#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
هشدار از دشمنی های شیطان
فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ [رَجْلِهِ]؛ فَلَعَمْرِي لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ، فَقَالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ قَذْفاً بِغَيْبٍ بَعِيدٍ وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصِيبٍ صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِيَّةِ وَ إِخْوَانُ الْعَصَبِيَّةِ وَ فُرْسَانُ الْكِبْرِ وَ الْجَاهِلِيَّةِ، حَتَّى إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجَامِحَةُ مِنْكُمْ وَ اسْتَحْكَمَتِ الطَّمَاعِيَّةُ مِنْهُ فِيكُمْ، فَنَجَمَتِ [فَنَجَمَتْ فِيهِ] الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِيِّ إِلَى الْأَمْرِ الْجَلِيِّ، اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَيْكُمْ وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَكُمْ، فَأَقْحَمُوكُمْ وَلَجَاتِ الذُّلِّ وَ أَحَلُّوكُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ وَ أَوْطَئُوكُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَةِ طَعْناً فِي عُيُونِكُمْ وَ حَزّاً فِي حُلُوقِكُمْ وَ دَقّاً لِمَنَاخِرِكُمْ وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِكُمْ وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَى النَّارِ الْمُعَدَّةِ لَكُمْ.
اى بندگان خدا! از اين دشمن خدا (ابليس) بر حذر باشيد. نکند شما را به بيمارى خويش (کبر و غرور و تعصّب) مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحريک کند و لشکريان سواره و پياده اش را فرياد زند و بر ضد شما برانگيزد. به جانم سو گند! او تير خطرناک را براى شما آماده نموده، در کمان گذارده و با قدرت تا آخرين حدّ کشيده و از مکانى نزديک به سوى شما پرتاب نموده است و گفته است : پروردگارا! بدين جهت که مرا اغوا کردى (و از رحمت خود محروم ساختى) زرق و برق زندگى دنيا را در چشم آنها جلوه مى دهم و همه را اغوا مى کنم (و از رحمتت محروم مى سازم). او در اين سخن تيرى در تاريکى به سوى هدفى دور دست انداخت و گمانى نادرست داشت (زيرا خواسته اش درباره همه انسانها صورت نپذيرفت، ولى) فرزندان تکبّر و برادران تعصب و سواران بر مرکب غرور و جهل، او را عملا تصديق کردند و اين وضع همچنان ادامه يافت تا افراد سرکش و سست ايمان لذت را در برابر خود تسليم کرد و طمع خويش را بر شما مستحکم نمود و اسرار پنهانى آشکار شد. در اين هنگام سلطه اش بر شما قوت گرفت و با سپاه خويش به شما حمله ور شد. تا شما را به پناهگاه ذلت کشاندند و در مهلکه هاى قتل وارد کردند، و زخم خوردگان شما را در زير پاها له کردند، نيزه هاى خود را در چشمان شما فرو بردند، گلوى شما را بريدند، بينى شما را کوبيدند، و قصد هلاکت شما کردند و (سرانجام) شما را با قهر و غلبه به سوى آتش (غضب الهى) که برايتان آماده شده بود، کشاندند.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
هشدار از دشمنی های شیطان
فَأَصْبَحَ أَعْظَمَ فِي دِينِكُمْ حَرْجاً وَ أَوْرَى فِي دُنْيَاكُمْ قَدْحاً مِنَ الَّذِينَ أَصْبَحْتُمْ لَهُمْ مُنَاصِبِينَ وَ عَلَيْهِمْ مُتَأَلِّبِينَ، فَاجْعَلُوا عَلَيْهِ حَدَّكُمْ وَ لَهُ جِدَّكُمْ. فَلَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ فَخَرَ عَلَى أَصْلِكُمْ وَ وَقَعَ فِي حَسَبِكُمْ وَ دَفَعَ فِي نَسَبِكُمْ وَ أَجْلَبَ بِخَيْلِهِ عَلَيْكُمْ وَ قَصَدَ بِرَجِلِهِ سَبِيلَكُمْ يَقْتَنِصُونَكُمْ بِكُلِّ مَكَانٍ وَ يَضْرِبُونَ مِنْكُمْ كُلَّ بَنَانٍ، لَا تَمْتَنِعُونَ بِحِيلَةٍ وَ لَا تَدْفَعُونَ بِعَزِيمَةٍ فِي حَوْمَةِ ذُلٍّ وَ حَلْقَةِ ضِيقٍ وَ عَرْصَةِ مَوْتٍ وَ جَوْلَةِ بَلَاءٍ.
بنابراين ابليس بزرگترين مشکل براى دين شما و آتش افروزترين دشمن براى دنياى شماست و خطرناک تر از همه انسانهايى است که با آنها دشمنى مى ورزيد و براى در هم شکستن آنان عدّه و عُده گرد مى آوريد، از اين رو قوت و قدرت خود را در برابر او به کار گيريد و پيوند خويش را با او قطع کنيد.
به خدا سوگند، او (شيطان) بر اصل و ريشه شما (آدم) برترى جويى کرد و نسبت به حسب شما طعنه زد و بر نسب شما عيب گرفت، با سپاه سواره خود به شما حمله آورد و با پياده نظامش راه را بر شما بست. آنها هر جا شما را بيابند صيد مى کنند و انگشتانتان را قطع مى نمايند (وکارآيى را از شما مى گيرند) هرگز نمى توانيد (به آسانى) از چنگ آنها رهايى يابيد و نه با تصميم و اراده، به راحتى آنها را از خود برانيد، اين در حالى است که در جايگاه پست و دايره تنگ و صحنه مرگ و جولانگاه بلا قرار گرفته ايد.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
نهی از تکبّر
فَأَطْفِئُوا مَا كَمَنَ فِي قُلُوبِكُمْ مِنْ نِيرَانِ الْعَصَبِيَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِيَّةِ، فَإِنَّمَا تِلْكَ الْحَمِيَّةُ تَكُونُ فِي الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّيْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِكُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ خَلْعَ التَّكَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ، وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ، فَإِنَّ لَهُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً وَ رَجِلًا [رَجْلًا] وَ فُرْسَاناً.
بنابراين (ريشه ها را بخشکانيد و) شراره هاى تعصب و کينه هاى جاهليّت را که در دلهايتان پنهان شده خاموش سازيد، زيرا اين نخوت و تعصب ناروا که در مسلمان پيدا مى شود از القائات شيطان و نخوتها و فسادها و وسوسه هاى اوست. تاج تواضع بر سر نهيد و خود برتربينى را زير پا افکنيد، حلقه هاى زنجير تکبّر را از گردن فرو نهيد و فروتنى را سنگر ميان خود و دشمنتان; يعنى ابليس و سپاهيانش قرار دهيد، زيرا او از هر امتى لشکريان و ياورانى، پيادگان و سوارانى دارد (که با کمک آنها در ميان همه اقوام و گروهها نفوذ مى کند).
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
نهی از تکبر
وَ لَا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ [الْحَسَبِ] وَ قَدَحَتِ الْحَمِيَّةُ فِي قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّيْطَانُ فِي أَنْفِهِ مِنْ رِيحِ الْكِبْرِ الَّذِي أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
شما مانند آن متکبّر (قابيل) نباشيد که بر فرزند مادرش (برادر با جان برابرش) بى آنکه بر او برترى داشته باشد تکبّر ورزيد و جز خودبرتربينى ناشى از دشمنى برخاسته از حسادت در قلبش چيزى نبود. (سرانجام) آتش غضب بر اثر کبر و تعصب ناروا در دلش شعله ور شد و شيطان، باد غرور در بينى او دميد، همان کبر و غرورى (که سبب قتل برادرش شد) و در پايان، خداوند به سبب آن براى او پشيمانى به بار آورد و گناه همه قاتلان را تا روز قيامت بر گردن او افکند.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
نهی از تکبّر
أَلَا وَ قَدْ أَمْعَنْتُمْ فِي الْبَغْيِ وَ أَفْسَدْتُمْ فِي الْأَرْضِ، مُصَارَحَةً لِلَّهِ بِالْمُنَاصَبَةِ وَ مُبَارَزَةً لِلْمُؤْمِنِينَ بِالْمُحَارَبَةِ؛ فَاللَّهَ اللَّهَ فِي كِبْرِ الْحَمِيَّةِ وَ فَخْرِ الْجَاهِلِيَّةِ، فَإِنَّهُ مَلَاقِحُ الشَّنَئَانِ وَ مَنَافِخُ الشَّيْطَانِ الَّتِي خَدَعَ بِهَا الْأُمَمَ الْمَاضِيَةَ وَ الْقُرُونَ الْخَالِيَةَ، حَتَّى أَعْنَقُوا فِي حَنَادِسِ جَهَالَتِهِ وَ مَهَاوِي ضَلَالَتِهِ، ذُلُلًا عَنْ سِيَاقِهِ سُلُساً فِي قِيَادِهِ، أَمْراً تَشَابَهَتِ الْقُلُوبُ فِيهِ وَ تَتَابَعَتِ الْقُرُونُ عَلَيْهِ وَ كِبْراً تَضَايَقَتِ الصُّدُورُ بِهِ.
آگاه باشيد شما در سرکشى و ستم افراط کرديد و براى دشمنى آشکار با خدا و مبارزه با مؤمنان راستين به فساد در زمين و ستيز برخاستيد.
خدا را! خدا را! از کبر و تعصب ناروا و تفاخر جاهليّت بپرهيزيد که سبب ايجاد کينه و دشمنى و جايگاه وسوسه هاى شيطان است. اينها همان چيزى است که شيطان به وسيله آن، امتهاى پيشين و اقوام گذشته را فريفت تا آنجا که در تاريکيهاى جهل فرو رفتند و در گودالها و دامهاى ضلالت او سقوط کردند، به آسانى تسليم او شدند و رهبرى او را پذيرفتند و آنها را به هر جا که خاطر خواه او بود برد. آنها پيروى از چيزى کردند که دلها در آن شبيه و هماهنگ بود و قرنها پى در پى بر آن گذشت و کبر و غرورى را پذيرا شدند که (بر اثر فزونى) سينه ها با آن تنگ شد.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
پرهيز از اطاعت سران متكبّر و خود پسند
أَلَا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِكُمْ وَ كُبَرَائِكُمْ الَّذِينَ تَكَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِينَةَ عَلَى رَبِّهِمْ وَ جَاحَدُوا اللَّهَ عَلَى مَا صَنَعَ بِهِمْ مُكَابَرَةً لِقَضَائِهِ وَ مُغَالَبَةً لِآلَائِهِ، فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ [آسَاسِ] الْعَصَبِيَّةِ وَ دَعَائِمُ أَرْكَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُيُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِيَّةِ.
آگاه باشيد زنهار زنهار از پيروى و فرمانبردارى سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود مى نازند، و خود را بالاتر از آنچه كه هستند مى پندارند، و كارهاى نادرست را به خدا نسبت مى دهند، و نعمت هاى گسترده خدا را انكار مى كنند، تا با خواسته هاى پروردگارى مبارزه كنند، و نعمت هاى او را ناديده انگارند. آنان شالوده تعصّب جاهلى، و ستون هاى فتنه، و شمشيرهاى تفاخر جاهليّت هستند.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
پرهيز از اطاعت سران متكبّر و خود پسند
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَكُونُوا لِنِعَمِهِ عَلَيْكُمْ أَضْدَاداً وَ لَا لِفَضْلِهِ عِنْدَكُمْ حُسَّاداً، وَ لَا تُطِيعُوا الْأَدْعِيَاءَ الَّذِينَ شَرِبْتُمْ بِصَفْوِكُمْ كَدَرَهُمْ وَ خَلَطْتُمْ بِصِحَّتِكُمْ مَرَضَهُمْ وَ أَدْخَلْتُمْ فِي حَقِّكُمْ بَاطِلَهُمْ، وَ هُمْ أَسَاسُ [آسَاسُ] الْفُسُوقِ وَ أَحْلَاسُ الْعُقُوقِ، اتَّخَذَهُمْ إِبْلِيسُ مَطَايَا ضَلَالٍ وَ جُنْداً بِهِمْ يَصُولُ عَلَى النَّاسِ وَ تَرَاجِمَةً يَنْطِقُ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ اسْتِرَاقاً لِعُقُولِكُمْ وَ دُخُولًا فِي عُيُونِكُمْ وَ نَفْثاً فِي أَسْمَاعِكُمْ، فَجَعَلَكُمْ مَرْمَى نَبْلِهِ وَ مَوْطِئَ قَدَمِهِ وَ مَأْخَذَ يَدِهِ.
از خدا بترسيد و با نعمتهايى که او به شما ارزانى داشته مخالفت نکنيد و نسبت به فضل و بخشش او به يکديگر حسادت نورزيد. از افراد بى اصل و نسب اطاعت نکنيد همانها که بر اثر صفاى باطن خويش، آب تيره نفاقشان را نوشيديد و تندرستى خويش را با بيمارى آنها آميختيد و در اعتقاد حق خود، عقيده باطل آنها را راه داديد، آنها اساس گناه و همنشين نافرمانى و عصيانند آنها کسانى هستند که شيطان آنان را مرکبهاى راهوار ضلالت قرار داده و سپاهى که به وسيله آنان به مردم غافل حمله مى کند و از آنها به عنوان سخنگوى خود (براى بيان مقاصد خوش) بهره مى گيرد تا عقلهايتان را بدزدد، در چشمهاى شما نفوذ کند و در گوشهايتان (اباطيل را) بدمد و به اين ترتيب شما را هدف تيرهاى خود و پايمال قدمهايش قرار داد و گلوى شما را در دست خود فشرد.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
ضرورت عبرت از گذشتگان
فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَكْبِرِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ صَوْلَاتِهِ وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ، وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِي خُدُودِهِمْ وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِمْ، وَ اسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْكِبْرِ كَمَا تَسْتَعِيذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ، فَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فِي الْكِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِيهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِيَائِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ، وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّكَابُرَ وَ رَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ، فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِي التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ، قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ [مَحَّصَهُمْ] بِالْمَكَارِهِ.
از آنچه به امتهاى مستکبر پيشين از عذاب الهى و کيفرها و مجازاتهاى او رسيد عبرت بگيريد و از قبرهاى آنها و خوابگاهشان در زير خاک پند آموزيد و به خدا از آثار شوم کبر پناه بريد، آن گونه که از بلاها و مشکلات روزگار به او پناه مى بريد. اگر خدا به کسى از بندگانش اجازه تکبّر ورزيدن مى داد، نخست اجازه آن را به پيامبران و اولياى خاصّش داده بود; ولى خداوند سبحان تکبّر را براى آنها منفور شمرد و تواضع و فروتنى را براى آنان پسنديد. به همين دليل آنها گونه هاى خود را (در پيشگاه او) بر زمين مى نهادند و صورتها را به خاک مى ساييدند; پر و بال خويش را براى مؤمنان فرو مى نهادند و همچون مستضعفان، ساده مى زيستند.
خداوند آنها را با گرسنگى آزمايش کرد و به مشقّت و رنج مبتلا ساخت; با امور خوفناک امتحان نمود و با حوادث ناخوشايند خالص گردانيد.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
ضرورت عبرت از گذشتگان
فَلَا تَعْتَبِرُوا [الرِّضَا] الرِّضَى وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ جَهْلًا بِمَوَاقِعِ الْفِتْنَةِ، وَ الِاخْتِبَارِ فِي مَوْضِعِ الْغِنَى وَ الِاقْتِدَارِ [الِاقْتَارِ]، فَقَدْ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى «أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ»؛ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَكْبِرِينَ فِي أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِيَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِينَ فِي أَعْيُنِهِمْ.
ثروت و اولاد (بود و نبود يا کم و زياد آن) را دليل بر خشنودى يا خشم خدا نگيريد که اين ناشى از جهل و بى خبرى نسبت به آزمايشهاى الهى در مورد بى نيازى و قدرت است (همان گونه که) خداوند سبحان فرموده است: «آيا گمان مى کنند مال و فرزندانى که به آنها مى بخشيم دليل بر اين است که نيکيها را به سرعت براى آنان فراهم مى سازيم (چنين نيست)، بلکه آنها درک نمى کنند». (آرى) خداوند کسانى را از بندگانش که خود را برتر مى بينند به وسيله اولياى خود که در نظر آنها مستضعفند آزمايش مى کنند.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
تواضع و ساده زیستی پیامبران
وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَيْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَيْدِيهِمَا الْعِصِيُّ فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْكِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ؛ فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَيْنِ يَشْرِطَانِ لِي دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْكِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ؟ فَهَلَّا أُلْقِيَ عَلَيْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ؟ وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِأَنْبِيَائِهِ حَيْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ يَفْتَحَ لَهُمْ كُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْيَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ يَحْشُرَ مَعَهُمْ طُيُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِينَ لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ وَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَابِلِينَ أُجُورُ الْمُبْتَلَيْنَ وَ لَا اسْتَحَقَّ الْمُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الْمُحْسِنِينَ وَ لَا لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ مَعَانِيَهَا.
موسى بن عمران با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند در حالى که پيراهنهاى بلند پشمين به تن داشتند و در دست هر کدام عصايى (همچون عصاى چوپانها) بود (او را دعوت به سوى خداوند يگانه کردند و) با او شرط کردند که اگر تسليم فرمان خدا شود عزّت و قدرتش پايدار و حکومتش بر قرار خواهد بود; ولى فرعون گفت: آيا از اين دو نفر تعجّب نمى کنيد که بقاى ملک و دوام عزّتم را تضمين مى کنند در حالى که فقر و ذلّت از سر و وضعشان مى بارد؟! (اگر راست مى گويند) چرا دستبندهايى از طلا (از سوى خدا) به آنها داده نشده است؟
اين سخن را فرعون به جهت بزرگ شمردن طلا و گردآورى آن و تحقير پشم و پوشيدن آن گفت، در حالى که اگر خداوند سبحان مى خواست به هنگام مبعوث ساختن پيامبرانش درهاى گنجهاى طلا و معادن زر ناب و باغهاى خرّم و سرسبز را به روى آنها بگشايد; مى گشود و اگر اراده مى کرد پرندگان آسمان و وحوش زمين را همراه آنها گسيل دارد; مى داشت; ولى اگر اين کار را مى کرد ارزش آزمايش از ميان مى رفت، پاداش و جزاى نيکوکاران بى اثر مى شد و وعده هاى الهى بى فايده مى گشت، مطيعان، مستحقّ اجر و پاداش امتحان دهندگان نمى شدند و مؤمنان استحقاق ثواب نيکوکاران را نمى يافتند و نامها (نام مسلم، مؤمن، مخلص و...) با معانى خود همراه نمى گشت.
#خطبه۱۹۲
کانال خبری #پیام_نایین
@payamnaein
#نهج_البلاغه
تواضع و ساده زیستی پیامبران
وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَيْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَيْدِيهِمَا الْعِصِيُّ فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْكِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ؛ فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَيْنِ يَشْرِطَانِ لِي دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْكِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ؟ فَهَلَّا أُلْقِيَ عَلَيْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ؟ وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِأَنْبِيَائِهِ حَيْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ يَفْتَحَ لَهُمْ كُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْيَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ يَحْشُرَ مَعَهُمْ طُيُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِينَ لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ وَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَابِلِينَ أُجُورُ الْمُبْتَلَيْنَ وَ لَا اسْتَحَقَّ الْمُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الْمُحْسِنِينَ وَ لَا لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ مَعَانِيَهَا.
موسى بن عمران با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند در حالى که پيراهنهاى بلند پشمين به تن داشتند و در دست هر کدام عصايى (همچون عصاى چوپانها) بود (او را دعوت به سوى خداوند يگانه کردند و) با او شرط کردند که اگر تسليم فرمان خدا شود عزّت و قدرتش پايدار و حکومتش بر قرار خواهد بود; ولى فرعون گفت: آيا از اين دو نفر تعجّب نمى کنيد که بقاى ملک و دوام عزّتم را تضمين مى کنند در حالى که فقر و ذلّت از سر و وضعشان مى بارد؟! (اگر راست مى گويند) چرا دستبندهايى از طلا (از سوى خدا) به آنها داده نشده است؟
اين سخن را فرعون به جهت بزرگ شمردن طلا و گردآورى آن و تحقير پشم و پوشيدن آن گفت، در حالى که اگر خداوند سبحان مى خواست به هنگام مبعوث ساختن پيامبرانش درهاى گنجهاى طلا و معادن زر ناب و باغهاى خرّم و سرسبز را به روى آنها بگشايد; مى گشود و اگر اراده مى کرد پرندگان آسمان و وحوش زمين را همراه آنها گسيل دارد; مى داشت; ولى اگر اين کار را مى کرد ارزش آزمايش از ميان مى رفت، پاداش و جزاى نيکوکاران بى اثر مى شد و وعده هاى الهى بى فايده مى گشت، مطيعان، مستحقّ اجر و پاداش امتحان دهندگان نمى شدند و مؤمنان استحقاق ثواب نيکوکاران را نمى يافتند و نامها (نام مسلم، مؤمن، مخلص و...) با معانى خود همراه نمى گشت.
#خطبه۱۹۲
کانال خبری #پیام_نایین
@payamnaein
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
فلسفه آزمایش ها
وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ الِاتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ وَ التَّصْدِيقُ بِكُتُبِهِ وَ الْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ وَ الِاسْتِكَانَةُ لِأَمْرِهِ وَ الِاسْتِسْلَامُ لِطَاعَتِهِ أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً، لَا تَشُوبُهَا [يَشُوبُهَا] مِنْ غَيْرِهَا شَائِبَةٌ، وَ كُلَّمَا كَانَتِ الْبَلْوَى وَ الِاخْتِبَارُ أَعْظَمَ، كَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ.
ولى خداوند سبحان اراده کرده است که پيروى از رسولانش و تصديق کتابهايش و خضوع در برابر ذات پاکش و تواضع در برابر فرمانش و تسليم در مقابل اطاعتش امورى باشد که فقط به جهت او انجام گيرد و چيز ديگرى آن را مشوب و ناخالص نکند، (و به يقين) هر قدر امتحان و آزمايش عظيم تر (و مشکل تر) باشد ثواب و پاداشش فزونتر خواهد بود.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_متقین
سیره پرهیزکاران
فِي الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ وَ فِي الرَّخَاءِ شَكُورٌ؛ لَا يَحِيفُ عَلَى مَنْ يُبْغِضُ وَ لَا يَأْثَمُ فِيمَنْ يُحِبُّ؛ يَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ؛ لَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ.
در برابر حوادث سخت، استوار و در حوادث ناگوار، شکيبا و به هنگام فزونى نعمت شکرگزار است. به کسى که با او دشمنى دارد ستم نمى کند و به سبب دوستى با کسى مرتکب گناه نمى شود و پيش از آنکه شاهدى بر ضدّش اقامه شود اعتراف به حق مى کند. آنچه حفظش را به او سپرده اند تباه نمى سازد و آنچه را به او تذکّر داده اند فراموش نمى کند.
#خطبه۱۹۳
#نهج_البلاغه
#خطبه_متقین
سیره پرهیزکاران
وَ لَا يُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ وَ لَا يُضَارُّ بِالْجَارِ وَ لَا يَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ وَ لَا يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ؛ إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِكَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ وَ إِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ.
مردم را با نام هاى زشت نمى خواند و به همسايگان زيان نمى رساند. مصيبت زده را شماتت نمى کند. در امور باطل وارد نمى شود و از دائره حق بيرون نمى رود. هر گاه سکوت کند سکوتش وى را غمگين نمى سازد واگر بخندد صدايش به قهقهه بلند نمى شود و هر گاه به او ستمى شود (حتى الامکان) صبر مى کند تا خدا انتقامش را بگيرد.
#خطبه۱۹۳
#نهج_البلاغه
#آغاز_خطبه۱۹۴
سختی های رسالت پیامبر(ص)
نَحْمَدُهُ عَلَى مَا وَفَّقَ لَهُ مِنَ الطَّاعَةِ وَ ذَادَ عَنْهُ مِنَ الْمَعْصِيَةِ، وَ نَسْأَلُهُ لِمِنَّتِهِ تَمَاماً وَ [لِحَبْلِهِ] بِحَبْلِهِ اعْتِصَاماً. وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ كُلَّ غَمْرَةٍ وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ، وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ وَ تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ، وَ خَلَعَتْ [عَلَيْهِ] إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ ضَرَبَتْ إِلَى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا، حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَهَا مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ.
خداوند را جهت توفيقى که بر اطاعتش داده و حمايتى که در جلوگيرى از معصيتش نموده، سپاس مى گوييم و از او مى خواهيم که نعمتش را (بر ما) کامل کند و چنگ زدن به ريسمان محکمش را نصيب ما گرداند.
و گواهى مى دهيم که محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست، همان کسى که در راه رضاى خدا در درياى مشکلات غوطه ور شد و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد. نزديکانش ناپايدار، و بيگانگان در دشمنى اش مصمّم بودند. عرب براى نبرد با او زمام مرکبها را رها ساخت و با شتاب به سوى او راند تا از دورترين نقطه و دورافتاده ترين خانه، عداوت خويش را در برابر او ظاهر ساختند.
#خطبه۱۹۴
#نهج_البلاغه
ویژگی های منافقان
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ، فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ، يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ يَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً، وَ يَعْمِدُونَكُمْ بِكُلِّ عِمَادٍ وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصَادٍ.
اى بندگان خدا! شما را به پرهيزکارى سفارش مى کنم و از منافقان بر حذر مى دارم، زيرا آنها گمراه و گمراه کننده، خطاکارند و به خطاانداز، هر زمان به رنگى در مى آيند و به قيافه هاى ديگرى خودنمايى مى نمايند. از هر وسيله اى براى فريفتن شما استفاده مى کنند، و در هر کمينگاهى به کمين شما مى نشينند.
#خطبه۱۹۴
#نهج_البلاغه
ویژگی های منافقان
قُلُوبُهُمْ دَوِيَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِيَّةٌ، يَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ يَدِبُّونَ الضَّرَاءَ، وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَيَاءُ.
دلهايشان آلوده و بيمار، و ظاهرشان را (براى فريب شما) پاک نگه مى دارند، در پنهانى گام بر مى دارند، و همچون خزنده اى که در ميان بوته هاى درهم پيچيده خود را مخفى ساخته، پيش مى روند.
بيانشان در ظاهر درمان، گفتارشان شفابخش; ولى کردارشان درد بى درمان است.
#خطبه۱۹۴
#نهج_البلاغه
ویژگی های منافقان
حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَكِّدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ. لَهُمْ بِكُلِّ طَرِيقٍ صَرِيعٌ وَ إِلَى كُلِّ قَلْبٍ شَفِيعٌ وَ لِكُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ، يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ يَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ. إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا كَشَفُوا وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوا.
آنان بر رفاه و آسايش مردم حسد مى ورزند و بر بلا و ناراحتى آنان مى افزايند و پيوسته تخم نااميدى بر دلها مى پاشند. آنها در هر راهى کشته اى را به خاک افکنده اند و به هر دلى راهى دارند، و بر هر مصيبتى اشک دروغينى مى ريزند، پيوسته مدح و ثنا به هم وام مى دهند، و انتظار پاداش و جزا مى کشند، هر گاه چيزى را طلب کنند اصرار مى ورزند، اگر کسى را ملامت کنند پرده درى مى کنند، و اگر مقامى به آنها سپرده شود راه اسراف پيش مى گيرند.
#خطبه۱۹۴
#نهج_البلاغه
ویژگی های منافقان
قَدْ أَعَدُّوا لِكُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِكُلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِكُلِّ حَيٍّ قَاتِلًا وَ لِكُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِكُلِّ لَيْلٍ مِصْبَاحاً. يَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْيَأْسِ لِيُقِيمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ وَ يُنْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ.
(منافقان) در برابر هر حقى باطلى آماده ساخته اند، و در برابر هر دليل محکمى شبهه اى، و براى هر زنده اى قاتلى، و براى هر درى کليدى، و براى هر شبى چراغى (تا به مقاصد شوم خود نائل شوند). آنها با اظهار يأس و بى رغبتى (به دنيا) تلاش مى کنند به مطامع خويش برسند و بازار خود را گرم کنند و کالاى مورد علاقه خويش (ضلالت و گمراهى) را به فروش برسانند.
#خطبه۱۹۴
#نهج_البلاغه
شناخت صفات و افعال خدا
وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يُرْسِلْكُمْ هَمَلًا، عَلِمَ مَبْلَغَ نِعَمِهِ عَلَيْكُمْ وَ أَحْصَى إِحْسَانَهُ إِلَيْكُمْ، فَاسْتَفْتِحُوهُ وَ اسْتَنْجِحُوهُ وَ اطْلُبُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَمْنِحُوهُ، فَمَا قَطَعَكُمْ عَنْهُ حِجَابٌ وَ لَا أُغْلِقَ عَنْكُمْ دُونَهُ بَابٌ، وَ إِنَّهُ لَبِكُلِّ مَكَانٍ وَ فِي كُلِّ حِينٍ وَ أَوَانٍ وَ مَعَ كُلِّ إِنْسٍ وَ جَانٍّ.
بدانيد اى بندگان خدا که خداوند شما را بيهوده نيافريده و بى سرپرست رها نساخته است. خدا از مقدار و اندازه نعمتهايش بر شما آگاه است و مراتب احسان و نيکى خود را بر شما شماره فرموده است. (و همه کارهايش از روى حکمت است) حال که چنين است از او درخواست گشايش و پيروزى (و گشودن درهاى سعادت) کنيد. دست نياز به سوى او دراز کرده، عطا و بخشش را از او بخواهيد، زيرا ميان شما و او حجابى نيست و درى بين او و شما بسته نشده است. او در همه جا و در هر لحظه و با هر کس از انس و جنّ همراه است.
#خطبه۱۹۵
#نهج_البلاغه
شناخت صفات و افعال خدا
لَا يَثْلِمُهُ الْعَطَاءُ وَ لَا يَنْقُصُهُ الْحِبَاءُ وَ لَا يَسْتَنْفِدُهُ سَائِلٌ وَ لَا يَسْتَقْصِيهِ نَائِلٌ وَ لَا يَلْوِيهِ شَخْصٌ عَنْ شَخْصٍ وَ لَا يُلْهِيهِ صَوْتٌ عَنْ صَوْتٍ.
نه بخشش از دارايى اش مى کاهد و نه عطايا آسيبى به خزاين او مى رساند. نه درخواست کنندگان، نعمتش را تمام مى کند و نه بهره مندان از عطايش، به مواهب او پايان مى دهند. و توجه او به کسى وى را از ديگرى غافل نمى سازد و شنيدن صدايى او را از شنيدن صداى ديگرى باز نمى دارد.
#خطبه۱۹۵
#نهج_البلاغه
شناخت صفات و افعال خدا
وَ لَا تَحْجُزُهُ هِبَةٌ عَنْ سَلْبٍ وَ لَا يَشْغَلُهُ غَضَبٌ عَنْ رَحْمَةٍ وَ لَا تُولِهُهُ رَحْمَةٌ عَنْ عِقَابٍ وَ لَا يُجِنُّهُ الْبُطُونُ عَنِ الظُّهُورِ وَ لَا يَقْطَعُهُ الظُّهُورُ عَنِ الْبُطُونِ. قَرُبَ فَنَأَى وَ عَلَا فَدَنَا وَ ظَهَرَ فَبَطَنَ وَ بَطَنَ فَعَلَنَ وَ دَانَ وَ لَمْ يُدَنْ. لَمْ يَذْرَأِ الْخَلْقَ بِاحْتِيَالٍ، وَ لَا اسْتَعَانَ بِهِمْ لِكَلَالٍ.
عطا و بخشش او به کسى مانع از سلب نعمت (در آنجا که مصلحت باشد) نمى گردد و غضبش او را از رحمت باز نمى دارد و رحمتش او را از عذاب و کيفر (به هنگام لزوم) غافل نمى سازد. نه آنچه پنهان است او را از آنچه آشکار است باز مى دارد و نه آنچه آشکار است او را از آنچه نهان است جدا مى سازد.
او نزديک است و در عين حال دور; بلندمرتبه است و در همان حال نزديک; آشکار است و پنهان; پنهان است و آشکار. همه را (در برابر اعمالشان) جزا مى دهد و کسى به او جزايى نخواهد داد. در آفرينش مخلوقات نياز به فکر و انديشه نداشته و به جهت خستگى از کسى کمک نخواسته است.
#خطبه۱۹۵
#نهج_البلاغه
#کل_خطبه۱۹۶
تلاش در دنیای فانی برای آخرت باقی
بَعَثَهُ حِينَ لَا عَلَمٌ قَائِمٌ وَ لَا مَنَارٌ سَاطِعٌ وَ لَا مَنْهَجٌ وَاضِحٌ.
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا، فَإِنَّهَا دَارُ شُخُوصٍ وَ مَحَلَّةُ تَنْغِيصٍ، سَاكِنُهَا ظَاعِنٌ وَ قَاطِنُهَا بَائِنٌ، تَمِيدُ بِأَهْلِهَا مَيَدَانَ السَّفِينَةِ، تَقْصِفُهَا الْعَوَاصِفُ فِي لُجَجِ الْبِحَارِ، فَمِنْهُمُ الْغَرِقُ الْوَبِقُ وَ مِنْهُمُ النَّاجِي عَلَى بُطُونِ الْأَمْوَاجِ، تَحْفِزُهُ الرِّيَاحُ بِأَذْيَالِهَا وَ تَحْمِلُهُ عَلَى أَهْوَالِهَا، فَمَا غَرِقَ مِنْهَا فَلَيْسَ بِمُسْتَدْرَكٍ وَ مَا نَجَا مِنْهَا فَإِلَى مَهْلَكٍ. عِبَادَ اللَّهِ، الْآنَ فَاعْلَمُوا [فَاعمَلوا]، وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَعْضَاءُ لَدْنَةٌ وَ الْمُنْقَلَبُ فَسِيحٌ وَ الْمَجَالُ عَرِيضٌ، قَبْلَ إِرْهَاقِ الْفَوْتِ وَ حُلُولِ الْمَوْتِ، فَحَقِّقُوا عَلَيْكُمْ نُزُولَهُ وَ لَا تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ.
خداوند پيامبرش را زمانى مبعوث کرد که نشانه اى (از دين و ايمان) برپا نبود; نه چراغ هدايتى روشن، و نه طريق حقى آشکار بود.
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم و از دنياى فريبنده بر حذر مى دارم، زيرا سرايى است ناپايدار، و جايگاه سختى و مشقت است، ساکنانش آماده سفر و مقيمانش ناگزير از جدايى از آن هستند. ساکنان دنيا همچون سرنشينان يک کشتى مى باشند که در دل اقيانوس عميقى گرفتار امواج کوبنده و سنگينى شده و پيوسته طوفانها و امواج آنها را مضطرب مى سازد. (و سرانجام آن کشتى در هم مى شکند) گروهى از سرنشينانش غرق و هلاک مى گردند و بعضى که نجات مى يابند (و به قطعاتى از چوب هاى کشتى مى چسبند) بادها آنها را به اين سو و آن سو مى برند و بر فراز امواج هولناک مى کشند (و چندين بار مى ميرند و زنده مى شوند تا به ساحل برسند) آنها که غرق شده اند باز يافتنشان ممکن نيست و آنها که نجات يافته اند نيز در شرف هلاکتند.
اى بندگان خدا! هم اکنون (به هوش باشيد و) اعمال صالح انجام دهيد، در حالى که زبانها آزاد، بدنها سالم، اعضا و جوارح نرم و آماده، ميدان عمل وسيع و فرصت باقى است. (آرى) پيش از آنکه اين فرصت از دست برود و مرگ فرا رسد (از آن بهره گيريد); نزول مرگ را حق بشمريد و در انتظار آن (در آينده دور دست) نباشيد.
#خطبه۱۹۶
#نهج_البلاغه
#کل_خطبه۱۹۷
دلایل شایستگی برای خلافت
وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ، وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ، نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا. وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِي كَفِّي، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِي، وَ لَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَهُ وَ الْمَلَائِكَةُ أَعْوَانِي، ضَجَّتِ الدَّارُ وَ الْأَفْنِيَةُ، مَلَأٌ يَهْبِطُ وَ مَلَأٌ يَعْرُجُ وَ مَا فَارَقَتْ سَمْعِي هَيْنَمَةٌ، مِنْهُمْ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى وَارَيْنَاهُ فِي ضَرِيحِهِ. فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً؟ فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ وَ لْتَصْدُقْ نِيَّاتُكُمْ فِي جِهَادِ عَدُوِّكُمْ. فَوَالَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي لَعَلَى جَادَّةِ الْحَقِّ، وَ إِنَّهُمْ لَعَلَى مَزَلَّةِ الْبَاطِلِ. أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِي وَ لَكُمْ.
اصحاب و ياران راز دار محمّد(صلى الله عليه وآله) به خوبى مى دانند که من هرگز به معارضه با (احکام و دستورات) خدا و پيامبرش بر نخاستم (بلکه پيوسته چشم بر امر و گوش بر فرمان بودم) من با جان خود در صحنه هاى نبردى که شجاعان فرار مى کردند و گام هايشان به عقب بر مى گشت او را يارى کردم. اين شجاعتى است که خداوند مرا به آن اکرام فرمود.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حالى که سرش بر سينه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت. سپس آن را به چهره کشيدم. من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا يارى مى کردند. (گويى) در و ديوار و صحن و خانه، به ضجّه درآمده بودند. گروهى (از فرشتگان) به زمين مى آمدند و گروهى به آسمان مى رفتند و گوش من از صداى آنان که آهسته بر آن حضرت نماز مى خواندند، خالى نمى شد ! تا زمانى که او را در قبر به خاک سپرديم. چه کسى به آن حضرت در حيات و مرگش از من سزاوارتر است؟
بنابراين با بينش خود حرکت کنيد و صدق نيّت خود را در جهاد با دشمن اثبات نماييد; زيرا به خدايى که معبودى جز او نيست قسم ياد مى کنم که من در جاده حق قرار دارم و آنها (مخالفان من) در لغزشگاه باطل اند من سخنانم را آشکارا مى گويم و همگى مى شنويد (و به همه شما اتمام حجّت مى کنم) و براى خود و شما از درگاه خدا درخواست غفران و آمرزش دارم.
#خطبه۱۹۷
#نهج_البلاغه
ارزش تقوا
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ابْتَدَأَ خَلْقَكُمْ وَ إِلَيْهِ يَكُونُ مَعَادُكُمْ وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِكُمْ وَ إِلَيْهِ مُنْتَهَى رَغْبَتِكُمْ وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِيلِكُمْ وَ إِلَيْهِ مَرَامِي مَفْزَعِكُمْ؛ فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُمْ.
اما بعد، من شما را به تقواى الهى توصيه مى کنم، همان خداوندى که آفرينش شما را آغاز کرد و بازگشت شما نيز به سوى اوست. خدايى که برآورنده حاجات شما و آخرين نقطه اميد و آرزويتان است. راه راست شما به او ختم مى شود و به هنگام ترس و وحشت پناهگاهتان تنها اوست. تقوا پيشه کنيد که تقواى الهى داروى بيماريهاى دلهاى شماست و سبب بينايى قلبها و شفاى امراض جسمانى و موجب اصلاح فساد جانها و پاکيزگى از آلودگى ارواح و جلاى نابينايى چشم ها و سبب امنيّت در برابر اضطراب ها و روشنايى تيرگيهاى شماست.
#خطبه۱۹۸