eitaa logo
پله پله تا خدا
141 دنبال‌کننده
327 عکس
239 ویدیو
7 فایل
یٰا قَریٖبِ لٰا یُبعدُ عَن القُلُوبْ ... حرف‌های نگفته‌ام را از سکوتم بخوان! یک جای دنج برای اهل #دل❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
و 🔺مــردی می خواست را خریداری کند. 🔻غلام گفت: از تو می خواهم این سه شرط را مراعات کنی:  ⏪ هنگامی که وقت نماز شد مرا از انجام نماز جلوگیری نکنی. ⏪روزها در خدمت تو باشم نه شب ها. ⏪برای من یک خانه و اطاق جداگانه ای که هیچ کس به آنجا نیاید تهیه کن. 🔺خریدار گفت: اشکالی ندارد این سه شرط را مراعات می کنم. اکنون این خانه ها را گردش کن، هرکدام را مایل هستی انتخاب کن. 🔻غلام خانه را دیدن کرد، در میان خانه ها یک خانه خرابه ای را انتخاب نمود. 🔺خریدار گفت: چرا خانه و اطاق خراب را برگزیدی؟!  🔻غلام گفت: آیا نمی دانی که خانه خراب، در صورت توجه به خدا آباد و باغستان است؟!  غلام شبها به آن اطاق خلوت رفته و با خدای خود راز و نیاز نموده و گریه ها می کرد . شبی مولای این غلام، مجلس بزم و شراب و ساز و آواز تشکیل داده و گروهی مهمان او بودند. پس از پایان شب نشینی شیطانی و رفتن مهمانان، بلند شد و در حیاط خانه گردش می کرد، ناگهان چشمش به اطاق غلام افتاد، دید نور از آسمان به اطاق غلام سرازیر است و غلام سر به سجده نهاده و با خدای خود می کند و می گوید: 🌼🍃الهی! اوجبت خدمه مولای نهارا و لولاه ما اشتغلت الا فی خدمتک لیلی و نهاری...فاعذرنی ربی🌼🍃 🌸🍃پروردگارا! بر من واجب نمودی در روز خدمت مولای خود را بکنم و اگر در روز بر من خدمت مولایم واجب نبود، شب و روز تو را پرستش می کردم، مرا معذور بدار.🍃🌸 مولا فریفته غلام شد و تا فجر او را نگاه می کرد و صدایش را می شنید. بعد از طلوع فجر دید نور ممتد از آسمان به اطاق غلام ناپدید شد و سقف اطاق به هم پیوست. با شتاب نزد زوجه و زن خود آمد و جریان را گفت و از شگفتی آن، هردو مبهوت و متعجب گشتند. وقتی که شب بعد شد، نیمه های شب مولا و همسرش از اطاق بیرون آمده و دیدند بالای اطاق غلام قندیلی، چراغی، از نور به آسمان کشیده شده و غلام در سجده در حال مناجات است، هنگامی که طلوع فجر شد، غلام را خواستند. 🔻غلام نزد مولا و همسرش رفت. 🔺مولا گفت: انت حر لوجه الله تعالی. تو را در راه خدا آزاد کردیم تا شب و روز و آن کسی خدا که از او عذرخواهی می نمودی باشی، و غلام را از قضیه و جریان دیدنی و شنیدنی خود با خبر کردند. 🔻هنگامی که غلام فهمید که آنها از حالش با خبر شدند، دستهایش را بلند کرد و چنین گفت: 🍃🌺الهی کنت اسالک ان لا تکشف سری و ان لا تظهر حالی، فاذا کشفته فاقبضنی الیک🍃🌺 🌷🍃خدایا! از درگاه تو مسئلت می نمودم که ِسرّ من آشکار نگردد و حالم ظاهر نشود اینک که حال و سر من هویدا نمودی مرگ مرا برسان 🌷🍃 🔸فخز میتا دعایش شد. همانجا افتاد و روحش به سرای جاویدان پرواز کرد. 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃عملی که شیخ رجبعلی خیاط را به عرش رساند🍃🌸 مرحوم #آیت الله_مجتهدی #مجتهدی تهرانی 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
🌈 نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه‌اش دعوت کند. 🏡موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند. قبل از ورود، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد. بعد با دو دستش، شاخه‌های درخت را گرفت. چهره‌اش بی‌درنگ تغییر کرد. 🏠خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند، برای فرزندانش قصه گفت، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند. از آنجا می‌توانستند درخت را ببینند. دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاوی‌اش را بگیرد، و دلیل رفتار نجار را پرسید. 🏡 نجار گفت: آه این درخــ🌳ـت مشکلات من است. موقع کار، مشکلات فراوانی پیش می‌آید، اما این مشکلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد. وقتی به خانه می‌رسم، مشکلاتم را به شاخــه‌های آن درخت می‌آویزم. روز بعد، وقتی می‌خواهم سر کار بروم، دوباره آنها را از روی شاخه بر می‌دارم. جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می‌روم تا مشکلاتم را بردارم‌، خیلی از مشکلات، دیگر آنجا نیستند‌، و بقیه هم خیلی سبکتر شده اند. 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
#برادرم_به_فکر_خود_باش ! 💐برادرم ! به فکر خود باش و از خویشتن غافل مباش و همواره کشیک نفس بکش و کشیک نفس کشیدن کشکی نیست ، 🌱از خداوند توفیق بخواه ، با ابنای روزگار بساز و مرد تحمل باش و به مثل معروف که چه خوش مثلی است : آسیا باش درشت بستان و نرم باز ده ! 👤مرد فکر باش که فکر ، لب عبادت است . مناجات و راز و نیاز با دوست را قطع مکن قل ما یعبوا بکم ربکم لولا دعاءکم . 📙پندهای حکیمانه 🌿حسن زاده آملی 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
#همت_را_از_کبوتر_آموختم یکی از عرفای بزرگ و نامی اسلام، ملا حسینقلی همدانی است. او می‌گوید: از این که در سیر و سلوک معنوی خود موفقیتی نداشتم سخت گرفته بودم 🌈 یک روز که در گوشه‌ای از شهر نجف نشسته بودم دیدم کبــ🕊ـوتری بر زمین نشست و پاره نان خشکیده‌ای را به منقار گرفت اما هر چه نوک می‌زد خورد نمی‌شد، نان را انداخت و پرواز کرد و رفت. ⏰ پس از ساعتی بازگشت و به سراغ آن تکه نان آمد و چندین بار آن را نوک زد و شکسته نشد، دوباره رفت و بعد از چندی آمد و بالاخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و خورد. از این کبوتر الهام گرفتم که باید در رسیدن به هدف #همّت کرد. با اراده و همّت سیر و سلوک معنوی را ادامه دادم تا بعد از بیست و دو سال به نتیجه رسیدم. 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂🌼 🌿🍂 🌸 🌸🍃 وضو که از چشمه عشق گرفته شود زنگار را می زداید. (علت) اینکه وضو به چهار عضو سر ، رو ، دست و پا اختصاص یافت ، این است که ایزد تعالی چون نماز را واجب کرد نخواست که بندگان وی آلوده به خدمت آیند. ایشان را فرمود وضو کنند و به این چهار عضو مخصوص کرد. زیرا که آدم اول روی به درخت گندم کرد. به پای برفت . به دست از درخت باز کرد.بر سر نهاد و بر حوا آورد. ایزد تعالی بفرمود این چهار عضو گنهکار را به گاه خدمت بشستن و مسح کردن تطهیر کنند. این داستان بیان حال آدم و آدمی زاد است و همانند آن در آیات و روایات بسیار است. من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق چهار تکبیر زدم یکسره برهرچه که هست از چشمه عشق وضو ساختن همان و چهار تکبیر زدن همان. نظیر بیت دیگرش: عاشق آن دم که به دام سر زلف تو فتاد گفت کز بند غم و غصه نجاتم دادند ✍یعنی به دام زلف افتادن همان و از بند غم و غصه نجات یافتن همان. پس دیده بصیرت آدمی را حجابی جز حجاب کدورت نفس نیست و همین که در چشمه عشق پاک شد دیده بر آن پاک انداخت. اعنی تا این را ببرد آن را بدید. 📚 نامه ها و برنامه ها؛ علامه حسن زاده ╭┅──────┅╮ 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa ╰┅──────┅ ا🌺 ا🌿🍂 ا🍃🌺🍂 ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🌸🍃نام خدا بر در قصر فرعون🌸🍃 در خبر است که: فرعون پیش از آن که ادعای خدایی کند امر کرده بود که بالای درب قصرش کلمه شریفه، 🍃🌹 بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 را بنویسند و چون ادعای خدایی کرد و حضرت موسی (علیه السلام) از ایمان آوردن او نا امید شد از وی به خداوند شکایت نمود، از طرف پروردگار متعال خطاب رسید که، ای موسی! تو در کفر او نظر داری و هلاکت او را از من می خواهی، 🔸اما نظر من در آن کلمه عظیمه ای است که بالای قصر او نوشته شده است. 🎯 قسم به عزت و جلالم تا وقتی که آن نام در آنجا نوشته شده من او را عذاب نمی کنم.  🎯گویند چون خدای متعال خواست که فرعون را عذاب کند ابتدا آن نوشته را زایل گردانید و سپس عذاب را بر او فرستاد. منابع :👇 داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 1/14 13 به نقل از: سرای دیگر /23، نفایس الاخبار، 399، اطیب البیان، 1، 86، منهج الصادقین / 33. ***.  🔅جز خدا را بندگی حیف است حیف/ بی غم او زندگی حیف است حیف🔅 🔅جز به درگاه رفیعش سرمنه/ بهر غیر افکندگی حیف است حیف🔅 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
🍃🌸نسخه درمان بیماری گناه🍃🌸 💠حضرت امیر، علی (علیه السلام)خدایت رحمت کند آیا برای درد گناه داروئی آورده ای؟ 👨‍🔬طبیب : مگر، گناه درد یا بیماری است. 💠حضرت امیر (علیه السلام): آری گناه بیماری است و مردم را به زحمت انداخته است.بلی از اینجا برخیز و به بوستان ایمان بـ🚶ـرو چون وارد شدی مقداری از ریشه درخـ🌴ـت نیت و دانه های پشیمانی و قدری از درخت توبه و تخم ورع و مــیوه فهم و اندوه از شاخه های یقین و مغز اخلاص و پوست اجتهاد و مقداری هم از ساقه های انابه و زهر برگردان تواضع گرفته همه را با حواس جمع و با دلی متوجه و فهمی سرشار، با انگشتان تصدیق و کف توفیق میان طشت تحقیق می ریزی و با آب چشـ👀ـمانت شستشو می دهی و آنگاه تمام را در میان دیگ امید ریخته و با آتــ🔥ـش اشتیاق می جوشانی، آنقدر تا مواد زائد در جوش جدا شده و عصاره و خامه حکمت بدست آید، سپس آن را گرفته در بشــقاب رضا و تسلیم ریخته و باد نفخ و نسیم استغفار بر آن می دمی تا بیشتر از آنکه فاسد شده، خنک شود و این برایت گوارا می شود. آنگاه در جائی که آدمی نباشد و جز خدا کسی ترا نبیند می نوشی. 🔸این است داروئی که درد گناهان را ساکت و جراحات معصیت را التیام می بخشد چنانچه اثری از آن باقی نمی ماند . 🍃یافعی در روض الریاض ص 42🍃 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
#سگ_نگهبان_با_حیا 💥 شخصی که برای تحصیل به شهر پاریس رفته و چند سالی در آن‌جا زندگی کرده بود، پس از برگشت از فرانسه می‌گوید: در پاریس منزلی را کرایه کردم و سگی را برای نگهبانی بر درب منزل گماردم. شب‌ها درب منزل را می‌بستم و سگ کنار درب می‌خوابید و من به کلاس درس می‌رفتم و باز می‌گشتم و سگ همراه من به خانه وارد می‌شد. 💥 در یکی از شب‌های سـ❄️ــرد زمستانی به خاطر سردی هوا سر و صورت خود را پوشاندم و به منزل برگشتم وقتی خواستم درب را باز کنم سگ که مرا نشناخته بود به من حمله کرد و پایین پالتوی مرا به دندان گرفت، من به سرعت صورتم را باز کردم و سگ را صدا زدم، تا مرا شناخت و با نهایت شرمساری به گوشه‌ای از کوچه خزید. 💥درب خانه را باز کردم و برای وارد شدن سگ به درون منزل بسیار اصرار کردم اما سگ که از حمله به من شرمنده شده بود به منزل نیامد و من هم به ناچار درب را بستم و خوابیدم. 💥صبح که به سراغ سگ آمدم دیدم از شدت حیا جان داده است. ✍ اگر سگ این گونه در برابر صاحب خود حیا می‌کند انسان گنهکار چگونه باید به خاطر گناهان و مخالفت‌های خود با خداوند حیا کند و به گریه و پشیمانی و سوز و گداز روی آورد که حداقل از حیوانی چون سگ عقب نمانده باشد. #درسهایی_از_طبیعت 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
آقا! اسم #اعظم_خدا چیست؟ یکی از علماء می فرمودند: شخصی خدمت یکی از علمای بزرگ آمد و گفت: آقا! اسم #اعظم_خدا چیست؟ عالم بزرگوار او را در نزد خود نگه داشت تا این که در یک شب بسیار سـ❄️ـرد آن مرد را صدا زد و فرمود: همین الآن به فلان نقطه از بیابان کنار شهر برو ، در آنجا چاهی وجود دارد یک مقدار از آن چاه آب💦 بیاور، این بنده خدا به راه افتاد و خود را به آن چاه رسانید و مقداری آب برداشت و برگشت. در مسیر بازگشت ناگهان شــیر درنده ای مقابلش ظاهر شد او دست و پای خود را گم کرد و نگران و مضطرب شد فریاد زد : 🍃بسم الله الرحمن الرحیم یا الله 🍃 و به زمین افتاد و غش کرد وقتی به هوش آمد دید از آن شــیر خبری نیست. خود را به منزل آن عالم بزرگوار و اهل معنی رسانید عالم به او فرمود: چرا اینقدر دیر کردی؟ آن مرد جریان را برای عالم تعریف کرد عالم فرمود: همین کلمه ای را که گفتی خودش اسم اعظم خدا بود چون از صمیم دل و در حالت #اضطرار بیان شده بود، شرایطش باید فراهم گردد تا به هدف #اجابت برسد شما هم در آن حالت #ترس و دلهره و اضطراب دل از همه بریدی سیم دل خود را از همه قطع نمودی و به خدا متصل کردی و گفتی: 🍃بسم الله الرحمن الرحیم یا الله🍃 مولوی: 📌معنی الله گفت آن سیبویه - یولهون فی الحوائج هم الیه. 📌شرایط فراهم شد و دعایت #مستجاب گردید. منبع:👇 داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 2، 81 80، به نقل از: داستان هایی از سوره حمد، 131. 🔸آنکه شد دور از خدا در چنگ #شیطان اوفتد 🔸 بره دور از #شبان را گرگ #صحرا می خورد 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
animation.gif
684K
♻️ شما را برای رسیدن به مقامات #قرآن و نوشیدن آب حیات قرآن آفریدند. 🌀 بیایید از سرچشمه ای بنوشید که شما را #حیات و #سعادت ابدی بدهد. #علامه_حسن_زاده 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
#سفر_هفتاد_ساله_به_سوی_جهنم 🔥 ☄شیخ عارف محیی الدین عربی در باب شصتم فتوحات ، و صدر المتالهین در اسفار روایت نقل کرده اند که 🌈 روزی رسول خدا (ص ) با یارانی در مسجد نشسته بودند که آواز سهمگین فرو افتادن چیزی را شنیدند پس ترسیدند . رسول خدا (ص ) گفت : می دانید آواز چیست ؟ گفتند : خدا و رسولش دانایند . رسول خدا (ص ) گفت : سنگی از بالای جهنم هفتاد سال است که افتاده و اینک به قعر جهنم رسیده است و این آواز هولناک از سقوط آن سنگ برخاست . ☄ پس هنوز رسول خدا (ص ) از کلام خود فارغ نشده بود که از خانه #منافقی صدای گریه اهل و عیالش بلند شد که آن منافق در آن وقت بمرد و هفتاد سال عمر او بود و رسول الله گفت : الله اکبر ! ☄ سپس شیخ گوید که : علمای صحابه از این گفتار رسول خدا (ص ) دریافتند که این حجر آن منافق است و وی از آن روزی که آفریده شد به سوی #جهنم می رفت تا آن که عمرش به هفتاد رسید و چون بمرد در قعر جهنم قرار گرفت . ☄خداوند فرمود : ان المنافقین فی الدرک الاءسفل من النار پس آن صدا را شنیدند تا #عبرت بگیرند . 📙 #پندهای_حکیمانه 🌿 #علامه_حسن_زاده_آملی 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa