📌ما به کسی مثل او نیاز داشتیم

🎥 داغت سنگینه رو قلب ملت...

🔴 الله اکبر از این رستاخیز ملی!

🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🏴 عجب کلیپ نابی …… ▪️◾️▪️ ▪️بار الها در رهت هر کس بمیرد زنده است ▪️زندگی بی عشق تو ننگ است و بی ارزنده است ▪️حاضرم در راه دین از تن جدا گردد سرم ▪️من بمیرم باک نیست اما بماند رهبرم ◾️شهید آل هاشم عزیز😭 #سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور

سلام عزیزان فرمایشات استاد امیری را حتما حتما حتما گوش کنید دشمن صهیونیستی ومنافقین درکمین هستند لطفا بعد از رویت وگوش دادن انتشار دهید (حزب‌الله ‌واللهی ها

پیوندتان را با خوبان حفظ کنید ۳تا سوره توحید بعد از هر نماز هدیه به عزیزانی که شهید شدند تا چهلمین روز آنها کسانی که سختشون هست سه تا صلوات هدیه بدهند. استاد ایوبی حفظه الله تشرفات و خاطرات آقا فخر تهرانی

وقتی قنوت می‌گیری کنار قبر زهرا برا منم دعا کن، أَين بقية الله

جمعه‌ها یکی یکی رفت و خبر از تو نیومد این فراق و فاصله چه آتیشی به قلبمون زد😔

دعای صحیفه سجادیه هفتم در باب (رفع مشکلات و گرفتاریها

هرگز برای پر زدن از پیله دیر نیست از جنس عشق، بال و پری دست و پا کنیم

تنها حضورِ اوست که درمان دردِ ماست باید برای درک حـضورش دعـا کـنیم

دین برای این آمده که می خواهد انسان پخته و کامل بشود. از این عالم، بالا بیاید تا برسد به مرحله ای که از همه عوالم بشر حتی عوالم ملائکه فراتر برود تا به بی نهایت متصل شود: ☘️وز ملک هم بایدم جستن ز جو ☘️کل شیء هالک الا وجهه

برای هرکسی یک جاده باز میشه: 🔹برای یوسف جاده اش مبارزه با شهوت بود، از شهوت دنیایی، چشم پوشی کرد، جاده برایش باز شد، هم به او نبوت داده شد و هم حکمت. 🔸برای ایوب بلا پیش آمد، خداوند متعال فرمود: إِنَّهُ أَوَّابٌ یعنی او وطن اصلی اش را فراموش نمی کرد. ( به زنبور عسل اوّاب می گویند؛ چون به هر کجا که برای شهد گل سیر کند، لانه اش یادش نمی رود، برمی گردد به وطنش؛ اوّاب یعنی کثرةً برمی گردد به لانه اش، مؤمن اوّاب است یعنی در عین حالیکه به طرف دنیا می رود اما باز به وطنش که توحید و خداست بر می گردد) 🔸برای سلیمان نعمت آمد، سلطنت به او داده شد، خدای متعال به او هم می گوید إِنَّهُ أَوَّابٌ 🔹به داوود هم خداوند می گوید إِنَّهُ أَوَّابٌ یکی در بلا و دیگری در ناز، هر دو اوّابند به سوی خدای متعال؛ این میشود الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق.

نگاه خیس شهیدی دو خط عریضه نوشت به دسـت آب روان داد و آسـمانی شد

تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

میگه یـاد مـنـی و یـاد غـم وغـصـه‌های من یـادی نمی‌کـنم ز تـو و غـصه‌هـای تو

ای مرد! در میانه میدان چه می‌کنی؟! در لابلای جنگل و باران چه می‌کنی؟! میز ریـاست تو چه کم داشت از رفـاه در ورزقان و در مه و بوران چه می‌کنی؟! دل کنده از اوامر و دسـتور و پایتحت در نقطه‌های مرزی ایران چه می‌کنی؟! ای هفت روز هفته، به فکر ضعیف‌ها! هم‌شانه فـقـیر و ضعیفان چه می‌کنی؟! تهران اگر که شهر و مقرّ ریاست است پس در میان ایل و دهستان چه می‌کنی؟