علی اکبر زمین افتاد، یا نه آسمان افتاد
علی اکبر زمین را آسمانیتر چراغان کرد
شهادت هم نمیدانست با این جان چه باید کرد
کرم کرد و شهادت را به خون خویش مهمان کرد
#محرم
#هیئت_محبان_روح_الله
#موکب_شهدای_سلمان_کن
#پایگاه_ویژه_سلمان_کن
@paygah_salman_kan
«وقتی هوای شهر نفس گیر می شود
با روضه های حسین نفس تازه می کنیم»
#گزارش_تصویری📸
#شب هشتم _روضه_محرم_۱۴۴۳🏴
•برگزاری مراسم عزاداری #امام_حسین (ع)
در شب هشتم ماه محرم
با سخنرانی : #حجت_الاسلام_محمدزاده
و با نوایِ گرم برادر
#کربلایی_مجتبی_رشوند
#کربلایی_هاشم_حاج_ابراهیم
#کربلایی _سینا_فاضلی
#محرم #امام_حسین #نسل_حسینی♥️
#ازخدادرروضههانسلحسینیخواستیم
#هیئت_محبان_روح_الله
#معاونت_قرآن_عترت
#معاونت_فضای_مجازی
#اگهاعتقادتحسینهبهایناعتقاداعتمادکن
#پایگاه_ویژه_سلمان_کن
#حسینیه_نور
#هیئت_سیدالشهدا
#ما_ملت_امام_حسینم
https://salmankan.blog.ir/
@paygah_salman_kan
#یک_دقیقه_مطالعه
🥀برگ هشتم
امام(ع) کلنگی برداشت و در پشت خیمهها به فاصله۱۹ گام به طرف قبله، زمین را کند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد. هنگامی که خبر این ماجرا به عبیدالله رسید، پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که به محض دریافت این نامه، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد.
یکی از یاران از امام(ع) اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند. حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد، او گفت: چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت:اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا تصمیم به کشتن عترت پیامبر(ص) گرفتهای؟
ابن سعد گفت: ای همدانی! من در لحظات حساسی قرار گرفتهام و نمیدانم باید چه کنم، آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش میسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که میدانم کیفر این کار، آتش است؟
امام(ع) با ابن سعد ملاقاتی داشتند.
در این ملاقات ابن سعد هر بار در برابر سؤال امام(ع) که فرمود: آیا میخواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد.
📕بحارالانوار، ج ۴۴، ص۳۸۸
🆔 @paygah_salman_kan
🌷جلسه هفتگی بخش دبستان🌷
موضوع جلسه: ایام محرم
مورخ : ۱۴۰۱٫۰۵٫۱۳
#بسیج_نوجوانان
#جلسه_هفتگی
#بخش_دبستان
#حلقات_صالحین
#معاونت_تعلیم_تربیت
#حلقه_شهید_ابوالفضل_طاهری
#پایگاه_ویژه_سلمان_کن
@paygah_salman_kan
👆دورهمی به طعم فوتبال ⚽️
جمعه های فوتبالی ۱۴۰۱/۰۵٫۱۴
#ورزش_و_تفریح 💪😍
#بسیج_نوجوانان
#بخش_دبستان 😍
#حلقه_شهید_ابوالفضل_طاهری
#معاونت_تربیت_بدنی
#معاونت_تعلیم_تربیت
#حلقه_صالحین
#پایگاه_ویژه_سلمان_کن
#حوزه_مقاومت_101_فجر
#ناحیه_مقاومت_قدس_سپاه_تهران
@paygah_salman_kan
👆دورهمی به طعم فوتبال ⚽️
جمعه های فوتبالی ۱۴۰۱٫۰۵٫۱۴
#ورزش_و_تفریح 💪😍
#بسیج_نوجوانان
#بخش_راهنمایی😍
#حلقه_شهید_حسین_ترکمان_پری
#معاونت_تربیت_بدنی
#معاونت_تعلیم_تربیت
#حلقه_صالحین
#پایگاه_ویژه_سلمان_کن
#حوزه_مقاومت_101_فجر
#ناحیه_مقاومت_قدس_سپاه_تهران
@paygah_salman_kan
«وقتی هوای شهر نفس گیر ميشود با روضه های حسین نفس تازه می کنیم» #مراسم عزاداري شب سوم امام سخنران حجت الاسلام شيخ احسان كربلايي با نواي كربلايي سيد مهدي مير باقري كربلايي هاشم حاجي ابراهيم چهارشنبه ١٩ مرداد ماه بعد از نماز مغرب و عشا كن محله اسماعيلان كوچه قائم علامت پرچم منزل برادر چگيني
#محرم #امام_حسین #نسل_حسینی♥️ #ازخدادرروضههانسلحسینیخواستیم #هیئت_محبان_روح_الله #معاونت_قرآن_عترت #معاونت_فضای_مجازی #اگهاعتقادتحسینهبهایناعتقاداعتمادکن #پایگاه_ویژه_سلمان_کن #ما_ملت_امام_حسینم
https://salmankan.blog.ir/ @paygah_salman_kan
زندگی بی شهادت ریاضت تدریجی برای رسیدن به شهادت است شهدا رابه خاک نسپارید بلکه بریادها بسپارید
تنهایادی که از یاد نمی بریم یاد شهداست
شهید: حمید شیراوند
تاریخ ولادت:۱۳۴۹/۰۴/۲۰
تاریخ شهادت:۱۳۷۱/۰۵/۱۵
محل شهادت: پاسگاه سلیمانیه
#معاونت_ایثارگران_و_امور_شهدا
#پایگاه_ویژه_سلمان_کن
#شهید_حمید_شیراوند
@paygah_salman_kan
📸isaargaran.salman
بیستم تیر ۱۳۴۹، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش علی اصغر، ارتشی بود و مادرش،طاهره نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. کارمند وزارت راه و ترابری(نقشه بردار) بود. پانزدهم مرداد ۱۳۷۱، در سلیمانیه بر اثر اصابت ترکش به گلو و گردن شهید شد.
#معاونت_ایثارگران_و_امور_شهدا
#پایگاه_ویژه_سلمان_کن
#شهید_حمید_شیراوند
@paygah_salman_kan
📸isaargaran.salman
میرفت که با آب حیات آمده باشد
میخواست به احیای فرات آمده باشد
احساس من این است که با پر شدن مشک
از خیمه خروش صلوات آمده باشد
بشتاب! که در مشک تو این سهم امام است
بشتاب! اگر فصل زکات آمده باشد...
برگشت که شیطان به حرم چشم ندوزد
میخواست به رمی جمرات آمده باشد...
جایی ننوشتهست که در علقمه... زهرا...
اما نکند آن لحظات آمده باشد
نقل است که توفان شد و پیداست که باید
چه بر سر کشتی نجات آمده باشد
طفلی به عقب خیره شده از روی ناقه
شاید عمو از راه فرات آمده باشد...
#محرم
#موکب_شهدای_سلمان_کن
#هیئت_محبان_روح_الله
#پایگاه_ویژه_سلمان_کن
@paygah_salman_kan
#یک_دقیقه_مطالعه
🥀برگ نهم
شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیدالله بن زیاد امان نامهای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس(ع) گرفته بود.
شمر نزدیک خیام امام حسین(ع) آمد و عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی(ع) که مادرشان ام البنین(س) بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند و همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
در این روز اعلان جنگ شد. امام حسین(ع)فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟
حضرت عباس(ع) گفتند اینان میگویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
امام حسین(ع) به عباس فرمودند: اگر میتوانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
حضرت عباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست.
فرستاده عمر بن سعد نزد عباس(ع) آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت میدهیم.
📕 ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۹۱
🆔 @paygah_salman_kan