eitaa logo
ساکنین پلاک "8"
231 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.6هزار ویدیو
104 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر به سبک جهانگیرخان! 🔻- نمونهٔ جهانگیرخان را واقعاً در عمرم ندیده‌ام. یادم نمی‌رود آن سفری را که با او و چند طلبهٔ دیگر به قیصریه رفتیم. حتماً می‌دانی که او اهل بروجن است و در جوانی بر کوهپایه‌های کَزن، تار می‌نواخته. روزی که برای تعمیر تارش در شهر دنبال تعمیرکار می‌گشته، نصیحت صاحب‌دلی در او اثر کرده، طوری که سازش را شکسته و به‌دنبال درست کردن تارِ دلش، به مدرسهٔ صدر رفته است. 🔸 اما این ماجرا را شاید نشنیده باشی. به قیصریه که وارد شدیم، در یکی از اتاق‌های کناری محل استراحتمان سروصدای سازوآواز شنیدیم. طلبه‌ها عصبانی شدند و از جهانگیرخان اجازه خواستند تا مجلس آن‌ها را به هم بزنند. جهانگیرخان مخالفت کرد و گفت: «این طریق درست امر به معروف و نهی از منکر نیست. اگر شما بروید، ممکن است به شما توهین کنند و ناراحتی پیش بیاید. حالا بیایید طریقهٔ درست امر به معروف و نهی از منکر را نشانتان بدهم.» همه با هم به آن قسمت رفتیم. جهانگیرخان پرده را عقب زد و گفت: «آقایان سلام علیکم. مهمان نمی‌خواهید؟» چند نفر از آن‌ها او را شناختند و دستپاچه و نگران شدند. خان رو به نوازنده‌ها گفت: «خب، آقایان داشتند فلان دستگاه موسیقی را می‌زدند. بزنید ببینم.» یکی‌شان نواخت. خان شروع کرد به ایراد گرفتن که: «شما این دستگاه را اشتباه می‌زنید.» رو به دیگری کرد: «شما بزن.» همین‌طور یک‌به‌یک همه‌شان آن دستگاه را زدند و او هم ایراد هر کدام را گفت. اهل مجلس و طلبه‌ها مات و مبهوت در مهارت و استادی خان در موسیقی بودند. 🔺 در آخر جهانگیرخان رو به همهٔ آن‌ها گفت: «آقایان، من هم مثل شما یک وقتی با این آلات سروکار داشتم و چنگی می‌نواختم و به انواع دستگاه‌های موسیقی مسلط بودم، اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که عمر خود را تلف کرده‌ام. آیا حیف این عمر نیست که آدم خود را صرف کارهای لغو و بیهوده کند؟ و شروع کرد به خواندن آیه و حدیث و آن‌قدر گفت و گفت تا مجلسِ سازوآواز تبدیل به مجلس توبه شد و همه سخت به گریه افتادند، شیشه‌های شراب را شکستند و ابزار ضرب و سازوآواز را در هم ریختند. جهانگیرخان در حقشان دعا کرد: «خدا شما را به توبه‌ای که کردید، بخشید. ان‌شاء‌الله موفق و مؤید باشید، مانند من که از گذشته توبه کردم و موفق شدم‌.» 📚 از کتاب «خدا را به شما می‌سپارم» | در احوالات عالم نورانی سید جمال‌الدین گلپایگانی 📖 صفحات ۲۴ و ۲۵ #⃣
راه محبت به امام 🔻 تنها راه به‌سوی خدا، از طریق انبیا و اولیایش است. اما راه به‌سوی انبیا و اولیا و ولایت آن‌ها، اخوت بین مؤمنان است. مثل یک وزنه‌بردار که اگر بتواند وزنۀ ۱۰۰ کیلویی را بزند، ممکن است بتواند وزنۀ ۲۰۰ کیلویی را به‌مرور بزند. اما اگر کسی نتوانست وزنۀ ۱۰۰ کیلویی را بزند و زورش نرسید، قطعا وزنۀ ۲۰۰ کیلویی را نمی‌تواند بلند کند! محبت بین مؤمنین، آن وزنۀ ۱۰۰ کیلویی است که ما تمرین می‌کنیم باهم، تا آماده بشویم برای زدن آن وزنۀ بزرگ‌تر و سنگین‌تر که آن، محبت و ولایت امام و نبی است. نمی‌شود کسی در دایرۀ محبت بین برادران مؤمن موفق نباشد، اما در دایرۀ محبت با ولی الهی موفق باشد. امکان ندارد. 👤 🎙 شب سوم محرم ۱۴۰۳ 🏴
18.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ فست فودی امام زمانی وسط لندن 🔸مهم نیست کجای دنیایی مهم اینه دلت با صاحبت باشه مثل صاحب این فست فود که وسط لندن صوت امام زمانی گذاشته
بیایید با خودسازی‌ها الگو شویم! 🔻 در مدرسهٔ «دین و دانش» به همان میزان که به «آموزش» دانش‌آموزان توجه داشت، به «تربیت صحیح» آن‌ها نیز می‌اندیشید. دنبال «الگوسازی» بود و «خودسازی» را لازمه و زیربنای الگوسازی می‌دانست. می‌گفت: بیایید با خودسازی‌ها الگو شویم. اگر الگو شدیم دیگران را جذب می‌کنیم. یک انسان، مغناطیسی نیرومند است؛ براده‌ها را جذب می‌کند. وقتی براده‌ها جذب شدند، خاصیت مغناطیسی پیدا می‌کنند و هر قدر بیشتر با مغناطیس اصلی بمانند، خاصیت در آن‌ها دیرپاتر می‌شود. 📚 از کتاب | چند روایت کوتاه از سبک زندگی و سیرۀ علمی و عملی شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی 📖 ص ۱۱۹ #⃣
✳️ نسبت غم و شادی ما با امام 🔻 اینکه چه چیزی خوشحالمان می‌کند و چه چیزی ناراحتمان، خیلی مهم است. اگر من عالمم را بزرگ بکنم، به این راحتی از این چیزهایی که آدم‌های خیلی خیلی معمولیِ سطح پایین را عصبانی می‌کند، ناراحت نمی‌شوم. 🔸 عالم ما باید عالم دینی بشود. عالم دینی بشود یعنی چه؟ یعنی دغدغه‌هایت هم دغدغه‌های دینی بشود. ما در دغدغه‌ها هم باید موحد باشیم، در خوشحالی‌هایمان هم باید موحد باشیم، در ناراحتی‌هایمان هم باید موحد باشیم. من باید از چیزی ناراحت باشم که وقتی امامم آمد به من گفت از چه چیزی ناراحتی، خجالت نکشم بگویم از چه چیزی ناراحتم! باید از چیزی خوشحال بشوم که وقتی امامم آمد گفت از چه چیزی خوشحالی، خجالت نکشم بگویم از این خوشحال شدم! ادامه دارد... 👤 🎙 کارگاه سبک زندگی| جلسهٔ اول #⃣ 🙏
الفبای از مهجوریت درآمدن قرآن 🔻 یکی از نکته‌های بسیار مهم و شاید هم خیلی واضح که متأسفانه خیلی مورد غفلت واقع شده این است که کسی نمی‌تواند و نتوانسته است بدون انس با قرآن در عالم دین قرار بگیرد. وقتی در آیۀ 30 سورۀ فرقان این بیان بسیار کوبنده مطرح می‌شود که «إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»، انس با قرآن یعنی بَینی و بین الله و بَینی و بین ولی الله بتوانم بگویم قرآن در زندگی من مهجور نبوده است. ‼ الفبای از مهجوریت درآمدن قرآن این است که من حداقل یک تلاوت روزانۀ منظم قرآن داشته باشم. گاهی اوقات در زندگی افراد متدین، همین قضیه می‌لنگد! وقتی قرآن خواندن می‌شود رقیب درس خواندن و کار کردن، یعنی اینکه من وقتی بی‌کار بودم قرآن می‌خوانم! یعنی قرآن کار من نیست! خب مهجور بودن قرآن یعنی چه؟! ادامه دارد... 👤 🎙 کارگاه سبک زندگی| جلسهٔ دوم #⃣
✳️ این‌گونه اجتماع، اجتماع خوبی می‌شود! 🔻 [پدرم] می‌گفتند هر کس می‌تواند در هر مرحله‌ای که هست، خوبِ آن باشد. اگر عطار است خوب باشد، اگر بقال است چیز خوب بفروشد، اگر خیاط است لباس‌های مردم را خوب بدوزد و اگر خانم خانه‌دار است مراقب باشد که سِرّ خانه را نبرد از خانه بیرون. بیرون پشتِ شوهرش باشد. مادر مهربان و دلسوز برای بچه‌هایش باشد. 🔸 بله، همیشه ایشان می‌گفتند آدم در هر مرحله می‌تواند بهترین باشد، حتی عطار، بقال، دانشجو، معلم. [اگر] آن چیزی که واجب است، آن چیزی که باید بکند به طریقهٔ بهتر انجام دهد، اجتماع، اجتماع خوبی می‌شود. 📚 از کتاب | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر) 📖 ص ۸۶ #⃣
از دغدغۀ ابدیت فاصله گرفته‌ایم! 🔻 نکتۀ سوم؛ نمی‌شود در عالم دین قرار گرفت، بدون این‌که وجود انسان بشود دغدغۀ «آخرت» و «ابدیت». نمی‌شود! یکی از دلایلی که خیلی از مسائل دینی را متوجه نمی‌شویم این است که از دغدغۀ ابدیت و آخرت فاصله گرفته‌ایم. ‼ این جملۀ معروفی است که شاگردانشان علامه طباطبایی از ایشان نقل می‌کنند که گاهی اوقات یک‌‌مرتبه سکوت می‌کردند و بعد می‌گفتند: «ابدیت در پیش داریم!» امکان ندارد کسی دغدغۀ قیامت در وجودش نباشد و بتواند در عالم دین نفس بکشد. اصلا یکی از نقاط ممیز و جداکنندۀ میان عالم دین و عالم غیر دین دقیقا همین است: قیامت! من هر کاری که می‌کنم حواسم به این باشد که تأثیر این کار در قیامت و ابدیت من چیست؟ ادامه دارد... 👤 🎙 کارگاه سبک زندگی| جلسهٔ دوم #⃣
✳️ فضای مجازی دارد عالم ما را عوض می‌کند! 🔻 نکتهٔ چهارم؛ در هر سطحی هستید، یکی از عوامل تغییر عالم ما و فاصله گرفتن ما از عالم دین، پرداختن زیاد به فضای مجازی است. پدر ما را در آورده این فضای مجازی! به بهانه‌های مختلف، به توجیه‌های مختلف در صفحات مختلف یک عالمه وقتمان را داریم صرف می‌کنیم، غافل از اینکه بدون اینکه خبر داشته باشیم، فضای مجازی دارد عالم ما را عوض می‌کند! ‼️ یک مدیریتی برای فضای مجازی داشته باشید. «نه، روی من اثر نمی‌گذارد!» بگذاریم کنار این حرف‌ها را! این‌ها وسوسهٔ شیطان است. حواسمان هم نیست؛ ده دقیقه این‌جا، بیست دقیقه آن‌جا، نیم ساعت جای دیگر، مخصوصا در فضای اینستاگرام و توییتر و تلگرام که آزادتر هستند، سرجمع می‌بینیم دو سه ساعت گذشت! مراقب باشیم عمرمان را هدر ندهیم! فقط هدر دادن عمر هم نیست! اگر دیدی توجهت به فضای مجازی بیشتر از توجهت به قرآن است بدان که آب آلودهٔ فضای مجازی دارد تو را می‌برد! نمی‌شود این‌قدر در فضای مجازی گشت و گشت و گشت، بدون مدیریت و از آسیب‌هایش مصون ماند که یکی از آسیب‌هایش دور شدن از عالم دین است. 👤 🎙 کارگاه سبک زندگی| جلسهٔ دوم #⃣ https://eitaa.com/pellake8
✳️ پولش را داد به طلبه‌ها 🔻 شهید صدر خیلی با زهد زندگی می‌کرد. خیلی، خیلی... یک آقایی از شیخ‌های عرب وقتی به رحمت خدا می‌خواست برود، ماشینش را به‌عنوان ثلث اموالش حساب کرد، داد به شهید صدر. شهید صدر قبول نکرد. فروخت و پولش را داد به طلبه‌ها. با تاکسی می‌رفتیم و می‌آمدیم هر جا می‌رفتیم. اتوبوس و درشکه هم بود دیگر... 📚 از کتاب | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر) 📖 ص ۱۶۱ #⃣
📛 جهت فعاليت‌هایت به‌سوی ناكجاآباد نباشد! 🔻 دين اصلاً نظر ندارد به اين كه شخص «ثروتمند» است و يا «فقير». نظر دين در اين جهت است که شخص با اين ثروت و يا با اين فقر چه جهتی دارد. در مورد ثروتمندبودن افراد ما بايد نگران اين نکته باشيم كه مبادا سرمايه طوری باشد كه جامعه نتواند از اين سرمايه استفاده كند. اين است آن چيزی که خطرناك است و بايد به همان اندازه که در مورد مسائل دينی حساس هستيم، روی اين مسئله هم حساس باشيم. ولی من چه كار دارم كه شخصی ثروت بيشتری دارد يا كمتر. اسلام به انسان‌ها - ثروتمند و فقير- توصيه می‌فرمايد؛ مواظب باشيد جهت فعاليت‌هايتان به‌سوی ناكجاآباد نباشد. 👤 📚 کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۲ #⃣
✳️ به‌جای پول، کتاب هدیه می‌داد 🔻 بنت‌الهدی درآمدش را برای خودش ذخیره نمی‌کرد. در راه خیر و کار دینی خرج می‌کرد. در بخشیدن فوق‌العاده بود، فوق‌العاده. خیلی صرف فقرا و محتاجان می‌کرد. کتاب می‌خرید، کتاب‌های خوب مفید، خیلی خیلی. حتی خودش می‌رفت کتابفروشی و کتاب‌ها را انتخاب می‌کرد و می‌خرید و به هر مناسبتی، برای دوستان و عزیزانش، عوض طلا و پول و این‌ها کتاب هدیه می‌بُرد. هر کس که ازدواج می‌کرد یا از مکه می‌آمد، کتاب هدیه می‌بُرد برایش. کتاب‌های مختلف و مفید‌. به کتاب‌های شهید مطهری علاقه داشتند، می‌خواندند. داشت یکی از کتاب‌های شهید مطهری را هم ترجمه می‌کرد؛ مسئلهٔ حجاب. ولی به کجا رسید، نمی‌دانم. دیگر دنیا نگذاشت و رفت. (روی پایش می‌زند) 📚 از کتاب | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر) 📖 صفحات ۱۹۵ و ۱۹۶ #⃣ پ.ن: آمنه (بنت‌الهدی) صدر، خواهر شهید محمدباقر صدر، شاعر، نویسنده و معلم فقه و اخلاق عراقی بود.