eitaa logo
سکانس پایتخت و خنده
4هزار دنبال‌کننده
927 عکس
12هزار ویدیو
0 فایل
سکانس های ناب طنز
مشاهده در ایتا
دانلود
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به هرکجا که نظر می‌کنم زِ غایتِ شوق خیالِ روی توأم ایستاده در نظر است... .
بابام میگه : ‏هیچوقت ب قدرت خودت پی نمیبری مگر اینکه تو یه مهمونی گوزتو نگه داری 😂😂 .
احساس کمبود محبت می کردم رفتم توی دستمال بتادین ریختم جلوی مامانم توش سرفه کردم گفتم مامان از دهنم خون اومد.. گفت از بس میشینی پای این اینترنت بی صاحاب😒 از اون ورم داداشم داشت بالا وپایین میپریدو میگفت اخ جون اگه بمیره اتاقش واسه من میشه😐😂 .
کولرمون خراب شده بود بابام اومد، هر هشتامونو گرفت زد مامانم میگه: چرا بچه ها رو ميزنی؟ میگه:صدبارگفتم هشت نفری زير کولر نخوابيد به موتورش فشارمياد پوشالای کولر ریخت😅😁 .
صبح از خواب بیدار شدم، آشفته و مستاصل که با زندگیم چیکار کنم. دیدم شوهرم موهاشو خرگوشی بسته.😐 .
صبح از خواب بیدار شدم، آشفته و مستاصل که با زندگیم چیکار کنم. دیدم شوهرم موهاشو خرگوشی بسته.😐 .