eitaa logo
پــــــــــــــلاک خاکــــــی
64 دنبال‌کننده
585 عکس
458 ویدیو
1 فایل
پلاک خاکــــــی رسانه تخصصی شهدا و ایثارگران 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 رسالت ما رساندن پیام شهدا ب شماست لینک های عضویت @pelak_118 https://eitaa.com/joinchat/1711931696Ccab9df7f جهت تبادل یا تبلیغات و گفتگو ب لینک زیر مراجعه کنید @mohebi_118
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴روایت کم‌تر دیده‌شده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات ♦️منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ♦️یک‌دفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادوبی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ♦️خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. ♦️بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ♦️به‌هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱ @pelak_118
⤴️ بروید صیاد شیرازی شوید، اگرصیادشیرازی شدید هم دنیا دارید و هم آخرت ... @pelak_118
🛑 استقامت مثال زدنی شهید صیاد 🔹تو دوره تکاوری، دانشجو های دانشگاه افسری ارتش رو برده بودیم راهپیمایی استقامت. هوا شدیداً گرم بود و همه بریده بودن. نگاهم افتاد به صیاد، مثل اینکه بد جوری بهش فشار اومده بود. بدجوری عرق ازش می ریخت. یه لحظه احساس کردم داره مثل یخ تو آفتاب آب میشه! خیلی تعجب کردم، چون شنیده بودم قدرت بدنی بالایی داره ولی باز پیش خودم گفتم:«خوب حق داره بِبُره، چون هوا واقعاً گرمه». رفتم نزدیکش و بهش گفتم:«اگه برات سخته، میتونی یواش تر بیای» قبل از اینکه چیزی بگه یکی از دانشجو ها پرید جلو و گفت:«ببخشید استاد، ایشون روزه اس!» با تعجب گفتم:«روزه؟!» گفت: بله، خب الان ماه رمضونه! ایشون هم شونزده_هفده روزه که روزه می گیره! سر جام خشکم زد. صیاد بدون اینکه چیزی بگه ازم دور شد.. 🌹گوشه ای از زندگینامه شهید علی صیاد شیرازی🌹 🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊 ♦️امام علی (ع): خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید. «نهج‌البلاغه، حکمت۲۵۲» @pelak_118
12-rasooli-2.mp3
5.71M
•🌿• واحد | اقتدا به طریق شهدا 🎙بامداحی: حاج مهدی رسولی بسیار دلنشین🌱 ۰[ @pelak_118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•° 🌱 نماهنگ| «فاعتبروا یا اولی الابصار» سجده و اشک و استغاثه علی شرف و عزت و حماسه علی هر چه خوبی که آفریده خدا همه یک جا شده خلاصه: علی... علیه السلام ۰[ @pelak_118
🖤بی علی اصل 💚عبادت باطل است 🖤بی علی هر کس 💚بمیرد جاهل است 🖤بی علی تقوا 💚گلی بی رنگ و بوست 🖤بندگی همچون 💚نماز بی وضوست 🖤ایام سوگواری 💚امیر المومنین علی(ع) تسلیت باد @pelak_118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 همراه با روضه های اهل بیت علیهم السلام روضه سوزناک شهادت حضرت علی علیه السلام سید مجید بنی فاطمه @pelak_118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج محمود کریمی مسولین گله کردن که چرا نامه امیر المومنین حضرت علی علیه السلام میخونی؟!! @pelak_118
مداحی آنلاین - بغض بابا وسط سفره ی افطار شکست - محمود کریمی.mp3
4.54M
🔳 (ع) 🌴بغض بابا وسط سفره ی افطار شکست 🌴هی فرو خورد فرو خورد و به هر بار شکست 🎙 👌بسیار دلنشین ♨️ @pelak_118 👈
و آخر با وضو کشتند علی را، خشک مذهب ها... (ع)🥀 ♨️ @pelak_118 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ "مقدس نماهای منافق و ریا کار" مقدس نمایی هایی که در مقابل انتقاد، خودشان را به مقدسات گره می‌زنند... @pelak_118
✡️ نقش یهود در شهادت امام علی [١] 💥 منافقین و جاسوسان معاویه، یاوران ابن ملجم 1️⃣ در طول تاریخ، یکی از عوامل مهم برای گمراه‌کردن افراد و یکی از لغزشگاه‌های افراد تحریک قوه آن‌هاست. وقتی که به قصد کشتن امام علی (ع) به کوفه آمد، مدتی در کوفه مستقر شده و ممکن بود طیّ این مدت در هدف خود مردّد شود. لذا که مدت زیادی با ابن ملجم زندگی کرده و به نقاط ضعف وی آشنایی کامل دارد، نقشه‌ای برای ابن ملجم طرح کرد که در هدفش سُست نگردد. 2️⃣ از همان محلی که ابن ملجم هر روز می‌نشست، دختری که: «کانت من أجمل نساء أهل زمانها» با روی باز از مقابل ابن ملجم رد می‌شود، در حالی‌که در جامعهٔ آن روزِ کوفه، زن‌ها با صورت پوشیده بیرون می‌آمدند. مخصوصاً از دختری که ادعا می‌شود پدر و برادرش از خشک‌مذهبان بوده‌اند و خودش را هم جزء خوارج دانسته‌اند – که گناه را باعث کفر می‌دانند – قابل قبول نیست که بدون هدف خاص، با صورت بدون پوشش در مقابل مردی غریبه ظاهر شود. 3️⃣ و عجیب‌تر از آن این است که این دختر با آن جمال، به پیشنهاد ازدواج پیرمردی غریبه بلافاصله جواب مثبت می‌دهد و مهریّهٔ خود را برایش عرضه می‌کند! 4️⃣ نکتهٔ قابل تأمل دیگر این‌که بعد از اعلام آمادگی ابن ملجم جهت ترور امام علی (ع)، دو نفر را برای وی به‌عنوان یاور معرفی می‌کند. گویا این دو نفر از قبل برای این مأموریت آماده شده بودند. 5️⃣ از طرف دیگر، با دستور عمرو عاص قبل از قتل حضرت، قطام با ابن ملجم و یاوران او مجلس خمر و مستی برگزار کرده و در مقابل صدهزار درهمی که عمرو عاص برای قطام فرستاده است، ابن ملجم را با تثبیت می‌کند تا مبادا از هدف خود برگردد. بعد از اتمام مستی، بر تن وی حریری پوشانده و به مأموریت قتل امام (ع) می‌فرستد. 6️⃣ با توجه به این نکات، اتفاقی‌بودنِ آشنایی ابن ملجم با قطام، قابل قبول نخواهد بود. قطام و وردان و شبیب، همه از طرف عمرو عاص مأموریتی داشتند که ابن ملجم را در هدفش مصمّم سازند.
✡️ نقش یهود در شهادت امام علی [۲] 💥 نقش اشعث بن قیس یهودی 1️⃣ که در زمان امام علی (ع) رأس المنافقین بود و می‌توان گفت منافقین دیگر تابع وی بودند، بعد از آشکار شدن نفاقش، دشمنی خود با حضرت على (ع) را شدت بخشید. 2️⃣ او حتی در یک مورد به سخنان حضرت اعتراض کرد، ولی آن حضرت پاسخ قاطعی به وی داد. لذا امیرالمؤمنین (ع) را به قتل تهدید کرد! 3️⃣ به‌دنبال این تهدید و به‌دنبال جایزه‌هایی که در مقابل خوش‌خدمتی به در صفین و حَکَمیت از معاویه گرفته بود، خواست خدمتی دیگر به معاویه نماید، لذا تهدید خود را عملی کرده و زمینه را برای قتل آن حضرت آماده نمود. 4️⃣ بعد از ورود به کوفه در منزل اشعث ساکن شد و این نشان دیگری از تعامل و هماهنگی بین منافقان و جاسوسان معاویه و عمروعاص بوده و نشان می‌دهد که ابن ملجم با هدف خاصی به کوفه آمده است، نه برای بیعت با حضرت علی (ع). 5️⃣ در شب قتل امیرالمؤمنین (ع)، ابن ملجم تا صبح در کنار اشعث بود و به دستور اشعث دست به شمشیر برد. 6️⃣ با گزارشات مسلّم تاریخی، نقش اشعت به‌خوبی روشن و دخالت معاویه در امر قتل امیرالمؤمنین (ع) معلوم می‌شود. ✅ @pelak_118
🖤 داستان های حضرت علی(ع) روزي (عقيل ) برادر (امام علي ) عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالي كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزي بده .  حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد . عقيل اصرار ورزيد ، امام به مردي گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار ، بگو قفل دكاني را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد . عقيل در جواب گفت : مي خواهي مرا به عنوان دزدي بگيرند .  امام فرمود : پس تو مي خواهي مرا سارق قرار دهي كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟  عقيل گفت : پيش معاويه مي رويم ، فرمود : خود داني عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاي كمك كرد . معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاي منبر برو بگو علي عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم .  عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از علي عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولي از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت .   📚پند تاریخ ج 1 ص180   @pelak_118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«از اوایل انقلاب تا وقت شهادت، حقّاً و انصافاً جز خیر از این مرد [شهید صیادشیرازی] چیزی ندیدیم. آنچه در میدانهای جهاد از او بروز کرد، کارهای بزرگی بود؛ هم در میدان جنگ و هم بیرون از میدان جنگ. چیزی که مهمّ است، این است که یک نفر علاوه بر جنگ با دشمنان، در جهاد با نفس هم پیروز شود.» 📌مقام معظم رهبری مدظله العالی 🖇۲۱ فروردین ماه سالروز شهادت امیر دلاور ، سپهبد شهید صیاد شیرازی به دست منافقین کوردل.. @pelak_118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
38.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | ببینید 🔸آخر از قطار جا ماندیم جنگ هم ته کشید و ما ماندیم... @pelak_118
بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد قلب بزرگ میخواهد……   بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد قلب بزرگ میخواهد…… شماره کارت جهت تهیه دارو و تجهیزات پزشکی، برگزاری اردوهای جهادی با محوریت درمان بیماران و همچنین برنامه های فرهنگی،سازندگی، اجتماعی مرتبط برای بیماران نیازمند و مستضعف شماره کارت نزد بانک سپه به نام گروه جهادی شفا شماره شبا IR ┏━━━🌷💌💐━━━┓      @shefa1402     👈 ┗━━━💐💌🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا