❇️ زندگینامه امام کاظم علیه السلام
🍃💫🍃 امام موسی کاظم(ع) امام هفتم شیعیان است.
🍃🌼🍃 کنیه ایشان ابوالحسن، ابوعبدالله، ابوابراهیم است.
🌼🍃 زادروز:۲۰ ذی الحجه (و به نقلی ۷صفر) سال ۱۲۸ قمری.
🌼🍃 زادگاه :أبواء ، مدینه
🌼🍃 مدت امامت:۳۵ سال
(۱۴۸ تا ۱۸۳) قمری
🌼🍃 شهادت:۲۵ رجب سال ۱۸۳قمری درسن ۵۵ سالگی
مدفن کاظمین عراق
🌼🍃🌼 امام موسی کاظم(ع) امام هفتم شیعیان است.
🌼🍃 پدر ایشان امام جعفر صادق(ع) است.
🌼🍃 مادر ایشان حمیده بربریه است.
🌼🍃 بیشتر سالهای دوره امامت آن حضرت(ع) در زندانهای بغداد، تحت نظارت مستقیم حاکمان وقت سپری شد.
🌼🍃 زمان امامت ایشان(ع) همزمان با حکومت چهار تن از خلفای عباسی بود :
۱)منصور دوانیقی(سال۱۳۶-۱۵۸ق)
۲)مهدی عباسی(سال۱۵۸-۱۶۹ق)
۳)هادی عباسی(سال۱۶۹-۱۷۰ق)
۴)هارون الرشید(سال۱۷۰-۱۹۳ق)
🌼🍃 حضرت(ع) در بین امامان(ع) صاحب بیشترین اولاد بوده است.
گفتهاند که امام کاظم(ع) ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) داشته است.
🌼🍃معروفترین پسران ایشان، امام رضا(ع)، احمد، حمزه، محمد و معروفترین دختر ایشان، حضرت معصومه(س) است.
🌼🍃مناظرات و گفتگوهایی از امام موسی بن جعفر(ع) با برخی عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده است.
🌼🍃 از شاگردان و یاران معروف ایشان، می توان از حماد بن عیسی، علی بن یقطین، هشام بن حکم، ابوصلت هروی، صفوان بن مهران، صفوان بن یحیی، ابان بن عثمان، مفضل بن عمر نام برد.
🌼🍃 از آنجا که کنیه امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) و امام هادی(ع)، نیز ابوالحسن بود، برای اجتناب از اشتباه، عنوان «ابوالحسن اول» به امام کاظم(ع)،و «ابوالحسن ثانی» به امام رضا(ع) و «ابوالحسن ثالث» به امام هادی(ع) اختصاص یافته است.
🌼🍃 منابع شیعه و سنی، علم، عبادت، بردباری و بخشندگی وی را ستوده و او را کاظم و عبد صالح و باب الحوائج لقب دادهاند.
🌼🍃 نوادگان امام کاظم(ع) به سادات موسوی شهرت دارند.
🌼🍃 فرقه های اسماعیلیه و واقفیه و ناووسیه معتقد به امامت حضرت(ع) نبودند،و طبق هر فرقه، قایل به امامت کسی، غیر از امام کاظم(ع) بودند.
🌼🍃 هارون الرشید، امام(ع) را در سال ۱۷۹قمری در مدینه دستگیر کرد.
ایشان ۷ ذی الحجّه در زندان بصره، معروف به زندان عیسی بن جعفر، محبوس گردید.
🌼🍃سپس ایشان را به زندان فضل بن ربیع در بغداد روانه کردند.
زندان فضل بن یحیی و زندان سندی بن شاهک، زندانهایی بود که حضرت(ع) تا پایان عمر در آن زندانی بود.
🌼🍃 امام کاظم(ع) مدت قابل توجهی از عمر شریفشان را در زندانهای حکومت عباسی سپری کرده بودند. واپسین روزهای عمر امام کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد.
🌿شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام(ع) را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید.
🌼🍃 شهادت ایشان ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق در بغداد رخ داده است.
🌼🍃 پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، به دستور سِندی بن شاهک پیکر او را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
🌼🍃 درباره چگونگی شهادت ایشان گزارشهای متفاوتی نیز وجود دارد؛ بیشتر تاریخ نویسان قائلند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک ایشان را با خرمای مسموم به شهادت رساندند.
🌼🍃 سپس جنازۀ نازنینشان را برداشتند و ندا دادند :
《هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ》
این امام رافضیان است ، پس بشناسید او را!
🌼🍃 در زیارتنامه امام کاظم(ع) با عبارت؛
🍃✨《اللهُمّ صَلّ عَلی.. وَ المُعَذّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ المَطامِیرِ ذِیالسّاقِ المَرْضُوضِ بِحِلَقِ القُیُودِ وَ الجِنَازَةِ المُنَادَی عَلیْهَا بِذُلِّ الإِسْتِخْفَافِ》
خدایا ! درود بفرست بر آن کسی که در قعر زندانها و تاریکی چاهها مورد شکنجه واقع می شد، ساق پای نازنینش بر اثر حلقه های زنجیر، کوبیده شده بود، و بر جنازه اش منادی با ذلّت و خواری ندا می داد.
🌼🍃 بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش (کاظمین عراق) دفن کردند.
🌼🍃 برخی از عالمان اهل سنت مانند سمعانی به زیارت قبر امام کاظم میرفته است و به او متوسل میشدهاند.
🌼🍃ابوعلی خلال از علمای اهل سنت گفته است هر گاه برایش مشکلی پیش میآمده است و به زیارت قبر موسی بن جعفر(ع) میرفته و به او توسل میکرده و مشکلش برطرف میشده است.
🌼🍃از شافعی نیز نقل شده که قبر او را «داروی شفابخش» توصیف کرده است.
🔰منبع:
سیره پیشوایان استاد پیشوایی، ص۹۲۰-۷۸۲
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🌹 به روح پاک باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام الفاتحه مع الصّلوات
⌠ @pelakeshohada ⌡ پلاک
۷ بهمن
👈 پویش دست مهربانی🌹🌟
#همه_با_هم_برای_کمک_مومنانه
#ڪمڪ مومنانه به مناسبت مبعث پیامبر(ص)
~•ڪسانۍڪهامولخودرادرراهخدا انفاق مۍڪنندهمانندبذریهستندڪہخوشہبرویاند
ڪہدرهرخوشہ،یکصددانہباشدوخداوندآنرا
براۍهرڪسڪہبخوادچندبرابرمیڪند😇
"٢۶١بقره"
همچناننیازمندڪمڪهایخیرخواهانہ
شمـابزرگوارانهستیم🙂✋
🌸در صورت تمایل و مشارکت در طرح کمک های مومنانه ،خرید اقلام خوراکی و مصرفی مورد نیاز و پوشاک به شماره کارت زیر واریز واقدام فرمائید.
✅
6037998249567727✅
6037997275195684بزنیدروشمارهڪارت،ڪپیمیشہ✌️ با #لبیڪیامهدۍ مارایارۍڪنید🤝 ┄┅┄┄┅┄┄┅┄┄┅┄ آیدیخادمڪانالجهتهماهنگیبا بانیانوارسالفیش↯ @Sm_mohammadmousavi @khademol_shohada133
۷ بهمن
تامیتوانی
مهربان باش!
خدا مهربانی را
پس انداز ذخیره
عمرت میکند…
تا میتوانی
دستگیر باش!
خدادرهای رحمتش را
تا بینهایت به رویت باز میکند.🌺
۷ بهمن
۷ بهمن
🔴 #صمیمیت_و_احترام
💠 هرچقدر هم که با همسرتون #صمیمی و راحت هستید، ولی سعی کنید یه سری احترامها را همیشه حفظ کنید!
🔰 #صمیمیت جای خود
🔰 #احترام هم جای خود
💠 مثلا اگر طوری نشستید که پشتتون به همسرتون بود یه عذرخواهی بکنید!
💠 یا وقتی میخواهید چیزی به دستش بدهید از کلمهی "بفرمایید" استفاده کنید!
💠 یا وقتی صداتون کرد از کلمه "جانم و..." استفاده کنید!
⌠ @pelakeshohada ⌡ پلاک
۷ بهمن
۷ بهمن
پــلاکــــ
💞 #عاشقانه_دو_مدافع 📚 #قسمت_سی_و_دوم _گفت یکم مریض احو
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_سی_و_سوم
_بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم
با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم
تا ما رو دیدݧ وایسادݧو همونطورے کہ بہ زمیـݧ نگاه میکردند سلام دادݧ
مریم کہ ایـݧ رفتار براش غیر عادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد
خندم گرفت و در،گوشش گفتم:
_اونطورے نگا نکـݧ الاݧ فک میکنن خلے ها
جواب سلامشونو دادیم
داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم
آقاے سجادے؟
با تعجب برگشت سمتم و گفت بله؟ بامنید؟
بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید .یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ
_بلہ بلہ حتما
بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو
مریم هم همراه محسنے رفت داخل
خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے
راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم
خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم
_سجادے کہ از استرس همینطور با سوویچ ماشیـݧ بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت:
خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید
مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم
_خندیدم و گفتم:مطمعنید صبر میکنید؟ شما همیـݧ الاݧ هم صبر نکردید مـݧ حرفمو کامل بزنم
معذرت میخوام خانم محمدے
در هر صورت مـݧ مخالفتے ندارم
سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے؟
بلہ کاملا
_پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده؟
اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتوݧ
وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد
مریم زد بہ شونم و گفت:إ اسماء سجادے کو پس
نمیدونم والا پشت سرم بود
چے بهش گفتے مگہ؟
هیچے جواب خواستگاریشو دادم.
_حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره
بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس
إ خرشدے بالاخره؟ پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نره ها
باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ
_وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد
اسماااااء؟
سلام جانم؟
بیا کارت دارم
باشہ ماماݧ بزار لباسامو...
نذاشت حرفم تموم بشہ
_همیـݧ الاݧ بیا..
بلہ ماماݧ
مادر سجادے زنگ زده بود.تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمعنے؟
مگہ براے شما مهمہ مامان؟
چپ چپ نگاهم کرد و گفت ایـݧ حرفت یعنے چے؟
_خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایـݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مـݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ؟
_اسماء مـݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ ے قبل...
حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو
_باشہ دخترم.مگہ میشہ تو برام مهم نباشے؟
مگہ میشہ حالا کہ قراره مهم تریـݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقل تر از ایـݧ حرفایے مطمعـݧ بودم تصمیم درستے میگیرے
_باشہ ماماݧ مـݧ خستم میرم بخوابم
وایسااا.مـݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتـݧ واسہ تحقیق
تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم
_اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خوانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد.
یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت...
✍ ادامه دارد ....
⌠ @pelakeshohada ⌡ پلاک
۷ بهمن
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_سی_و_چهارم
_اردلان اومد تو اتاقمو گفت...
اسماء پاشو بریم بیروݧ
با بی حوصلگے گفتم کار دارم نمیتونم بیام
روسریمو بازور سرم کرد و چادرمم گرفت دستش و با زور هلم داد بیروݧ
_صداشو کلفت کردو گفت وقتے داداش بزرگترت یہ چیزے میگہ باید بگے چشم
با دادو بیداد هام نتونستم جلوشو بگیرم
خوب حداقل وایسا آماده شم
باشہ تو ماشیـݧ منتظرم زودباش
_سرمو تکیہ داده بودم بہ پنجره و با چشم ماشیـݧ هایے رو کہ با سرعت ازموݧ رد میشدݧ و دنبال میکردم
با صداے اردلاݧ بہ خودم اومدم.
اسماء تو چتہ؟ مثلا فردا بلہ برونتہ باید خوشحال باشے.چرا انقد پکرے؟
_نکنہ از تصمیمت پشیمونے؟ هنوز دیر نشده ها؟
آهے کشیدم و گفتم چیزے نیست.
نمیخواے حرف بزنے؟
کجا دارے میرے اردلان؟ برگرد خونہ حوصلہ ندارم.
_داشتم میرفتم کهف و الشهدا باشہ حالا کہ دوست ندارے برمیگردم الاݧ
صاف نشستم و گفتم نه نه
_برو. کهفُ دوست داشتم آرامش خاصے داشت.
نیم ساعت داخل کهف بودم
خیلے آروم شدم تو ایـݧ یہ هفتہ همش استرس و نگرانے داشتم هم بخاطر جوابے کہ بہ سجادے دادم هم بے خیالے ماما.
اردلاݧ اومد کنارم نشست: اسماء میدونم استرس دارے واسہ فردا
_آهے کشیدم و گفتم نمیدونے اردلاݧ مـݧ تو وضعیت بدیم یکم میترسم بہ کمک ماماݧ احتیاج دارم اما...
اینطورے نگو اسماء باور کـݧ ماماݧ بہ فکرتہ..
بیخیال. بہ هر حال ممنوݧ بابت امشب. واقعا احتیاج داشتم..
یک ساعت بہ اومدݧ سجادے مونده بود...
_خونہ شلوغ بود ماماݧ بزرگترهاے فامیلو دعوت کرده بود
همہ مشغول حرف زدݧوباهم بودݧ
ماماݧ هم اینورو و اونور میدویید کہ چیزے کم و کسر نباشہ
_از شلوغے خونہ بہ سکوت اتاقم پناه بردم
روتخت ولو شدم و چشمامو بستم
تمام اتفاقاتے کہ تو این چند سال برام افتاده بودو مرور کردم یاد اولیـݧ روزے کہ سجادے اومد تو اتاقم افتادم و لبخند بہ لبم نشست
سجادے ݧحالا دیگہ باید بگم علے
درستہ کہ از آینده میترسم اما احساس میکنم با علے میتونم ایـݧ ترس و از بیـݧ ببرم
غرق در افکارم بودم کہ یدفعه....
✍ ادامه دارد ....
⌠ @pelakeshohada ⌡ پلاک
۷ بهمن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط خودت خبر داری یا امام رضا❤️🕊️
#حرم_امام_رضا
۷ بهمن
#داستان_کوتاه
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ " : ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟ "
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ : ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ !
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ...
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ
ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ !
ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ...!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ" : ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺪ؟! ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ
ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ"!!!
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﯾﺮ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
#ماه_رجب
⌠ @pelakeshohada ⌡ پلاک
۷ بهمن
@zekrroozane زیارت عاشورا.pdf
56.4K
PDF
⬚پی دی اف زیارت عاشورا
⬚باخط بسیار درشت و پررنگ و خوانا
◄[بدون ترجمه]
🏷 در۵ صفحه
#قرار_هرروز🌹
التماس دعا🤲
⌠ @pelakeshohada ⌡ پلاک
۷ بهمن
1_963367963.mp3
8.65M
#دعای فرج
🌺بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
♦️اگرهمگی یڪدل و یڪصدا
برای ظهوردعاڪنیم🌸🍃🌺🍃
قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهدشد
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور...
#قرار_عاشقی
#امام_زمان_عج
⌠ @pelakeshohada ⌡ پلاک
۷ بهمن