مراسم سومین روز درگذشت عموی عزیزم
دردهستان بارانگرد
اشعار محلی علیرضا جلیلی
اشعار سینه زنی خانم علیمحمدی و یحیی امین زاده
نی عباس شالو
طبل عزامحمدابراهیمی
https://eitaa.com/joinchat/902103242Cedc70cc20a
◾️روضه دفتری سالگرد پدر◾️
زندگی طعم خوشی داشت اگر بابا بود
دلم زارم چه غمی داشت اگربابابود
باغبان فلک از داغ به خاک دل من
بذراندوه نمیکاشت اگر بابا بود
هیچ غمهای جهان دردل حسرت زده ام
تا ابد پای نمیزاشت اگر بابا بود
خانه تاریک شده بی گُل رویش حالا
خانه ام برگ وبَری داشت اگر بابابود
بال میزد دل من تا بخدا بانگهش
دل من بال وپری داشت اگر بابا بود
طاقت دیدن اشک منه غمدیده نداشت
گریه هایم ثمری داشت اگر بابا بود
◾️مجلس امروزبه یاد عموی عزیزم مشهدی حیاتقلی پرویزی برگزار شده انشاالله روحش بر سر سفره امام حسین مهمان بشه اما خانواده ی محترم پرویزی شما چند روزه جای خالی بابا را احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای بابا برای شما نمی گیره امروز همه دوستان و آشنایان همسایگان و اقشار مردم آمدند در کنار شما بودند به شما تسلیت گفتند اما عزیزان داغ پدر برای دخترها خیلی سخت است ا چون علاقه زیاد به بابا دارند ومیگن دخترها بابایی هستند بچه های مرحوم
امروز شما آمدید کنار قبر بابا نشستید از غم پدرناله زدید هیچ کس به شما بی احترامی نکرد اما دختر ابا عبدالله تا اسم پدر رو می آورد بهش تازیانه می زدند یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد
اما روضه برات بخونم اموات فیض ببرند
حالا دلها آماده شد بریم کربلا به یاد اون لحظه ای که آقا ابا عبدالله می فرمودند خواهرم زینب تازمانی که صدای تکبیر من میاد بدونید که هنوز من زنده ام اما یک وقت دیدند صدای آقا به گوش نمی رسد..
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند ..
امدند جلوی ذوالجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عناب ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه دیدند ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب وکودکان پشت سر ذوالجناح هی می دویدند هی به زمین می خوردندو بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدونند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است
اما زبان حالی دارد بی بی زینب
گلی گم کردم می جویم او را
به هر گل میرسم می بویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
حسین آرام جانم حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين