eitaa logo
پله پله تاخدا
757 دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
8.1هزار ویدیو
36 فایل
✍زندگی بدون طعم گناه💥 ✍گر درون تیره نباشد ..همه دنیاست بهشت...💥 ✍بیاد تمام شهدای عزیز..وتمام شهدای مدافعین حرم.... #تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7
مشاهده در ایتا
دانلود
شِـــــــــپِش دخترمو داشت زَجرکُش میکرد!😔 طفلی بچم دوسال بود میزدم از ترسم ! ینی مدام سر این بچه رو من میگشتم و دوباره میدیم یا حسییییین روز از نو روزی از نو !!!😔😩 دیگه به سرم زده بود آلمانی ام رد کنمو کلا و یه ماه مدرسه نفرستمش تااینکه باگریه اومد خونه و گفت مامانم دوستام بهم میگن 😔 داشتم سکته میکردم از های بچم و دیدنِ ، دیگه دلو زدم دریا و مشکلمو با هزار خجالت و شرمندگی به دوستم که دخترش از دخترم شپش گرفته بود گفتم و لینک اینجارو داد😍 خیر ببینه که بچم رنگ آرامشو دید👇 https://eitaa.com/joinchat/3389587565C671488942f
شِـــــــــپِش دخترمو داشت زَجرکُش میکرد!😔 طفلی بچم دوسال بود میزدم از ترسم ! ینی مدام سر این بچه رو من میگشتم و دوباره میدیم یا حسییییین روز از نو روزی از نو !!!😔😩 دیگه به سرم زده بود آلمانی ام رد کنمو کلا و یه ماه مدرسه نفرستمش تااینکه باگریه اومد خونه و گفت مامانم دوستام بهم میگن 😔 داشتم سکته میکردم از های بچم و دیدنِ ، دیگه دلو زدم دریا و مشکلمو با هزار خجالت و شرمندگی به دوستم که دخترش از دخترم شپش گرفته بود گفتم و لینک اینجارو داد😍 خیر ببینه که بچم رنگ آرامشو دید👇 https://eitaa.com/joinchat/3389587565C671488942f
شِـــــــــپِش دخترمو داشت زَجرکُش میکرد!😔 طفلی بچم دوسال بود میزدم از ترسم ! ینی مدام سر این بچه رو من میگشتم و دوباره میدیم یا حسییییین روز از نو روزی از نو !!!😔😩 دیگه به سرم زده بود آلمانی ام رد کنمو کلا تااینکه یه روز باگریه اومد خونه و گفت مامانم دوستام بهم میگن 😔 داشتم سکته میکردم از های بچم و دیدنِ ، دیگه دلو زدم دریا و مشکلمو با هزار خجالت و شرمندگی به دوستم که دخترش از دخترم شپش گرفته بود گفتم و لینک اینجارو داد😍 خیر ببینه که بچم رنگ آرامشو دید👇 https://eitaa.com/joinchat/3389587565C671488942f
شِـــــــــپِش دخترمو داشت زَجرکُش میکرد!😔 طفلی بچم دوسال بود میزدم از ترسم ! ینی مدام سر این بچه رو من میگشتم و دوباره میدیم یا حسییییین روز از نو روزی از نو !!!😔😩 دیگه به سرم زده بود آلمانی ام رد کنمو کلا تااینکه یه روز باگریه اومد خونه و گفت مامانم دوستام بهم میگن 😔 داشتم سکته میکردم از های بچم و دیدنِ ، دیگه دلو زدم دریا و مشکلمو با هزار خجالت و شرمندگی به دوستم که دخترش از دخترم شپش گرفته بود گفتم و لینک اینجارو داد😍 خیر ببینه که بچم رنگ آرامشو دید👇 https://eitaa.com/joinchat/3389587565C671488942f