eitaa logo
🍃سمیـه 🍃
87 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2هزار ویدیو
293 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده. #شهدا_شرمندایم🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نقطه‌ی درخشان زندگى حضرت فاطمه‌‌زهرا(علیهاالسلام) یک نکته در زندگى زهراى اطهر (سلام ا‌لله‌ علیها) هست که باید توجه کرد و آن جمع بین زندگى یک زن مسلمان است در: رفتارش با شوهر، در رفتارش با فرزندان، در انجام وظایفش در داخل خانه از یک طرف و بین وظایف یک انسان مجاهد غیور خستگی‌ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسى و از جهت سوم یک عبادتگر که در محراب عبادت این زن جوان مانند اولیاى کهن الهى راز و نیاز می‌کند با خدا و عبادت می‌کند. این سه بعد را با هم جمع کردن، آن نقطه‌ی درخشان زندگى فاطمه‌ی زهرا (علیها السلام) است. ۱۳۶۸/۰۹/۲۲ (مدظله‌العالی) (سلام‌الله‌علیها) 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
بریتانیا فرمانده سپاه قدس ایران را تحریم کرد 🔹‌دولت بریتانیا به بهانه حمایت از حماس، ۷ فرد و یک نهاد ایرانی و فلسطینی را تحریم کرد. 🔹‌بریتانیا مدعی شد این تحریم‌ها تلاشی برای جلوگیری از تضعیف صلح و امنیت در خاورمیانه صورت می‌گیرد. 🔹‌«اسماعیل قاآنی»، فرمانده سپاه قدس «محمد سعید ایزدی» از اعضای سپاه «علی شیرازی» از اعضای سپاه «مجید زارعی» از اعضای سپاه «مصطفی مجید» خانی از اعضای سپاه «خالد قدومی»، نماینده حماس در ایران «ناصر ابوشریف»، نماینده جهاد اسلامی فلسطین در ایران نیروی قدس سپاه پاسداران شاخه فلسطین 🔹‌تاکنون انگلیس بیش از ۳۵۰ فرد و نهاد ایران ایرانی را به بهانه‌های مختلف تحریم کرده است. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺 تله اطلاعاتی حماس برای اسرائیل 🔹«فردوسی‌پور» سفیر سابق ایران در اردن و مدیرگروه غرب آسیای مرکز مطالعات وزارت خارجه با روایت تله اطلاعاتی حماس برای غافلگیری رژیم صهیونیستی گفت: 🔸رؤسای دو دستگاه اطلاعاتی اسرائیل (امان و شاباک) به منظور توضیح در خصوص غافلگیری نیروهای امنیتی رژیم به دولت صهیونیستی فراخوان شدند. 🔹در این نشست آنها اعلام کردند که در یک تله عملیاتی حماس غافلگیر شده و تا کنون از افسران امنیتی که در این تله گرفتار شده‌اند، اطلاعاتی از سرنوشتشان در دست نیست. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹صفحه: 395 💠سوره قصص: آیات 78 الی 84 @ahlolbait_story
داستان «سقیفه» :بیست و یکم چند روزی از ارتحال آخرین پیامبر خدا می گذشت ، چند روزی که به اندازه ی قرن ها دین خدا را به بیراهه کشانید ،چند روزی که علی خانه نشین شده بود که گریه ی دختر پیامبر(ص) هر لحظه بیشتر و بیشتر می شد... چند روزی که دنیا به کام دنیا پرستان شده بود و مؤمنان این دیار در غربت و مظلومیت خود بودند . دوباره وسوسه های اطرافیان ابوبکر شروع شد که : چرا ساکت نشسته ای و کسی را به سراغ علی(ع) نمی فرستی؟ مگر نمی دانی تا علی (ع) بیعت نکند پایه های خلافت تو همچنان میلرزد... وقتی عمر این سخنان را درگوش ابوبکر زمزمه کرد ، ابوبکر که به نسبت مردی نرم تر و عاقل تر و دور اندیش تر از عمر بود و برعکس عمر خشن تر و سخت تر از او بود ،رو به عمر گفت : چه کسی را بفرستیم؟ عمر گفت : هر کس را که بفرستی کاری از پیش نخواهد برد مگر قنفذ،آخر او‌ فردی خشن و سخت و سنگدل است ، او از آزاد شدگان و یکی از افراد قبیله ی«بنی عدی بن کعب» است. ابوبکر ، نظر رفیقش را پسندید و قنفذ را به همراهی عده ای به سوی خانه ی امیرالمؤمنین روان کرد. پشت درب رسیدند و اجازه خواستند تا وارد شوند ولی علی (ع) اجازه نداد! قنفذ و همراهانش نزد ابوبکر و عمر بازگشتند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. در این هنگام عمر و ابوبکر در مسجد نشسته بودند و مردم هم اطرافشان را گرفته بودند. عمر رو به قنفذ گفت : برگردید! اگر اجازه داد داخل شوید وگرنه بدون اجازه داخل شوید! و قنفذ ملعون براه افتاد تا واقعه ای را رقم بزند که سرآغاز وقایع بسیار دیگری بود.... قنفذ رفت تا به آیندگان اجازه ی هتک حرمت آل طه را صادر کند.... این ملعون رفت تا مقدمه ی سیلی خوردن سه ساله های کربلا، صورت گیرد او رفت تا آتشی به پا کند و شعله های این آتش در نینوا بر خیمه ی پسرفاطمه (س) افتد و کمر زینب(س) را خم نماید.. و کاش آن لحظه آسمان به زمین می آمد و این واقعه ی ننگین که آتش به دل عرشیان زد ، به وقوع نمی پیوست... کاش صاعقه ای بر سرشان فرود می آمد تا این لکه های ننگ، از دامان بشریت پاک می شدند... قنفذ رفت تا رسمی دیگر در بین عرب بنا کند....همه می دانستند که فاطمه (س) عزادار است، همه می دانستند که حال فاطمه بعد از پدر بزرگوارش آنچنان است که افلاکیان بر او اشک میریزند... قنفذ رفت تا برای عرض تسلیت ،ارادت عرب را به خانواده ی پیامبرشان به رُخ تاریخ و آیندگان بکشد... وکاش نمی رفت، کاش این واقعه ی جگر سوز شکل نمی گرفت و من و مایی که فقط از آن واقعه اندکی شنیدیم قلبمان مالامال غم است، خدا به داد دل علی (ع) برسد....خدا به فریاد زینب و حسنین کوچک برسد...خدا به فریاد دل منتقم آل محمد(ص) برسد که سالها در پرده ی غیبت بسر میبرد و هنوز به خاطر اعمال چون منی اجازه ی خروج و انتقام این زخم سربسته را ندارد.... قنفذ ملعون میرفت تا آن واقعه به تصویر کشیده شود... ادامه دارد... 🖊به قلم :ط_حسینی 🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤 داستان«سقیفه» بیست و دوم : قنفذ ملعون بار دیگر به درب خانه ی امیرالمؤمنین رفت و اجازه ی ورود خواست. در این هنگام مادرمان زهرای مرضیه در حالیکه سرمبارکشان را بسته بود و بعد از وفات پدر بزرگوارشان از این داغ هم روحش غصه دار وهم جسمش لاغر شده بود به پشت درب آمد و فرمود: نمی گذارم بدون اجازه وارد خانه ی من شوید.... وشاید فاطمه(سلام الله علیه) با این حرکتش می خواست بگوید ،اگر حرمت علیِ مظلوم را نگه نمی دارید ، حرمت دختر پیامبرتان را حفظ کنید، حرمت پاره ی تن رسولتان را نگه دارید ،مگر شما نشنیده اید که بارها و بارها ،پیامبر(صلی الله علیه واله) فرمودند: فاطمه(سلام الله علیه) پاره تن من است ، هرکس او را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده.... و وای بر این قوم پیمان شکن و فراموش کار ، هنوز اندکی از عروج پیامبرشان نگذشته که امانت های او را با دستان کریه شان پرپر کردند.... قنفذ ملعون چون این کلام دختر پیامبر را شنید ، خود پشت درب خانه ماند و قاصدی روان کرد تا سخن مادرمان زهراس را به عمر و ابوبکر برسانند. عمر زمانی که جواب فاطمه(سلام الله علیه) را شنید با خشم از جا بلند شد و همانطور که دندان بهم می فشرد گفت : ما را با زنان کاری نیست و سپس خالدبن ولید را صدا زد و به سمت خانه ی امیرالمؤمنین حرکت کردند. پشت درب خانه که رسید دستور داد تا هیزم و آتشی فراهم کنند. بی شک هیزمی که در پشت این درب جمع شد ، آتشی از آن فراهم شد که در صحرای نینوا خیمه های حسین زهرا(سلام الله علیه) را در خود بلعید ، آری یزیدیان بی شک نواده های همین اهل سقیفه بودند و حسین(علیه السلام) هم باید رنگ و بویی از مادر داشته باشد.... و وای از دل زینب(سلام الله علیه)،کودکیِ زینب(سلام الله علیه)با دیدن این آتش ،غصه دار شد ، او‌می بایست آتش ها ببیند تا در جایی دیگر این واقعه تکرار شود و آنجا کودکانی دور زینب از ترس آتش به او پناه آورند.... ای آسمان اُف بر تو که دیدی ،درب خانه ی خلیفه الله را بر روی زمین ، آتش زدند و آتش نگرفتی....چرا نباریدی که این شعله آتش نکشد؟ مگر از آن بالا ندیدی که مادرِعالم خلقت به پشت در است؟ مگر ندیدی که درب شعله ور ،میخی سخت و آهنین دارد و نمی دانستی که این میخ گداخته چه بر سر سینه ی مادرِ ما می آورد ؟ چرا چون لشکر ابابیل ،سنگ بر سر این ظالمان، نباریدی؟ چرا نشستی به تماشا تا این واقعه صورت گیرد و تا دوباره واقعه ها شکل بگیرد و سوزِ واقعه ها جگرمان را آتش زند.... دردِ این درد سخت است ، مرا فی الحال طاقت بیان آن نیست....ان شاالله ادامه در قسمت بعد...😭 ادامه دارد... 🖊به قلم :ط_حسینی 🖤🌹🖤🌹🖤🌹