🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 حسین از عمر میخواهد فقط دورِ علی گردد 💢
جهان مُلکی است بی پایان که سلطانش علی باشد
صراطالله است آن راهی که پایانش علی باشد
علی عینِ کتابالله آیاتش شروح او...
ولایت را کسی فهمد که قرآنش علی باشد
حدیث من یمت... فرمود جان دادند عُشّاقش
خوشا آن خانهی قبری که مهمانش علی باشد
به مقداد و به سلمان و ابوذر میخورم سوگند
کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد
به قربان علی زهراست از اول، یقیناً هم
به قربانش به قربانش به قربانش علی باشد
پیامبر گفت در دوزخ نمیسوزد هر آنکس که
فقط یک ذره از ذرات ایمانش علی باشد
تبار عاشقان تنها به قنبر میرسد در اصل
بزرگ است آنکه آقای نیاکانش علی باشد
بهشت ماست آنجایی که نامش را نجف گفتند
حرم باشد دلی که نقش ایوانش علی باشد
قیامت نامهی اعمال ما را زود میپیچند
خوشا آن نامهای که جای عنوانش علی باشد
حرم وقتی حرم شد که دل آرامش حسین است و...
نگهدارش علمدار و نگهبانش علی باشد
حرم وقتی خیالش تخت میباشد که میبیند...
سلحشورش علی باشد رجزخوانش علی باشد
حسین از عمر میخواهد فقط دورِ علی گردد
به دامانش علی باشد به دستانش علی باشد
من از حال پدر دنبال اکبر خوب دانستم
فقط جانش علی باشد فقط جانش علی باشد
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۲
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 رسید روضه ی هشتم..علی پراکنده 💢
رسید روضه ی هشتم..علی پراکنده
حسین آمده تا قتلگاه پر کنده
صدای حرمله آمد به گوش با خنده
زدیم برگ گلت را حسین..شرمنده
صدای هلهله آمد…بیا..بیا..کشتیم
زدیم اکبر اورا،حسین را کشتیم
چگونه جمع کند او علیِ اکبر را
که گم نموده به خاک پاره پیکر را
خدا بخیر کند ناله های مادر را
چگونه تاب بیارد نگاه مضطر را
علی اکبر ارباب اربااربا شد
خداست شاهد من سخت در عبا جا شد
همین که خورد زمین لشکری تبسم کرد
عقاب در وسط معرکه تلاطم کرد
حسین دید علی را و دست و پا گم کرد
رسید در بر او ناله زد..تکلم کرد
که پا مکش به زمین اینچنین عزیزدلم
ببین که عمه رسیده،بیا رویم به حرم
به پای نعش تو افتاده ام دل آزرده
که شمر قهقهه زد بر منِ جوان مرده
چقدر بر بدنت تیغ و کعب نی خورده
و لشکر از تن تو هرچه خواست را برده
علیِ اکبر من شد علیِ اکبر ها
و بعد کشتن تو خاک بر سر دنیا..
✅آرمان صائمی-محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 قربون اون قد و بالات شم بابا 💢
خدایا داره می ره پیغمبرم
پشت سرش دست به دعا می برم
یواش برو ای تموم زندگیم
جون به لبم کردی علی اکبرم
بچه بزرگ نکردم آسون خدا
قربون اون قد و بالات شم بابا
برو به خیمه عمه آروم بشه
اذان بگو موذن کربلا
بی تو نفس کشیدنم سخت میشه
نرو که دل بریدنم سخت میشه
تو تشنه ای تشنه تر از تو بابا
برای تو جنگیدنم سخت میشه
صدام بکن نزار هراسون بشم
چیزی بگو علی پریشون نشم
داغ جوون میشکنه و می کشه
جووون نزار که بی جون بشم
بچه بزرگ نکردم اینجور بشه
اینجوری از چشای من دور بشه
اکبر بره علی اصغر بیاد
بین هزار تا نیزه محصور بشه
نمیشه باورم صدات قطع بشه
بسته چشماتو نگات قطع بشه
من اهل نفرین بودم ای عمر
الهی نسل بچه هات قطع بشه
باید تو رو از رو خاکا جمع کنم
از جلو چشم عمه ها جمع کنم
اگه رو دستم ببرم می ریزی
باید تو رو روی عبا جمع کنم
✅مجید احدزاده ۱۴۰۳/۴/۲۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 نمیشد پیش ما باشی به قدر یک اذان بابا 💢
تکانم داد عمه تا بداند زندهام یا نه
چرا هِی وای میگویی ولی یک بار بابا نه
کشیدم تیغهای از حنجره تو با دو انگشتم
دلم خوش بود حرفی میزنی این بار... اما نه
محاسن داشتم بر دست ، دنبال تو اُفتادم
به زخمی فکر میکردم ولیکن اِرباًاربا نه
مرا هَرسو ببر زینب ولی سمت رقیه نه
مرا هَرسو ببر زینب کنارِ قبر لیلا نه
چه راحت پخش میکردی به سختی جمع میکردی
تو هَم ای کاش در گودال بودی ، بین صحرا نه
عزیزم دست و پا زن جان دهی شاید که راحتتر
بکش پا را زمین پیشم ولی در پیش زهرا نه
مرا تا خیمه دارد میبرد با احتیاط عمه
تو را بر دست دارم میبرم با احتیاط ای داد
الهی نیزههاشان را نشورند آن طرف ورنه
کمی از اکبرم را میبَرد آب فرات ای داد
شدی نذری کمی خیرات قدری جنس سوغاتی
شیوخی هم ربودند از تنت خمس و زکات ای داد
نمیشد پیش ما باشی به قدر یک اذان بابا
نشد که پیش من باشی به قدر یک صلاة ای داد
زمین خوردی زمین خورده تمام آسمانِ من
زمین خوردم زمین خورده تمام کائنات ای داد
همه دَف میزنند و طبل میکوبند، میخندند
به تو با چشم باز ای وای به من باچشم مات ای داد
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۴/۲۲
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 تبر به جانِ علی زدند و حسین از دردِ استخوان گفت 💢
برای وصفِ تو با قلم -این زبانِ الکن- چه میتوان گفت؟
مؤذّنا! در مقابلِ شوکتت فقط میتوان اذان گفت
گدایی ما بهانهای تا ضریحِ پابوسی کریم است
نمیشود از زیارتت دست شُست و از فقر و آب و نان گفت
چنان مقاماتی و کراماتی و حکایاتی از تو گفتند
که میشود در کتابتت مُرد و بعدِ مرگ از تو همچنان گفت
پیمبری یا که حیدری یا شکوهِ آیاتِ کوثری یا ...؟!
که میتوان در ثَنایَت از مدحِ خاندانِ تو همزمان گفت
به عشقت انگور داد محراب و تاک شد هر ستونِ مسجد
مناره نامِ تو را چشید و به خَلق، جای "اذان"، از آن گفت
تو آنچنان روشنی که حتی زبان به مَدحت گشود دشمن
به شوقِ یک دَم نفس کشیدن جهنّم از صاحبِ جنان گفت
شکستِ یک شاخهات تبر میزند به دنیای باغبانت
حسین را کُشت، هر کسی در بهارِ سَروِ تو از خزان گفت
خلیل خنجر کشیده حیران؛ ذبیح از آنچه دیده حیران
که جبرئیل از مِنای ذبحِ عظیم، از مردِ امتحان گفت
بتاز ای ذوالفقارِ میدان! چه کردهای در غبارِ میدان؟
که دشمنت در فرارِ میدان به حضرتت حیدرِ جوان گفت
چطور تسبیح پاره شد که زمین پر از دانهی انار است؟!
جواب، تفسیرِ ارباًارباست، "روضه" در گوشِ روضهخوان گفت
برای "اولادُنا و اکبادُنا" گریزی نوشته مقتل
تبر به جانِ علی زدند و حسین از دردِ استخوان گفت
ضریحِ پایین پای بابا! دلیلِ خونگریههای بابا!
چه میشود یک خدانگهدار، با دَمِ روضهات به "جان" گفت
✅رضا قاسمی محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 بس که هر سو ریخته اجزاء جسمش چاک چاک 💢
دشت گلزار است و پر از لاله ی احمر شده
یا گل لیلا علیِ اکبرم پرپر شده
یک علی از خیمه رفته سوی میدان ، هر طرف
این زمین آغشته با عطر گل حیدر شده
این چه اعجاز است یارب در زمین کربلا
هر طرف پیدا نشان از جسم پیغمبر شده
خوب شد لیلا نبود اینجا ببیند ، اکبرش
پاره های پیکرش قدّ علی اصغر شده
گوییا رسم است اینجا خنده بر حال کسی
کز غم مرگ عزیزی ناتوان ، مضطر شده
بس که هر سو ریخته اجزاء جسمش چاک چاک
در نظر اصلا نیامد ماه من بی سر شده
کاش زینب پیکر او را نبیند ، اکبرم
سینه اش از نیزه مثل سینه ی مادر شده
✅داریوش جعفری-محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 تا تنت جمع کنم خون جگرها خوردم 💢
با خداحافظی ات جان ز جهانم می رفت
رفتی و پشت سرت روح و روانم می رفت
آتشی از لب خشکت به لبم آوردی
من چنین پیر نبودم که، تو پیرم کردی
آخرین مرتبه در پیش پدر راه برو
تا تو را سیر ببینم به نظر راه برو
می روی قلب پدر پشت سرت می ر
یزد
آهِ بابا ز لب خون جگرت می ریزد
خوش قد و قامت من، آرزوی دنیایم
کمی آرام برو بالاخره بابایم
تا به این جا برسی پیر شدم اکبر من
بی تو از زندگی ام سیر شوم دلبر من
لب تفدیده ات از داغ، سنان خواهد خورد
پهلویت هم نفس کوچه نشان خواهد خورد
دشت از عطر دل انگیز تنت پر شده است
کربلا لاله ی من از بدنت پر شده است
ای مکسر شده ی سوخته ی زهرایی
هر کجا می نگرم پر پرِ من آنجایی
از لب سوخته ات یک پدر دیگر گو
صبر کن تا بکشم خون دلت را ز گلو
برگ برگی و ز نیزه خبرت می گیرم
تو نگفتی که من از رفتن تو می میرم
گر چه چون برگ گلی نقش زمین ریز به ریز
تا نیاید ز حرم عمه ز جایت برخیز
تا تنت جمع کنم خون جگرها خوردم
طعنه از لشکر خوشحال پدر ها خوردم
نیزه ها را به هوای بدنت می گردم
با قد تا شده دنبال تنت می گردم
نیزه نیزه شدنت بیشتر از ممکن شد
اربا اربا بدنت در همه جا ساکن شد
قاتلت لشکری از نیزه و از شمشیر است
قد کمان آمده ام پیش تو اما دیر است
پسرم مثل سقیفه به سرت ریخته اند
یادگاران خلیفه به سرت ریخته اند
برسان پیش علی خسته گی ام را بابا
بعد تو، هستی من، خاک سر این دنیا
خون ز زخم بدنت می رود و میبینم
جان به سختی ز تنت می رود و میبینم
✅حسن کردی-محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 گریان گذاشت صورت خود را به صورتش 💢
جوشن به خاک خورد، سپر تکه تکه شد
بابا قدش خمید ، پسر تکه تکه شد
هر ضربه که زدند به جان پدر زدند
اولاد تیغ خورد پدر تکه تکه شد
حکم پسر برای پدر دیده و دل است
یعنی که چشم دید جگر تکه تکه شد
از باغ ، میوه را به درستی نچیدهاند
بلکه چنان زدند ثمر تکه تکه شد
با احتساب این که علی در نماز بود
طوری به سر زدند که سر تکه تکه شد
آرام گفت یا ابتا را اَبَ اَبَ
یعنی نفس برای پسر تکه تکه شد
طوری ز روی اسب به روی زمین فتاد
گفتند زانوان پدر تکه تکه شد
گریان گذاشت صورت خود را به صورتش
دیگر به پا نخواست ، کمر تکه تکه شد
تشییع او کسای یمانی نیاز داشت
یک تن به قدر پنج نفر تکه تکه شد
عمه رسید تا به پدر کم نظر کنند
عمه که سر رسید نظر تکه تکه شد
✅وحید عظیم پور محرم ۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 اصغرتر از اصغر شدی خوش قد و بالا! 💢
فکر خودت را کردی و فکر مرا نه
گفتی اذان ظهر را مغرب عشا نه
یک در میان تو یکصد و ده جلوه داری
عضوی جدا شد از تنت، عضوی جدا نه
در کوچه گیر افتاده بودی مثل مادر
من دیده ام این کوچه را... در کربلا نه
اصغرتر از اصغر شدی خوش قد و بالا!
در معجری جا می شوی... روی عبا نه
بوسه زدم هرجا که پیدا بوده جسمت
اما به عمق این شکاف نیزه ها نه
یکبار دیگر پیش پایم پاشو بابا
دور و برت قصاب دیدم، دست و پا نه
مثل تو من هم رو به قبله هستم اما
با استخوانهای شکسته جابجا نه
ای کاش میخوردی زمین از روی مرکب
اما لگد از چکمه هاشان بی هوا نه
زانوکشان صورت به صورت میگذارم
روی دو چشم و پلک زخم تو دوا نه
از این دو تا انگشت، کاری بر نیامد
در آمد از حلق تو خون لخته، صدا نه
دشمن به حال زارمان باید بخندد!
حالا که عمه آمده میدان چرا نه؟
✅ رضا دین پرور
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 بُردنشَ با یک عبا ممکن نبود 💢
سیرت شهزاده همچون شاه بود
صورتش مانند قرص ماه بود
عده ای احمد صدایش می زدند
بسکه او شکل رسول الله بود
تشنه ی بوسیدن رویش حسین
یوسف یعقوب خاطرخواه بود
این جوان ممسوس در ذات خدا
از طریق بندگی آگاه بود
لحظه لحظه با امام عصر خود
هم عقیده همنفس همراه بود
اولین قربانی آل رسول
در دلش کی ذره ای اکراه بود ؟
خواهرانش را تک و تنها گذاشت
در دلش غم ؛ بر لبانش آه بود
هرچه گفت از غربت جدش علی
پاسخش تنها بد و بیراه بود
نیزه ای وقتی به پهلویش نشست
ناله اش فریاد یا اُمّاه بود
در جوان مرگی اکبر فکر کن
مثل زهرا عمر او کوتاه بود
پیر شد بابا سر تشییع او
بسکه داغ رفتنش جانکاه بود
🔸🔸🔸
نقل بعضی حرف ها ممکن نبود
گریه باید کرد با "ممکن نبود "
از صحابه هیچ کس باقی نماند
ماندنش در خیمه ها ممکن نبود
کاروانی در وداعش گریه کرد
فهم هجر مصطفی ممکن نبود
وصل با تن پروری امکان نداشت
پس تقرب بی بلا ممکن نبود
صحبت از رسم و رسومات عرب
در زمین کربلا ممکن نبود
داغ پشت داغ دید آقای ما
کندن رخت عزا ممکن نبود
بر سر بالین اکبر ضجه زد
گریه های بی صدا ممکن نبود
فرق سر تا بین ابرو باز شد
بستن فرق دو تا ممکن نبود
پهن شد آنجا عبایی هم ولی
بُردنشَ با یک عبا ممکن نبود
قطعه قطعه ؛ ریز ریزش کرده اند
حال فهمیدی چرا ممکن نبود ؟
خواهری آمد عصای دست شد
راه رفتن بی عصا ممکن نبود
✅علیرضا خاکساری - محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 داغ این شهزاده از شش ماهه هم سنگین تر است 💢
از شب بی ماه زلفش پیش من مشکین تر است
چشم هایش از شراب کوزه ها رنگین تر است
اسم او را تا به لب آرم به هم چسپد لبم
از عسل تکرار اسمش بر زبان شیرین تر است
با غم او سالها قبل از تولد همدمم
داغ او از عمر گیتی در دلم دیرین تر است
گر گدا کاهل بُوَد در خانه ی او عیب نیست
پیش دریا خوش به حال هر کسی مسکین تر است
سر به سر آینه ی پیغمبر و اسمش علیست
خون او از هر شهیدی تا ابد رنگین تر است
خسته آمد تا بنوشد ساغر از لبهای دوست
دید لب های پدر از تشنگی پُر چین تراست
پیش چشمان پدر می رفت آهسته پسر
از حسین و آه سردش مادری غمگین تر است
از سر زین بر زمین افتاد با صورت علی
داغ این شهزاده از شش ماهه هم سنگین تر است
چار دست و پا به سوی پیکرش آمد حسین
مرگ از هر تسلیت بر قلب او تسیکین تر است
هق هق اشک حسین و خنده ی دشمن بلند
از دهان پر ز خونش چشم او خونین تر است
پیکرش چون پازل پاشیده از هم ریخته
سر جدا و دست ها از پیکرش پایین تر است
با نجابت روضه را پایان بده که روضه اش
از هزاران مقتل منقول هم سنگین تر است
✅سجاد احمدیان- محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 جسم تو را چگونه برم میخورم زمین 💢
بالای نعش تو پسرم میخورم زمین
آتش گرفته این جگرم میخورم زمین
مویم سپید گشته چنین قد کشیده ای
حق دارم ای پسر پدرم میخورم زمین
دست خودم نبود که با زانو آمدم
پیچیده درد درکمرم میخورم زمین
امروز روز جشن زمین خوردن من است
کف میزنند دور و برم میخورم زمین
با پهلوی شکسته تو زنده میشود
داغ مدینه درنظرم میخورم زمین
با هر تکان تنِ تو زهم باز می شود
جسم تو را چگونه برم میخورم زمین
✅قاسم نعمتی -محرم۱۴۰۳
#مرثیه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#اشعار_محرم
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷