eitaa logo
پلاک خاکی
2.7هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
5.3هزار ویدیو
35 فایل
به محفل رهروان شهدا خوش آمدید❤️🌷 شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام... کانال های دیگر ما متفاوت و ناب حتما عضو شوید👇 @saharshahriary @ghonooteghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
. . پیشونے بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد. پرسیدمـ : . +دنبال چے میگردے؟ -سربند یا زهرا ! +یکیش رو بردار ببند دیگہ، چہ فرقے داره؟ -نہ ! آخہ من مادر ندارمـ. . . . | |🌱 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
💠مقدس تر از ردای علما 💢یکی از خانمهای فعال در دارالقرآن اصفهان، در دیدار با آیت‌الله صافی گلپایگانی اجازه خواست تا عبای ایشون رو ببوسد. آیت‌الله صافی پرسیدند چرا؟ عرض کرد چون عبای شما مقدس است. آیت‌الله صافی گفتند می‌خواهی مقدس تر از عبای خودم رو نشان بدهم تا ببوسیدش؟ بعد گفتند چادر خودتان را ببوسید که مقدس تر از عبای من است. @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▶️شعر خوانی مادری خطاب به دخترش در محضر مبارک مقام معظم رهبری @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰سیره شهدا 🔵مسجد مبدأ شروع زندگی مشترک شهید حسین املاکی حسین آقا آمده بود مرخصی و هر دو خانواده دور هم جمع بودیم. حسین آقا به پدرش گفت: بابا جان! دوست دارم مراسم عروسی ام در خانه خدا باشد؛ در مسجد محله مان. پدر حسین کمی مکث کرد و گفت: باشد، هر چه شما بگویید. نظر من را هم پرسید. گفتم: چه جایی بهتر از خانه خدا. خیلی خوبه آدم زندگی اش را در جای متبرکی مثل مسجد شروع کند. صبح روز ۱۳ اسفند ۶۱ روز عروسی ما بود. نه لباس ساده من شبیه لباس عروسی بود و نه بلوز و شلوار معمولی حسین با آن کتانی های یپشت خوابیده و اورکت روی دوشش. چادر نقره ای رنگم را سر کردم و با حسین آقا در میان صلوات های مکرر مردم عازم مسجد شدیم. حسین آقا مرا تا ورودی شبستان زنانه مشایعت کرد، سپس به بخش مردانه مسجد برگشت. پدر حسین آقا سخنران دعوت کرده بود. بعد از سخنرانی از مردم با میوه و شیرینی پذیرایی شد و با پخش صدای اذان همه به نماز جماعت ایستادند. پایان بخش مراسم ساده و معنوی ما سفره ناهار بود. خورش فسنجان و قیمه. 🗣راوی: همسر شهید 📚نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🔰سیره شهدا 🔵احترام به بزرگ تر ها در سیره شهید حسین املاکی حسین آقا که آمده بود مرخصی، همه خانواده دور هم جمع شده بودند. من دیس غذاها را می آوردم و حسین داخل بشقاب هر کس می ریخت. برای همه بزرگ ترها غذا کشید. آخر سر هم مرضیه را روی پای خودش گرفت و برای من و حودش هم غذا کشید؛ اما تا بزرگ تر ها مشغول به غذا نشدند لب به غذا نزد. می گفت: باید به بزرگ تر ها احترام گذاشت. آنها برکت زندگی ما هستند. 🗣راوی: همسر شهید 📚نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
⚠️ 💠اگر آقا اباالفضل العباس{؏} از ما سوال ڪنند: مــݩ براۍ یارۍ ڪردݩ امامم از آب گذشٺم؛ دسٺـ🙌🏻ـهایم را دادم؛ چشـ👀ـمم را دادم؛ ٺیـ↯ـر را با چشمم خریدم؛ ٺیرها را با جــان و دل قبول ڪردم؛ ولۍ دسٺ از یــارۍ امام زمانم برنداشتم؛ شـما براۍ امام زمانٺان چڪار ڪردید؟ چہ جوابۍ داریم بدهیم؟🏻♂ 💠آیا بخاطر امام زمانمان از یڪ گناه گذشتہ‌ایم؟؟... @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
shahid kazemi75425.mp3
999.9K
صدای آسمانی 🎼 یکی از شاخصه‌ی مهم راهی که شهدا رفتن راه معنویت، دلدادگی و راه معامله باخداست... ...💔 ...♡ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🔰آخرین درخواست سردار شهید حاج احمد کاظمی از رهبر انقلاب مقام معظم رهبری در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه در سال ۸۴ فرمودند: "دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی این‌که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این‌که دعا کنید من شهید بشوم🕊🌹 گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ی شهادت بود؛👌 حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم‌های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر من را هم به‌تان بدهند!😔 فاصله‌‌ی بین مرگ و زندگی، فاصله‌ی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات می کنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند".☝️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اگر یکی از شهدا الآن بیاد این دنیا به ما چی میگه....؟ 🌹✨به روایت احمد کاظمی @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد کاظمی: ما اهل اینجا نیستیم ما اهل جای دیگر هستیم،باید برای آنجا خیلی ما تلاش بکنیم ، ما یک صف بزرگی جلومون وایسادن ماها رو تحویل می‌گیرن اون صف رو ما کاری نکنیم رو برگردونه از ما، دلها رو بسپارید به خدای متعال. متوسل بشید به ائمه اطهار در راس اونها امام حسین شهید عزیز ، پرچم دار این حرکته ما و افتخار بکنیم که ما سربازان فرزند او حضرت مهدی هستیم. و امروز زیر پرچم حضرت ایت الله العظمی‌خامنه ای داریم این لشکر و این سپاه و این سازمان رو اداره می‌کنیم که تحویل بدیم به حضرت مهدی (عج) @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدان را کجا ما میشناسیم شهیدان را شهیدان میشناسند عجب غمی دارد رفتنت سردار @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونید چرا دیشب رژیم صهیونیستی بلافاصله گفت جنگنده‌های ما نبودن!؟ دلیلش این فیلمه؛ اگه غلطی بکنند تلاویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
مے گویند: ھر ڪس راڪہ دوست 🌹 داشتہ باشے،با همان محشور🌹 میشوے... چہ شود در محشر 🌷 بہِ همراه شهیدان،بہ دیدار🌷 حسین بن علی (ع) شتافتن.....🌹 🌷❣️ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• . برایِ‌کسی‌کہ‌هنوز ، دردنیاغوطه‌ور است درخیمہ‌یِ‌ مهدیﷻ جایی نیست ! -استادآقا‌مجتبی‌تهرانی @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🌸بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌸 نام و نام خانوادگی: سید محمدحسین میردوستی🥀 تاریخ تولد: ۱۳ تیر ۱۳۷۰ تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان: یک پسر   شهید سید محمدحسین میردوستی در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۷۰ به دنیا آمد و در تاریخ ۱/۸/۱۳۹۴ هم‌زمان با تاسوعای حسینی در هنگامه دفاع از حرم مطهر عمه سادات، حضرت زینب کبری (سلام ا... علیها) به فیض شهادت نائل آمد.🥀 از این شهید والامقام «محمد یاسا» (متولد ۷/۷/۱۳۹۳) به یادگار مانده است.🥀 ♦️●هروقت که از ماموریت میومد،به تلافی اینکه دل❣️ منو به دست بیاره، گوشه غذامون یه قلب کوچیک با گلهای رز🌼 درست میکرد. ♦️منم دیگه به تلافی اون،قرار گذاشتم هربار که بیام گلزارش، براش یه با گل رز درست کنم....✅ ♦️●یبار که از ماموریت های زیادش،خیلی ناراحت بودم،به من گفت خانوم قول میدم جبران میکنم،یه کوچولو هم که شده جبران میکنم. ♦️ روز پنجشنبه بود،من همش تو ذهنم میگفتم میخواد فردا مارو جایی ببره.میخواد یه کاری انجام بده... صبح 🌤شد، دیدم پاشده خودش ناهار قرمه سبزی گذاشته. خوب بود. ♦️گفت امروز تو اصلا با غذا کاری نداشته باش،گفت موقعی که میخوام سفره رو بچینم،میری تو اتاق نمیای،سفره که چیده شد شما بیا... ♦️●بعد که اومدم دیدم سفره رو قشنگ چیده.یه گوشه سفره یه با گل رز🌹 درست کرده بود. اصلا نفهمیده بودم کی رفته گل رز گرفته ... @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🌱✨کلام‌شهید✨🌱 🌳وقتےبہش میگفتیم چرآ گمنآم کآر میکنے میگفتـ : 🌴ای بابا همیشہ کارےکن کہ اگہ تو رو دید خوشش بیآد نہ مردم ... (: 🕊✨ ••🌱•• @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
خواهید به سمت دوست پرواز کنید یا زندگیِ دوباره آغاز کنید یک پنجره از اتاق تنهایی تان.. هر صبح به سمت کربلا باز کنید سر صبح، بردن نام حسین بن علی میچسبد ✋☕️❤️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌱 🤲اللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِی اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِی اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن  الهی آمین🌹🤲🦋 دعوتید به گروه شعر؛علیه السلام 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1666777100C9ca21a858d حسینیه شعر آئینی در ایتا 👆🍊•°•°
💚 عاشقـانه اے به سبـک شهــدا💚 میخواست بره مأموریت… گفت: “راستی زهرا…❤ احتمالاً گوشیم اونجا آنتن نمیده…!” داد زدم: “تو واقعاً‌ 15 روز میخوای بری و موبایلتم آنتن نمیده…؟!” گفت: “آره…اما خودم باهات تماس میگیرم… نگران نباش…❤” دلم شور میزد… گفتم: “انگار یه جای کار میلنگه امین…! جاااان زهرا…💕 بگو کجا میخوای بری…؟"‌ گفت: “اگه من الآن حرفی بزنم… خب نمیذاری برم که…❤ “ دلم ریخت… گفتم: “نکنه میخوای بری سوریه…؟!” گفت: “ناراحت نشیا…آره میرم سوریه…” بی‌هوش شدم… شاید بیش از نیم ساعت… امین با آب قند بالا سرم بود…❤ به هوش که اومدم… تا کلمه سوریه یادم اومد… دوباره حالم بد شد… گفتم:"امین…واااقعا،داری میر ی ی ی…؟❤ بدون رضایت من…؟💕” گفت: “زهرا… بیا و با رضایت از زیر قرآن ردم کن… حس التماس داشتم… گفتم: “امین تو میدونی که من چقدر بهت وابسته‌م…💕 تو میدونی که نفسم بنده به نفست…💕” گفت:"آره میدونم…❤” گفتم: “پس چرا واسه رفتن اصرار میکنی…؟” صداش آرومتر شده بود… . عاشقت هستم شدیدا دوستت دارم دلبری هایت بماند بعد فتح سوریه . “زهرا جان…❤ ما چطور ادعا کنیم مسلمون و شیعه‌ایم…؟ مگه ما ادعای شیعه‌ بودن نداریم…؟ شیعه که حد و مرز نمی‌شناسه… اگه ما نریم و اونا بیان اینجا… کی از مملکتمون دفاع می‌کنه…؟” دو شب قبل اینکه حرفی از سوریه بزنه… خوابی دیده بودم که… نگرانیمو نسبت به مأموریتش دو چندان کرده بود… خواب دیدم یه صدایی که چهره‌ ش یادم نیست… یه نامه‌ واسم آورد که توش دقیقاً نوشته شده بود: “جناب آقای امین کریمی… فرزند الیاس کریمی… به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (س) منصوب شده است…” پایینشم امضا شده بود… (همسر شهید امین کریمی) @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🔻شهید محمدامین کریمیان. طلبه بود. مسلط به زبان انگلیسی. بورسیه تحصیل در فلسفه غرب دانشگاه آلمان نیز پذیرفته شده بود، بارها از او خواستند که برای تبلیغ به کشورهای انگلیسی زبان برود. قبول نکرد گفت به زبان عربی هم مسلط هستم، مرا به سوریه یا لبنان بفرستید. بعنوان مبلغ به سوریه اعزام شد و گرفت آنچه را که می خواست.... قسمتی از وصیتنامه: "من از این دنیا با همه زیبایی‌هایش می‌روم. همه آرزوهایم را رها می‌کنم اما به ولایت و حقانیت علی بن ابیطالب و خداوند یقه‌تان را می‌گیرم اگر امام خامنه‌ای را تنها بگذارید. @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داریوش رضایی‌نژاد (متولد ۱۳۵۵ در آبدانان) دانشجوی دکترای مهندسی برق دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی بود که در ۱ مرداد ۱۳۹۰ و در سن ۳۵ سالگی به ضرب گلوله در مقابل منزلش و در برابر چشمان همسر و دختر خردسالش مورد سوءقصد دو موتورسوار قرار گفت و به شهادت رسید. 💔 دانشمند 🌹 🕊 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌷 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جوان مؤمن انقلابی کیست؟‼️ 🔺 کسی که با بهره‌گیری از توانایی‌ها و تلاش و کوشش زیاد مایه افتخار و مباهات ولی امر مسلمین شد و خداوند او را به مقام شهادت رساند.‼️ 🎥 ⚠️به مناسبت سالروز شهادت شهید والا مقام داریوش رضایی نژاد، شهید هسته‌ای @pelakkhakii 👈👈🌷🕊