eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️ شهید کاظم مهدی زاده در وصیت‌نامه خویش می‌فرماید: میخواستم بزرگ بشم، درس بخونم، مهندس بشم، خاکمو آباد کنم، زن بگیرم، مادر و پدرم و ببرم کربلا، دخترم و بزرگ کنم، ببرمش پارک، توی راه مدرسه با هم حرف بزنیم، خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم،خوب نشد..! ◇ ‏باید می‌رفتم از مادرم، پدرم، خاکم، ناموسم، دخترم، دفاع کنم، رفتم که دروغ نباشه، احترام کم نشه، همدیگرو درک کنیم، ریا از بین بره، دیگه توهین نباشه، محتاج کسی نباشیم. ‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ماجرای مادر چهار شهید و گریه‌های رهبرانقلاب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
در جبـهه هـر بـار کــه از مریم ۳سـاله و علی ۳‌ماهه‌اش صحبـت می‌شـد؛ ◇ می‌گـفت: « اونـها رو بـه انـدازه‌ای دوسـت‌دارم کـه جـای خـدا رو در دلـم تـنگ نکننـد...» 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
ادب احمد فوق‌العاده بود، این ادب احمد به نظر من شاه کلید همه چیز بود و به خیلی چیزها رشد داد. نمونه‌ای از تواضع احمد این بود که در مراسم‌های مختلف مثلا در هفته‌ جنگ که فرماندهان را دعوت می‌کنند یا یک روز ستاد کل دعوت می‌کند، به جلسه‌ای. ترتیب چیدن صندلی‌ها به نسبت درجه و رتبه و جایگاه است و هر کس جای مشخصی دارد. یکی از علت‌هایی که من امتناع داشتم از شرکت در مراسم‌ها به خاطر اخلاق و برخورد متواضعانه‌ی احمد بود، یک معرکه‌ای داشتیم در جایگاه، احمد همه را به هم می‌ریخت و جابه جا می‌کرد تا خودش آخر بایستند، امکان نداشت که این جوری نباشد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یک و واقعی از خط مقدم و در یک قدمی تا شهادت 🔹️ آیا تا به حال را دیده ای؟ یا از اوصاف اش شنیده ای؟ ◇ این جا خود خود است، این است که در فیلم می بینید. ◇ اینگونه عبور کردند ◇ اینجا عملیات کربلای پنج در است ، اینجا سر پل کانال پرورش ماهی است... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷 نسبت به خواندن کتب اسلامی و بالا بردن سطح بینش رفقا تلاش می کرد. می گفت بچه مسلمون باید همیشه در برابر همه کس جواب قانع کننده ای داشته باشه. اوایل انقلاب گروه های چپ شدیدا فعالیت می کردند. هیچ کس هم جلودارشان نبود. علی آقا تمام قد در مقابل آن ها ایستاد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت شهیدی که بعد از شهادتش به زیارت امام رضا مشرف شد! 🎙سردار حاج حسین کاجی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽توصیه پدر حاج قاسم سلیمانی به خواندن نمازشب 💔 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ لحنش شبیه شربت قند و گلاب،💞خوش عطر و طعم بود.. که لب هایم بی اختیار به رویش خندید☺️😃 و همین خنده دلش را خنک کرد 😍که هر دو دستم را با یک دستش گرفت... و دست دیگر را به سمت چشمانم بلند کرد، به جای اشک از روی گونه تا زیر چانه ام دست کشید.. و دلبرانه پرسید _ممنونم که خندیدی! حالا بگو چی کار کنم؟😊 اینهمه زخمی که روی دلم مانده بود نداشت که در آغوش چشمانش حرف دلم را زدم _میشه منو ببری حرم؟😢💚 و ای کاش این تمنا در دلم مانده بود و به رویش نمیآوردم که آینه نگاهش شکست،😓😞 دستش از روی صورتم پایین آمد و چشمانش شرمنده به زیر افتاد...😞😓 هنوز خاک درگیری روی موهایش مانده و تازه دیدم گوشه گردنش خراش بلندی خورده😨 و خط نازکی از خون روی یقه پیراهن سفیدش افتاده بود..😢 که صدا زدم _مصطفی! گردنت چی شده؟😢 بی توجه به سوالم، دوباره سرش را بالا آورد و با شیشه شرمی که در گلویش مانده بود، صدایش به خس خس افتاد _هنوز یه ساعت نیس تو رو از چنگشون دراوردم! الان که نمیدونستن کی تو این ساختمونه، فقط به خاطر اینکه دفتر 🍃سیدعلی خامنه ای🍃 بود، همه جا رو به گلوله بستن!😕 حالا اگه تو رو بشناسن من چیکار کنم؟😥🙁 میدانستم نمیشود... و دلم بی اختیار بهانه گیر حرم شده بود که با همه احساسم پرسیدم _میشه رفتی حرم، بجا منم زیارت کنی؟😢🤲 از معصومیت خوابیده در لحنم، دلش برایم رفت و به رویم خندید _چرا نمیشه عزیزدلم؟😊😍💚 در سکوتی ساده محو چشمانم شده و حرفی پشت لبهایش بیقراری میکرد که کسی به در اتاق زد... هر دو... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ هر دو به سمت در چرخیدیم.. و او انگار منتظر ابوالفضل بود که برابرم قد کشید و همزمان پاسخ داد _دارم میام!😊 باورم نمیشد دوباره میخواهد برود.. که دلم به زمین افتاد و از جا بلند شدم. چند قدمی دنبالش رفتم..😥❤️ و صدای قلبم را شنید که به سمتم چرخید و لحنش غرق غم شد _زینبیه گُر گرفته، باید بریم!😔😊 هنوز پیراهن دامادی به تنش بود،.. راضی نمیشد راهی اش کنم و پای در میان بود که قلبم را حضرت زینب(س) کردم.. و بیصدا پرسیدم _قول دادی به نیتم زیارت کنی، یادت نمیره؟😢💚 دستش به سمت دستگیره رفت وعاشقانه عهد بست _به چشمای قشنگت قسم میخورم همین امشب به نیتت زیارت کنم!💞✨ و دیگر فرصتی برای عاشقی نمانده بود که با متانت از در بیرون رفت.. و پشت سرش همه وجودم در هم شکست... در تنهایی از درد دلتنگی به خودم می پیچیدم، ثانیه ها را میشمردم بلکه زودتر برگردند.. و به جای همسر و برادرم،.. تکفیری ها👹😈 با بمب💣 به جان زینبیه افتادند.. که یک لحظه تمام خانه لرزید و جیغم در گلو شکست...😰😱😱😭😭😵😵😵😵😰😰 از اتاق بیرون دویدم... و دیدم مادر مصطفی گوشه آشپزخانه از ترس زمین خورده😰😢 و دیگر نمیتواند برخیزد... خودم را بالای سرش رساندم،.. دلهره حال ابوالفضل و مصطفی جانم را گرفته بود.. و میخواستم به او دلداری دهم که مرتب زمزمه میکردم _حتماً دوباره انتحاری بوده! به کمک دستان من و به زحمت از روی زمین خودش را بلند کرد،..😥 تا مبل کنار اتاق پاهایش را به سختی کشید و میدیدم قلب نگاهش برای مصطفی میلرزد.. که موبایلم زنگ خورد... از خدا فقط صدای مصطفی 🌸📲را میخواستم و آرزویم برآورده شد که لحن نگرانش... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
در عملیات والفجر دو همه مهمات خود را گم کرده بودیم. مهم تر از آن راه را هم، گم کرده بودیم. دست مان از همه اسباب ظاهری قطع بود. رو به بچه ها گفتم: «بچه ها! فقط یک راه وجود دارد. ما یک امام غایب داریم که در سخت ترین شرایط به دادمان می رسد. هر کسی در یک سمتی رو به دل بیابان حرکت کند و فریاد «یا صاحب الزمان» سر دهد. مطمئن باشید یا خود آقا تشریف می آورد و یا یکی از یاران شان به دادمان خواهد رسید». همه در دل بیابان با حضرت مأنوس شده بودیم. دیدم چند نفر با لباس پلنگی به سمت ما می آیند. پشت درختان و صخره ها قایم شدیم. وقتی جلوتر آمدند، شناختم شان. برادر نوذری از فرماندهان گردان یا زهرا (س) بودند. خطاب به بچه  ها گفتم: دیدید امام زمان (عج) ما را تنها نگذاشت. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻چشمانی که نامحرم ندید! روایت سردار اباذری از پاکی شهید عباس دانشگر پ.ن: نمونه بارز جوانِ مؤمنِ انقلابی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
رفتـی و دل رُبـودی یڪ شهر مبتلا را تا کی ڪنیم بی تو ، صبری ڪہ نیست ما را ●با ورود به سپاه منبع درآمدی پیدا کرد واو یاد گرفته بود که دست دیگران را بگیرد. به چند خانواده که فرزند یتیم داشتند کمک خرجی می رساند. ●اگر کسی مریض بود یا به وام نیاز داشت تا کسی ضامن شودحتما پیش قدم می شد ولی هیچ وقت از موقعیتش در محیط کار ودر جاهای دیگر سوء استفاده نمی کرد. همیشه راضی به حق خودش بود. ●در سال 1378 به عضویت رسمی سپاه شهید بروجردی درآمد ولی از کارها ومسئولیتش برای کسی حرفی نمی زد. در همان سال هیئت” یازینب(س)” را تاسیس کرد وخود مداحی و میانداری می کرد. 🌷 ولادت: ۱۳۵۵/۰۱/۲۰شهرری شهادت: ۱۳۸۰/۰۹/۲۶ ،فکه فراموش نڪنیم ڪہ ، از شرمندہ ایم😭 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥روایت شنیدنی رهبر انقلاب از جستجوی صدام برای دستگیری شهید علی هاشمی 💥رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از مردم کرمان و خوزستان:صدام محاسبه غلطی کرده بود که مردم عربی شهرهای خوزستان، آبادان، خرمشهر و اهواز و ... با او همراه خواهند شد ولی در مقابل تهاجم صدام در سال ۵۹ اولین گروه دفاع از خود خوزستانی‌ها بود 🔹دنبال شهید هاشمی می‌گشتند هر کسی را اسیر می‌کردند درباره علی هاشمی میپرسیدند اقوام خوزستانی از عرب و غیر عرب لر و بختیاری و دیگران اولین کسانی بودند که در مقابل صدام ایستادند 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی از سینه‌زنی لشکر۳۱ عاشورا قبل از 📌۷۰ نفر از غواصان حاضر در این فیلم در عملیات کربلای۴ شهید شدند. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷🕊🍃 این پل صراط نیست اما خیلی ها را به مقصد بینهایت رساند تا در صف محشر معطل نشوند🫀 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و سلام بر او که می گفت: «رهبرم! اگر در بین مردمان زمان، خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده ایم و آماده ایم تا سرمان برود و سرِ شما سلامت باشد» • شهید محسن حججی🕊• 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ «مادر شهید» 🍃همچون شمیم یاس تو ای مادر شهید از فاطمیه، صبر و صلابت به ما رسید 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ دست پیرزن را گرفتم و میکشیدم.. بلکه در اتاقی پنهان شویم و نانجیب که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست😣😰 و قفل را از جا کَند...🔓 ما میان اتاق خشکمان زده و آنها به داخل خانه کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم.. و تنها از ترس جیغ میزدیم...😵😰😱 چشمانم طوری سیاهی میرفت که نمیدیدم چند نفر هستند.. و فقط میدیدم مثل به سمتمان حمله میکنند که دیگر به مرگم راضی شدم... مادر مصطفی بی اختیار ضجه میزد..😩😭تا کسی نجاتمان دهد و این گریه ها به گوش کسی نمیرسید.. که صدای تیراندازی از خانه های اطراف همه شنیده میشد.. و آتش به دامن همه مردم زینبیه افتاده بود.... دیگر روح از بدنم رفته بود،..😰😣😭 تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه مصطفی میتپید.. که ترسم را حس کرد و دوباره زنگ زد... نام و تصویر زیبایش💞 را که روی گوشی📲 دیدم دلم برای گرمای آغوشش پرید.. و مقابل آنها به گریه افتادم.😭😭😭 چند نفرشان دور خانه حلقه زده.. و یکی با قدم هایی که در زمین فرو میرفت تا بالای سرم آمد،.. برای گرفتن موبایل طوری به انگشتانم چنگ زد که دستم خراش افتاد... 😖😭 یک لحظه به صفحه گوشی خیره ماند، تلفن را وصل کرد.. و دل مصطفی برایم بال بال میزد که بی خبر از این همه گوش نامحرم به فدایم رفت _قربونت بشم زینب جان! ما اطراف حرم درگیر شدیم! ابوالفضل داره خودش رو میرسونه خونه!😊😨 لحن گرم مصطفی دلم را طوری سوزاند که از داغ نبودنش تا مغز استخوانم آتش گرفت.. و با اشک هایم به ابوالفضل التماس میکردم...😰😰😰😭😭😭😭😭😭🤲🤲🤲🤲🤲 ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ لحن نگرانش در گوشم نشست.. و پیش از آنکه او حرفی بزند، با دلواپسی پاپیچش شدم _چه خبر شده مصطفی؟ حالتون خوبه؟ ابوالفضل خوبه؟😰❤️😭 و نمیدانستم این انفجار تنها عملیات بوده و تکفیریها به کوچه های زینبیه حمله کرده اند که پشت تلفن به نفس نفس افتاد _الان ما از حرم اومدیم بیرون، ٢٠٠ متری حرم یه ماشین🚘💣 منفجر شده، تکفیری ها به درمانگاه و بیمارستان زینبیه حمله کردن! ترس تنهایی ما نفسش را گرفته بود... و انگار میترسید دیگر دستش به من نرسد.. که مظلومانه التماسم میکرد _زینب جان! هر کسی در زد، در رو باز نکنید! یا من یا ابوالفضل الان میایم خونه!😥 ضربان صدایش جام وحشت را در جانم پیمانه کرد.. و دلم میخواست هر چه زودتر به خانه برگردد که من دیگر تحمل ترس و تنهایی را نداشتم...😥😰 کنار مادرش روی مبل کز کرده بودم، نمیخواستم به او حرفی بزنم.. و میشنیدم رگبار گلوله هر لحظه به خانه نزدیکتر میشود.. که شالم را به سرم پیچیدم و برای او بهانه آوردم _شاید الان مصطفی بیاد بخوایم بریم حرم!✨💚 و به همین بهانه روسری بلندش را برایش آوردم.. تا اگر تکفیری ها وارد خانه شدند کامل باشد که دلم نمیخواست حتی سر بریده ام بی حجاب به دستشان بیفتد!.. دیگر نه فقط قلبم که تمام بدنم از ترس میتپید..😥😥😥😣😣و از همین راه دور تپش قلب مصطفی و ابوالفضل را حس میکردم... که کسی با به در خانه زد.. و دنیا را برایم به آخر رساند.😰😱فریادشان را از پشت در میشنیدم که تهدید میکردند در را باز کنیم،... بدنم رعشه گرفته و راهی برای فرار نبود که زیر لب اشهدم را خواندم... و دست پیرزن را... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷شیرمردی که زخم و جراحت های بسیار جبهه های جنگ او را از مسیر تلاش و کوشش در جهت اعتلای کلمه الله بازنداشت و در مقطعی دیگر از حیات خویش دلیرانه دل به دریای خطر زد و در جبهه دیپلماسی به یاری مظلومان شتافت؛ او که شهادتش نیز مانند مقاومتش رسوا کننده اسلام آمریکایی و جریان های ساخته و پرداخته صهیونیسم بین الملل شد و مظلومیتش باطل السحر ادعاهای دروغین حمایت آنان از حقوق بشر گردید. "شهید سردار جانباز حسین ایرلو" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷وقتی می‌خواست برای دفاع از حرم به سوریه برود، به پسرش قول داد بعد از شهادتش او را تنها نگذارد، او شهیدی بود که همرزمانش او را کپی برابر اصل شهید صیاد می‌دانستند. 🌷 قبل از رفتنش به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به پسر بزرگش، محمدرضا گفته بود: من فقط یک سفر برای رضای خدا می‌روم که شاید برنگردم. اگر برنگشتم هیچ وقت فکر نکن من تو را تنها می‌گذارم و سرت را جلوی هیچ‌کس پایین نینداز. اگر به کمک نیاز بود یک حمد بخوان و سه بار اسم من را صدا بزن و مطمئن باش به کمکت می‌آیم. "شهید محسن فرامرزی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
شهیدان نامه ی گلگون نوشتند شهادتنامه را با خون نوشتند بنازم اینهمه ایمان و ایثار به تاریخ جهان قانون نوشتند "شهید عبدالمجید حاجی پور"🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa