مرضیه کرد افشاری استاد دانشگاه گنبد کاوس که تحصیلات خود را درهند ادامه داد دومورد خاطراتش در هند اینگونه میگوید👇👇👇

خاطره جالبی از حضورتان با چادر در هند دارید؟🌸🌸🌸 خاطرات زیادی دارم که بخشی از آن مربوط به درخواست دوستان مسلمان حتی هندو مذهب برای تجربه‌ پوشیدن چادر می‌شود😊👌🌸 که تمایل داشتند ببینند با حجاب چه شکلی می‌شوند. تلاششان برای بستن شال به روی سر و پوشیدن چادر و نهایتِ تلاششان برای اینکه حجابی شبیه حجاب من را داشته باشند😄☺️ و آن لحظه را نیز با عکس‌گرفتن ثبت می‌کردند برایم واقعاً تعجب‌انگیز و خوشحال‌کننده بود.🤔😄 واکنش یکی از همکلاسی‌های مسیحی به حجابم نیز برایم بسیار باعث شگفتی شد. می‌گفت پوشش من، او را به یاد بانوی مقدس مذهبش می‌اندازد.🙏✨✨ بنابراین پوشش در ادیان دیگر نیز وجود دارد که برای نمونه می‌توان به راهبه‌های مسیحی اشاره کرد.🍁🍃 یک روز هم یکی از کارمندان دانشگاه که مسلمان بود از من درخواست آوردن چادر از ایران را داشت تا آن را به همسرش هدیه بدهد.👌🍁🍃 دوست مسلمان دیگری هم که اصلاً حجاب نداشت از من یک ‌چادر می‌خواست.✨✨✨ #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab

مےسپارم تار و پودِ چــادرم را دست تو ❤️ من ڪنیز خواهرتــ هستم نظرڪن یاحسین🌸 ▪️ #پروفایل_محرم #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab

🔶 نظر مردم #مشهد درباره #عراقی ها 👆 ببینید نظر مردم بومی کجا و #شایعه سازی های رسانه های مزدور #اصلاحات کجا.. راستی چرا کسی #روزنامه_شرق و #خبرگزاری_ایسنا و #شهروند رو به جرم ناامن کردن وضع روحی روانی جامعه مجازات نمیکنه.. تا کی سکوت؟ #ازلاک_جیغ_تاخدا @banomahtab

سلام به همراهان عزیز طبق خواست چند نفر از اعضای محترم کانال گروه مربوط به کانالمون تشکیل شد فقط گروه مخصوص بانوان هست هر عزیزی که دلش میخواد عضو شه با ویس به آی دی زیر پیام بده وبگه میخواد که عضو گروه بشه👇👇 @rahane20

کلیپی که بخاطرش وارد کانال شدین👆🌸

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد😊👇👇👇

نشسته بود روی کاناپه بی حوصله کانالها را جابجا میکرد که گوشیش زنگ زد یلدا بود یلدا: الووووو سعیده کجایی سعیده: هیچی توخونه حوصله ام خیلی سر رفته😢 یلدا: حقته چقدر گفتم پاشو باما بیا من ولادن وسوگند رفتیم ترکوندیم 😁 فیلمشو الان برات میفرستم لادن فرستاد برای مسیح جون😃 سعیده: بفرست ببینم یلدا:باش فعلا بای سعیده باز بی حوصله رو کاناپه لم داد منتظر شد تا کلیپ یلدا برسه دستش 👇👇👇

وقتی رسید و دانلود شد چشماش گرد شد بابا اینا دیونه هستن این کارا یعنی چی🤔 توی یه کوچه خلوت سوگند ویلدا روسریشرن ودر آوردن وقهقهه زنان گفتن مسیح جون سلام ما اومدیم تو خیابون روسریمونم در آوردیم هیچ کس هم نیامد بهمون گیر بده زنده باد چهارشنبه های سفید وکلیپ تمام شد زیر لب شروع کرد غر غر کردن 👇👇👇

لادن خودش اینقدر جرات نداره جلو دوربین ظاهر شه این دوتا احمق شدن ابزار مسخره بازیاش چقدرم خوشحالن😏😬 دوباره گوشیش زنگ خورد یلدا بود الووووو سعیده دیدی؟؟ وای اینقدر خندیدیم جات سبز بود سعیده: آره دیدم خولید شما خود لادن چرا نیامد جلو دوربین اگه راست میگه اگه اینقدر جرات داره چرا شما را میندازه جلو اگه پلیس گرفتتون چیییی؟ 👇👇👇👇

یلدا: نه بابا تو چقدر ترسویی کاری نداری خدا حافظ گوشیو قطع کرد🌹🍁 سعیده رفت توی آشپزخونه یه چیزی پیدا کنه بخوره مامان وباباش رفته بودن زیارت امام رضا وچون سعیده دانشگاه داشت نتونسته بود همراهشون بره✨🌸 همینطور که داشت غذا میخورد تو فکر کلیپ یلدا بود تودلش بهشون بد وبیراه میگفت دلش برای حماقتشون میسوخت 👇👇👇👇