#حرف_دوم
✿ خلایق هر چه لایق !
حتماً این ضرب المثل را هم استفاده کردهاید!
وقتی با کسی قدرناشناس روبرو شدید که در پسِ از دست رفتنِ نعمتش به نکبتی مبتلا شد، با خود تکرارش کردید !
این رسم خداست!
این قانون عالم است!
لَئِن شَكَرتُم لَأَزيدَنَّكُم / وَلَئِن كَفَرتُم إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ / ابراهیم ۷
قدرشناسی است که شکر میآورد،
که نعمت را افزون میکند،
که به آن برکت میدهد...
✿ و تمامِ اتفاق از دست رفتنِ نعمت، از همانجا شروع میشود، که نسبت به نعمتی که داریم، نادانیم، نابیناییم، و در بهرهگیری از آن ناتوانیم ...
آنجاست که نعمت از کفمان میرود و دیگر نداریمش!
#حرف_دوم
انگار همین دیروز بود ...
۲۵ آبان ۹۸
و ما باید پردههای یک وابستگی را کنار میزدیم و قربان میکردیم همهی جانمان را،
تا بفهمیم بی هر کسی، هم باید رفت/
باید تاب آورد /
باید محکم ایستاد و لبخند زد /
حتیٰ اگر او، عمود خیمهای باشد.
#حرف_دوم
یکبار باهم برگردیم و از این طرف به موضوع نگاه کنیم!
ـ چرا من نه؟
ـ چرا من نباید در میدانی سخت آزموده شوم؟
ـ چرا برای من نباید مصیبتی پیش بیاید؟
ـ چرا من نباید آزار ببینم؟
ـ چرا من نباید ...
#حرف_سوم
※ این چراها، همه صدای درد میدهند!
هم چراهای #حرف_اول
و هم چراهای #حرف_دوم
گاهی آنقدر سنگینند که ماهها، کمر آدمیزاد را خم میکنند!
ـ مثل صدای بعضی داغها و عزیز از دست دادنها،
ـ مثل صدای بعضی فقرها و بیماریها
ـ مثل صدای بعضی قضاوتها و تحقیرها و آبرو ریختنها...
اما این دردها، دردهایی است که باید تمرین کنیم؛
※ اول بفهمیم بر ما فرود نمیآیند، بر بخش زمینی ماست که نازل میشوند و نباید سنگینیشان ما را از "من حقیقی" مان غافل کند!
شبیه مادری که در اوج درد هم، رسیدگی و تغذیه نوزادش را فراموش نمیکند!
※ و بعد بیاموزیم اگر سهممان از دلخوشیهای بالاتر و شادمانیهای عظیمتر، بیشتر باشد، تحمل این دردها آسانتر میشود!
دلخوشیهایی در بخش انسانی و حقیقی و جاودانه وجودمان...
#حرف_دوم
※ و #لیلهالرغائب اولین شب قدر است، برای ادارک لیلهالقدرهایی که پیشِ رو داریم و قرار است بالاترین تقدیرها را از دستان واسطهی فیض زمین دریافت کنیم.
گام اول را محکم برداریم!
گام اول را درست برداریم!
گام اول را برایِ رسیدن به گامِ آخر برداریم؛
آخری به قدرِ بینهایتی به نام الله ....
※ #حرف_اول
• این قانون دنیاست!
همه میوه نمیشوند ...
آنانی میرسند که قصدِ میوه شدن داشتند!
سرشان را گذاشتند پایین،
و حواسشان به دور و برشان نبود!
گذشتند از گلبرگ و زینت و جلوه ...
تا اینکه بالغ شدند و رسیدند و میوهای شدند که قرار است بخشی از جان یک انسان باشد و به چرخهی ابد و جاودانگی برسد.
※ #حرف_دوم
• داشتم با خودم میگفتم، این انار تا اینجای راه را به سلامت رسید،
کمی که طاقت بیاورد، میرسد!
و چیده میشود!
برای رسیدن، باید طاقت داشت !
باید فقط سرگرم رسیدن بود!
همین .
※ #حرف_سوم
• و من جواب سؤالم را از این انار گرفتم!
قیمت این انار از میوه شدنش،
از موثر شدنش،
از رسیدنش به شأنی که خدا میخواست، پیداست!
این انار فرق میکند با شکوفههایی که ترجیح دادند جلوهگر بمانند تا بپوسند!
و همین برای رها کردنِ همهی زینتها کافیست.
※ #حرف_آخر
و قیمت انسان از میزان بالغ شدنش پیداست!
با قلب کثیف، کسی انار نمیشود!
آدمی گاهی فقط باید چند صبح دیگر را طاقت بیاورد،
تا بقیهی راه را نیز به سلامت برسد!
※ قیمت تو را،
و بهای خون دلی که بر تو گذشت را،
زیبایی انار درونت مشخص خواهد کرد.
@ostad_shojae