#فارسی
#درس4
#توت
🌸 او اول
🌸 و غیر اول
#شعر
او هستم و او هستم
یک کمی کمرو هستم
میام تو توت تو انگور
آخر آلو هستم
صدای من تو کوزه است
هر کس منو ندونه
آخر کار میمونه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#داستان_او داستان خانم رحمت
یکی بود یکی نبود
توی یه جنگل بزرگ همه ی حیوونا با هم زندگی میکردن
اونا همیشه مراقب هم دیگه بودن صبح ها با هم کار میکردن و تلاش میکردن و شبها هر کسی توی لونه ی خودش استراحت میکرد.
یه شب که هر کسی توی لونه اش بود یه حییون بد جنس وارد جنگل شد و باغ و گل و گلستون جنگل رو خراب کرد .
فردا صبح وقتی همه ی حیوونا باشادی اومدن برای شروع کار دیدن گلها ی زیبای جنگل پر پر شدن و خراب شدن .
همگی خیلی ناراحت و پر غصه رفتن پیش سلطان جنگل تا با هم مشورت کنن اونا میدونستن وقتی توی کارها با هم مشورت کنن اون مشکل حل میشه .
شیر فکری به ذهنش رسید به گرگ جنگل گفت
آقای گرگ میتونی به ما کمک کنی و شبا توی جنگل نگهبانی بدی تا اگه کسی جنگل ما رو خراب نکنه . و اگه دیدی کسی خواست این کارو انجام بده با یه علامت به همهی حییوونا بفهمون که خطری هست و ما به کمکت بیایم .
گرگ قبول کرد و گقت من شبا مراقبم و اگر احساس خطر کردم بلند و کشیده فریاد میزززنم
اوووووو
اوووووووووو
اووووووووووووو
تا شما متوجه بشید و به کمکم بیاید
@pdfavaliha
هدایت شده از نقاشی 🎨کاردستی✂️🌈
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش #نشانه_او و با شعر و موسیقی
شاعر، خواننده و آهنگساز فرهاد فرخی
@pdfavaliha
@pdfavalihaتدریسنشانهاو.pdf
1.22M
تدریس
و شعر و داستان نشانه او
@pdfavaliha
@pdfavalihaفلشکارتاو.pdf
1.5M
فلش کارت کلمات
#نشانه_او
@pdfavaliha