eitaa logo
پلاک خاکی
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
35 فایل
به محفل رهروان شهدا خوش آمدید❤️🌷 شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام... کانال های دیگر ما متفاوت و ناب حتما عضو شوید👇 @saharshahriary @ghonooteghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت ❗️ محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند☝️ ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود 😊 به نقل از دوست شهید شهید مدافع حرم محمد حسین عطری🌹 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
خوابش را دیدند گفت به خانم ها بگو حجاب همانند چتری است که انسان را در برابر بارانی از گناه حفظ میکند حجاب...حجاب...حجاب... 🌷 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
پس از پایان دوره دانشگاه، به طور رسمی وارد کار شد. وی در اولین ، مسئول ستاد در منطقه‌ای در شد. در آن زمان وی ۲۲ سال داشت. بنابراین، در ابتدای ، به این کشور رفت و رسما عهده دار خود شد. در آن دستاوردهای زیادی خلق کرد. او فرماندهی گروهی را برعهده داشت که عمدتا اعضای آن ۱۰ سال از بزرگتر بودند. با این حال، آنها هیچ مشکلی با نداشتند و از اوامر وی می کردند و بسیار را دوست داشتند. من شخصا از یکی از آنها سؤال کردم که چگونه راضی شدی تحت رهبری فردی قرار بگیری که ۱۰ سال کمتر از تو سن و سال دارد؟ وی در پاسخ گفت: چون از ابتدا که با شخصیتش آشنا شدم دیدم با وجود اینکه تنها ۲۲ سال دارد اما بسیار مهربان، با محبت و در عین حال باهوش است و تسلط خاصی به دارد. البته همانگونه که گفتم تمامی این ویژگی های شخصیتی نشأت گرفته از ویژگی های بوده است. راوی: یکی از دوستان نزدیک @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
بوی عجیبی داشت 🌸💚😍 نام عطر را که میپرسیدیم جواب سر بالا می داد ، شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود : " به خدا قسم هیچ گاه عطری به خود نزدم ، هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل میگفتم : " الســــــلام علیـــــک یـــــا ابــــا عبـــــدالله الحسیـــــــن علیـــه الســــــــــلام ... " 💚🌸 °شهید حسینعلی اکبری°   ‌‌‌‌‌ 💚 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
براۍ‌آنچھ‌اعتقاد‌دارید؛ ایستادگی‌ڪنید🌱 حتۍٰ‌اگرهزینہ‌اش،‌تنھا‌ایستادن‌باشد..🕊 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
*⚘﷽⚘ طلبه های جوان👳آمده بودند برای 👀 از جبهه 0⃣3⃣نفری بودند. که خوابیده 😴بودیم دوسه نفربیدارم کردند😧 وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!😜 مثلا میگفتند: چه رنگیه برادر؟!😐 شده بودم😤. گقتند: بابابی خیال!😏 توکه بیدارشدی نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمیگویند😍😂☺️ خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم!😅😉 حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!😇 قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه کنند!😃😄 فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا و گرفتیم تحت هرشرایطی 😶خودش رانگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿بچه ها و راه افتادیم👞 •| و زاری!😭😢 یکی میگفت: ممدرضا ! نامرد چرا رفتیییی؟😱😭😩 یکی میگفت: تو قرار نبود شهید شی! دیگری داد میزد: دیگ چی میگی؟ مگه توجبهه نمرده! یکی میکشید😫 یکی می کرد😑 در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه➕میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه 😭و شیون راه می انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق را بردیم داخل اتاق این بندگان خدا که فکر میکردند جدیه رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران 📖خواندن بالای سر در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم : برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک نیشگون محکم بگیر☺️😂 رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت: محمد رضا این قرارمون نبود😩 منم میخوام باهات بیااااام😭 بعد نیشگونی 👌گرفت که محمد رضا ازجا پرید وچنان جیغی کشید😱که هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند! ماهم قاه قاه میخندیدیم😬😂😂😂😅 .....خلاصه آن شب با اینکه 👊سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم 😂 اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
✨ عاشقان خوب بدانند ... : 🌸 ... 💔😔 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
📩 ◄ 🍁شهید مصطفی چمران: خود را بزرگتر از آن می دانم که خود را از کسی دریغ کنم هرچند آنها محبت مرا درک نکــنند. ↬ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باب الجواد مرادش رو داد پا عشقش جون داد زینب،زینب،سیدتی❤️ ــــــــــــــ❀❀❀ــــــــــــــ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
•دلت که گرفت💔 •با رفیقی درد و دل کن که باشد •این زمینیـها •در کارِ هم مانده اند @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جست‌وجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ، ما هستیم. مرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم، تو بیدارم کن خدایا! به‌حرمت پای خسته‌ی رقیه(س)، به‌حرمت نگاه خسته‌ی زینب(س)، به‌حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده... 🔸قسمتی از وصیت نامه🔸 📆 تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۳/۲۰ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ﷽ 🌸 : نمازهایت را عاشقانه بخوان. حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری، قبلش فکر کن چرا داری نماز میخوانی و با چه کسی قرار ملاقات داری آن وقت کم کم لذت میبری، از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی. تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5848011291091796654.mp3
9.58M
وقتی دلت برای شهدا تنگ میشه 😔 و تو ڪارت گره می افته اونوقت تنها امیدت مدد شهداست. حاج مهدی رسولی 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌸 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
💐شهید مدافع حرم احمد مکیان💐 ▪ تولد و دوران کودکی شهید مدافع حریم ولایت، حافظ کل قرآن، حجت‌الاسلام شیخ احمد مکیان در سال 1374ش در شهرک طالقانی بندر ماهشهر دیده به جهان گشود. آن‌ها اصالتاً اهل آبادان بودند و پدرش از روحانیون معروف شهر آبادان بود. مادر شهید از دوران کودکی پسرش می‌گوید: «پسرم احمد، از همان سه سالگی بدون هیچ آموزش و تنها با شنیدن صدای پدر در وقت خواندن نماز، قادر به خواندن نماز شد. او بسیار زرنگ و باهوش بود؛ به‌طوری که در هفت سالگی 17 جزء قرآن را حفظ کرد. او تنها حافظ نبود، بلکه در معنا و مفاهیم آیات و روایات غرق می‌شد.» احمد به واسطه علاقه‌اش به علوم دینی، خیلی زود راه پدر عالمش را انتخاب کرد. ابتدا حدود دو سال در حوزه بندر امام خمینی تحصیل و پس از آن به همراه خانواده‌اش به قم مهاجرت کرد. او در مدرسه امام رضا علیه‌السلام که مخصوص حافظان قرآن است، به ادامه تحصیل مشغول شد. @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
✨ دیــــــــندار آن است که در کشاکش بلا دیـــــــندار بماند ، و گرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیــــــارند اهل دیـــــــــن . 🌸 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🔸آقا مهدی به تبعیت از خیلی تأکید داشت و چون حضرت آقا♥️ به دفاع از مردم ، یمن و عراق توصیه داشتند، او هم دوست داشت جزو کسانی باشد که حرف رهبر را اطاعت کرده‌اند☝️ 🔹می‌گفت: دوست دارم با رفتن به جنگ، عصبانی شوند😁 شهید به نماز اول وقت📿 خیلی اهمیت می‌داد و هر جا به مسافرت می‌رفتیم تا صدای را می‌شنید توقف می‌کرد و در مسجد🕌 همان محله نماز می‌خواند و بعد ادامه مسیر می‌داد. به رعایت هم توجه و تأکید بسیاری داشت 🔸قبل از اعزامش با هم به رفتیم، به هر کدام از حرم‌های مطهر✨ که می‌رفتیم، گریه می‌کرد و می‌گفت من آمده‌ام تا امضای قبولی را از اهل بیت(ع) بگیرم😭 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم گرفتــــه اۍ رفیــــــق.... 😔💔 به فدای خنده هاتـــــــــ .... کاش میــــــشد باز هم ببیــــــنم خنده هاۍ شما را ...💚😔 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🕊ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست! افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. هرچی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. 🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم. 🌹... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است! اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟ پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای. 🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم. قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید... 🌷شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ... 🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم... 📗 کتاب حکایت فرزندان فاطمه @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا بَقيَّةَ اللهِ في أرضِه راسـتے اگـر ســلامــ کــردنـ بــہ شمـــا نـبـود خورشـــیــد هــر روز صـــبــح؛ بہ چہ امیدی سر در آسمان مےکشـید؟ 📿 ذکر روز جمعه، 💯 مرتبه الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ــــــــــــــ❀❀❀ــــــــــــــــ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
✓خوب است نوکر "آخرش" بمیرد ✓خوب است بین نوکرى بمیرد... شش ماه گذشت ســ♥️ـردار دلمان هر لحظه برایت تر میشود برایمان دعا کن🤲 ☀️🌈 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊