eitaa logo
پیوند مهدوی
72 دنبال‌کننده
963 عکس
989 ویدیو
14 فایل
@fotros2 ارسال پیام بدون لینک وذکر نام مشاور جایز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
📌موانع ازدواج... 💢سختگیری های پسران و مردان در گزینش و انتخاب دختر جزو موانع بزرگ است. به پسران جوان نصیحت میکنم که ازدواج کنند و نصیحت میکنم که در ازدواج را در نظر داشته باشند و نه جمال آنها را. ای بسا دخترانی بی بهره از جمال امّا برخوردار از والاترین صفتهاي انسانی؛ آنها را بخواهید و قدر بدانید. ۶۰/۲/۴ https://eitaa.com/peivandemahdavi
هدایت شده از سبک‌ زندگی کریمانه
ما به دو وسیله میتوانیم منکرات را در جامعه از بین ببریم،👈 و . 📌چون شیطان از دو راه وارد قلب جوانان می‌شود: شهوت و غفلت 👌 شهوت را باید به وسیله ازدواج کنترل کرد و غفلت را باید به وسیله نماز از بین ببریم. 🍃🌸 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
۶۵۶ هجده سالم بود که نیازم به ازدواج با ورود به دانشگاه شدیداً رخ نمایاند😅. دختری که تا دیروز سرگرم درس و کنکورش بود حالا با ورودش به یک دنیای متفاوت تغییر کرده بود. عموماً برای ماهایی که توی خانواده‌های مذهبی و مقید متولد میشیم، داشتن رابطه‌‌ی دوستی با جنس مخالف جزء خط قرمزهاست. همین نیاز به ازدواج رو ضروری‌تر میکنه چون با دیدن روابط عاطفی و صمیمانه‌ی مختلط دانشجوها، تحمل مجردی و رعایت تقوا خیلی سخت‌تر میشه.😞 با اینکه توی دانشگاه هم حسابی درگیر کلاس و درس و فعالیت‌های اجتماعی بودم ولی تمام روز این حس نیاز به داشتن مخاطب خاص اذیتم می‌کرد. این وسط وجود خواستگارای زیاد و رد شدن مکررشون بدون حتی پرسیدن نظر من، تحمل شرایط رو خیلی بدتر و سخت‌تر میکرد. درست زمانی که من به سن ازدواج رسیده بودم، هنوز چندتا خواهر مجرد داشتم که مادرم با ازدواج همه‌مون مخالف بود. مادرم زن بسیار زحمت‌کش و سختی‌کشیده‌ای هست اما اصولا آدم ازدواجی‌ای نبود😄. خودش هم به زور و فشار اجتماعی مجبور شده بود درس رو کنار بذاره و ازدواج کنه شاید به‌ همین خاطر هم همیشه ازدواج رو مانع رشد و خوشی خودش و ماها می‌دونست و می‌گفت حالا فکر کردین خونه‌ی شوهر چخبره بابا😒، هرچی دیرتر ازدواج کنین کمتر سختی می‌کشید و به آرزوهاتون راحت‌تر می‌رسین😕 بخاطر همین تا میتونست برای شوهر ندادن ما بهونه و توجیه می‌آورد. من و خواهرام خواستگارای مذهبی و تحصیل‌کرده و خیلی خیلی خوبی داشتیم ولی مادرم برای رد کردن همه‌شون بهونه داشت. اگه تو مقطع لیسانس واسمون خواستگار میومد بهشون می‌گفت دخترم داره درس می‌خونه تا درسش تموم نشه شوهرش نمیدم! بعد که لیسانس می‌گرفتیم به خواستگارا میگفت تا خواهر بزرگترش شوهر نکنه این یکیو شوهرش نمیدم! بعد که خواهر بزرگتر ازدواج میکرد بهشون می‌گفت چون دختر عقد کرده تو خونه داریم درست نیست این یکی الآن شوهر کنه، دومادا باهم مقایسه میشن و روابط دخترام باهم بد میشه! خواهر بزرگتر می‌رفت سر خونه‌زندگی‌ش، باز مادرم میگفت تازه جهیزیه دادیم سخته برامون الان دوباره جهیزیه بدیم. گاهی وقتی یه خواستگار فول‌آپشن رو بدون داشتن هیچ دلیل موجهی رد می‌کرد، می‌گفت حتما قسمت‌تون نبوده وگرنه اگه خدا میخواست خب دهن منو می‌بست☹️😳 یا وقتی میدید یکی خیلی شرایطش عالیه و و توی گلوی یکی‌مون حسابی گیر کرده، حس وجدان درد رو تحریک می‌کرد که اگه زودتر از خواهر بزرگتر ازدواج کنی مردم واسه خواهرت حرف در میارن که چرا اون رو شوهرش ندادن و... اگه خواستگاری پافشاری میکرد و مادرم حس می‌کرد قضیه داره جدی میشه انگار که احساس خطر بکنه خیلی حالش بد میشد. اونوقت بود که هرچه اون خانواده و واسطه‌ها بیشتر اصرار می‌کردن، مادرم سرسخت‌تر میشد. اگه خواستگاری هم سماجت نمیکرد ولی اطرافیان به مادرم گله میکردن که چرا پسر به این خوبی رو ردش کردی میگفت خودشم خیلی خواهان نبود وگرنه اگه از در بیرونش میکردم باید از پنجره برمی‌گشت😌😳 از «دوتا کافی نیست» ❣ https://eitaa.com/peivandemahdavi
۶۵۶ ساالها گذشت... من و خواهرام تحصیلات تکمیلی‌مون رو توی چند مقطع ادامه دادیم، بعد رفتیم سر کار و درآمد مستقل و‌ خوبی داشتیم اما حالا دیگه سن‌مون بالا رفته بود و کیفیت خواستگارا پایین‌تر اومده بود. خواستگارایی که در اون سالها نه شغل معمولی پدرم براشون مهم بود، نه منطقه‌ی محل سکونت مون، نه خانواده شلوغمون، نه ظاهر و قیافه، حالا به همه چیز گیر می‌دادند. ما همون آدم‌های قبل بودیم فقط سن‌مون بالا رفته بود اما انگار این موضوع روی همه‌چیز تاثیرشو گذاشته بود. مادرم حالا مضطر شده بود و می‌ترسید مجرد بمونیم بخصوص وقتی می‌دید که خونه‌ی ما سوت‌وکوره ولی دور و بر هم‌‌سن‌‌وسالای خودش رو نوه‌هاشون گرفتن. از طرفی هم رسماً افتاده بود به مقایسه‌ کردن و می‌گفت خب اگه می‌خواستم به یه همچین خواستگارایی شوهرتون بدم که خب می‌دادم به فلانی که هم تحصیل‌کرده بود، هم خیلی مومن و محترم بود و هم وضع اقتصادی و خانواده‌ی عالی‌ای داشت😐 بالاخره همه‌ی ما در سنین بالا با خواستگارایی که خیلی‌خیلی معمولی بودند و با معیارهامون فاصله داشتند، ازدواج کردیم. اون اوائل بازخوردهای اجتماعی خیلی بد بود. کسایی که از مادرم جواب منفی شنیده بودند، حالا بهش بازخورد می‌دادند که آخرشم دومادی که دنبالش بودی این بود😞 الان هرکدوم ما درگیر مسائل زندگی خودمونیم ولی این میون مادرم بیش از همه اذیت میشه. مادری که تحصیلات براش مهم بود و به دکتر و مهندسش راحت جواب منفی میداد الان حتی دوماد دیپلم ردی هم داره🙄 مادری که به رعایت مسائل مذهبی و سیاسی حساس بود الان توی جمع‌های خانوادگی‌مون فقط اصرار داره که لااقل توی مباحث سیاسی به رهبری توهین نشه یا بدیهیات شرعی زیرپا گذاشته نشه😔 با اینکه سالها از اون روزها میگذره ولی ما هنوز گاهی که خواستگارای قبلی‌مونو می‌بینیم تا دو سه روز از دست شیطون و افسوس گذشته روزگار نداریم😔 الان‌ مادرم خیلی اصرار داره بخاطر یاری رهبر عزیز بچه بیاریم ولی خب موانع زیادی برای هرکدوم‌مون هست. سن بالا ، تنبلی تخمدان و ناباروری، یا مخالفت همسران که توی این مملکت با این وضع اقتصادی کی فکر بچه آوردن رو میکنه😔 و... طفلک مادرم همیشه میگه من صلاح شما رو می‌خواستم، اصلا فکرشو نمیکردم اینجوری بشه، گاهی میگه کاش انقد شرم و حیا نداشتین و به هر قیمتی جلوی تصمیمات اشتباهم می‌ایستادین. من گاهی که توی زندگی‌م به بن‌بست می‌رسم و می‌بینم حتی مجبورم سر حفظ دین و اعتقاداتم هم ایستادگی کنم و سختی بکشم خیلی مادرمو سرزنش میکنم و میگم چرا با سرنوشت ما بازی کرد😞 اما بعد یاد این روایت میفتم که امام صادق (عليه السلام) می‌فرمایند: هر كس مؤمنى را به گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود.😥 بعد استغفار میکنم و از خدا میخوام‌ کمک‌مون کنه تا لااقل ما این بلا رو سر نسل بعدی نیاریم. دخترای مجرد و عفیفه‌ی هم‌نسل ما خیلی مظلوم واقع شدن، بچه‌های سر به راهی که شرم‌‌ و حیا یا سخت‌گیری والدین و فشار اجتماعی مانع‌شون میشد تا در خصوص ازدواج‌شون حرف دل‌شون رو بزنن. خداروشکر تا الان هم سعی کردیم علیرغم همه‌ی حسرت‌ها دست‌ از پا خطا نکنیم ولی دست شیطون بازه و گاهی خیلی وسوسه میکنه تا مرتکب خطاهای بد و بزرگی بشیم😭 تو رو خدا خودتون مدیون بچه‌هاتون و ابدیت‌شون نکنین و فرصت‌ها رو دریابین که گاهی خیلی زود دیر میشه...😞 از کانال«دوتا کافی نیست» ❣ https://eitaa.com/peivandemahdavi
✅ضرورت یا فضیلت... تحصیل فضیلت است، ارزش است، ازدواج ضرورت است، بخاطر فضیلت، ترک ضرورت، نکنید. سال اول است دانشجو است، خواستگار هست دخترت را شوهر بده، باقی‌اش را هم درس بخواند. من نمی‌دانم چه حسابی است كه پدر و مادرها روی ازدواج بچه شان حساس نیستند ولی روی تحصیل بچه شان حساس هستند. اگر آدم بچه‌اش فوق لیسانس باشد بهتر از لیسانس است. هر چه باسوادتر باشیم كمال است اما ازدواج یك ضرورت است؛ دین در خطر است ولی می‌بینیم پدر و مادرها آن مقداری كه به تحصیل اهمیت می‌دهند. برای ازدواج ارزش قائل نیستند. حتی برای مدل ماشین‌اش حساس است از همه جا قرض می‌كند خودش را به آب و آتش می‌زند تا ماشین‌اش را عوض كند اما برای ازدواج می‌گوید حالا كه جوان هستند بگذار خوش باشند یعنی برایشان مطرح نیست كه بچه‌شان فاسد بشود یا نشود یا كم مطرح است. https://eitaa.com/peivandemahdavi
🌺 ای جوان ها! به ازدواج بشتابید. پدرها و مادرها! دختران و پسران را که آماده ازدواج هستند، تزویج کنید. این همه قید و بند قرار ندهید. ای پدران دختر ها! دخترها را برای داماد پولدار و اشرافی و شغل دار و نام و نشان دار و اسم و رسم دار نگه ندارید. اگر می‌بینید یک جوانِ مسلمانِ مومنی است، دختر و پسر هر دو مسلمان، هر دو کفو، وسایل ازدواجشان را فراهم کنید. اینقدر سنگ بر سر راه ازدواج نیندازید. «بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز جمعه ۵۹/۹/۷» https://eitaa.com/peivandemahdavi
از همین حالا دست به کار بشید... یک سال از رفتن محمد به دانشگاه می گذشت، روی این را نداشت که مستقیم با خودم صحبت کند، در نامه نوشت: "اگر بخوام سالم بمونم وجود بعضی از دخترها و زن‌های بد حجاب و نامحرم کارم رو سخت می‌کنه، کمکم کنین تا از این امتحان خدا سربلند بیرون بیام. از هر کجا که خودتون صلاح می‌دونین برام همسری انتخاب کنین." ۱۹ سال بیشتر نداشت، به نظر من خیلی زود بود که بخواهد بار مسئولیت زندگی را به دوش بکشد ولی آقا هدایت با من هم عقیده نبود. دوست داشت بچه‌ها زودتر سر و سامان بگیرند و با ازدواج پاک بمانند. به محض دیدن نامه و فهمیدن درخواست محمد، آنقدر ذوق زده شد که گفت:" از همین حالا دست به کار بشید و وقت رو تلف نکنید." روز بعد خودم با محمد تماس گرفتم تا مزه دهانش را بفهمم. گفتم شاید کسی را زیر سر داشته باشد، از پشت تلفن و با وجود آن همه فاصله، می‌توانستم حدس بزنم که چند بار از خجالت رنگ به رنگ شد. گفت:" من تا حالا نه دختری رو دیدم، نه شخص خاصی مدّنظرمه. فقط یه شرط دارم، به اصل و ریشه خانوادگی دختری که انتخاب می‌کنین دقت کنید، تحقیقاتتون رو از پدربزرگ مادربزرگش شروع کنین، حتماً همه شون با نماز و با خدا باشند. بعد هم راجع به پدر مادرش تحقیق کنید. اگه این شرایط رو داشتن، برین دخترو ببینین. اون وقت هرچی شما بگین، منم قبول دارم." 📚 زین أب، ص ۴٢ https://eitaa.com/peivandemahdavi
12.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توضیحات حاج حسین یکتا بنیان گذار جمعیت امام رضایی ها در رابطه با وساطت ازدواج در آدم و حوا دعوت می کنم از همه دختر و پسرهای خوبمون، همه عزیزانی که واقعا امر ازدواجشون تاخیر افتاده یا به دنبال هم کفو و هم شأن و همسان خودشون میگردن، در آدم و حوا ثبت نام کنن. ان شاء الله در آدم و حوا خانواده هایی شکل بگیره که سرباز برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تربیت کنن. ان شاء الله زودتر زندگی زیباتون شکل بگیره و خستگی از تن همه ما در بیاره... ✅ با اشتراک این پست بین آشنایان و مخاطبان و گروه ها، شما هم در ثواب بسیار زیاد وساطت در امر ازدواج شریک شوید. نصب اپلیکیشن آدم و حوا 👇 https://eitaa.com/adamvahava_org/1309 https://eitaa.com/adamvahava_org/1309 https://eitaa.com/peivandemahdavi
🚨راه شیطانی.... اگر کسی بگوید: «من تحصیل می‌کنم؛ پس ازدواج نکنم» آن‌وقت انسان به کوچه پس کوچه‌ها می‌رود و می‌بیند که دختر و پسر دست یک‌دیگر را گرفته و به طرف خط شیطانی و فساد می‌روند. نتیجه‌اش این می شود. نمی‌شود به غریزه گفت: «آقا من تحصیل می‌کنم؛ فشار نیاور!» نمی‌شود. این مثل گرسنگی است که انسان در یک ساعتی احساس می‌کند تحت فشار گرسنگی است و باید چیزی بخورد و الّا خطر پیش می‌آید. این هم همین‌طور است. خدا در یک فصلی چراغ را روشن می‌کند و خودش هم گفته: «باید ازدواج کنی! من زن را برای تو خلق کردم و تو را هم برای زن. شما دو تا باید با هم زندگی کنید. جدا نمی‌شود. اگر جدا زندگی کنید، شیطان برایتان راه درست می‌کند و از راه حرام به هم می‌رسید و این موجب فساد است» 📚 آثار بندگی، جلد اول https://eitaa.com/peivandemahdavi