eitaa logo
پیام رسان ولایت
75 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
56 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
١٤ ادامه آيه ٥ ‎ ٧-فسوف یأتیهم انبؤا ما کانوا به یستهزءون بزودی خبر می رسد که استهزاء اینها چه عکس العملی خواهد داشت ‎والدين بايد بيش از درمان جسمي فرزندان روي درمان فكر و مغز فرزندان كار كنند و آنطور كه براي بيماري سرطان به دهها دكتر مراجعه مي كنند ، براي مسخره كردن مقدسات بايد بيشتر درد بكشند و ناراحت شوند. ‎ ٨- به زودی خبر این استهزاء را می شنوند که چه جهنمی ساخته اند؛ جهنمی که از اِعراض شروع شد به تکذیب رسید و سرانجام منجر به استهزاء حق شد. ‎ ٩- حضرت امام در نامه ایی که برای سید احمد آقا می نویسد، می گویند: اگر اهل حق را قبول نداری لااقل استهزاء نکن. در آداب الصلاه هم به اين مسئله خیلي توصيه می کنند و می فرمايند خیلی از اوقات ما امور متعالي را درك نمي كنيم و بدليل جهالت نمي توانيم اين موارد را قبول كنيم اما حق نداريم سر سوزني استهزاء کنيم و بگویيم مگر می شود آدمیزاد به این مراتب برسد؟ ‎حضرت آیت الله بهجت خیلی تأکید می کنند که استهزاء اولیاء حق، چوب خوردن دارد.گاهي كه در زندگی گیر و پيچيدگي ايجاد مي شود و نمی دانيم از کجاست! احتمالا بنده ی خدا را مسخره کرده و آه او ما را گرفتار كرده است حالا اینها آمده اند قیامت را استهزاء مي کنند، خدا را استهزاء می کنند، پیامبران را استهزاء می کنند بزودی می فهمند که این استهزاء چه نتایج سوئی در زندگی آنها دارد. ‎١٠-لسان آیه لسان تهدید است قرآن می گوید اینها هر چه می خواهند تکذیب و اعراض کنند، اما بزودی عاقبت این استهزاء را می فهمند. نام دیگر تکذیب را استهزاء گذاشت یعنی وقتی ما حق را قبول نکرديم و حق را به مسخره گرفتيم گرچه تصدیق و تکذیب مراتب دارد (مراتب عملي و ظاهري ) اما مشمول عقوبت الهي خواهيم شد گر چه مومنين شايد استهزاء قولي و ظاهري نداشته باشند و زبانا چيزي را انكار نكنند اما استهزاء عملي دارند مثل اینکه ما خیلی آموزش گرفته ايم اما در میدان امتحان و آزمایش همه چیز را كنار گذاشته و شوخی گرفته باشيم و ملتزم به هیچکدام از آن آموزش ها نباشيم. ١١-سوال شده اینکه خداي سبحان آنها را تهدید می کند عذاب دنیایی یا اخروی برای آنها می فرستد حال در دنیا معذب می شوند یا در آخرت؟ مفسرین می گویند هیچ منافاتی ندارد. زندگی به کام اینها نیست . وقتی یک حقی را باور داشته باشیم ، در تمام دوران زندگی با همان حق سیر می کنیم و سعادتمند مي شويم اما اگر تزلزل داشته باشيم، گاهی اوقات حق را قبول كنيم و گاهی قبول نكنيم در همین دنیا اضطراب داريم و نا امن هستيم. ‎ ١٢-چرا آيه فرمودفسوف يأتيهم و نفرمود سیأتیهم؟ چون فسوف مربوط به آینده ی دور است، شاید منظور قیامت است؟؟ پاسخ مي دهيم خير شاید خدا چند روز اول عمر را به ما مهلت می دهد سپس اواخر عمر می فهميم چه آثار سوئی در زندگی ما داشته است .مثل اينكه والدين تا بچه ها کوچک هستند خلاف خود را نمی فهمند بچه ها که بزرگ می شوند فسوف یأتیهم انبؤا ما کانوا به یستهزءون آن وقت متوجه مي شوند که مقدسات را به بازی گرفته اند و فرزندان هم كه بزرگ شدند به بازی می گیرند و در حال حاضر كه پشيمان شده ايم ديگر فرصت چاره سازي نداريم پايان آيه ٥ استاد بروجردي كلاس تفسير قران ٨٢/٧/٢٦ كانال در محضر استاد بروجردي را در پيام رسانهاي زير دنبال كنيد واتساپ ١٠ https://chat.whatsapp.com/IjvubhlTwy20yWhvwSvJNh پيام رسان سروش پلاس ‏sapp.ir/darmahzareostadbroujerdi پيام رسان بله https://ble.im/boroojerdi پيام رسان گپ https://gap.im/darmahzar پيام رسان ايتا https://eitaa.com/darmahzareostadbroujerdi تلگرام @darmahzar لينك سايت حوزه علميه السلطان علي بن موسي الرضا(ع)👇 http://bit.ly/2WTptgK
٢٥ ادامه شرح آيه ١٢ ١٢-الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ یک دسته ای اما می بازند. هر گاه سرمایه دار بهترین سرمایه را هم داشته باشد، وقتی از سرمایه اش استفاده نکند با این نرخ تورمی که در بازار وجود دارد، موجوديش روز بروز کمتر می شود و براي انسان باخته چیزی باقي نمی ماند. ١٣-سرمایه ما، خودمان هستيم . یا نفس خود را رشد می دهيم و به نفس مطمئنه تبديل مي كنيم یا نفس خود را از دست می دهيم و رها مي نماييم و آن را به درجه أَسْفَلَ سافِلين تنزل مي دهيم . انسانی که می توانسته به مراتب عالي صعود كند، به چنين روزی افتاده است چون از خود و نفسش استفاده بهينه نکرده و در اين زمينه کس دیگری هم مقصر نیست چون از ناحیه فیاضیت خدا هیج مشکلی نیست و از ناحیه قابلیت فرد هم مشکلی نبوده و تنها انتخاب او نادرست بوده است . ١٤-خسارت نفس یعنی انسان تمام همَّش را بسوي دنیا سوق مي دهد و از صبح تا شب تلاش مي كند دنیای آبادتری داشته باشد. ١٥-وقتی خداي سبحان می خواهد فردي را تحویل بگیرد، تعلیمش می دهد و به او آموزشهاي خاص مي دهد، اگر شما براي فرزندتان بهترین خوراکی و لباس را هم بخرید و همه چیز ظاهري او تک باشد اما احازه ندهيد مدرسه برود و بگوييد چرا صبح زود بیدارش کنم؟ در اين صورت بزرگترين ضربه و خسارت را به او وارد كرده ايد . گاهي ما اين بلا را بر سر نفسمان مي آوربم و به بهانه راحتي و آسايش، در دنيا رهايش مي كنيم در حالیکه نفس بايد آموزش بگيرد و رشد يابد و روز بروز بارور شود و صعود كند . اما یک دلسوزی جاهلانه، به خسارت نفس مبدل مي شود. این که قران می فرماید :إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ اگر انسان را بدون چهار كد زير رها كني وضعيتش در خسران باقي مي ماند ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقّ‏ِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبر ١٦-یکی از بزرگترین نعماتی که خدای سبحان به ما داده عشق به خودش است و اگر اين حب را در خود دفن كنيم و از بین ببريم، دیگر این منِ مفيدي نخواهد بود . منِ من وقتی قیمتی است که عاشق مولا بشود وقتی عشق به مولا از بين رفت ، کالانعام بل هم اضل مي شود. به همین جهت خاسر به کسی گفته می شودکه تا بحال عاشق خدا بود سپس میلش را محبت به دنیا قرار داد. ١٧- ایمان یک امر قلبی است یعنی دل را به خدا می دهيم تا خدا تمام زیبایی ها را در این دل قرار دهد اما وقتی کسی خودش را قبول نداشته باشد و میلش به دنیا باشد هیچوقت دل به خدا نمی دهد و به  پستی ها ميل می کند. ١٨-قیمت هر انسانی به آن چیزی است که دوست دارد به همین جهت طفل به طرف اسباب بازی مي رود و بزرگتر که مي شود ، ماشین و خانه می خواهد.  باندازه ای كه محبوب انسان قیمتی باشد خودش نيز قیمتی است. در حال حاضر باید یک جراحی قلب باز کنیم و هر چه محبت غیر خداست را از آن خارج نماييم و دل را به طرف محبوب حقيقي پاكسازي نماييم. ١٩-اگر دل انسان خدای نکرده آنچه در مقابل خداست را انتخاب كند، الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ  مي شود يعني کسانی که باخته اند به قیامت و به غیب و به قرآن ايمان نمی آورند. ٢٠-مرحوم ملا صدرا در اول سوره مبارکه بقره متقین را چنين معرفی می کند (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ) کسانی که به غیب ایمان می آورند. منظور از غیب، دل مومن است، متقی باور می کند که دل دارد و دلش را به کامل مطلق مي دهد که این دل را کامل کند اما وقتی دنیا دل را اشغال کند ، مي بازد و در خسران ابدي باقي مي ماند. ادامه دارد استاد بروجردي كلاس تفسير قران ٨٢/١٠/٨ كانال در محضر استاد بروجردي را در پيام رسانهاي زير دنبال كنيد واتساپ ١ https://chat.whatsapp.com/CCHv6HTKAgh7m5uENnWecg پيام رسان سروش پلاس ‏sapp.ir/darmahzareostadbroujerdi پيام رسان بله https://ble.im/boroojerdi پيام رسان گپ https://gap.im/darmahzar پيام رسان ايتا https://eitaa.com/darmahzareostadbroujerdi تلگرام @darmahzar لينك سايت حوزه علميه السلطان علي بن موسي الرضا(ع)👇 http://bit.ly/2WTptgK
٣٧ ادامه شرح آيه ١٩ ٩- وَ مَن بَلَغَ این قرآن برای همه انذار است . مَن بَلَغَ یعنی کسی که بالغ شده است ، قرآن برای کسی که بالغ شده و به یک شعور فکری رسیده کتاب انذار است و حواسش را جمع می‌کند. اما برای کسی که بالغ نشده انذار نيست چون او می‌خواند و عبور مي كند، ممكن است گاهی اوقات روی سرش هم ‌بگذارد ولی براي او انذاری محسوب نمي شود. ممکن است انسان 60 ساله شود ولی قرآن برایش کتاب انذار نباشد. آیه‌های قرآن را می‌خواند اما حواس او جمع نمی‌شود آیه‌های ابلیس را می‌خواند اما نمی‌فهمد مخاطب اوست و ممكن است شيطان با او همان كاري را بكند كه با حضرت آدم كرد. آیه‌های حضرت سلیمان را می‌خواند اما نمی‌فهمد ممکن است او هم یک روزی سلیمان شود، هدهد شود، بلقیس شود.   ١٠-" أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى " پیامبر به این‌ها بگو که شما گواهی می‌دهيد با خدا خدای دیگری باشد؟ " أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى " ما هیچ کداممان گواهی نمی‌دهیم غیر از خدا خدای دیگری هم هست اما ما با یک خدا، ده پانزده تایی خدای دیگر فرض می‌کنیم بچه‌، رفاه ، مدرك ، پست و مقام ، پول .... براي هر یک وجود مستقل قائليم و آن را در زندگي کارساز مي دانيم ١١-" مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى " پیامبر به این‌ها بگو آیا واقعاً با خدا، خداي ديگري را قبول دارند؟ مثالی مي زنم: جنید بغدادی می‌گوید یک روزی نشسته بودم دیدم زنی با پوشیه آمد و گریه و زاری مي کرد و مي گفت همسرم ازدواج مجدد کرده من فقط یک لحظه خودم را به تو نشان می‌دهم ببین کم و کسری دارم؟ روبنده را بالا زد دیدم در نهایت ملاحت و زیبایی است. بلافاصله جنید غش می‌کند بعد از این‌که به‌هوش می‌آید به خود می‌گوید جنید این پیکی از طرف خدا بود آن خانم گفته بود همسر من با وجود من با یک پیرزن سالخورده‌ی درمانده‌ی زشت ازدواج کرده است ،جنید می‌گوید خدا برای من این پیک را فرستاد یعنی جنید مرا داری ، آيا این رسم‌اش است که سراغ غیر من بروي ؟! غیر من، با من قابل مقایسه  است؟ این عین نامردی نیست که من احسن الخالقین را هستم، اکرم الاکرمین هستم، احکم الاحکمین هستن اما تو سراغ کس دیگری بروي؟    پايان آيه ١٩ استاد بروجردي كلاس تفسير قران                                                       ٨٢/٨/٢٤ كانال در محضر استاد بروجردي را در پيام رسانهاي زير دنبال كنيد واتساپ ١٥ https://chat.whatsapp.com/FXIoex8s7ajJVofnAyTgXx پيام رسان سروش پلاس ‏sapp.ir/darmahzareostadbroujerdi پيام رسان بله https://ble.im/boroojerdi پيام رسان گپ https://gap.im/darmahzar پيام رسان ايتا https://eitaa.com/darmahzareostadbroujerdi تلگرام @darmahzar لينك سايت حوزه علميه السلطان علي بن موسي الرضا(ع)👇 http://bit.ly/2WTptgK
٣٩ آيه ٢١   ومَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ   وكيست ستمكارتر از كسي كه آيات خدا را تكذيب كرد و به او دروغ بست ؟ هرگز او به فلاح و رستگاري نمي رسد ١-إِنَّهُ لا يُفْلِحُ..  حتما حتما ظالم به فلاح نمی رسد چه رسد به کسی که ظالمترین است. أَظْلَمُ  یعنی کسی که به خداوند دروغ ببندد یا آیات الهی را تکذیب کند. ٢-در مقابل این ظالم، در سوره مومنون می فرماید قد افلح المومنون (یعنی مومن در مقابل ظالم قرار گرفته است در حالی که معمولا مومن در مقابل کافر قرار می گیرد) امکان دارد انسانی مومن بوده اما درصد زیادی از وجودش اهل ظلم شده باشد در این آیه ظالمترینها معرفی می شوند یعنی کسانی که در عین ایمان آوردن ظلم زیادی در زندگیشان جریان دارد. ٣-به علت این که ظلم و ظلمت از یک ریشه هستند به اندازه ای که انسان ظلم کند ظلمت در زندگی او وارد می شود و در نتیجه ورود این ظلمتها قادر به مشاهده نعمتهای الهی در زندگی خود نيست زيرا در تاریکیها، دیدن ممکن نیست. ٤-در قرآن پانزده مرتبه تعبير «مَنْ أَظْلَمُ» آمده كه در مورد افترا بر خدا، بازداشتن مردم از مسجد و كتمان شهادت و حقّ است، بنابراين ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترين ظلم به جامعه است. ٥-هر چيز كه عزيزتر و مقدّس‏تر باشد، خطر ظلم درباره‏ى آن بيشتر است. از اين رو ظلم به خدا و افترا بر ذات مقدس الهى، بدترين ظلم‏هاست.  همچنين ظلم به تفكر و فرهنگ انسان‏ها نيز بدترين ستم‏هاست ٦-افْتَرى‏عَلَى اللَّهِ كَذِباً  دروغ بستن به خدا از طرف مشرکین مکه اينگونه بود که ادعا می کردند خداوند به آنها دستور داده بتها را بپرستند تا ایشان را به خدا نزدیک کند. مصداق این فعل منفی در مورد ما می تواند اثبات وجود و کار آیی خودمان و ادعاي منيت در مقابل خداوند باشد( منيت تاریکی را وارد زندگی ما می کند) ٧-افتراى دروغ بر خداى تعالى عبارت است از اثبات شريك براى او، با اينكه او را شريكى نيست، و همچنين ادعاى نبوت و نسبت دادن حكمى به وى از راه دروغ و بدعت.   ٨-اگر كسي ادعاي نيابت از امام را بدون اذن و اجازه داشته باشد، غافل از اين كه نيابت از امام، شفاعت نزد خدا براى خلق است و اين بدون اجازه خدا ممکن نیست، يا اينكه كتاب نبوّت و يا صورت قرآن را با دست خودشان مى‏نوشتند و آن را به خدا نسبت مى‏دادند. ٩-اگر به دین الهی در زمینه احکام و... سلیقه خود را نسبت دهيم در اين زمينه هم به خداوند دروغ بسته ایم و تاریکی را وارد زندگی خود كرده ايم ١٠-أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ  یا تکذیب آیات الهی کند،  هر آیه ای از آیات خدا راتصدیق کنیم نور و با هر تکذیبی یک ظلمت وارد زندگي شده است تکذیب و تصدیق قولی یا عملی هستند. ١١-یکی از مصادیق تکذیب آیات الهی این است که به جای بروز صفات الهی که در وجود ما قرار داده شده بروز صفات نفسانی مشهود گردد. ١٢-أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ يا آيات تكوينى و تدوينى، آفاقى و انفسى را، و بزرگتر از همه و اصل و ريشه همه، حقيقت انسان كامل يعنى على عليه السّلام امير المؤمنين است كه او را تكذيب كنند. ١٣- گويا در اين قسمت سئوال شده است: پس حال ظالم چگونه است؟که جواب می آید إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ  ظالم به فلاح و رستگاري نمي رسد. وقتي گیاه را درون خاک مي كاريم در انتظار فلاح و رشد آن هستیم، اگر بعد از سالها و گذران عمر، رشد و بالا رفتن از عالم ماده در زندگی مشاهده نمی شود و عیوب ما بر طرف نمي گردد، به دلیل جریان ظلم است يعني بذرهای وجودی که خدا در درون ما کاشته است به دلیل تاریکیهای ظلم، سبز نمی شوند. ١٤-در مورد مظالم مشركين و انحرافاتى را كه در اصول عقايد داشتند قران بيان مى‏فرمايد، آيه" وَ مَنْ أَظْلَمُ ..." راجع به توحيد، و آيه" وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ ..." راجع به نبوت، و آيه" وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا ..." مربوط به معاد است‏. ١٥-ظلم" يكى از شنيع‏ترين گناهان است، بلكه زشتى و شناعت گناهان ديگر هم به مقدار ظلمى است كه در آنها است. ١٦-ظلم ، عبارتست از خروج از عدالت و حد وسط . ١٧-ظلم ، شدت و ضعف پيدا مى‏كند، به اين معنا كه هر چه موقعيت و شان او عظيم‏تر باشد ظلم بر او شنيع‏تر و بزرگتر خواهد بود، و معلوم است كه ساحتى مقدس‏تر و منزلتى رفيع‏تر و عزيزتر از ساحت و منزلت پروردگار و آيات داله بر او نيست. بنا بر اين آن كسى هم كه به چنين ساحت قدسى و يا به چيزى كه منسوب به اين ساحت است، ظلم روا بدارد از هر ظالمى ظالمتر خواهد بود. اين نيز معلوم است كه چنين كسى جز به خود ظلم نكرده است. ١٨-" فلاح" به معناى ظفر يافتن به مقصود است، و آن دو قسم است: يكى دنيوى و ديگرى اخروى. فلاح و رستگارى دنيوى عبارتست از ظفر يافتن به سعادتهايى كه با دستيابى به آنها زندگى دنيايى آدمى خوش و خرم مى‏شود، ما
٣٩ آيه ٢١   ومَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ   وكيست ستمكارتر از كسي كه آيات خدا را تكذيب كرد و به او دروغ بست ؟ هرگز او به فلاح و رستگاري نمي رسد ١-إِنَّهُ لا يُفْلِحُ..  حتما حتما ظالم به فلاح نمی رسد چه رسد به کسی که ظالمترین است. أَظْلَمُ  یعنی کسی که به خداوند دروغ ببندد یا آیات الهی را تکذیب کند. ٢-در مقابل این ظالم، در سوره مومنون می فرماید قد افلح المومنون (یعنی مومن در مقابل ظالم قرار گرفته است در حالی که معمولا مومن در مقابل کافر قرار می گیرد) امکان دارد انسانی مومن بوده اما درصد زیادی از وجودش اهل ظلم شده باشد در این آیه ظالمترینها معرفی می شوند یعنی کسانی که در عین ایمان آوردن ظلم زیادی در زندگیشان جریان دارد. ٣-به علت این که ظلم و ظلمت از یک ریشه هستند به اندازه ای که انسان ظلم کند ظلمت در زندگی او وارد می شود و در نتیجه ورود این ظلمتها قادر به مشاهده نعمتهای الهی در زندگی خود نيست زيرا در تاریکیها، دیدن ممکن نیست. ٤-در قرآن پانزده مرتبه تعبير «مَنْ أَظْلَمُ» آمده كه در مورد افترا بر خدا، بازداشتن مردم از مسجد و كتمان شهادت و حقّ است، بنابراين ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترين ظلم به جامعه است. ٥-هر چيز كه عزيزتر و مقدّس‏تر باشد، خطر ظلم درباره‏ى آن بيشتر است. از اين رو ظلم به خدا و افترا بر ذات مقدس الهى، بدترين ظلم‏هاست.  همچنين ظلم به تفكر و فرهنگ انسان‏ها نيز بدترين ستم‏هاست ٦-افْتَرى‏عَلَى اللَّهِ كَذِباً  دروغ بستن به خدا از طرف مشرکین مکه اينگونه بود که ادعا می کردند خداوند به آنها دستور داده بتها را بپرستند تا ایشان را به خدا نزدیک کند. مصداق این فعل منفی در مورد ما می تواند اثبات وجود و کار آیی خودمان و ادعاي منيت در مقابل خداوند باشد( منيت تاریکی را وارد زندگی ما می کند) ٧-افتراى دروغ بر خداى تعالى عبارت است از اثبات شريك براى او، با اينكه او را شريكى نيست، و همچنين ادعاى نبوت و نسبت دادن حكمى به وى از راه دروغ و بدعت.   ٨-اگر كسي ادعاي نيابت از امام را بدون اذن و اجازه داشته باشد، غافل از اين كه نيابت از امام، شفاعت نزد خدا براى خلق است و اين بدون اجازه خدا ممکن نیست، يا اينكه كتاب نبوّت و يا صورت قرآن را با دست خودشان مى‏نوشتند و آن را به خدا نسبت مى‏دادند. ٩-اگر به دین الهی در زمینه احکام و... سلیقه خود را نسبت دهيم در اين زمينه هم به خداوند دروغ بسته ایم و تاریکی را وارد زندگی خود كرده ايم ١٠-أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ  یا تکذیب آیات الهی کند،  هر آیه ای از آیات خدا راتصدیق کنیم نور و با هر تکذیبی یک ظلمت وارد زندگي شده است تکذیب و تصدیق قولی یا عملی هستند. ١١-یکی از مصادیق تکذیب آیات الهی این است که به جای بروز صفات الهی که در وجود ما قرار داده شده بروز صفات نفسانی مشهود گردد. ١٢-أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ يا آيات تكوينى و تدوينى، آفاقى و انفسى را، و بزرگتر از همه و اصل و ريشه همه، حقيقت انسان كامل يعنى على عليه السّلام امير المؤمنين است كه او را تكذيب كنند. ١٣- گويا در اين قسمت سئوال شده است: پس حال ظالم چگونه است؟که جواب می آید إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ  ظالم به فلاح و رستگاري نمي رسد. وقتي گیاه را درون خاک مي كاريم در انتظار فلاح و رشد آن هستیم، اگر بعد از سالها و گذران عمر، رشد و بالا رفتن از عالم ماده در زندگی مشاهده نمی شود و عیوب ما بر طرف نمي گردد، به دلیل جریان ظلم است يعني بذرهای وجودی که خدا در درون ما کاشته است به دلیل تاریکیهای ظلم، سبز نمی شوند. ١٤-در مورد مظالم مشركين و انحرافاتى را كه در اصول عقايد داشتند قران بيان مى‏فرمايد، آيه" وَ مَنْ أَظْلَمُ ..." راجع به توحيد، و آيه" وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ ..." راجع به نبوت، و آيه" وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا ..." مربوط به معاد است‏. ١٥-ظلم" يكى از شنيع‏ترين گناهان است، بلكه زشتى و شناعت گناهان ديگر هم به مقدار ظلمى است كه در آنها است. ١٦-ظلم ، عبارتست از خروج از عدالت و حد وسط . ١٧-ظلم ، شدت و ضعف پيدا مى‏كند، به اين معنا كه هر چه موقعيت و شان او عظيم‏تر باشد ظلم بر او شنيع‏تر و بزرگتر خواهد بود، و معلوم است كه ساحتى مقدس‏تر و منزلتى رفيع‏تر و عزيزتر از ساحت و منزلت پروردگار و آيات داله بر او نيست. بنا بر اين آن كسى هم كه به چنين ساحت قدسى و يا به چيزى كه منسوب به اين ساحت است، ظلم روا بدارد از هر ظالمى ظالمتر خواهد بود. اين نيز معلوم است كه چنين كسى جز به خود ظلم نكرده است. ١٨-" فلاح" به معناى ظفر يافتن به مقصود است، و آن دو قسم است: يكى دنيوى و ديگرى اخروى. فلاح و رستگارى دنيوى عبارتست از ظفر يافتن به سعادتهايى كه با دستيابى به آنها زندگى دنيايى آدمى خوش و خرم مى‏شود، ما
ادامه شرح آيه ١٩ ٩- وَ مَن بَلَغَ این قرآن برای همه انذار است . مَن بَلَغَ یعنی کسی که بالغ شده است ، قرآن برای کسی که بالغ شده و به یک شعور فکری رسیده کتاب انذار است و حواسش را جمع می‌کند. اما برای کسی که بالغ نشده انذار نيست چون او می‌خواند و عبور مي كند، ممكن است گاهی اوقات روی سرش هم ‌بگذارد ولی براي او انذاری محسوب نمي شود. ممکن است انسان 60 ساله شود ولی قرآن برایش کتاب انذار نباشد. آیه‌های قرآن را می‌خواند اما حواس او جمع نمی‌شود آیه‌های ابلیس را می‌خواند اما نمی‌فهمد مخاطب اوست و ممكن است شيطان با او همان كاري را بكند كه با حضرت آدم كرد. آیه‌های حضرت سلیمان را می‌خواند اما نمی‌فهمد ممکن است او هم یک روزی سلیمان شود، هدهد شود، بلقیس شود.   ١٠-" أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى " پیامبر به این‌ها بگو که شما گواهی می‌دهيد با خدا خدای دیگری باشد؟ " أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى " ما هیچ کداممان گواهی نمی‌دهیم غیر از خدا خدای دیگری هم هست اما ما با یک خدا، ده پانزده تایی خدای دیگر فرض می‌کنیم بچه‌، رفاه ، مدرك ، پست و مقام ، پول .... براي هر یک وجود مستقل قائليم و آن را در زندگي کارساز مي دانيم ١١-" مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى " پیامبر به این‌ها بگو آیا واقعاً با خدا، خداي ديگري را قبول دارند؟ مثالی مي زنم: جنید بغدادی می‌گوید یک روزی نشسته بودم دیدم زنی با پوشیه آمد و گریه و زاری مي کرد و مي گفت همسرم ازدواج مجدد کرده من فقط یک لحظه خودم را به تو نشان می‌دهم ببین کم و کسری دارم؟ روبنده را بالا زد دیدم در نهایت ملاحت و زیبایی است. بلافاصله جنید غش می‌کند بعد از این‌که به‌هوش می‌آید به خود می‌گوید جنید این پیکی از طرف خدا بود آن خانم گفته بود همسر من با وجود من با یک پیرزن سالخورده‌ی درمانده‌ی زشت ازدواج کرده است ،جنید می‌گوید خدا برای من این پیک را فرستاد یعنی جنید مرا داری ، آيا این رسم‌اش است که سراغ غیر من بروي ؟! غیر من، با من قابل مقایسه  است؟ این عین نامردی نیست که من احسن الخالقین را هستم، اکرم الاکرمین هستم، احکم الاحکمین هستن اما تو سراغ کس دیگری بروي؟    پايان آيه ١٩ استاد بروجردي كلاس تفسير قران                                                       ٨٢/٨/٢٤
۱۱۳ *ادامۀ شرح آیۀ ۵۶* 🔹 ۸. اگر راحتی خودم بود و دیگر به چیزی و کسی کاری نداشتم، هر تصمیم‌گیریِ من ابتدا با در نظر گرفتن راحتی خودم است، کما اینکه خیلی از افراد این‌چنین هستند. 🔰 در جامعه خیلی از آدم‌ها به هنگام تصمیم و اراده چند چیز برایشان مهم است، راحتی اول، پول در آن باشد. عزّت و اعتبار در آن باشد و… ✨ خدا به پیامبرش می‌فرماید: اولویّت‌ها برای این‌ها غیر از الویت‌های توست، پس اعلام کن که اولویت‌های شما، به نظر من ابداً اعتباری ندارد. ۹. «إِنِّي نُهِيتُ» من مؤکداً نهی شدم. «إِنِّي نُهِيتُ» نه «أنَا نُهیت» آیه نشان می‌دهد وقتی می‌خواهید در مقابل طرف مقابلتان عقیده‌ای را ابراز کنید اصلاً اهمیت ندهید که طرف مقابل خوشش می‌آید یا نه. ⚡اولاً : خیلی قاطع! «إِنِّي» اصلاً فکر نکنید می‌توانید از عقیدۀ حقۀ خود کوتاه بیاید. ⚡ دوم، از طرف خودم حرف می‌زنم، سخنگوی بقیه نیستم، من تصمیم خودم را می‌توانم بگیرم. نگفت: «إنّنا نهینا» بلکه إنّی نهیت. ⚡ سوم، اینکه نظرات حقّ‌مان را اعلام کنیم. اصلاً مسلمانّ متدیّن باید بتواند نظرش را قوی و توانمند مطرح کند ولو یک جمله می‌گوید، اما باید بتواند باصراحتِ لهجه حقیقت را بی‌پرده مطرح نماید. 💢 کوفی‌ها هم دلشان می‌خواست خیلی کارهای خوب را بکنند؛ اما متأسفانه توفیق نصیبشان نشد، عمل نکردند، حرفشان را هم نتوانستند به موقع و به‌جا بزنند. 🔹 ۱۰. «أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ الله» من نهی شدم از آن چیزهایی که شما عبادت می‌کنید و نهی شدم که بخواهم مثل شما فکر کنم. 🍀 ای پیامبر مجدداً هم بگو. نه فقط الآن، نظراتی که قبول نیست برای همیشه قبول نیست. «لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ» نه اینکه فکر کنید تا الآن قبول نکردم، بعداً قبول می‌کنم، نه هرگز! فعل مضارع است و از آن افادۀ حال و آینده می‌شود. هیچ‌وقت دنبال نظرات شما نمی‌آیم. ❓چرا؟ چون اگر نظرات شما را قبول کنم گمراه می‌شوم و حتماً هدایت دیگر به سراغ من نمی‌آید. 📌 ادامه دارد... 📚 « استاد بروجردی» کلاس تفسیر قرآن ۸۲/۱۲/۱۶ كانال در محضر استاد بروجردي را در پيام رسانهاي زير دنبال كنيد واتساپ ۲ https://chat.whatsapp.com/6YhKJ3BMblp2H1qNimMe3o تلگرام @darmahzar emamraoof.com
۱۱۴ *ادامۀ شرح آیه ۵۶* 🔹 ۱۱. «لَكُمْ فِي رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» احزاب/۲۱ خدا به پیامبر می‌گوید، تو برخورد خوبی با گرو‌ه‌های مقابلت داشته باش تا بقیه هم که می‌خواهند به تو اقتدا کنند چنین رفتاری داشته باشند. 🔹 ۱۲. «إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ» «لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ» خیلی جالب است «تَدْعُونَ مِنْ دُونِ الله» حضرت می‌فرمایند، می‌دانید چرا قبولتان نمی‌کنم، برای اینکه هواهای شماست، چه کسی گفته من باید به هوای شما عمل کنم؟ چه کسی گفته باید مطابق میل شما عمل کنم؟ هوی، انسان را سقوط می‌دهد. 🔰 گاهی من به دلیل شرعی نظر خود را اعلام می‌کنم؛ اما اگر هیچ دلیل شرعی برای نظرات من پیدا نکردید به همه ‌بگویم باید دنبال من بیایید، این توقع بی‌جایی است، وقتی می‌توانم از دیگران توقع داشته باشم که پیرو من باشند که دنباله‌ر‌وی خدا باشم نه دنبال هوی. 🍀 پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «این هواهای شماست من به چه حساب از هواهای نفسانی شما تبعیت کنم.» «قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ» یعنی دنبال به دست آوردن دل این و آن باشیم خیلی مشکل است. 🌿 باید دلِ یکی را به دست آوریم (خدا) تا دل بقیه را هم که با آن یکی همراه است به دست آوریم. بقیه‌ای هم که با آن یکی همراه نیستند و اهل کفر می‌باشند که اهمیتی ندارند! 🔹 ۱۳. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» قلم/٩ کافران همیشه دوست دارند شل بگیرند، دوست دارند همیشه تعطیل باشد. دوست دارند همیشه جامعه مسلمین بی‌خاصیت باشد. هیچ مسلمانی قوی کار نکند. 🔹 ۱۴. یک نکتۀ دیگری که جالب است پیامبر به این‌ها نمی‌گویند شماها گمراهید، می‌گویند من اگر دنبال شماها راه بیفتم گم می‌شوم، حضرت هیچ توهینی به طرف مقابلشان نکردند. فرمودند من دنبال شماها نمی‌آیم. یعنی آن‌ها گم شدند و اگر من پیروشان باشم گم می‌شوم؛ ولی نمی‌گویند شما گم شدید. می‌گویند من گم می‌شوم، من دیگر هدایت یافته نیستم. این خیلی مهم است در عین اینکه به طرف مقابل توهینی نمی‌شود، حقیقت برای آن‌ها رو می‌شود. 🔹 ۱۵. مرحوم علامه تأکید می‌کنند شما علیت‌ها را برای موارد مختلف بیان کنید. علّتِ اینکه من دنبال شماها نیستم چون آخر کار شما گمراهی است. 💢 علت‌ها را خیلی واضح بیان کنید. 🔹 ۱۶. دلایل نباید سلیقه‌ای باشد چون هیچکس دلش نمی‌خواهد گُم شود. در هر گروه و مکتبی باشد دلش می‌خواهد هدایت شود. 🔹 ۱۷. یک نکتۀ دیگر که خیلی لطیف است در آخر آیه «وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ» هدایت یافته‌ها یک طیف وسیعی دارند، اگر من این کار را بکنم دیگر از هدایت یافته‌ها نیستم. ✍️ مرحوم علامه می‌فرمایند، اگر کسی تبعیت از هوای نفسِ دیگران بکند از صف هدایت یافته‌ها جدا می‌شود. یعنی من از یک گروه خوب، خودم را خارج کردم و موجب اخراج از یک گروه سالم شدم، چرا؟ همین که از هوای نفس یک گروه تبعیت کردم در واقع خودم به اخراج خودم کمک کردم، کسی مرا اخراج نکرد، «مَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ». من از زمرۀ مهتدین خارج می‌شوم. 📌 ادامه دارد... 📚 «استاد بروجردی» کلاس تفسیر قران ۸۲/۱۲/۱۶
۱۸۳ *ادامۀ شرح آیۀ ۷۵* 🔹۴. ما با همۀ خدائیمان به ابراهیم، ملکوت آسمان‌ها و ملکوت زمین را نشان دادیم. 🔰به‌طور مثال اگر به ما بگویند می‌خواهید ملکوت زمین را نشانتان دهیم یا ملکوت آسمان‌ها؟ همه می‌گوییم ملکوت آسمان‌ها؛ اما خدا می‌فرماید: برای ما ملکوت زمین و آسمان‌ها یکی است، هیچ فرقی ندارد. چون ملکوت یعنی پشت پرده. باطن عالم ماده و عالم مُلک، عالم ملکوت است و به عبارتی باطن عالم ناسوت، عالم ملکوت است و باطن عالم ملکوت، عالم جبروت است و همین‌طور عوالم دیگر… یعنی همۀ عوالم، باطنی دارند و با هم فرقی نمی‌کنند. 🔹۵. مسجدالحرام در مکه از نظر موقعیت جغرافیایی در پایین‌ترین نقطۀ مکه است، مکه کوه‌های زیادی دارد می‌شد مسجدالحرام سر کوه باشد؛ ولی در پایین‌ترین نقطه مکه است، پس بالا و پایین ندارد، ملکوت آسمان و زمین با هم هیچ فرقی ندارد. اما اجمالاً وقتی از عالم مُلک وارد عالم ملکوت بشوید یک چیز می‌بینید و آن حرکت توحیدی که در کل نظام جاری است. ✨ذکر «لا إله الّا الله» را زیر زمین عمیق‌ترین سنگ می‌گوید. در بالا هم تا عرش برویم همین آهنگ لا إله‌ إلا‌ الله وجود دارد و فقط خدایی خداست، نه اینکه اگر در ملکوت ارض برویم ملکوت خدا را کمتر دیده‌ایم. هیچ فرقی نمی‌کند. 🔹۶. نکتۀ دیگری که یکی از مفسرین به آن اشاره می‌کند، می‌گوید: ملکوت همان مُلک است منتها این تائی که آخرش آورده شده تاء مبالغه است، مثل رغبوت که نهایت رغبت را نشان می‌دهد، رهبوت نهایت و زیادی رهبت و خشیت را نشان می‌دهد، ملکوت هم مبالغه در سلطنت است. یعنی آسمان‌ها و زمین را بشکافیم، یک سلطنت عجیب و غریب از خدا می‌بینیم که فقط او سلطان است، حاکم علی‌الاطلاق اوست، لاغیر، قادر علی‌الاطلاق اوست. پس ملکوت نهایت سلطنت را نشان می‌دهد. یعنی هرچه از عالم ماده بالاتر برویم، به سلطنت خدا بیشتر نزدیک می‌شویم. 🔹۷. خدا می‌گوید: ما سلطنت خودمان را به ابراهیم نشان دادیم. پرده‌برداری کردیم، او هم سلطنت ما را دید و متوجه شد که هیچ‌کس در برابر سلطنت ما نمی‌تواند سلطان باشد. همۀ سلطان‌های عالم در مقابل سلطنت ما خضوع دارند. پس وقتی می‌گوییم فلانی اهل عالم ملکوت شده، یعنی قدرت خدا به چشمش می‌آید. ✍اینکه حضرت امام می‌فرمودند: هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، چون امام ابرقدرتی آمریکا به چشمش نمی‌آمد، وقتی سلطنت خدا در کل عالم جلوه‌گر شود حالا آمریکا با همه توپ و تانکش هم بیاید. آن کسی که چشمش خدایی شد اصلاً قدرتی برای غیر خدا نمی‌بیند. 📌ادامه دارد... 📚«برگرفته از بیانات استاد بروجردی» کلاس تفسیر قرآن ۸۳/۷/۴ كانال در محضر استاد بروجردي را در پيام رسانهاي زير دنبال كنيد