#امام_زمان_ولادت
#امام_زمان_مناجات
بر تو و بوی آشنات ، سلام
بر تو و شهر سامرات سلام
بر تو و بر محبت تو درود
بر تو و بر نشانه هات سلام
خانه های شما فراوانند
هم نجف هم به کربلات سلام
مسجد سهله مسجد کوفه
به قم و مشهدالرضات سلام
تو ستاره تو مهری و ماهی
تو عزیزی بقیت اللهی
ای برازندهء وجود شما
لفظ مولا و واژهء آقا
جان فدا می کند به روز ظهور
در رکاب تو حضرت عیسی
بند قنداقۀ بهشتی تو
می دهد بوی مادرت زهرا
چهرهء تو به مادرت رفته
قد و بالا به حضرت سقا
مات مانده امام عسکریت
از جمالِ چو ماه حیدریت
آیت اللهِ بی کرانِ خدا
حضرت صاحب الزمانِ خدا
عرش حق آستان خانۀ توست
خانۀ توست جمکران خدا
نورِ امّیدِ آخر زهرا
آخرین تیر در کمان خدا
دست خالق کشیده ریسۀ نور
از زمین سمت آسمان خدا
چه کسی هم تراز و پایۀ توست
شمس ، یک گوشه ای ز سایۀ توست
آسمان ، مِی اگر ببارد ، کم
سر به پایش اگر گذارد ، کم
بر قدومش تمام سطح زمین
یاس و نرگس اگر بکارد ، کم
سرِ تعظیم ، پایِ آقائیش
خلق عالم فرو بیارد ،کم
درب و دیوار شهر ثابت کرد
عاشقِ در به در ندارد ، کم
شامل ما عنایت و بذلش
جان فدای عمو ابالفضلش
چه بزرگان که در برت بودند
خادمِ دست پرورت بودند
چه کسانی که مثل بحرالعلوم
همۀ عمر نوکرت بودند
حائری ها طباطبائی ها
همه خدّام محضرت بودند
علمایی که با تمام وجود
خاک پاهای مادرت بودند
در رثای تو خطبه ها خواندند
عهد خواندند ، ندبه ها خواندند
ای همه شور ای سراسر نور
چشم بد از تو تا قیامت دور
ماکه خواهان روز موعودیم
چشم هر کس تو را نخواهد کور
تا سپاهی به مثل ما داری
پای خصم تو هست در لب گور
گرچه داری حضور بین ما
هست شیرینی حضور ، ظهور
گر اشاره کنی به پا خیزیم
سرِ دشمن به پای تو ریزیم
عرشیان باید اعتکاف کنند
دور قنداقه اش طواف کنند
به بزرگیّ و بی نظیریِ او
همگی باید اعتراف کنند
در ظهورش که تیغ بر دارد
همه شمشیرها غلاف کنند
ناتوانند دشمنانش تا
با یل فاطمه مصاف کنند
پشت ، بر کعبه می دهد آن روز
ریشۀ ظلم می کَند آن روز
عاقبت تکسوار می آید
شیر حیدر تبار می آید
پرچم یا حسین بر دوشش
در کفش ذوالفقار می آید
سیصد و سیبزده نفر دارد
با همه اقتدار می آید
وعدهء حق شود برآورده
این زمین را قرار می آید
پس بخوانید در همه ساعات
یک دعای فرج پس از صلوات
#مهدی_مقیمی
شعر مناجات با امام زمان عج
ویژه ایام ماه رجب و لیلة الرغائب
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده
تو سر و سامان به این حال پریشانم بده
این رجب هم آمد و آدم نشد این نوکرت
لطف کن این روزها قلب پشیمانم بده
قبل مردن پاک کن من را و بعدا خاک کن
حسن پایانم تو باش و حسن پایانم بده
آبرویی نیست اما آرزو که عیب نیست
پاک کن قلب مرا و قلب سلمانم بده
دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو
درد دادی خب بیا این بار درمانم بده
باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را
آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده
این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟
چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بده
زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت
یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده
از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن
با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده
من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم
لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده
کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط
روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده
خواهش این نوکرانت چیست غیر از کربلا؟
روزی ام را تا درِ این خانه مهمانم بده
یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم
در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده
......
با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن:
السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن...
وحید محمدی
۶ بهمن ۱۴٠۱
#شعر
#امام_زمان_مناجات
#لیلة_الرغائب