eitaa logo
پیک صبا
88 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
10.9هزار ویدیو
242 فایل
کانالی متفاوت🤔 ، با مطالبی مفید👌 و متنوع😍 👇👇👇
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۵۰ من در خانواده ای بزرگ شدم که شعار فرزند کمتر محقق شد و فقط یه برادر دارم. از کوچیکی حسرت خواهر به دلم بود. همه می گفتند چه خوبه که تک دختری و امکانات برات فراهمه ولی من دلم می خواست همه اون امکانات که به ظاهر همه فکر میکردند دلم بهشون خوش هست رو بدم و فقط یه خواهر داشته باشم. مادرم خودشون خواهر زیاد داشتند و هیچوقت درک نمیکردند که من چه حسرتی تو زندگیم دارم. و پدرم که مخالف سرسخت بچه سوم. حتی بچه سوم رو باردار شدند ولی بخاطر جو اون زمان خودشون سقط کردند😭 هرچی بزرگتر میشدم نیازم به یه خواهر و همدم بیشتر میشد. امیدم این بود که در ازدواجم بتونم جبران خواهر های نداشته ام را بکنم. ولی به خواست خدا همسرم هم خواهر نداشت و حسرت من چند برابر شد. در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردم و سرم پر بود از بلند پروازی ها... با اینکه بچه دوست داشتم ولی اونو مانع پیشرفتم میدونستم. هم درس میخوندم هم یکم کار می کردم. معتقد بودم زن باید تو جامعه مطرح باشه، خونه داری رو دوست نداشتم. بعد ۳ سال از ازدواجم، خدا دختر نازم رو به ما هدیه داد. با اومدن دخترم خونه نشین شدم و تا نزدیک دوسالگیش کمی هم افسرده، بخاطر خونه نشینی اصلا از مادریم لذت نمیبردم ولی از اینکه دختر دار شده بودم و به آرزوم رسیده بودم، خووووشحال بودم. در دو سالگی دخترم با کمک همسرم کارآفرینی کردیم و یه کسب و کاری رو شروع کردیم و خیلییی هم براش زحمت کشیدیم و موفق هم بودیم. کار جدیدم چون با کودک سر و کار داشت، احساس نیاز به بچه دوم میکردم و از طرفی دلم نمیخواست دخترم مثل من تنها بزرگ بشه. خدای مهربون لطف کرد و دختر دومم رو به ما هدیه داد❤️ چی از این بهتر. با اومدن دختر دومم خیلی شرایط روحیم فرق کرد. خیلیییی مسیرهای جدید مادری کردن به روم باز شد. یه نمونه اش آشنایی با کانال شماست. با اومدن دختر دومم به کل کار بیرون رو گذاشتم کنار و با افتخار مادری میکنم😊 و از تک تک لحظاتش لذت میبرم جدا از برکت مادی هر فرزند به نظرم با به دنیا اومدن هر کدومشون خداوند باب های معنوی زیادی رو به روی آدم باز میکنه. الان دیگه دغدغه ام‌ نه کاره نه درس... فقط دلم میخواد بتونم انشالله ۵ تا بچه بیارم و به بهترین نحو تربیت شون کنم❤️ هدفم تربیت سربازای مهدی موعوده... از ته دل از خدا میخوام بهم توان فرزندآوری بیشتر و تربیت درست شون رو بده بچه داری واقعا سخته اما وقتی هدفت تربیت نسل ظهور باشه دیگه تحمل سختی ها میشه عبادت و شیرین میشه! کاش تو تربیت دخترامون بهشون یاد بدیم و بفهمونیم که بزرگترین افتخار برا خانم ها، مادری است. اللهم عجل لولیک الفرج... 💖 👇 😊@peyksaba
ریشهیابیبدحجابیدرجامعهموزیک.mp3
7.71M
📌چرا اقدامات صورت گرفته در حوزه حجاب، اثربخش نبوده است؟! 👌کاربردی و راهگشا 🔊 رادیو معارف 💖 👇 😊@peyksaba
✅ بهترین دعا... 🔹جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم، آذر ۹۵ با رهبرانقلاب دیدار داشتند. در حاشیه دیدار، خواهر شهید مختاربند از جا بلند شد و گفت: «من دو دختر دارم که دوقلو هستند و خیلی دوست داشتند که شما رو ببینند. امسال کنکور دارند و گفتند به آقا بگید برامون دعا کنن» ✨آقا سریع جواب دادند که: «خدا ان‌شاءالله به هر دویشان شوهر خوب برساند و ان‌شاءالله با همدیگر عروس بشوند؛ این بهترین دعاست.» با این حرف آقا، جمع خندیدند. 💖 👇 😊@peyksaba
✅ تحصیل فضیلت است، ارزش است، ازدواج ضرورت است، بخاطر فضیلت، ترک ضرورت، نکنید. سال اول است دانشجو است، خواستگار هست دخترت را شوهر بده، باقی‌اش را هم درس بخواند. 📌من نمی‌دانم چه حسابی است كه پدر و مادرها روی ازدواج بچه شان حساس نیستند ولی روی تحصیل بچه شان حساس هستند. اگر آدم بچه‌اش فوق لیسانس باشد بهتر از لیسانس است. هر چه باسوادتر باشیم كمال است اما ازدواج یك ضرورت است؛ دین در خطر است ولی می‌بینیم پدر و مادرها آن مقداری كه به تحصیل اهمیت می‌دهند. برای ازدواج ارزش قائل نیستند. ⚠️حتی برای مدل ماشین‌اش حساس است از همه جا قرض می‌كند خودش را به آب و آتش می‌زند تا ماشین‌اش را عوض كند اما برای ازدواج می‌گوید حالا كه جوان هستند بگذار خوش باشند یعنی برایشان مطرح نیست كه بچه‌شان فاسد بشود یا نشود یا كم مطرح است. 💖 👇 😊@peyksaba
⁉️ یا ادامه علامه طباطبایی پاسخ می دهند... ✅ درباره دخترها، ایشان معتقد بودند که ازدواج، در بالاترین درجه اهمیت قرار دارد و پس از ازدواج، امکان ادامه تحصیل هست. 📚دختر علامه،یادها و یادگار ها،ص ۵٠ 💖 👇 😊@peyksaba
متولد ۶۸ هستم، مهر ۹۵ ازدواج کردم، با فراز و نشیب های زیاد، عروس و دامادی که، عروسی نمی‌خواستن، خرید بازار نمی‌خواستن، مراسم عقد نمی‌خواستن، سرویس طلا نمی‌خواستن... و در عوض دنبال مهریه پایین و جهیزیه در حد نیاز و یه شروع ساده بودن... تا تحقق کامل این آرزوها روزای سختی رو پشت سر گذاشتیم، خانواده هایی که از روی محبت اصرار داشتن حتما سرویس طلا بخرن، بخاطر اینکه ما احساس کمبود نکنیم تاکید داشتن عروسی بگیریم، البته همه این اتفاقات در شرایطی رخ داد که الحمدلله وُسع مالی داشتیم ولی نیازی به انجام این مسائل نمی دیدیم، و دوس داشتیم تا جایی که ممکن هست طبق نظر رهبری عمل کنیم. راضی کردن خانواده ها برای تک تک این مسائل هر کدوم پشت سر گذاشتن غولی بود😒 عقد ما تو محضر با حضور پدر و مادر و برادرها انجام شد، و برای عروسی هم رفتیم زیارت شاه عبدالعظیم و برگشتیم رفتیم خونمون، شب منزل پدر و مادر و برادرها اومدن و ولیمه دادیم. با خودمون ۱۰ نفر شدیم... اومدن اسم سکه توی مهریه چیزی بود که ازش بیزار بودم ولی چاره ای نبود... و بخاطر خلاصی سریعتر ازش بعد از عقد به همسرم بخشیدم... همه این سادگی ها با لذت انجام شد و گاهی فکر میکنم اگر تسلیم خانواده ها می‌شدیم و دنبال خرید و مهریه و... اینها بودیم من تا آخر عمر باید پشیمونی میکشیدم. حتی هر وقت به عروسی میرم همونجا یه الحمدلله میگم که عروسی نگرفتم تا چشمی حسرت نکشه، تا پایی نلغزه، تا توی مسیر، گناهی رخ نده... این شروع پاک، دعاش همیشه بدرقه زندگی مون شد، و ۱۴ تا سکه ای که ختم شد به خوندن خطبه عقد از زبون حضرت عشق❤️ خیلیا میپرسن ولی باید بگم هیچوقت حسرت لباس عروس به دلم نموند، لباس عروس در برابر لباس یه زندگی خوب و زیبا، چیزی نبود که بخواد ذهنم رو مشغول کنه... این جمله ها شعاری نیست! تو مراسم محضر و عروسی ظاهر ما یه چادر رنگی ساده بود و بدون آرایش که بشه جلوی نامحرم اومد، یعنی عملا همین حالت عادی خودمون، و تفاوتی با بقیه نداشت، دو ساعت قبل مراسم ولیمه عروسی هم، رفتیم کیک بخریم... بهشون گفتم بی‌زحمت روی کیک بنویسید پیوندتان مبارک فروشنده با ذوق یه نگاهی کرد گفت بسلامتی عروسی کیه، گفتم خودم گفت نه!! یه نگاهی کرد فکر کرد یا سرکارش گذاشتم یا گوشام سنگینه😆 ۴ ماه بعد ازدواج علیرغم سفارشات بزرگواران به رسیدگی به خود و فعلا لازم نیست بچه بیارید و این حرفا گل پسر ما وارد چرخه حیات شد، در طول بارداری دچار مشکلاتی شدم، از جمله کمردرد و بواسیر و... ولی خب لذت هاش بیشتر از درداش بود، گفتن نداره... بشدت علاقمند به زایمان طبیعی بودم، و با وجود اینکه دکتر گفته بود بچه مدفوع کرده و برای اتاق عمل آماده ش کنید، وقتی رسید بالا سرم و اشتیاق من رو برای زایمان طبیعی دید صبر کرد و گفت بهت کمک میکنم. ضربان قلب بچه چک میشد بهمین دلیل اجازه نداشتم از جام بلند شم، و علیرغم اینکه تمام ورزش ها رو یاد گرفته بودم هیچ تکنیکی نتونستم اجرا کنم و تو بدترین حالت ممکن (همون خوابیدن روی تخت) درد کشیدم... و خانم دکتر صبوری(دکتر هداوند) که انرژی میداد و وقت میذاشت، البته بیمارستان دولتی و امکان کم... ساعت ۱۰ صبح، بعد ۱۲ ساعت از شروع دردا حسینِ مادر با گریه رخ نمایان کرد... سریع چکش کردن که مدفوع نخورده باشه و مشکلی نباشه که الحمدلله صحیح و سالم... 💚 👇 😊@peyksaba
ای جوان ها! به ازدواج بشتابید. پدرها و مادرها! دختران و پسران را که آماده ازدواج هستند، تزویج کنید. این همه قید و بند قرار ندهید. ای پدران دختر ها! دخترها را برای داماد پولدار و اشرافی و شغل دار و نام و نشان دار و اسم و رسم دار نگه ندارید. اگر می‌بینید یک جوانِ مسلمانِ مومنی است، دختر و پسر هر دو مسلمان، هر دو کفو، وسایل ازدواجشان را فراهم کنید. اینقدر سنگ بر سر راه ازدواج نیندازید. «بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز جمعه ۵۹/۹/۷» 🌷 👇 😊@peyksaba
💥پدر و مادرها 📌 به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری می کنند؛ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند. "۱۳۹۴/۰۴/۲۰" 💥جوان ها ✅ بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱" 🌷 👇 😊@peyksaba
✅ انسان همسر مي‌خواهد. حتی پيرها! يك كسي مادر لاغر و پيری داشت. اين را دوش گرفت و مكه برد. روی دوشش مي‌گذاشت و طواف مي‌داد. به حضرت گفت: اين مادر من است. ديگر نمي‌تواند راه برود. او را مكه آوردم و روي دوشم طواف مي‌دهم. حق فرزندی را ادا كردم؟ ✅ حضرت فرمود: نه! گفت: ديگر چه كنم؟ گفت: شوهرش بده. گفت: اين! تا گفت: اين! مادر بر سر بچه زد و گفت: ... تو بهتر مي‌فهمي يا پيغمبر؟ انسان همسر مي‌خواهد. ⚠️ يك پزشكي در تهران است، متخصص افسردگي بزرگسالان است، به من مي‌گفت: در تهران ۱۴ هزار پيرزن و پيرمرد داريم كه بيماري‌شان به خاطر اين است كه كسي نيست با اينها حرف بزند. زن و شوهر غُر غُرو بهتر از بي‌همسري است. همسر نياز است. 🌷 👇 😊@peyksaba
✅ ازدواج نعمت الهی است... ✨رهبر انقلاب در یکی از دیدارهایشان که با خانواده‌ی شهدای ارمنی داشتند، از خواهر شهید ارمنی ژرژ هاروطون که میگوید "خوشبختانه" ازدواج نکرده می‌پرسند: «خوشبختانه چرا؟» ✨ و بعد، پدرانه نصیحت می‌کنند: نه خیر، اشتباه نکنید، حتما ازدواج کنید. ازدواج نعمت الهی ست. این را بدانید یکی از نعمت‌هایی است که خدای متعال به انسانها می‌دهد. ✨ بعد هم فرزند، فرزندآوری، که امروز کشور ما هم به افزايش جمعیت احتیاج دارد. و هر چه که بیشتر فرزند بیاورید، ان شاء الله خدا راضی‌تر خواهد بود. خواهر شهید با صدای آرام می گوید: چشم، بله حتما. 🌷 👇 😊@peyksaba
📌"ما دختر به هر کسی نمی دهیم!!" 🌷 👇 😊@peyksaba
💥پدر و مادرها 📌 به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری می کنند؛ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند. "۱۳۹۴/۰۴/۲۰" 💥جوان ها ✅ بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱" 🌷 👇 😊@peyksaba
📌یکی از گناهان کبیره‌ی تمدن غرب این است که ازدواج و تشکیل خانواده را در چشم مردم سبک کرد. مثل لباس که عوض می‌کنند. 😊@peyksaba
✅ ازدواج نعمت الهی است... ✨رهبر انقلاب در یکی از دیدارهایشان که با خانواده‌ی شهدای ارمنی داشتند، از خواهر شهید ارمنی ژرژ هاروطون که میگوید "خوشبختانه" ازدواج نکرده می‌پرسند: «خوشبختانه چرا؟» ✨ و بعد، پدرانه نصیحت می‌کنند: نه خیر، اشتباه نکنید، حتما ازدواج کنید. ازدواج نعمت الهی ست. این را بدانید یکی از نعمت‌هایی است که خدای متعال به انسانها می‌دهد. ✨ بعد هم فرزند، فرزندآوری، که امروز کشور ما هم به افزايش جمعیت احتیاج دارد. و هر چه که بیشتر فرزند بیاورید، ان شاء الله خدا راضی‌تر خواهد بود. خواهر شهید با صدای آرام می گوید: چشم، بله حتما. 😊@peyksaba
💥پدر و مادرها 📌 به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری می کنند؛ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند. "۱۳۹۴/۰۴/۲۰" 💥جوان ها ✅ بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱"
⁉️ چقدر به فکر عاقبت به خیری، فرزندان مون هستیم؟! موقع ازدواج، آقای نبی لو ۲۳ سال داشت، من ۱۹ سال. همیشه می گفت، ما دیر ازدواج کردیم. خانم حیف نبود؟ این زندگی، به این خوبی رو، ما چهار سال زودتر می تونستیم شروع کنیم. چرا دیر ازدواج کردیم؟! همیشه می گفتن وقتی انسان می تونه زندگی خوبی داشته باشه، چرا دیر؟! بعد شاید باورتون نشه، دخترم مون که ۱۴ سالش بود، خود آقای نبی لو واسطه ازدواج دامادم با دخترم شدن ... اصغر آقا یه طلبه ساده، از روستا های استان همدان بودن و پسر دایی بنده، که در قم در حال تحصیل بودن، یه روز در حرم، همسرم به ایشون گفته بودن، چرا شما ازدواج نمی کنی؟! گفته ‌بود، من شرایط ازدواج ندارم... گفته بودن، حالا اگر من یه خانواده ای رو پیدا کنم که حاضر باشن با شرایطی که داری به شما دختر بدن، شما چکار می کنی؟! ایشون گفته بود، اصلا محاله یه همچین چیزی... من یه طلبه ساده ام... هیچی ندارم... پدرم خوب یه کشاورزه... محاله کسی به من دختر بده... گفته ‌بودن، نه من یه خانواده ای رو می شناسم که شما رو می شناسن، من شما رو بهشون معرفی کردم... برای من خیلی سخت بود. چون فامیل هم بودیم.. گفتم برای من وجهه خوبی نداره، بری و پیشنهاد بدی... آقای نبی لو می گفتن، نه روی شناختی که من از این جوون دارم، دوست ندارم همچین پسری رو از دست بدیم. بعد من می گفتم، اصلا، مگه دختر ما چقدر سن داره، که ما خودمون بخوایم اقدام کنیم برا ازدواجش؟! خلاصه ایشون تونست منو قانع کنه برای این کار ... شهید نبی لو به دامادم گفته بود، من با خانواده این دختر صحبت می کنم. اونها هم با دخترشون مطرح کنن، اگر بتونم موافقت همه شون رو بگیرم، حتما میام بهت میگم. حالا من مونده بودم، چطوری این موضوع رو با دخترم مطرح کنیم. به همسرم گفتم، حالا چطور می خوای به طیبه بگی؟! گفت خانم، اونم راهش رو بلدم. من خودم یه جوری میگم. ایشون نشستن شروع کردن به صحبت کردن با دخترم، که چقدر ازدواج خوبی داره، و چقدر باعث دوری از گناه میشه و اینکه اگر پسر مومن با تقوایی باشه و ... اینها رو توضیح داد برای دخترم، خیلی با بچه ها راحت بود. بعد گفت حالا اگر من به عنوان پدرت، یه پسری رو معرفی کنم که تمامی این خصوصیاتی که گفتم، داشته باشه، تو چکار میکنی؟ نظرت چیه؟! دخترم بنده خدا همین جور مونده بود... همسرم به دخترم گفت: نه حالا نمی خوام جواب بدی، خوب فکرات رو بکن، بعد جواب بده... من به عنوان پدر تو، خوشبختی تو رو می خوام. اگر یه روزی چنین پیشنهادی بدم، نظرم رو می پذیری؟! بعد از مدتی مجدد موضوع رو با دخترم مطرح کردیم و دخترم هم موافقت کرد. وقتی مجدد با پسر داییم مطرح کرده بودن، ایشون گفته بودن، من حتما باید این خانواده رو ببینم، پدرش رو ببینم، مادرش رو ببینم، رو چه حسابی با این شرایط من، حاضرن به من دختر بدن؟! گفته بودن باشه من هماهنگ می کنم، بیا حرم، بگم پدرش هم بیاد، با هم صحبت کنید. می گفت رفتیم نشستیم، اصغر آقا هم هی نگاه می کرد، با یه حالت نگرانی می گفتن نیومدن، نمی خواید یه تماس بگیرین، ببینید چرا نیومدن؟! گفته بودن: الان من پدر اون دختر، چی می خوای بهش بگی؟! خندید گفت: نه حالا بیان، من بهشون میگم. گفته بودن، اومدن دیگه... من الان پدر اون دختری هستم که گفتم، من طیبه رو برای شما در نظر گرفتم. دامادم تعریف می کنه که وقتی بابا این حرف رو زد، از یه طرف واقعا تو دلم یه همچین چیزی رو می خواستم و دوست داشتم چنین ازدواجی انجام بشه، همیشه می گفتم، کاش این دختر سه چهار سال بزرگ تر بود، من جراتش رو داشتم، که مطرح کنم. از اون طرف می گفتم، کاش زمین دهن باز می کرد من می رفتم داخلش، چقدر راحت بابا گفت، من پدر اون دخترم... خلاصه با هم صحبت کرده بودن و آقای نبی لو گفته بودن از نظر من مسئله ای نیست. به لحاظ مالی هم حاضرم از حقوق خودم، یه کمکی به شما بکنم، ولی راستش رو بخواید، نمی خوام پسری مثل شما رو از دست بدم. من با خانواده هم صحبت کردم و هماهنگ هستند. الحمدالله دختر من ۱۴ سالگی ازدواج کرده... تا به امروز، حتی یکبار هم نگفتم، کاش دوسال دیرتر این ازدواج انجام می شد. الحمدالله هم خودش تونسته عاقلانه با این موضوع برخورد کنه، هم خدا رو شکر، انتخابی که همسرم کرده بود، مناسب و شایسته بود. و تا به امروز هم واقعا خیلی راضی هستیم. دخترم الان یه وقتایی که در فراق پدرش گریه می کنه، میگه، بابا دستت درد نکنه، واقعا عاقبت به خیری منو می خواستی... 🔹خاطره همسر شهید مدافع حرم از واسطه گری برای ازدواج دختر ۱۴ ساله اش در مصاحبه با رادیو معارف