eitaa logo
پیک آشنا😍✋
333 دنبال‌کننده
58.6هزار عکس
53هزار ویدیو
113 فایل
اُدْعُ الی سبیل ربک بالحکمةوالموعظةالحسنةوجادلهم بالتي هي احسن...~ مردم رابابرهان واندرزنیکوبه راه پروردگارت فراخوان وبابهترین شیوه مباحثه کن...~ حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ داستان کوتاه (103) 🚫 سیاهی لشکر مرد نابینایی را که در کربلا در جنگ با امام حسین (ع) شرکت کرده بود، دیدم. پرسیدم چرا نابینا شده اي؟ نابینا گفت: ای عبدالله پسر ریاح! من در روز عاشورا همراه با ده نفر دیگر در سپاه عمر سعد حاضر شدم. ولی نه تیري پرتاب کردم و نه شمشیري زدم و نه نیزه اي انداختم. پس از شهادت حسین بن علی (ع) به منزل خود برگشتم. شب نماز عشاء را خواندم و به خواب رفتم. در عالم خواب، شخصی نزد من آمد و گفت: پیامبر خدا (ص) تو را خواسته است؛ دعوتش را اجابت کن. گفتم: مرا با پیامبر خدا چه کار؟ او گریبانم را گرفت و کشان کشان خدمت آن حضرت برد. ناگهان پیامبر خدا را دیدم که در بیابانی نشسته و آستین بالا زده و حربه اي در دست دارد و فرشته اي در کنارش و شمشیري از آتش در دست او است. جلو چشمم نه نفر از رفیقان مرا کشت. به هر کدام که شمشیري می زد و در سراسر بدنشان آتش شعله ور می شد. من به محضر پیامبر رسیدم و دو زانو در مقابل آن حضرت نشستم و گفتم: السلام علیک یا رسول الله! حضرت جواب سلام مرا نداد و پس از مدتی طولانی سر بلند کرد و فرمود: اي دشمن خدا! احترام مرا از میان بردي و خاندان مرا کشتی و حق مرا مراعات نکردي، و کردي آنچه کردي. گفتم: یا رسول الله! به خدا سوگند نه شمشیري زدم و نه نیزه اي انداختم و نه تیري رها کردم. حضرت فرمود: راست می گویی ولی بر سیاهی لشکرشان افزودي. اینک نزدیک بیا! نزدیک رفتم. ناگهان دیدم طشتی پر از خون در مقابل حضرت است. فرمود: این، خون فرزندم حسین (ع) است. ایشان کمی از همان خون بر چشم من کشید. ناگهان از خواب بیدار شدم و متوجه شدم نابینا شده ام و از آن وقت تاکنون چیزي نمی بینم. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 6 ، ص 115 با کمی ویرایش ✅ نکته: حمایت، اطاعت یا رأی دادن به سیاستمداران یعنی سیاهی لشکرِ شدن. 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✅ داستان کوتاه (143) 🔸 راه عذر، بسته است امام صادق (ع) نقل می کند: در روز قیامت زن زیبایی را در دادگاه عدل الهی حاضر می کنند که به خاطر جمال و زیبایی خود به افتاده است؛ از او می پرسند: چرا کردي؟ او در پاسخ می گوید: خدایا! چون مرا زیبا آفریدي، به آلوده شدم. در اینجا خدا دستور می دهد حضرت مریم را می آورند و به آن زن گفته می شود: تو زیباتر بودي یا مریم؟ من او را زیبا آفریدم. اما او به خاطر زیبایی خود فریب نخورد و به نیفتاد. آن گاه مرد زیبایی را در دادگاه حاضر می کنند که به خاطر زیبایی خود به آلوده شده است. او هم می گوید: پروردگارا! مرا زیبا آفریدي و زنان به من رغبت پیدا کردند و مرا فریب دادند و گرفتار شدم. در اینجا حضرت یوسف (ع) را می آورند و به آن مرد می گویند: تو زیباتر بودي یا یوسف؟ من به او زیبایي دادم. ولی فریب زنان را نخورد و نکرد. سپس مردی بلا کشیده و مصیبت دیده را می آورند که به خاطر بلاها و مصیبت هایش کرده است. او هم می گوید: خدایا بلاها و مصیبتها را بر من سخت کردي. لذا من به افتادم. در این موقع حضرت ایوب (ع) را می آورند و به آن شخص می گویند: بلا و مصیبت تو سخت تر بود یا بلا و مصیبت ایوب؟ در صورتی که من او را به بلا و مصیبتی سخت مبتلا کردم. اما او مرتکب نشد. این گونه راه عذر و بهانه بر بسته می شود. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 4 ص 97 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✅ داستان کوتاه (143) 🔸 راه عذر، بسته است امام صادق (ع) نقل می کند: در روز قیامت زن زیبایی را در دادگاه عدل الهی حاضر می کنند که به خاطر جمال و زیبایی خود به افتاده است؛ از او می پرسند: چرا کردي؟ او در پاسخ می گوید: خدایا! چون مرا زیبا آفریدي، به آلوده شدم. در اینجا خدا دستور می دهد حضرت مریم را می آورند و به آن زن گفته می شود: تو زیباتر بودي یا مریم؟ من او را زیبا آفریدم. اما او به خاطر زیبایی خود فریب نخورد و به نیفتاد. آن گاه مرد زیبایی را در دادگاه حاضر می کنند که به خاطر زیبایی خود به آلوده شده است. او هم می گوید: پروردگارا! مرا زیبا آفریدي و زنان به من رغبت پیدا کردند و مرا فریب دادند و گرفتار شدم. در اینجا حضرت یوسف (ع) را می آورند و به آن مرد می گویند: تو زیباتر بودي یا یوسف؟ من به او زیبایي دادم. ولی فریب زنان را نخورد و نکرد. سپس مردی بلا کشیده و مصیبت دیده را می آورند که به خاطر بلاها و مصیبت هایش کرده است. او هم می گوید: خدایا بلاها و مصیبتها را بر من سخت کردي. لذا من به افتادم. در این موقع حضرت ایوب (ع) را می آورند و به آن شخص می گویند: بلا و مصیبت تو سخت تر بود یا بلا و مصیبت ایوب؟ در صورتی که من او را به بلا و مصیبتی سخت مبتلا کردم. اما او مرتکب نشد. این گونه راه عذر و بهانه بر بسته می شود. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 4 ص 97 📱 سبک زندگی :