چرخه خلع سلاح اروپا توسط آمریکا
#تحلیل_اختصاصی
#تحلیل_مهم
با شروع جنگ اوکراین سیستم رسانه ای غرب با تمام قدرت به سمت ایجاد یک اتحاد بین المللی علیه روسیه حرکت کرد و توانست بزرگترین اتحاد ممکن را برای کمک به اوکراین علیه روسیه ایجاد کند.
در ماه های اول به ظاهر همه چیز خوب پیش می رفت و همه منتظر شروع پیروزی های پی در پی اوکراین و دادگاه پوتین بودند.
اما هرچه از زمان ابتدای درگیری میگذشت کشورهای حامی اوکراین متوجه نوعی پارادوکس پنهان در بدنه ایدئولوژی های این جنگ شدند.
یکی آن تضادها این بود که آمریکا کشورهای دیگر را تشویق میکرد، تا حد توان در هر مرحله بخشی از ذخایر استراتژیک نظامی خود را به عنوان کمک نظامی به اوکراین منتقل کنند (در مواردی آمریکا متعهد شده که هزینه آنها را در آینده پرداخت خواهد کرد)
اما از طرف خود آمریکا یک مشکل خاص وجود داشت.
بایدن بهانه گیر و پیر، تنها دستور ارسال کمک هایی را امضا میکرد که به ندرت جزو جنگ افزارهای استراتژیک آمریکا بوده و همچنین قابلیت تولید و جایگزینی سریع در انبار های نظامی آمریکا را داشتند.
ارسال سایر جنگ افزارهای حساس فقط در حد وعده دعای بایدن مانده بود و یا بابت خالی نبودن عریضه بخش اندکی از آنها به اوکراین فرستاده شد که بیشتر آنها هم در کشورهای همسایه اوکراین که عضو ناتو بودند دپو شدند(به بهانه آموزش نیروی انسانی یا عدم تحریک روسیه یا آماده نبودن زیرساخت های انتقال).
کشورهای اروپایی وقتی به خود آمدن که انبارهای تسلیحات آنان به میزان خطرناکی خالی شده و وعده های ارسال سلاح جایگزین توسط آمریکا هم به این زودی ها عملی نخواهد شد.
آمریکا شروط جدیدی برای تحویل تسلیحات جدید خود دارد.
از اینجا به بعد کم کم میتوانید خطوط قرمز و قوانین نانوشته یک بازی را ببینید.
(قوانین چرخه استعمار اروپا توسط آمریکا) .
١_بخش اول این طرح با آغاز جنگ روسیه با موفقیت انجام شد و به دستور آمریکا،از تمامی کشورهای اروپایی موجهای عظیم سلاح به اوکراین سرازیر شد.
بعد از آنکه آمریکا به این یقین رسید که انبار های اروپایی ها خالی شده است به سراغ بخش دوم طرح رفت.
٢_در مرحله دوم طرح، به ناگاه دستگاه رسانه ای آمریکا چرخش کامل داده و از عدم توانایی اوکراین برای پیروزی علیه روسیه صحبت میکند.
آنها به ملت ها القا میکنند که آمریکا بیش از 100 میلیارد دلار به اوکراین کمک کرده است و مشکل اوکراین در عدم حمایت کشورهای همپیمان آمریکا است و آمریکا دیگر نباید (دقت کنید نمیگویند نمیتواند) هزینه این متحدان بی ملاحظه را بدهد.
خبر اعلام خروج آمریکا از اوکراین برای همه کشورهای دیگر یک معنی دارد و آن این است که هر کشوری باید هرچه سریعتر خود را از باتلاق اوکراین نجات دهد و اوکراین در نهایت طعمه روسیه میشود.
۴_پس از نیاز است که این بحران ادامه دار باشد، به ناگاه اندیشکده ها و رسانه ها مقالات متعددی را منتشر میکنند که بزودی روسیه به سراغ طعمه بعدی خود خواهد رفت.
این مرحله بزرگنمایی خطر حمله روسیه به سایر کشورهای اروپایی است که آنها ناچار شوند به سرعت فکری بابت تامین جنگ افزار خود انجام دهند. کارخانجات تولیدی غربی بعد از جنگ سرد به سمت تولید محصولات پیشرفته با تکنولوژی های گران و پر زرق و برق رفتند.
این بدان معنی است که به هیچ وجه تامین جنگ افزار ارزان آن هم در تعداد و سرعت زیاد امکان پذیر نیست.
در اینجا مرحله نهایی این طرح یا چرخه آغاز میشود.
۵_در این زمان به علت وابستگی شدید این کشورها به آمریکا و به علت کمبود وقت و هزینه ساخت سلاح، همگی آنان مجبور هستند برای تامین جنگ افزار نظامی خود به سراغ آمریکا بروند که به معنی وابستگی شدید این کشورها به آمریکا در حوزه تامین امنیت آنهاست.
۶_ در انتها به مرحله فروش تجهیزات و جنگ افزارهای قدیمی آمریکایی و جایگزین شدن آنها با جنگ افزارهای اروپایی میرسیم.
آمریکا حتی در زمانیکه به اوج پیروزی خود رسیده است باز هم به دنبال هدف دیگری است. این فروش به شرطی انجام میشود که آمریکا اطمینان یابد، کشورهای اروپایی دیگر امکان تولید جنگ افزار بومی را بدون اذن آمریکا ندارند(بالا بردن قیمت انرژی، تحریم های مختلف که زیرساخت تولید مشترک را هدف قرار میدهد و...)
بله همانطور که میبینید چرخه کامل شده است.
حال به عنوان مثال به این خبر توجه بفرمایید:
(آمریکا تصمیم به فروش باتری های دفاع هوایی متشکل از 24 سامانه پرتابگر، 51 موشک و 4 رادار AN/MPQ-65، به مبلغ 2.8 میلیارد دلار به اسپانیا دارد.
در ازای این اسپانیا متعهد می شود باتری های دفاع هوایی هاوک خود را به اوکراین بدهد.)
همانطور که میبینید آمریکا شرط فروش سلاح به اسپانیا را تخلیه انبارهای خود از باقی مانده جنگ افزار های گذشته قرار داده است.
(ادامه تحلیل در پست بعدی 👇)