💠تمسک به قرآن و اولیای خدا علاج امراض روحی
🌺عزيزا ! از خواب گران برخيز و اين امراض گوناگون را با قرآن و حديث علاج کن و دست تمسک به حبل الله متين الهي و دامن اولياء خدا زن! پيغمبر خدا اين دو نعمت بزرگ را براي ما گذاشت که به واسطه تمسک به آنها از اين گودال ظلماني طبيعت خود را نجات دهيم و از اين زنجيرها و غلها خلاصي پيدا کنيم و به سيره انبياء و اولياء متصف شويم. خدا نکند انسان پيش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روي آورد و در ميان مردم نفوذ شخصيتي پيدا کند، که خود را مي بازد و خود را گم مي کند.
🔸امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۴۳
─═🍃🌸🍃═─
🕊🌺 فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده:
✨وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید
✨با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم
✨وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است، زیرا شیطان به سراغتان می آید
✨اگر فکر کرده اید که شیطان می گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز...
✨سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد 🌺🕊
🌹۱ آبان سالروز شهادت شهید صدر زاده
─═🍃🌸🍃═─
❖
نامه واقعی به خدا
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که(به قول پروین اعتصامی)
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از بعضی ثوابها غافلیم
حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی
#استاد_دکتر_رفیعی
┄┅═✧🌺یازهرا🌺✧═┅┄