من به پزشکیان رای میدهم
چون آلزایمر دارم و یادم نیست
چه بلاهایی بر سر من و کشورم آمد.
چرا به پزشکیان رای میدهم؟
چون فکر میکنم این هایی که در ستادش رفت و آمد میکنند مثل آخوندی و ظریف و نوبخت و جهانگیری را به کار نمیگیرد و آدم از فضا می آورد برای دولتش...
چون یادم نیست در دولت یازدهم و دوازدهم ۸۰۰۰ واحد تولیدی تعطیل شد..
یادم نیست بیکاری به اوج خود رسید..
یادم نیست برق قطع میشد
برق واحدهای تولیدی را قطع کردند که جبران شود و محصولات آنها از جمله سیمان چند برابر شد..
یادم نیست چیزهایی که فکرش را هم نمی کردی از جمله پیاز و سیب زمینی و شکر و روغن هم نایاب میشد..
یادم رفته صبح جمعه میفهمیدند بنزین گران شده..
یادم رفته پتروپالایشگاه ها تعطیل شدند و رکورد واردات بنزین را زدیم..
یادم رفته بدترین توهین ها و بیشترین شکایت ها به منتقدان میشد..
یادم رفته که شعار رفع حصر میدادند و در شورای امنیت رای به حصر میدادند..
یادم رفته که برای برجامشان سکه ها گرفتند و بعداً که مفتضح شد گفتند تصمیم نظام بود..
یادم رفته مردم در کرونا تلف میشدند و میگفتند به خاطر FATF به ما واکسن نمیدهند..
یادم رفته که می گفتند جوانان ما آبگوشت بزباش هم بلد نیستند درست کنند..
یادم رفته برادر رئیس جمهور و برادر معاون اولش دزد بود..
یادم رفته که تشک لایکو رئیس جمهور را با پرواز اختصاصی میفرستاند..
یادم رفته که مملکت را دودستی تقدیم سوداگران ارز و سکه کردند تا مردم را بدبخت کنند..
یادم رفته چطور در بورس ملت را فریب دادند و جیبشان را زدند..
یادم رفته که گفتند مردم تلاش کنند تا ما به اهدافمان برسیم..
یادم رفته که دختر و پسرشان را لیستی وارد مجلس کردند..
یادم رفته رکورد رشد اقتصادی منفی را زدند..
یادم رفته پروژه ها را با 20 درصد پیشرفت چند بار افتتاح کردند..
یادم رفته که 45 هزار وپونصد تومن یارانه برایشان مصیبت عظما بود..
یادم رفته افتخار میکردند یک واحد مسکن برای مردم نساختند و خانه دار شدن را به رویا تبدیل کردند..
یادم رفته که با کفش گلی پا در چادر زلزله زده گذاشتند..
یادم رفته که به جای استفاده از این همه ظرفیت جوان، گفتند مشکل ما این دهه شصتی ها هستند..
یادم رفته که بهترین توافق تاریخشان به یک امضای کری بند بود و بایک تغییر رئیس جمهور به باد رفت
یادم رفته که زبان دنیا را بلد بودند ولی نتوانستند یک کلمه suspension را ترجمه کنند و به مردم گفتند تحریم ها لغو میشود.
بماند که همان تعلیق هم نشد..
یادم رفته که 800 تحریم را به 1500 تحریم رساندند..
یادم رفته که اصلا اراده ای برای خدمت به مردم نداشتند و فقط قدرت و ثروت برایشان مهم بود..
یادم رفته به بهانه خصوصی سازی چه کردند با بزرگترین کارخانه جات تولیدی
یادم رفته به جای قرارداد با واحدها تولیدی التماس شرکت های خارجی را کردند و آخر هم هیچ..
یادم رفته که با کلی سرو صدا و التماس هواپیمای ریجکتی ایرباس را آوردند..
یادم نیست بدهکار ترین دولت تاریخ را رقم زدند..
یادم نیست 700 میلیون دلار تراز حساب دولت منفی شد..
یادم رفته
یادم نیست
حافظه ی تاریخی ام پاک شده..
🔻❗یادم رفته
#خدا_کند_بمیرم
و خودم هم صبح جمعه با رای به پزشکیان کاری نکنم
که نفهمم چه کردم با خودم و کشورم...
بمیرم ولی به پزشکیان رای ندهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشنگری حاج مهدی رسولی
✍🏻این ساعات انتخابات این ذکر رو زیاد بر زبان جاری کنیم:
اللهم لاَ تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لاَ يَرْحَمُنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
خدایا کسیکه بر ما رحم نمیکند بر ما مسلط نکن.
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
میثم تمار را چگونه کشتند؟
❤️ یاران امیرالمومنین امام علی ع را بشناسیم ❤️
می گویند، روزی میثم تمار که به لطف همنشینی با امیرالمؤمنین علی(ع)، از اسرار خلقت آگاه شده بود، در یکی از مجالس قبیله بنی اسد، حبیب بن مظاهر، بزرگ شیعیان کوفه را دید و مدتی باهم به صحبت نشستند. در پایان این دیدار، حبیب با اشاره تلویحی به اطلاعش از نحوه شهادت میثم، خطاب به او گفت: گوییا پیرمرد خرمافروشی را میبینم که در راه دوستی فرزندان و خاندان پیامبر(ص)، او را به دار میآویزند و بر چوبه دار، شکمش را میدرند.
میثم هم در پاسخ گفت: من هم گوییا مرد سرخرویی را میبینم و میشناسم با دو دسته موی بر سر که برای یاری فرزند دختر پیامبرش قیام میکند و شهید میشود و سرش بر فراز نی، در کوفه گردانده میشود.
پس از این گفت وگو از هم جدا شدند و رفتند. اهل آن مجلس که آن دو را به دروغ متهم میکردند هنوز متفرق نشده بودند که "رشید هجری" از یاران خاص علی(ع) فرا رسید و سراغ میثم و حبیب را از آنان گرفت. گفتند: اینجا بودند و شنیدیم که چنین و چنان گفتند. رشید گفت: خدا میثم را رحمت کند! فراموش کرد این را هم به گفتهاش بیفزاید که «به آن کسی که سر بریده حبیب را به کوفه میآورد، صد درهم بیشتر داده میشود." آنان گفتند: این یکی، دیگر از آن دو هم دروغگوتر است! ولی چند روزی نگذشت که میثم را بر دار آویخته دیدند و سر حبیب را هم پس از شهادتش آوردند و دیدند که هر چه آنها گفته بودند به همان صورت اتفاق افتاد.
میثم، اواخر سال 59 هجری، خبر حرکت امام حسین(ع) بسوی مکه را شنید. در همان سال، تصمیم گرفت به قصد حج عمره به مکه رود اما در مکه موفق به دیدار امام حسین(ع) نشد لذا پس از حج به مدینه رفت. در دیداری که با امسلمه، همسر پیامبر(ص) داشت، خود را معرفی کرد. ام سلمه گفت: پیامبر، بارها تو را یاد میکرد و در دل شب ها، سفارش تو را به علی(ع) مینمود.
گفتنی است که پیامبر(ص) بارها با امیرمؤمنان جلسات خصوصی داشت که کسی از مضمون صحبت ها آن دو، آگاه نمی شد و بندرت اتفاق می افتاد که یکی از همسران حضرت، بتواند جملاتی از این رازها و وصیت ها را بشنود اما امسلمه، همسر با وفا و نیکوکار حضرت(ص)، بعضی از جملات و و صیت های پیامبر(ص) را که اتفاقی شنیده بود، بازگو کرده است.
امسلمه در دیداری که با میثم در مدینه داشت، گفت: بارها شنیدم که رسول خدا(ص) با امیرمؤمنان راز می گفت و درباره تو گفت وگو می کرد.
این سخن امسلمه، نشانه عظمت میثم در نظر رسول اکرم(ص) است که بارها و بارها درباره او با حضرت علی(ع) گفت وگو می کرده است.
میثم در همین دیدار، از امسلمه، حال حسینبن علی(ع) را جویا شد. امسلمه گفت: به اطراف مدینه رفته است؛ حسین(ع) نیز همواره تو را یاد میکند.
میثم گفت: من نیز همواره به یاد آن بزرگوار هستم. امروز موفق به دیدار او نشدم. به او بگو که دوست داشتم بر او سلام گویم. من بر میگردم و به خواستخدا او را نزد پروردگار، ملاقات خواهم کرد. منظور میثم از بیان این سخن، اشاره به شهادت قریب الوقوع امام حسین(ع) بود که پیش از آن خبر وقوع قطعی آن را از علی(ع) شنیده بود.
آن گاه امسلمه با عطری محاسن میثم را معطر ساخت. در این هنگام میثم به او رو کرد و گفت: بزودی محاسنم از خونم، رنگین خواهد شد. امسلمه پرسید: چه کسی این خبر را به تو داده است؟ میثم پاسخ داد: مولا و سرور من!
امسلمه در حالی که از اندوه، بغض گلویش را گرفته بود، گریست و گفت: علی(ع) فقط مولای تو نیست بلکه سرور من و سالار همه مسلمانان است.
میثم از سفر حج به کوفه برگشت که عبیدالله، حاکم کوفه و پسر "زیاد بن ابیه" و "مرجانه" (زن زناکار معروف عرب)، دستور دستگیری او را پیش از رسیدن به شهر، صادر کرد. این در حالی بود که مسلم بن عقیل در کوفه به شهادت رسیده و تشنج و اضطراب، کوفه را فراگرفته بود و شیعیان سرشناس و چهرههای برجسته هوادار اهلبیت، تحت تعقیب یا در زندان بودند و زمینه برای اعتراضها و شورشها فراهم بود.
«عریف» به همراه صد نفر از ماموران، برنامه دستگیری میثم را قبل از ورودش به کوفه، تدارک دیدند. ابنزیاد او را تهدید کرده بود که اگر میثم را دستگیر نکند، خودش به قتل خواهد رسید. عریف به حیره» آمد و با همراهانش در انتظار رسیدن میثم بود. میثم را در همان جا، پیش از آنکه به خانه برسد گرفتند. میثم به مأموران حوادث آینده و چگونگی شهادت خویش را بازگو کرد.
میثم گرچه در آن روز، پیرمردی سالخورده بود که بر استخوانهایش جز پوست خشکی باقی نمانده بود و از نظر جسمی، بشدت ضعیف شده بود اما از نظر شهامت و قوت قلب و قدرت روحی و اراده استوار و زبان گویا و فصیح و ایمان راسخ در حدی بود که ابنزیاد را، با آن همه قدرت و مأمور به وحشت افکنده بود.
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
برای همین، برای بازداشت او حدود، 100 نفر مأمور را گسیل کرده بود.
مأموران، میثم را به کوفه وارد کردند. به عبیدالله بن زیاد خبر دادند که میثم اسیر و گرفتار شده است. در معرفی میثم به ابنزیاد گفتند که "او از نزدیکترین و برگزیدهترین یاران ابوتراب، علی(ع) است. "
ابن زیاد گفت: وای بر شما! کار این مرد عجمی به اینجا رسیده است؟! بیاوریدش! میثم را از بازداشتگاه به حضور ابن زیاد آوردند.
ابن زیاد، برای آزمودن روحیه میثم و گفت وگو با او پرسید: پروردگارت کجاست؟
میثم فوراً پاسخ داد: در کمین ستمگران که تو یکی از آنانی.
ابن زیاد که حس نژادپرستی شدیدی داشت پرسید: با اینکه از نژاد غیرعرب هستی با من این گونه سخن میگویی؟! به من خبر دادهاند که تو با «ابوتراب» بسیار نزدیک بودهای!
میثم گفت: آری، درست گفتهاند.
ابن زیاد گفت: باید از علی، بیزاری بجویی و با ابراز تنفر از او، نامش را به زشتی یاد کنی وگرنه دست ها و پاهایت را بریده و بر دار میآویزمت.
میثم در مقابل این تهدید گفت: علی(ع) به من خبر داده بود که مرا به دار میآویزی.
ابن زیاد برای جبران این آبروریزی که در مقابل دیگران برایش پیش آمد، گفت: وای بر تو! با سخنان علی درخواهم افتاد تا پیش بینی او خلاف از آب درآید.
میثم گفت: چگونه چنین توانی کرد؟ در حالی که این خبر را علی(ع) از پیامبر(ص) و او از جبرئیل و جبرئیل هم از سوی خدا بیان کرده است. به خدا سوگند! من از مکانی هم که در آن مرا به همراه 9 نفر دیگر از اعدامی ها به دار خواهی آویخت بخوبی آگاهم و می دانم که در کجای کوفه است و من نخستین مسلمانی هستم که در راه اسلام بر دهانم لگام زده خواهد شد.
ابن زیاد با شنیدن این سخن، بیشتر برآشفت و گفت: به خدا سوگند، دست و پایت را خواهم برید اما زبانت را باقی می گذارم تا دروغگویی تو و مولایت برای همه آشکار شود؛ و همان دم دستور داد که دست و پایش را قطع کنند و بر دار بیآویزندش و هیچ آب و خوراکی به او ندهند تا بمیرد.
روایت کرده اند که روزی امیرمؤمنان(ع) خطاب به میثم فرمود: هنگامی که پست ترین عنصر بنی امیه، تو را به بیزاری از من امر کند، چه می کنی؟ میثم گفت: به خدا سوگند از تو بیزاری نمی جویم. فرمود: در این صورت تو را می کشند و به دار می آویزند. میثم گفت: صبر می کنم، که این هم در راه خدا کم است. حضرت(ع) فرمود: در این صورت، در بهشت در کنار من و همرتبه من خواهی بود.
مزدوران ابن زیاد، میثم را از درخت نخل خرمایی که جلوی در خانه "عمرو بن حریث" روییده بود به دار آویختند؛ همان درختی که امیرالمؤمنین علی(ع) بارها با دست مبارک خود، آن را به میثم نشان داده و فرموده بود که بر آن به دار کشیده خواهد شد و میثم از آن هنگام، همواره، آن درخت را آبیاری می کرد و زیر سایه اش نماز می گذارد.
در آن روزگار، به دار کشیدن این گونه نبود که حلقه طناب را به دور گردن شخص محکوم به اعدام بیندازند بلکه آن را دور سینه می انداختند تا از کتف هایش آویزان شود و آن قدر بماند تا از گرسنگی و تشنگی تلف شود.
میثم تمار به دار کشیده شد اما باز هم بر فراز دار، با صدایی رسا مردم را به شنیدن حقایق اسلام و احادیث و اسرار علی(ع) فرا میخواند.
میثم میگفت: هر که میخواهد حدیث مکنون و ارزشمند علی(ع) را بشنود پیش از آن که شهید شوم بیاید. من شما را از حوادث آینده تا پایان جهان، خبر میدهم. مردم، پیرامون او جمع میشدند و او از فراز منبر دار، برای انبوه جمعیت، سخنرانی می نمود و فضائل و شایستگی های اهلبیت پیامبر(ص) و دودمان علی(ع) را بازگو میکرد و خیانت ها و فسادهای بنیامیه را فاش میساخت.
"فضیل رسان" از "جبله مکیه" روایت کرد که گفت از میثم شنیدم که می گفت: «به خدا سوگند! این امت جفاکار، فرزند پیامبرشان را در دهم ماه محرم می کشند و دشمنان خدا، آن روز را جشن گرفته و عید می گیرند. این واقعه، حتماً رخ خواهد داد و در علم ازلی خدا مقدر گشته است زیرا مولایم امیرمؤمنان(ع) که بهتر از هر کسی می داند، طی عهدی، مرا به این واقعه آگاه نمود و به من خبر داد که برای مظلومیت حسین(ع) همه اشیاء و موجودات می گریند.» و شگفتا که همان مردمی که پای سخنان میثم بر فراز دار نشسته بودند، چند روز بعد فرزند پیامبر(ص) و علی(ع) را در کربلا سر بریدند و اهل بیتش را به بند اسارت کشیده، به شهر خود آوردند.
بیان حقایق و افشاگری های میثم، در آخرین لحظههای زندگی و از بالای دار، چنان مؤثر و تکاندهنده بود که به ابنزیاد خبر دادند: "این خرمافروش، شما را رسوا کرده." ابن زیاد که عصبانی شده و پیش بینی علی(ع) درباره شهادت میثم را فراموش کرده بود، گفت: به دهانش لگام بزنید تا دیگر نتواند حرف بزند؛ و بدین ترتیب، میثم، نخستین کسی بود که در راه اسلام بر دهانش لگام زده و زبانش بریده شد.
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
آن کسی که از سوی ابن زیاد مأمور بریدن زبان میثم بود به او گفت: «هرچه میخواهی بگو! امیر، فرمان داده است که زبانت را قطع کنم.» میثم گفت: «عبیدالله بن زیاد، زاده آن زن زناکار، خیال کرده که میتواند من و مولایم را دروغگو معرفی کند! بیا! این هم زبانم!» و آن مزدور، زبان میثم را از دهانش بیرون کشید و با دشنه اش برید.
میثم به همان حالتبود تا اینکه مثل فردا، از بینی و دهان او خون غلیظی آمد و بدین صورت، طبق همان چه که خود گفته بود موی سپید صورتش، با خونی سرخ، رنگین شد.
روز سوم، مردی ملعون نزد میثم آمد و با نیزه اش به پیکر بی رمق او بر فراز دار اشاره کرد و گفت: به خدا قسم با اینکه میدانم که اهل عبادت بوده ای و روزها را روزده داشته ای و شب ها را به مناجات به سر برده ای اما با همه اینها، این نیزه را به تو خواهم زد! آن گاه با نیزه اش، از پشت چنان ضربتی بر میثم فرود آورد که شکم و روده هایش پاره پاره شد و پس از خونریزی شدید از بینی اش، به شهادت رسید.
پیکر میثم تا روزها پس از شهادتش همچنان از دار آویخته بود. ابن زیاد برای اهانت بیشتر به میثم، اجازه نداد که او را پایین آورده و به خاک بسپارند؛ به علاوه میخواست با استمرار این صحنه، زهرچشم بیشتری از مردم بگیرد و به آنان بفهماند که سزای مدافعان و پیروان علی(ع) چنین است ولی غافل از آن بود که شهید، حتی پس از شهادتش هم، راه را نشان میدهد.
هفت تن از مسلمانان غیور که از خرمافروشان همکار میثم بودند، نتوانستند تداوم این صحنه فجیع را تحمل کنند لذا با هم، همپیمان شدند تا پیکر او را طبق نقشه ای از پیش تعیین شده ربوده و به خاک بسپارند.
آنها برای غافلگیری مأمورانی که مسؤول مراقبت از جسد و دار میثم بودند، تدبیری اندیشیدند و نقشه را به این صورت عملی ساختند که در سرمای نیمه شب در نزدیکی های آن محل، آتشی برافروزند و به بهانه گرم شدن، اطراف آتش بایستند تا مأموران دار هم تحریک شوند و برای گرم کردن خود، به جمع آنان بپیوندند.
نقشه عملی شد و نگهبانان، برای گرم شدن به طرف آتش آمدند. در حالی که چند نفر دیگر از دوستان شهید، برای نجات پیکر مقدس او وارد عمل شدند. مأموران که در روشنایی آتش ایستاده بودند، چشمان شان صحنه تاریک محل دار را نمیدید. آن چند نفر، خود را به پیکر دوست خود رسانده و آن را از چوبه دار باز کردند و کمی آن سو تر در نزدیکی نهری که محل برکه آبی خشکیده بود، دفن کردند و روی آرامگاهش آب ریختند تا کسی از آن مطلع نشود. پس از آن هم مأموران هرچه تفحص کردند قبرش را نیافتند.
صبح شد. مأموران از ربودن پیکر میثم آگاه شدند. خبر به ابن زیاد رسید. او میدانست که مدفن او، مزار عاشقان علی(ع) خواهد شد؛ از این رو، جمع انبوهی را برای یافتن قبر میثم، مأمور تفتیش و جست وجوی وسیع منطقه ساخت ولی آنان هرچه گشتند، اثری از جنازه نیافتند و مأیوس شدند.
اینک مزار این شهید بزرگ، به شهادت ایستاده است. گواه پیروزی نهایی حق و شاهد رسوایی و نابودی همیشگی باطل است. در سرزمین عراق در محلی میان نجف و جنوب مسجد کوفه، بارگاهی است که مدفن همراز امیرالمؤمنین(ع)، یعنی میثم خرمافروش است و زائران کربلا و نجف، برای زیارت و کسب تبرک و توسل، به آن مشرف می شوند
سایت مشرق نیوز
@payamhaeeazasman🌸🌼🌺
🛑📸 دعوت قاضیزاده هاشمی برای حمایت از سعید جلیلی
قاضیزاده هاشمی: از هوادارانم و آقایان قالیباف، زاکانی و ستادهای انتخاباتی آنها میخواهم از آقای #جلیلی حمایت کنند
🛑 متن کامل بیانیه محمدباقر قالیباف در حمایت جدی از سعید جلیلی
💥من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهممن ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
🔹انتخابات ۸ تیر نشانه باور عمیق نظام جمهوری اسلامی و رهبر فرزانه انقلاب به مردم سالاری دینی است که پنجره فرصت تغییرات را از درون ساختار انتخابات فراهم می کند و اجازه می دهد جریان های متعدد با سلیقه های مختلف بتوانند در رقابتی سالم و عادلانه ، خود را به مردم عرضه کنند و مردم عزیز با مشارکتی موثر مدیران اجرایی خود را انتخاب کنند.
🔹اینجانب خدا را شاکرم علی رغم اینکه منطق سیاسی حکم بر ماندن من در جایگاه ریاست مجلس می کرد، در انجام تکلیف و دوری از تخریب های گسترده، بر کرسی عافیت طلبی تکیه نزدم. خوشحال هستم که با هدایتهای الهی در این لحظه تاریخی برای عدم بازگشت به دوره خسارت بار دهه ۹۰ و ناتمام نماندن راهی که با شهید رییسی شروع کرده بودیم، چه برای آمدن و چه برای کنار نرفتن تردید به خود راه ندادم و شرمنده شهدا و امام شهدا نشدم که این حضور فرصتی را برای جریان انقلابی در دور دوم انتخابات فراهم کرد و خداوند نیز بر این حقیر منت گذاشت و قلب های بزرگان و متنفذان اخلاقی، مذهبی، آیینی، حوزوی و دانشگاهی و همچنین عموم مردم نجیب و اقشار محترم را بر حمایت از این بنده پرتقصیر هدایت کرد که ضروری می دانم از همه کسانی که با بزرگ منشی بر اینجانب لطف داشتند، تشکر ویژه کنم و بابت فشارهای غیراخلاقی که بخاطر این حمایت متحمل شدند، از خداوند طلب اجر کنم.
🔹آنها در لحظه مهم تصمیم، هزینه دادن را بر مصلحت اندیشی ترجیح دادند. بزرگی ارزش این حمایت برای من بیش از همه روشن است چرا که می دانم این بزرگان هیچ گاه خود را برای فردی هزینه نمی کنند مگر برای انجام تکلیف الهی.
🔹همچنین لازم است تاکید کنم راه هنوز پایان نیافته است و علی رغم اینکه اینجانب برای شخص آقای دکتر پزشکیان احترام قائل هستم، اما بدلیل نگرانی از برخی اطرافیان ایشان، از همه نیروهای انقلابی و حامیان خود میخواهم که کمک کنند تا جریانی که مسبب بخش مهمی از مشکلات اقتصادی و سیاسی امروز ما است، به عرصه قدرت باز نگردند لذا همه باید تلاش کنیم تا نامزد جبهه انقلاب آقای دکتر جلیلی بعنوان رئیس دولت چهاردهم انتخاب شوند.
🔹در پایان وظیفه خود می دانم سپاس خود را از رهبرفرزانه انقلاب که با هدایت های خود مسیر انتخابات را در جهت مشارکت حداکثری و انتخاب اصلح هموار کردند، اعلام کنم و از همه حامیان خود که مظلومانه ، تحت بیشترین فشارها و تخریب های همه جانبه برای بازگرداندن گفتمان عقلانیت انقلابی و کارآمدی شبانه روز تلاش کردند تشکر فراوان می کنم و اطمینان دارم مورد لطف شهدا مخصوصا شهید سلیمانی قرار گرفتهاند.
والسلام
محمد باقر قالیباف
💠 #فوری
بیانیه مهم قالیباف: همه تلاش کنیم دکتر جلیلی رئیس دولت آینده شود
🔹راه هنوز پایان نیافته است و علی رغم اینکه اینجانب برای شخص آقای دکتر پزشکیان احترام قائل هستم، اما بدلیل نگرانی از برخی اطرافیان ایشان، از همه نیروهای انقلابی و حامیان خودمیخواهم که کمک کنند تا جریانی که مسبب بخش مهمی از مشکلات اقتصادی و سیاسی امروز ما است،به عرصه قدرت باز نگردند لذا همه باید تلاش کنیم تا نامزد جبهه انقلاب آقای دکتر جلیلی بعنوان رئیس دولت چهاردهم انتخاب شوند.
🛑📸 زاکانی:الان جلیلی تنها مصداق اصلح خواهد بود
علیرضا زاکانی:
🔹هفته پیش رو، مهمترین و سرنوشتسازترین روزهای جبهه انقلاب است
🔹 اگر دور اول در تطبیق شاخصهای اصلح بر نامزدهای جریان انقلاب، در بدنه نیروهای انقلابی اختلاف نظر وجود داشت، الان فرصتی دوباره نصیب ما شده و دیگر دور دوم اختلاف نظری نیست و آقای جلیلی تنها مصداق اصلح خواهد بود.
🔹وظیفه همگان بویژه تمام ستادها و هواداران اینجانب است تا تمام تلاش خویش را بکار گیرند و علاوه بر خویش، دیگران را هم برای رای به جلیلی در دور دوم متقاعد و آرای بیشتری جلب کنند.
🔴پیام تسلیت سعید جلیلی در پی شهادت دو تن از مدافعان آرای مردم در سیستان و بلوچستان
🔹️خبر تلخ شهادت دو تن از مدافعان آرای مردم در استان سیستان و بلوچستان موجب تأثر و تاسف گردید. این جنایت، رفتار برخاسته از استیصال دشمنان مردم ایران است که چشم دیدن حضور آنها، بهویژه مردم عزیز سیستان و بلوچستان را در صحنه ندارند. این حادثه را به خانوادههای این شهدای عزیز و به مردم ایران تسلیت عرض میکنم.
شهیدان
فرهاد جلیل و ابراهیم مرمزی
که توسط اشرار مسلح هنگام حمله به صندوق آرا در سیستانوبلوچستان به شهادت رسیدند.🥀
🛑بیانیه سعید جلیلی خطاب به مردم ایران
🔹مردم پرمهر ایران! انتخابات هشتم تیر یک جلوۀ دیگر از مردمسالاری دینی بود که نشان داد در جمهوری اسلامی اختیار با مردم ایران است. حضور معنادار شما در پای صندوقهای رأی را ارج مینهم و به همۀ هممیهنانی که با حضور خود جمهوریت نظام و مردمسالاری دینی را پاس داشتند، درود میفرستم.
🔹باید از همۀ مردم، از نامزدهای محترم و از هواداران آنها، با هر سلیقه و گرایشی، تشکر کرد که در فرایند انتخابات فعالانه حضور داشتند و بر شور و نشاط انتخابات افزودند.
🔹همۀ کسانی که مسئولانه در این ایام نقشی آفریدند، چه به اینجانب رأی داده باشند و چه به دیگران گرایش داشتند، نزد خدا مأجورند و بر هیچ کس سرزنشی روا نیست.
🔹در همین راستا، از آقایان پورمحمدی، پزشکیان، زاکانی، قاضیزاده و قالیباف قدردانی میکنم که با حضور خود این انتخابات را به صحنۀ انتخاب و اختیار مردم ایران بدل کردند.
🔹اکنون، مردم ایران هستند که باید انتخاب کنند. دور دوم انتخابات فرصت دوبارهای است تا مردم در فضایی پرنشاط ولی بهدور از هیاهو به گفتوگو پیرامون آیندۀ ایران بپردازند؛ بشنوند، بیندیشند، مقایسه کنند و انتخاب کنند.
🔹ازاینرو، هفتۀ پیش رو را یک فرصت بزرگ کمنظیر در تاریخ انقلاب اسلامی ایران میبینم: هفتۀ گفتوگو و مناظره پیرامون تصمیم برای آیندۀ ایران. من همه را، همۀ مردم ایران را به نقشآفرینی بیشتر فرامیخوانم تا فعالانه در این امر که به سرافرازی ایران میتواند بینجامد مشارکت کنند.
🔹زن و مرد، پیر و جوان، شهری و روستایی، رفیق یا رقیب، اهل این جبهه یا دلبسته به آن جناح، همه و همه، باید حتی رقابتمان هم به قویتر شدن ایران عزیز، به سرافرازی هر چه بیشتر پرچم بلند سهرنگ، به احیای شکوه تمدنی و فرهنگی ایران بزرگ اسلامی بینجامد.
🔹در همین راستا، وظیفۀ خود میدانم تا برای این مردم عزیز بیش از گذشته به تبیین نگاه و رویکردی بپردازم که باور دارم در این بزنگاه تاریخی برای جهش این میهن و سرافرازی مردم ایران ضروری است.
🔹فاصلۀ هشتم تا پانزده تیرماه فاصلهای کوتاه برای برداشتن گامی بلند و تاریخی است. شما نشان دادید در هجوم تردیدافکنیها و یاسپراکنیها، در میان انبوه آسیبشناسیها و عیبجوییها، ایرانیها همچنان به افقهای بلند میاندیشند و در خاطرۀ ملیشان، «جهش» یک گزینۀ جذاب و برجسته است.
🔹خوشحالم که نمایندۀ شما بودم تا این تمنای تاریخی و این آرزوی ملی شما آشکار شود. هشت تیر نشان داد، شوق جهش و ذوق ساختن آینده، نیرویی قویتر از ترس و طمع است! نیرویی که میتواند نزدیک ده میلیون نفر را، تا رسیدن به قله، بر سر یک هدف بلند، به اتفاق برساند!
🔹باید تشکر کنم، از زنان و مردانی که با رأی معنادار خود نشان دادند به یک جهان فرصت برای جهش ایران باور دارند! شما در هشتم تیر نشان دادید جهش ایران با نقشآفرینی پرشکوه هر ایرانی دستیافتنی است! حالا وقت آن است تا همۀ مردم ایران را با این راه پرافتخار همراه کرد!
🔹من باور دارم، آن چه شما در هشت تیر بر سر آن به اتفاق رسیدید، حرف همۀ ایرانیهاست که میتوان یک ایران را حول آن متفق کرد! دیگران را قانع کنید، با این مسیر همراه کنید، همه را به این راه دعوت کنید، همه را از راه و رسم جهاد و جهش، آگاه کنید!
🔹هرچه این حضور گسترده تر باشد، دولت چهاردهم پشتوانۀ قویتر خواهد داشت تا نهتنها با مشکلات واقعی و روزمره مردم در داخل و خارج، روبهرو شود، بلکه به هدفهای بلندی که نشانه گرفته است، دست یابد. اکنون وقت درنگ نیست!
🔹به روستاها بروید و صدای ما را به آنها برسانید، به حاشیۀ شهرها بروید و حرف ما را به آنها بگویید! سراغ گروههایی بروید که سانسور میشوند، دیده نمیشوند، گویی کسی روی رأی و نظر و انتخاب آنها حساب باز نکرده است... بروید و آنان را از این انتخاب، از این چشمانداز، از این دوراهی که پیش رو ی ملت ایران قرار گرفته است، آگاه کنید.
🔹چون من روی آنها حساب باز کردهام؛ روی همۀ آنها، «همۀ» مردم ایران!
🔹ما در این مسیر، به همدلی و همبستگی و هماهنگی و همافزایی همه نیاز داریم. همۀ کسانی که ایران را دوست دارند نقشی در این نقشۀ سه رنگ پرشکوه خواهند داشت؛ جز با نقشآفرینی همۀ مردم، جهش به دست نمیآید!
🔹ما برای این هدف بزرگ، به اتفاق نیاز داریم! از برادران عزیزم، آقایان قالیباف، زاکانی و قاضیزاده که با ابراز محبت بر اهمیت این اتفاق تأکید نمودهاند، صمیمانه سپاسگزارم. پانزده تیرماه برای جهش ایران، به اتفاق، یک جهان فرصت میتوان گرفت!
🔹«به پا خیزید برای خدا، دوتا دوتا و تنها!» آن گاه، اتفاق بزرگ، نزدیک است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عبدالعلیزاده رئیس ستاد پزشکیان: نترسید!افزایش قیمت بنزین را با آرامش جا میاندازیم
(شیب ملایم حسن روحانی شروع شد..!)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 خونه شخص اول مملکت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ابوترابی نماینده نجف اباد(دوست صمیمی پزشکیان)
ببینید در مورد پزشکیان چی میگه!🙁🙁