🔢کاربرگ اعداد🔢
🔳عزیزم اعداد رو به ترتیب بنویس و به مقصد برس 🐰🥰
@pdfavaliha
🐥🐦کاربرگ های جذاب دیکته بی نقطه🐦🐥
📲عزیزم با قلم گوشی این کاربرگ حل کن 📲
طراح سرکار خانم اشرف دست پز
🐣 #نشانه_ج
@pdfavaliha
🦋لطفا دوستان کلاس اولی رو به کانال خودتون دعوت کنید🤍🌱
4_5796653270462103718.pdf
42.5K
💟ببینید چی براتون آوردم داستانی تا نشانه ج☺️🥰
🐥داستان جــوجه ی زیرک 🐥
🐣#نشانه_ج
📚#داستان
@pdfavaliha
⬅️#داستان سرچ کن ببین چیا براتون میاره🔍😁
هدایت شده از ☆محصولات و ابزار آموزشی خانم حق وردی🛍📚☆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌱پیک بهاری اول دبستان🌱🌸
✅ثبت سفارش
@Hhh2353
⬅️تجربه همکار عزیزمون
🎯آموزش کلمات متضاد با بازی🎯
⬅️با بازی آموزش بدیم بچه ها هم کیف می کنند😁
#درخواستی
@pdfavaliha
#فارسی
#درس13
#خروس_خوش_آواز
#اُ_استثنا
و __»»__ اُ استثنا 2⃣🍅🖊🚲🛵🌞
1⃣#شعر_اُ_استثنا
صدای (و) بالا است صدایش آشنا است
اگر صدایش بالاست جایش پایین پایین هاست
بین در خود و روشن جایش به خوبی پیداست
2⃣#شعر_اُ_استثنا
آهای آهای بچه ها
از جای خود زود پاشید
هر جا که من رو دیدید
خیلی مواظب باشید
گول نخورید به شکلم
شبیه واو یا اویم
درباره ی صدام هم
می خوام برات بگویم
من صدای اُ هستم
از هر اُ یی جدایم
در خود و نوک یا خورشید
این شکلی من می آیم
🟣#شعر_با_کلمات_و__استثنا🥰
صبح که میشه #دوباره
پنهون میشه ستاره
هرصبح میخونه آواز
این خروس #خوش آواز
#خورشید خانم زیبا
کم کم میاد تو ابرا
می تابه از دور دورا
به کوه و #موجِ دریا
#خوشحال و خندونه
جاش توی آسمونه
هوا که #روشن میشه
مامان جون بیدار میشه
میره تو آشپزخونه
صبحونه رو میچینه
صبحونه ی #خوش مزه
#خوردنی های تازه
مادرمو دوست دارم
براش #کادو میخرم
چون خیلی مهربونه
قدر مارو میدونه
شاعر:روحی
@pdfavaliha
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
1⃣#داستان_نشانه_اُ_استثنا
بچهها یک روز در شهرک الفبا جشن بود همه خوشحال و شاد در این جشن شرکت کرده بودند. و درحال خوش و بش کردن با هم بودند که دیدند نشانهی و نیامده است. همه از هم سراغ او را میگرفتند آخه دوستان خوب این طوری هستند و همیشه جویای احوال هم هستند. بالآخره گفتند باید یکی برود و ببیند چرا نیامده است. -ُ که از بقیه زبر و زرنگتر بود گفت من میروم .خلاصه –ُ به خانهی او رفت و دید که با قیافهی پریشان در حال گریه کردن است. هرچه از او پرسید که چه شده است جوابی نشنید. فقط او به دهانش اشاره میکرد که صدایش در نمی آید.
–ُ رفت و یک قلم و کاغذ آورد و به او داد تا برایش بنویسد که چرا صدایش در نمیآید. او در کاغذ نوشت که سرما خورده و صدایش گرفته است و قرار بوده که امروز در جشن شعر بخواند برای همین ناراحت است .
-ُ فکری کرد و گفت اوّل بلند شو برویم صورتت را بشور و مرتب شو سپس او را به طرف دستشویی برد صورتش را شست. موهای پریشانش را مرتب کرد و گفت برای رفتن به مهمانی باید تمیز باشی. بعد به او گفت من کوچکم و در جیب تو جا میشوم موقع خواندن شعر تو فقط لب بزن و من شعر را بلند میخوانم. هردو به مهمانی رفتند و آن روز او شعرش را خواند همه او را میدیدند ولی شما بگویید صدای چه کسی را میشنیدند؟
آفرین صدای –ُ را میشنیدند. پس از این قصه کلماتی مانند خورشید را نوشته و -ُ میگوییم: بچهها در این کلمات نشانهی او را میبینیم اما صدای –ُ را میشنویم.
2⃣#داستان_نشانه_اُ_استثنا
يه روز خُرشيد خانوم از خواب بيدار ميشه. به دور و برش نگاه ميكنه و يه خميازه بلند ميكشه و دستاشو ميبره بالا تا خودشو بكشه. يهو دستش به
(. ُ. ) بالا سرش ميخوره و اُ مي افته از رو سرش پايين. خـ غير آخر زود اونو ميگيره و دستشو ميگيره ك تو آسمون گم نشه. آخه خيلي كوچولوه.
خُرشيد ديگه اينجوري شده بود. خورشيد.
كلي ناراحتي كرد و آ اول اومدو گفت تو اولين نفري نيستي كه اين اشتباهو كردي. منم ديگه نميتونم واست كاري كنم. خود بچه ها يواش يواش با كمك معلمشون ميتونن شما كه ــُـ تون افتاده پايين رو بخونن. شما ديگه استثنا هستيد و چاره اي نداريم.
خورشيد گفت ديگه چه كلمه هايي مثل من حواسشون نبود و استثنا دارن؟
آ اول گفت: نوك. دو
و يكسري ديگه ك خانم(آقا) معلم يادتون ميده
@pdfavaliha
هدایت شده از نقاشی 🎨کاردستی✂️🌈
20.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاردستی و نقاشی خورشید خانم🌞
https://eitaa.com/hashiedaftar/12226
📖تزیین دفتر مشق با اُ استثنا
https://eitaa.com/hashiedaftar/12168