🌺 اجر زن در خانواده
✍️امام صادق علیه السلام فرمودند: امّ سلمه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله پرسید: اجر زن در خدمت کردن به شوهرش چیست؟ حضرت فرمودند: هر زنى كه در خانه شوهر خود به قصد سامان دادن كارهاى خانه چيزى را جابه جا كند خداوند به او نظر مىكند و هر كه خداوند به او نظر كند عذابش نمىدهد. ام سلمه گفت بیشتر بفرمایید در مورد اجر زنان.
حضرت فرمودند: ای امّ سلمه، هرگاه زن باردار شود، برای او اجری مثل اجر کسانی هست که در با مال و جان در راه خدا جهاد کردهاند و هنگامی که زایمان کند به او گفته میشود گناهت بخشیده شد و هنگامی که بچه شیر میهد، به ازای هربار شیر دادن، اجر آزاد کردن بردهای از فرزندان اسماعیل را میبرد.
🔰الأمالي (للطوسي)؛ النص؛ ص618.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #کنت_جی_فلاور کشیش مسیحی آمریکایی پس از حضور در حرم #امام_حسین علیهالسلام، مات و مبهوت شده و میگوید: تا زمانی که نفس در بدن دارد نام #حسین را بلند خواهد کرد.
#محمد #علی #فاطمه #حسن #حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرعون مصری یا اُسقف مسیحی!
⭕️ اگر این روحانی مسلمان بود، سازمان ملل، ایران را به نقض حقوق بشر متهم میکرد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دوربین مخفی: زائرها رو به مشهد راه ندیم؟!
#شهادت_امام_رضا(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥خواهش و تمنای حجت الاسلام فرحزاد:
شهادت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
⛔️ نه رحلت
💥 لطفا در حد توان نشر بدید تا این جفای بزرگ در حق پیامبر خدا اصلاح شود🙏
بر محمد و آل محمد صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙آیت الله جوادی آملی:
«بیان نورانی امام حسن مجتبی سلام الله علیه:
اگر میخواهید سعادتمند شوید، این دو کار را انجام بدهید...»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 آخرین چیزایی که از سالمندا بعد فوتشون تو خانه سالمندان باقی مونده
زندگی همین قدر بیوفاست...
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔻۳۰ سوال ۳۰ حدیث در محضر امام حسن
١_از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: زهد چیست؟ فرمود: دلدادگى به تقوا و دل برگرفتن از دنیا.
٢_از حضرت سؤال شد: حلم چیست؟ فرمود: فرو خوردن خشم و خویشتندارى.
٣_ سؤال شد: سَداد چیست؟ فرمود: پسزدن بدى با خوبى.
۴_ سؤال شد: شرف چیست؟ فرمود: احسان به طایفه و نزدیکان و به عهده گرفتن خسارت و جرم آنان.
۵_ سؤال شد: بزرگوارى چیست؟ فرمود: در غرامت، عطابخشى و از جرم، چشمپوشى.
۶_سؤال شد: مردانگى چیست؟ فرمود: حفظ دین، حفظ عزّت نفس، نرمرفتارى، تداوم نیکى، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم.
٧. سؤال شد: کرم چیست؟ فرمود: بخششِ قبل از خواهش و طعام دادن به مردم در هنگام قحطى.
٨. سؤال شد: فرومایگى چیست؟ فرمود: خُردبینى و دریغ کردن از اندک.
٩. سؤال شد: پستى چیست؟ فرمود: اندک بخشى و بدوبیراه گفتن.
١٠. سؤال شد: بزرگمنشى چیست؟ فرمود: بذلوبخشش در خوشى و در سختى.
١١.سوال شد: بخل چیست؟ فرمود: آنچه را در دست دارى، مایۀ شرف پندارى و آنچه را انفاق کنى، تلف شده بدانى.
١٢. سؤال شد: برادرى چیست؟ فرمود: همراهى در سختى و در خوشى.
١٣. سؤال شد: ترس چیست؟ فرمود: گستاخى بر دوست و گریز از دشمن.
١۴. سؤال شد: توانگرى چیست؟ فرمود: خرسندى به روزىِ تقسیم شده که نصیبش شده، هرچند کم بوده باشد.
١۵. سؤال شد: فقر چیست؟ فرمود: سیرى ناپذیرىِ نفس نسبت به هرچیزى.
١۶. سؤال شد: جود چیست؟ فرمود: بخشش دسترنج خود.
١٧. سؤال شد: کرم چیست؟ فرمود: خویشتنبانى در سختى و خوشى.
١٨. سؤال شد: دل و جرأت داشتن چیست؟ فرمود: دستوپنجه نرم کردن با حریفان هموزن خود.
١٩. سؤال شد: نیرومندى چیست؟ فرمود: سخت نبرد کردن و ستیزه با پرقدرتترین مردمان.
٢٠. سؤال شد: خوارى چیست؟ فرمود: هراس از راستى و اظهار حقیقت.
٢١. سؤال شد: کجفهمى چیست؟ فرمود: مبارزه با فرماندۀ خود و آن کس که مىتواند به تو زیان رساند.
٢٢. سؤال شد: جلال و شکوه چیست؟ فرمود: انجام کار نیک و ترک کار زشت.
٢٣. سؤال شد: دوراندیشى چیست؟ فرمود: صبر طولانى و مدارا با کارگزاران و هوشیارى نسبت به تمام [ترفندهاى] مردم.
٢۴. سؤال شد: شرف چیست؟ فرمود: همراهى با برادران و حفاظت از همسایگان.
٢۵. سؤال شد: محرومیت چیست؟ فرمود: از دست دادن بهرهاى که به تو عرضه شده بود.
٢۶. سؤال شد: سبکسرى چیست؟ فرمود: پیروى از فرومایگان و همنشینى با گمراهان.
٢٧. سؤال شد: درماندگى در سخن چیست؟ فرمود: با ریش خود بازى کردن و بسیار سینه صاف کردن هنگام سخن گفتن.
٢٨. سؤال شد: شجاعت چیست؟ فرمود: دستوپنجه نرم کردن با حریفان هموزن خود و شکیبایى به هنگام شنیدن سخن نیشدار.
٢٩. سؤال شد: به زحمت افتادن چیست؟ فرمود: اظهار نظر در امورى که به تو مربوط نیست.
٣٠. سؤال شد: سبکسرى چیست؟ فرمود: احمقانه از دست دادن مال و بىاعتنایى نسبت به آبروى خویش.
منبع : تحف العقول، ص227 و 228.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت پیامبر اسلام ص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 اعتراض دامداران در یزد خبرساز شد!!!
🔹جمعی از دامداران یزدی در اعتراض به مقرون به صرفه نبودن تولید، اقدام به دور ریختن شیر گاو کردند. *جماران
🔥 خیلی وقت بود اعتراضی نبود ؛ بازم شروع شد!!
مداحی_آنلاین_فاطمه_جان_خدانگهدار_مهدی_رسولی.mp3
4.43M
گریه نکن که بیقرارم
برای تو دلشوره دارم
گریه نکن فاطمه جونم
که خیلی زود میای کنارم
#واحد🔊
#شهادت_پیامبر_اکرم(ص)🏴
#مهدی_رسولی🎙
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای صفای قلب زارم ، هر چه دارم از تو دارم ... 💛🖤
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
مداحی آنلاین - ای صفای قلب زارم - حسین طاهری.mp3
3.81M
⏯ #واحد احساسی
🍃ای صفای قلب زارم
🍃هر چه دارم از تو دارم
🎙 #حسین_طاهری
👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 حال و هوای حرم مطهر امام رضا علیه السلام در شب شهادت 🖤
با نوای حسین ستوده
در مراسم چهارپایه خوانی صحن پیامبر اعظم (ص)
➖➖➖➖➖➖➖
🔴 حدیث ناب
🔷 رسول اکرم(ص): هرکس آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.
🔶 یادمان بماند طبق حدیثی از امام صادق ع آبروی مومن از کعبه بالاتر است
📣📣 کعبه را نجس نکردیم!! حتی به ذهنمان خطور نکرده که روزی آن را نجس کنیم ؛ وقتی آبروی مومن از کعبه بالاتر است یعنی نه تنها باید از بی آبروی کردن او پرهیز کنیم حتی به ذهنمان خطور نکند که روزی او را بی آبرو کنیم
@payamhaeeazasman🌸🌺🌼
💠 شک در تعداد تسبیحات اربعه
💬 کسی که میداند تسبیحات اربعه را گفته، ولی تعداد آن را نمیداند، چیزی بر او واجب نیست ولی تا به رکوع نرفته میتواند بنا را بر کمتر گذاشته و آن را تکرار کند تا یقین کند که سه مرتبه گفته است. مثلاً شک دارد دو مرتبه گفته یا سه مرتبه، بنا را بر دو مرتبه بگذارد.
🔸 در رکعت سوم و چهارم نمازها گفتن یک بار سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر کافی است؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که سه مرتبه گفته شود.
📚 پینوشت:
رساله نماز و روزه آیتالله خامنهای، مسأله 185
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 لحظاتی از تلاش حیوانات وحشی ساکن باغوحش برای شکار بچهها!😱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای آسمانی و اعجاب انگیز خادم الرضا(ع) مرحوم استاد محمد علی کریمخانی...
.
این اثر در سال ۱۳۸۶ با آهنگسازی آریا عظیمی نژاد شعری از مرحوم استاد حبیب الله چایچیان(حسان) و صدای ماندگار استاد محمد علی کریمخانی تولید شد...
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹
⭐️ حکایت ⭐️
◀️ نقل است که:
🔻 ابوعلی سينا در سفر بود. در هنگام عبور از شهري، جلوي قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و يونجه جلوی اسبش ريخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذايی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسيد، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب بوعلی سينا بست تا در خوردن کاه شريک او شود و خودش هم آمد در کنار بوعلی سينا نشست.
شيخ گفت: خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و يونجه او ميخورد و اسب هم به خرت لگد ميزند و پايش را ميشکند.
خر سوار آن سخن نشنيده گرفت به روی خودش نياورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد و بايد خسارت دهی.
شيخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر، بوعلی سينا را نزد قاضی برد و شکايت کرد.
قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما بوعلی سينا که خود را به لال بودن زده بود ،هيچ چيز نگفت.
قاضي به صاحب خر گفت: اين مرد لال است...؟
روستايي گفت: اين لال نيست بلکه خود را به لال بودن زده تا اينکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از اين اتفاق با من حرف ميزد...
قاضي پرسيد: با تو سخن گفت...؟ چه گفت؟
صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد ميزند و پای خرت را ميشکند... قاضی خنديد و بر دانش بوعلی سينا آفرين گفت.
قاضی به بوعلی سينا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنين بود؟!
ابوعلي سينا جوابی داد که از آن به بعد در زبان پارسی به مثل تبديل شد:
🔻"جواب ابلهان خاموشی است"🔺
خیلی قشنگه با حوصله بخونید 🙏🙏
داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به او مقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟
زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود حبیب جوانی بیست ساله بود
او علاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هر جا امام حسین می رفت این عشق و علاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید
پدرحبیب که متوجه حال پسر شد
از او پرسیدکه چه شده که لحظه ای ازحسین جدانمی شوی ؟حبیب فرمود پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مر اتا جایی می کشاندکه درعشق خود فنا میشوم
مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد وگفت حبیب جان آیا آرزویی داری؟ حبیب فرمود: بله پدرجان
چیست؟
حبیب عرض کرداینکه حسین مهمان ماشود.
پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام را با مولای خودعلی علیه السلام درمیان گذاشت وازایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند، امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد
روز مهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین آرام و قرار نداشت بر بالای بام خانه رفت و از دورآمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید
از دورحسنین را به همراه پدر دید درحالی که
سراسیمه از بالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد
پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان در بدن نداشت پدر حبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را درگوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت
امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد
فرمود مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم درتعجبم که چرا او را نمی بینم ؟!
پدر عذرخواهی نمود، گفت او مشغول کاری است.
امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او راجویا شد
اما این بارهم پدرحبیب همان جواب را داد
امام اصرارکردکه حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد
امام فرمود بدن حبییب را برای من بیاورید
بدن بی جان
حبیب را مقابل امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین کرد و فرمود: پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد
حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟ اشکهای نازنین حسین جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین و محبت حسین حبیب را بار دیگر زنده کند
در این هنگام دعای حسین مستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد.
امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت ای حبیب به خاطر عشقی که به حسین داری خداوند به شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هر کس پسرم حسین را زیارت کند نام اورا در دفتر زائران حسین ثبت خواهی کرد.
به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده
سلام برکسی که دو بار زنده شد و دو بار از دنیا رفت.
(ای حبیب تورا به عشق حسین قسم میدهم که هرکس این داستان را نشر دهد نام او را را در دفتر زائران حسین ثبت کن.)
منابع:
دانشنامه امام حسین(ع) نوشته ایت الله محمدی ری شهری
#باز_کردن_درب_خانه_توسط_فاطمه_سلام_الله_علیها
🤔#پرسش
❔این شبهه را وهابی ها خیلی می کنند که چرا حضرت زهرا واسه باز کردن درب خانه آمد و بین #درب و دیوار قرار گرفت ❗️چرا خود امام علی واسه باز کردن درب نیامد ❕❕
✅ #پاسخ
👌نخست باید توجه کرد ، آن چه كه از برخي از روايات استفاده مي شود آن است که حضرت فاطمه سلام الله عليها نزديك در ورودي منزل نشسته بود و با ديدن عمر و همراهان وي، در را به روي آنان بست.
❕مرحوم عياشي در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص و... نوشته اند ؛
« عمر گفت: برخيزيد تا پيش او (علي) برويم، پس ابوبكر، عمر، عثمان، خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة، ابوعبيد جراح، سالم مولي ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم، چون نزديك خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه #وارد نخواهند شد، عمر در را كه از شاخه هاي خرما ساخته شده بود، با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علي را بيرون آوردند در حالي كه كمرهاي خود را بسته بودند. »
📚 تفسير العياشي، ج2، ص67 _ الاختصاص ص 186 _ بحار الأنوار، ج 28، ص 227
❕و در روايت سليم نيز آمده ؛
« عمر آمد تا به خانه رسيد، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحيف و لاغر شده بود، عمر در را كوبيد و گفت: اي پسر ابوطالب! در را باز كن، فاطمه فرمود: اي عمر به ما چه كار داري؟ ما را با مصيبتي كه گرفتارش شده ايم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز كن وگرنه آن را به آتش مي كشم. فاطمه فرمود: آيا از #خداوند نمي ترسي كه وارد خانه ما مي شوي، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افكند و آن را سوزاند.»
📚 كتاب سليم بن قيس، ص 864
💠از سوی دیگر حضرت صديقه احتمال می داد كه جمعيت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است كه بدون اجازه وارد خانه كسي نشويد:
«اي افرادي كه ايمان آورده ايد! در خانه هايي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد اين براي شما بهتر است شايد متذكّر شويد و اگر كسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگرديد!» بازگرديد اين براي شما پاكيزه تر است و خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است!. ( نور 27_28)
👌و از طرفي خانه انبياء احترام ويژه اي دارد كه كسي حق ورود بدون اجازه ندارد ؛ « اي افرادي كه ايمان آورده ايد! در خانه هاي پيامبر داخل نشويد مگر به شما داده شود.» ( احزاب 53)
❕و شكي نيست كه خانه حضرت صديقه طاهره خانه پيغمبر محسوب مي شود همانطوري كه در تفاسير متعدد اهل #سنت به این مساله اشاره شده است که جهت آگاهی به پست بعد توجه شود ✔️
❕افزون بر اين تصور اين بود كه با توجه به موقعيت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و احترام رسول اكرم مردم با ديدن حضرت صديقه خجالت بكشند و متعرض نشوند همچنان كه عدّه اي با #شنيدن صداي حضرت صديقه برگشتند.
❕« عمر همراه عده اي به طرف خانه فاطمه آمد و در را كوبيد، فاطمه با شنيدن سر وصداي جمعيت با صداي بلند و همراه گريه فرياد زد: اي رسول خدا چه مصيبت هايي پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه مي بينيم. گروهي با شنيدن گريه فاطمه دلشان به درد آمد و با گريه آنجا را ترك كردند؛ اما عمر با گروهي ديگر باقي ماندند.
📚 الإمامة والسياسة، ابن قتیبه ، ج 1، ص 16
❕بنابراين حضرت صديقه طاهره، هنگام هجوم، با ديدن عمر و همراهانش در را بست و نزديك دَر ايستاده بود و احتمال نمي داد كه با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و اين بي شرمي مهاجمان بود كه #حرمت خانه و اهل آن را رعايت نكردند و به قول سلمان فارسي ؛ « كرديد و نكرديد و ندانستيد كه چه كرديد.»
📚بحار الانوار ج 28 ص 193
#احترام_خانه_زهرا_سلام_الله_علیها
🤔#پرسش
❔روحانی بزرگواری می گفت وجوب #احترام خانه حضرت زهرا و عدم هتک و حمله به آن در آیاتی از #قرآن آمده است آیا حقیقت دارد ❕❕
✅ #پاسخ
👌خداوند می فرماید ؛
«فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال» « (نور خدا) در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه قدر و منزلت آنان #رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود و صبح و شام در آن تسبیح گفته شود »
🔰نور 36
❕سيوطى در تفسير الدّر المنثور از انس بن مالك و بريده دو نفر از صحابه پيامبر گرامی نقل مى كند هنگامى كه رسول خدا اين آيه را تلاوت فرمود، مردى برخاست و گفت: «اىُّ بُيُوتٍ هذِهِ يا رَسُوْلَ اللَّهِ»: «اين خانه هايى كه در اين آيه توصيف شده كدام است اى پيامبر خدا!»
◽️پيامبر فرمود: «بُيُوتُ الانْبياء»: «خانه هاى پيامبران است».
❕ابوبكر #برخاست و گفت : «هذا البَيْتُ مِنْها لَبَيْتُ عَلىٍ وَ فاطِمَةَ؟!» «اين خانه از آنها است، خانه على و فاطمه» عليهما السلام؟
👌فرمود: «نَعَمْ مِنْ افاضِلِها»: «آرى اين از برترين آنها است».
📚الدر المنثور ج5 ص50
👌شبيه همين معنى را حاكم حسكانى در شواهد التّنزيل از ابوبرزه يكى ديگر از صحابه از پيامبر اكرم نقل كرده است، بى آنكه نام شخص خاصى را ببرد، بلكه #چنين است «قيلَ يا رَسُولَ اللَّهِ ابَيتُ عَلَىٍّ وَ فاطِمَةَ مِنْها؟ قالَ مِنْ افْضَلِها»: «گفته شد آيا خانه على عليه السلام و فاطمه عليها السلام از آنها است»؟ پيامبر فرمود: «از برترين آنها است»
📚شواهد التنزیل ج1 ص410
روح المعانی ، ج18 ص157
این مضمون در روایات متعدد #شیعه نیز آمده است ؛
📚بحار الانوار ج23 ص325 باب 19
❕خانهاى كه مركز نور الهى است و خدا به ترفيع آن امر فرموده از احترام بسيار بالايى برخوردار است.خانه اى كه اصحاب كسا را در بر مى گيرد و خدا از آن با جلالت و #عظمت ياد مى كند، بايد مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد.
👌با اين همه سفارشهاى مؤكّد، متأسفانه عده ای از خدا بی خبر حرمت آن را ناديده گرفته، و به هتك آن و اهالی آن پرداختند، و اين مسئله اى نيست كه بتوان بر آن پرده پوشى گذاشت
🖤در مثل امروزی ، دنیا پرستان و دنیا طلبان قلب محزون و داغدار دختر رسول خدا ص در مصیبت پدر را با کنار زدن و غصب خلافت امیرالمومنین علی ع ، #آتش زدند🖤
🔥 اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابد به اولا ثم الثانی و الثالث و الرابع اللهم العن یزید خامسا
پروردگارا تو لعن مرا مخصوص گردان به اولین شخص ظالم و شروع کن به اولین ظالم و آنگاه در حق دومین و سومین و چهارمین ؛ پروردگارا و آنگاه لعنت فرست بر یزید پنجمین آن ظالمان🔥
@payamhaeeazasman🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری زیبا برای ۱۲ امام معصوم علیه السلام که بعد از سروده شدن شعر یک اتفاق نادر ولی شگفت انگیز می افتد
پرونده قضایی غم انگیز⚖
#عجیب_اما_واقعی😨
با یکی از مراکز مشاوره قوه قضاییه برای حل اختلاف بین زوجین همکاری میکنم.
یه خانم جوانی به بنده رجوع کرد ،
میخواست طلاق بگیره، گفتم شرمنده ،بنده در طلاق کسی کمکی نمیکنم.
گفت پس راهنمایی ام کنید، قبول کردم.
مردد بود طلاق بگیرد و یا راه حلی برای تنفری که از همسرش داشت پیدا کند.
موضوع از این قرار بود که ایشان بچه ۶ ،۷ ماهه ای داشت دختر ،خیلی ناز و زیبا و شیرین.
گفت:
زندگی خوبی با همسرم داشتیم ،آدم معتقد و نماز خون و ...است. یک روز آمد خونه و گفت ی رنگ مویی دیدم بیرون خیلی قشنگ بود ،چون بهش اطمینان داشتم که خیلی چشم پاک و آدم درستی است و همه حرفهایش را به من میگفت ، گفتم خب چه رنگی بود ،گفت نمیدونم دقیقا توش رگه های طلایی و رنگ عجیبی بود، خلاصه نشستیم با همدیگه سرچ کردیم رنگ موها را دو تاش را انتخاب کرد بهم نزدیک بود ،گفتم باشه فردا میروم موهام را این رنگی میکنم.
فرداش رفتم آرایشگاه نزدیک خونه مون و گفتم موهام را این رنگی کن .
خیلی خوشحال ی شام عالی براش درست کردم ،کمی آرایش و میز چیدم با شمع و سالاد تزیینی و ی لباس خوب...
منتظر شدم اومد ،تا من را دید گفت خوشگل شدی ولی اون رنگی که من دیدم نیست،
گفتم بهانه نگیر ،بیا شام بخوریم و بیهوده زندگی را تلخ نکن.
گفت باشه
یکهفته ای گذشت
گفت یکی از دوستهام گفته ی آرایشگاه خوبی خانمش میره ،بیا برو آنجا.
قبول کردم و رفتم اونجا و عکس رنگ را نشون دادم.
به خانمه گفتم این پلیت رنگ را بیار بیرون خودش انتخاب کنه.
بنده خدا پذیرفت.
رنگ و همسرم با کلی وسواس انتخاب کرد و ....
اینبار موند تو ماشین دخترم را نگه داشت و بعد با هم رفتیم خونه بعد آرایشگاه.
باز تا موهام را دید ،گفت نه، اون نیست
خیلی ناراحت شده بودم
گفتم برو ، همون خانم را پیدا کن.
و دعوای لفظی و چند روز قهر و ....
گذشت ،دو هفته بعد گفت بیا بریم ی جای دیگه ...
گفتم اون آرایشگاه گرونه
ما تو اجاره خونه موندیم.
چند روز بعد آمد و گفت باشه ی وام گرفتم ،فهمیده بودم اون مو مش هم داشته و...
رفتیم یک جای گرونتر ،خدایا خودت کمک کن
آرایشگر گفت نمیشه باید رنگهای قبلی بیاد پایین و...
دو ماه صبر کردم و رفتم دو باره که نه چند باره..
این مدت خونمون شده بود دعوا خونه.
دیگه اون عشق و گرمی تو زندگیمون نبود.
ی شب گریه کردم ،اون هم با من گریه کرد و عذر خواهی و ...
خواهش کرد برای آخرین بار.
رفتم آخرین بار ، ......با پول وام و ....بماند.
وقتی من را دید شروع کرد به داد و بیداد ، و عصبانی و اینکه تو دیگه کی هستی و من با تو چکنم و ..همینطور فریاد کشان ، برای اولین بار پرتم کرد کنار اتاق،
دخترم تو بغلم بود ،از دستم افتاد و خورد به لبه مبل جهیزیه ام.....
بچه شوک شده بود،
فقط فریاد میزد ،نمیتونستم آرامش کنم، بچه ام تازه راه افتاده بود ،کفش بوق بوقی براش گرفته بودم ....
پاهای خوشگل دخترم درد گرفته بود انگار ....
رفتیم اورژانس بیمارستان و آرامش بخش و ...
فردا و فردا و فردا ،بچه ام آزمایشگاه و دکتر متخصص و ....
آخرش گفتند .... قطع نخاع شده.
به من بگو با بچه قطع نخاعی کجا برم.
من شوهرم را دوست داشتم ،اون هم.
آتیش به جونش بگیره اونکه موهاش را آنطوری رنگ کرده بود و تو خیابان...
نه نه ،همه اش تقصیر شوهرمه
دیگه لال شده، فقط اشک میریزیم...ازش متنفرم
نه دوستش دارم
بچه ام را چکنم
تو را خدا بگو طلاقم بده.....
همه جوره حرف میزد، مضطر بود.
من فقط اشک میریختم
و به چهره معصوم دخترش نگاه میکردم. نمیدونستم چی بهش بگم.چشمهای پریشان خودش و شوهرش و پاهای قشنگ دختر کوچولو با کفش بوق بوقی.
خانم بی حجاب میدانی با موهای پریشانت ،چند تا زندگی را پریشان کردی؟
حالا هی بگو منفعت حجاب چیه؟
حواسمون هست؟⁉️‼️❓‼️