✳️ کدام من؟
🔻 از نظر معرفتشناسی و روانشناسی و با توجه به آیات قرآن، در انسان چند #من وجود دارد.
✔️ اول #من_توهمی یعنی همان من #حسبانی که در واقع پنداری است که انسان از خودش دارد.
✔️ دوم #من_تصنعی یعنی آنچه که در #ظاهر است و دیگران میبینند.
✔️ سوم #من_واقعی
✔️ و چهارم #من_الهی
🔺 انسان باید با #تلاش و #ریاضت و #تربیت، من توهمی و تصنعی را از بین برده و من واقعی خود را با تمام ویژگیهای منفیای که در قرآن ذکر شده بشناسد. و از اینجاست که #سیر_و_سلوک انسان شروع میشود و باید تلاش کند از من واقعی با تمام آن ویژگیهای منفی به من الهی برسد؛ همان منی که در آن تمام آن ویژگیهای منفی به ویژگیهای مثبت تبديل شده است و خداوند در رابطه با آن میفرماید:
💠 «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» (ص، ۷۲)
👤 #استاد_عینیزاده_موحد
📌 #جلسه_قرآن | ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
#⃣ #معرفت_نفس #سلوک
@pellake8
✳️ تزکیه نبوی؛ کلاس اخلاق یا نظامسازی؟
🔻 «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»؛ اوست خدايى كه به ميان مردمى بىكتاب پيامبرى از خودشان مبعوث داشت تا آياتش را بر آنها بخواند و آنها را پاكيزه سازد و كتاب و حكمتشان بياموزد. اگر چه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند. (جمعه، ۲)
🔸 در آیهی شریفه، تلاوت با حرف اضافهی «علی» متعدی شده است. #علی به معنی #استعلا است، یعنی بالا. یعنی «بر» جامعه تلاوت میکرد، نه «برای» جامعه. این مفهوم، بار معنایی خاصی دارد که در #نظام_سازی و #تغییر_ارزشها موثر است.
🔺 در این آیه فقط بحث #تعلیم، #بیان و #اخلاق نیست. پیامبر(ص) مانند #علمای_اخلاق، #درس_اخلاق نمیداد که گفته شود «یعلمهم الاخلاق»، بلکه میفرماید «یزکیهم»؛ این فراتر از بیان و گفتن است. یعنی فقط میتوان به نظامسازی تعبیرش کرد. یعنی فضایی را ایجاد میکند که در این فضا افراد #رشد کنند و تزکیه شوند. اینگونه نیست که فقط بگوید این کار را بکن اخلاقت خوب شود. پس فقط بحث بیان نیست بلکه بحث نظامسازی و ایجاد فضا برای رشد است.
👤 #استاد_عینیزاده_موحد
📌 #جلسه_قرآن | ۹۹/۰۹/۲۹
@pellake8
📛 مراقب نیش دنیا باش!
🔻 امام کاظم (ع) به هشام میفرمایند: «یا هشام! انّ مثل الدّنیا مثل الحیّة» مَثَل دنیا مَثَل مار است؛ مهمترین ویژگی مار، نیش زدن و سمیبودن آن است. «مسّها لیّنٌ و فی جوفها السمُّ القاتل» پوستش لطیف و نرم است، اما در درونش سم و زهر کشنده است و انسانهای عاقل از آن برحذر میشوند. اگر انسان مراقب خودش نباشد، دنیا بهراحتی او را از پا درمیآورد. اینکه او را از پا درمیآورد، نه اینکه جسمش را میکشد؛ نیش مار، بدن انسان را هلاک میکند، اما دنیا وجود و حقیقت و مغز و جان و روح انسان را هلاک میکند.
‼ ما بخواهیم یا نخواهیم در دنیا داریم زندگی میکنیم، اما برای دنیا خلق نشدهایم. برای جای دیگری خلق شدهایم و آن حقیقت و ارزشمندیِ روح و جان انسان موقعی شکوفا میشود و جلوه میکند که بتواند با همین دنیا مبارزه کند و مراقب دنیا باشد. این مراقبت، او را رشد میدهد؛ یعنی اینکه در دنیا باشد و زندگی بکند، ولی آلودهاش نشود؛ مثل اینکه در کنار مار زندگی بکند، ولی آنچنان مهارت پیدا کرده باشد و آنچنان مراقبت شدید داشته باشد که این مار نتواند او را نیش بزند.
👤 #استاد_محمد_عینیزاده_موحد
🎙 #جلسه_قرآن ۸ مرداد ۱۴۰۳
#⃣ #سلوک #دنیاشناسی
✳ خاک شو تا گُل بروید رنگرنگ!
🔻 امام کاظم (ع) میفرمایند: «اِنَّ الزَّرعَ یَنبُتُ فی السَّهلِ وَ لا یَنبُتُ فِی الصَّفا، فَکذلِکَ الحِکمَهُ تَعمُرُ فی قَلبِ المُتواضعِ وَ لا تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَکَّبِرِ الجَبّارِ»؛ ای هشام! گیاه در زمینی که حاصلخیز و نرم است رشد میکند، نه در صخره و سنگ سخت. حکمت نیز در قلبی که متواضع باشد رشد میکند. صرف اینکه انسان در ظاهر افتاده باشد منظور نیست؛ اگرچه آن هم اثرش را میگذارد. امام میفرمایند تواضع قلب. آن چیزی که مهم است این است که قلب انسان، یعنی حقیقت و جان و خود انسان باید متواضع باشد.
💠 امام در ادامه میفرمایند: «لأنّ اللّه َجَعلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ» ابزار عقل، تواضع است. خیلی عجیب است! عقل بالاخره باید با یک ابزاری کار کند دیگر. ابزارش تواضع است. یعنی تواضع نباشد، عقل تعطیل است و هیچ کاری نمیتواند انجام دهد!
پ.ن: مولوی در این زمینه اینگونه سروده است: در بهاران کی شود سرسبز سنگ/ خاک شو تا گل بروید رنگرنگ
👤 #استاد_محمد_عینیزاده_موحد
🎙 #جلسه_قرآن ۲۲ مرداد ۱۴۰۳
#⃣ #سلوک #اخلاق
✳ باید به ذکر دائمی برسیم!
🔻 مسئلۀ ذکر یکی از اهداف آفرینش انسان است و انسان در سیر کمالی و سیروسلوک و سفر روحانیاش باید به جایی برسد که ذکرش دائمی بشود. اصلا فلسفۀ تداوم نماز و این همه نمازهای مستحبی و اذکاری که وارد شده برای این است که انسان را تمرین بدهد برای رسیدن به ذکر دائمی.
🔸 ذکر یعنی توجه داشتن. مثل آن زمانی که وارد یک خانهای میشویم که شبیه قصر است؛ همینطور درودیوار آن را نگاه میکنیم و هر جای آن برای انسان یک شگفتی دارد. یک وقت میبینیم یک ساعت است حواسمان ششدانگ به قشنگیهای آن خانه است. توجه یعنی همین. هر چیزی که نفس را متوجه خودش کند، این میشود ذکر.
💠 معرفت خدا برای اهل معرفت چون دائم تازگی دارد و هرلحظه خدا برایشان تازه است؛ هر لحظه یک جلوۀ جدید و یک نفخۀ جدید و یک زیبایی جدید وجود دارد، این است که اصلا از این ذکر جدا نمیشوند؛ حتی وقتی که با دیگران هستند. از ما خواسته شده است تلاش کنیم برای رسیدن به چنین چیزی.
👤 #استاد_محمد_عینیزاده_موحد
🎙 #جلسه_قرآن ۵ شهریور ۱۴۰۳
#⃣ #سلوک #اخلاق
✳ شرف دنیا و آخرت!
🔻 امام کاظم (ع) میفرمایند: ای هشام! همنشینی با کسانی که اهل دین هستند، شرف دنیا و آخرت است. شرف در اینجا هم بهمعنای آبرو، هم بهمعنای عزت و هم بهمعنای ثروت و غناست. اهل دین کسانی هستند که به دین عمل میکنند، مراقب حلال و حرام زندگیشان هستند و اجازه نمیدهند که جان و روحشان با زشتیها و پلیدیها آلوده و آمیخته بشود، اهل گناه نیستند و اهل ذکر و یاد خدا هستند.
⚠ منظور از اهل دین این نیست که غیر اهل دین کسانی هستند که ضد دین هستند. نه، ممکن است بهظاهر دیندار هم باشند، ولی دین فقط در حد یک بستنیای است که میلیسند یا غذایی که خانمها هنگام آشپزی، یک سر انگشتی میزنند روی زبانشان تا ببینند طعمش چطور است و حتی ممکن است به گلویشان هم نرسد! همانکه سیدالشهدا (ع) فرمود: «الدین لعق علی السنتهم» یک لیسیدنی روی زبان است. دیگر اینکه مبنای زندگی، دین و دینداری و مخالفت با هوای نفس و توجه به خدا و عدالت و... باشد، نه! اینها نیست. خوشگذرانی؛ همان زندگی دنیایی است؛ حالا یک اسم دین هم رویش باشد!
🔺 نه، میفرماید همنشینی با اهل دین. یعنی آنهایی که با دین زندگی میکنند؛ در متن، با دین زندگی میکنند، نه در حاشیه. در قرآن هم داریم: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ» حرف یعنی حاشیه، کنار، پهلو؛ یعنی برخی از مردم عبادتشان در حاشیۀ زندگی است. دین و عبادت، برنامۀ اصلی زندگیشان نیست.
👤 #استاد_محمد_عینیزاده_موحد
🎙 #جلسه_قرآن ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
#⃣ #سلوک
✳ منشأ همۀ برکات و خیرات
🔻 امام کاظم علیه السلام به هشام میفرمایند: «وَعَلَيكَ بِاليَأسِ مِمّا في أيدِي النّاسِ» یأس از آنچه که در دست مردم است. یعنی انسان باید طمعش را از همه قطع کند و به هیچکسی طمع نداشته باشد؛ بهویژه در مسیر خودسازی، در مسیر تقوا. این قطع طمع از دیگران زمینهای است برای رسیدن به حالت التجاء؛ اینکه انسان فقط و فقط متوجه به خدا بشود. این یک مقام بسیار بالایی است. اگرچه فینفسه مقام نیست! یعنی تازه میرسد به آنجایی که جز خدا هیچ کسی را ندارد و فقط به او توکل و اطمینان دارد؛ ولی منشأ همۀ برکات و خیرات همینجاست؛ یعنی مقام التجا و اضطرار به خدا.
🔸 ما در مورد امام زمان (عج) نیز در روایات بحث اضطرار و التجا به ایشان را داریم. یعنی انسانها باید به جایی برسند که بفهمند به امام چه نیاز شدیدی دارند و جز امام هیچ چیز دیگری نمیتواند خودشان و جامعهشان را به اصلاح برساند.
👤 #استاد_محمد_عینیزاده_موحد
🎙 #جلسه_قرآن ۲۳ مهر ۱۴۰۳
#⃣ #سلوک
🤲 #خدایا_منجی_را_برسان