*(داستان روشنایی)*
دهه هفتاد زمانی که #هاشمی_رفسنجانی #رئیس_جمهور بود و دوران ابتدایی رو طی میکردم ی مقطعی خیلی برق میرفت و شام خوردن ما مصادف با قطعی برق میشد، مجبور بودیم از این وسیله برای نوردهی به محیط خونه استفاده کنیم. البته روی دیوار اتاقای مختلف خونه نصب شده بود و یکی هم به صورت سیار در نقاط مورد نیاز جابجا میشد. حتی یادمه بابا یکیش رو هم تو مغازه داشت و معمولا پاییز و زمستونا که بعده نماز ی مقدار بیشتری مغازه بود و از قضا برق میرفت استفاده میکرد.
خیلی فضای شاعرانه و رمانتیکی به خونه میداد، یاد فیلمهای اروپایی میافتادم که تلویزیون از کانال ۱ و ۲ اونموقع سیاه و سفید پخش میکرد و این سکانسهای نیمه تاریک داخلش بود میافتادم، واقعا هم جالب بود و هم مقداری مخوف!
خلاصه که این وسیله خیلی پر کاربرد بود و گره گشا، وسیلهای گازی که بهش میگفتن روشنایی! یا روی دیوار نصب شده بود ک مستقیم به گاز شهری وصل بود و یا روی پیک نیک بسته شده بود و قابل جابجایی.
#روشنایی مواقعی که #برق میرفت کاربرد داشت و به خاطر عدم مدیریت برق این مشکلات بوجود میاومد. این روزها که در مسیر #چل_چلی هستم و دهه چهارم عمرم رو طی میکنم، دوباره فضای #خاموشی و برق رفتن رو داریم میبینیم، در [ دولت #آقای_پزشکیان_حفظه_الله ] امیدواریم که تدبیری به واسطهی حضور مدبرین در تیمشون بکنند. ایشون هم سعی دارند مثل #سید_ابراهیم رحمت الله علیه مردمی و خدوم باشن. خدا رحمت کند فرید معصومی و امثالهم رو جوونی که دلسوزانه در این مسیر نخبگیشو برای مردم هزینه کرد و پرکشید.
#افاضات #خاطره
@pesar_hajii | پِسَر حاجی😌