان حالت‏بود تا اینکه مثل فردا، از بینی و دهان او خون غلیظی آمد و بدین ‏صورت، طبق همان چه که خود گفته بود موی سپید صورتش، با خونی سرخ، رنگین شد. ‏ روز سوم، مردی ملعون نزد میثم آمد و با نیزه اش به پیکر بی رمق او بر فراز دار اشاره کرد و گفت: به خدا قسم با اینکه می‏دانم که اهل ‏عبادت بوده ای و روزها را روزده داشته ای و شب ها را به مناجات به سر برده ای اما با همه اینها، این نیزه را به تو خواهم زد! آن گاه با نیزه اش، از پشت چنان ضربتی بر ‏میثم فرود آورد که شکم و روده هایش پاره پاره شد و پس از خونریزی شدید از بینی اش، به شهادت رسید. پیکر میثم تا روزها پس از شهادتش همچنان از دار آویخته بود. ابن زیاد برای اهانت ‏بیشتر به میثم، اجازه نداد که او را پایین آورده و به خاک بسپارند؛ به علاوه می‏خواست‏ با استمرار ‏این صحنه، زهرچشم بیشتری از مردم‏ بگیرد و به آنان بفهماند که سزای مدافعان و ‏پیروان‏ علی(ع) چنین است ولی غافل از آن بود که شهید، حتی پس از شهادتش هم، راه را نشان ‏می‏دهد. هفت تن از مسلمانان غیور که از خرمافروشان همکار میثم بودند، نتوانستند تداوم این صحنه فجیع را ‏تحمل کنند لذا با هم، هم‏پیمان شدند تا پیکر او را طبق نقشه ای از پیش تعیین شده ربوده و به خاک بسپارند. آنها برای غافلگیری مأمورانی که مسؤول مراقبت از جسد و دار میثم بودند، تدبیری اندیشیدند و نقشه را به این صورت عملی ساختند که در سرمای نیمه شب در ‏نزدیکی های آن محل، آتشی برافروزند و به بهانه گرم شدن، اطراف آتش بایستند تا مأموران دار هم تحریک شوند و برای گرم کردن خود، به جمع آنان بپیوندند. نقشه عملی شد و نگهبانان، برای گرم شدن به طرف آتش آمدند. در حالی که چند نفر دیگر از دوستان شهید، ‏برای نجات پیکر مقدس او وارد عمل شدند. مأموران که در روشنایی آتش ‏ایستاده بودند، چشمان شان صحنه تاریک محل دار را نمی‏دید. آن چند نفر، خود را به پیکر دوست خود رسانده ‏و آن را از چوبه دار باز کردند و کمی آن سو تر در نزدیکی نهری که محل برکه آبی خشکیده بود، دفن کردند و روی آرامگاهش آب ریختند تا کسی از آن مطلع نشود. پس از آن هم مأموران هرچه تفحص کردند قبرش را نیافتند. صبح شد. مأموران از ربودن پیکر میثم آگاه شدند. خبر به ابن زیاد رسید. او می‏دانست که ‏مدفن او، مزار عاشقان علی(ع) خواهد شد؛ از این رو، جمع انبوهی را برای یافتن قبر میثم، ‏مأمور تفتیش و جست وجوی وسیع منطقه ساخت ولی آنان هرچه گشتند، اثری از جنازه نیافتند و ‏مأیوس شدند. اینک مزار این شهید بزرگ، به شهادت ایستاده است. گواه پیروزی نهایی حق و شاهد رسوایی و ‏نابودی همیشگی باطل است. در سرزمین عراق در محلی میان نجف و جنوب مسجد کوفه، بارگاهی است که ‏مدفن همراز امیرالمؤمنین(ع)، یعنی میثم خرمافروش است و زائران کربلا و نجف، برای زیارت و کسب تبرک و توسل، به آن مشرف می شوند سایت مشرق نیوز @payamhaeeazasman🌸🌼🌺