#شرح_نامه ۲۳
#نهج_البلاغه
📌قسمت (اول)
◾️بخشى از وصایای که امام عليه السلام در آخرين ساعات عمرش به عنوان سرمايهاى گرانبها براى همه امّت اسلامى به يادگار گذاشت.
✨وصِيَّتِي لَکُمْ أَنْ لاَ تُشْرِکُوا بِاللهِ شَيْئاً; وَمُحَمَّدٌ(ص) فَلاَ تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ. أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ، وَأَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ، وَ خَلاَکُمْ ذَمٌّ!✨
💠وصيّت من به شما اين است که چيزى را همتاى خدا قرار ندهيد و سنّت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)را ضايع نکنيد، اين دو ستون استوار را برپا داريد و اين دو چراغ را روشن نگه داريد و ديگر نکوهشى بر شما نیست.
✍️امام تمام شاخههاى شرک را بدين وسيله نفى مىکند;
اعم از شرک در ذات و صفات و افعال، شرک در عبادت و غير آن و اگر توحيدى خالص از انواع شرک باشد تمام روح و جان انسان را روشن مىکند و از او وجودى ملکوتى و به تمام معنا روحانى مىسازد.
🔹حضرت در دومين تأکيدى که بر عدم تضييع سنّت پيغمبر دارد، عمل به تمامى آن را لازم مىشمرد.
✔️ اين دو اصل اساسى را گاه به ستونهاى خيمه تشبيه کرده و گاه به دو چراغ نورانى;
خيمه هاى کوچک معمولا يک ستون دارد ولى خيمههاى بزرگ و تشکيلاتى داراى دو ستون و معمولا در کنار هر ستونى چراغى آويزان است و يا به گفته بعضى نور از آن ستون ها برمى خيزد.
✔️به هر حال خيمه دين بدون اين دو اصل برپا نمى شود و فضاى آن بدون اين چراغ ها ظلمانى و کاملاً تاريک است.
📝ادامه دارد...
#شرح_نامه ۲۳
#نهج_البلاغه
📌قسمت دوم
▪️امیرالمومنین_ عليه السلام _در ادامه مى فرماید:
✨أنَا بِالاَْمْسِ صَاحِبُکُمْ، وَالْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَکُمْ، وَ غَداً مُفَارِقُکُمْ.✨
💠من ديروز يار و همنشين شما بودم و امروز (که در بستر شهادت افتادهام) عبرتى براى شما هستم و فردا از شما جدا خواهم شد (و دنيا را وداع میگویم).
✍️يعنى من که فاتح خيبر و احزاب و بدرم و ديروز به صورت انسانى نيرومند در ميان شما بودم، با گذشت يک روز دگرگون شدم و اکنون با فرق شکافته از بيداد ابن ملجم در بستر شهادت هستم و همين فرق شکافته من به شما درس بىوفايى دنيا مىدهد و فردا که جاى خالى مرا ببينيد، احساس مىکنيد که دنيا تا چه اندازه بىاعتبار است;
✔️ به همين سادگى مردى شجاع و قهرمانى بىبديل از دنيا چشم مىپوشد و در برابر حوادث تسليم مىگردد.
📝ادامه دارد ....
#شرح_نامه ۲۳
#نهج_البلاغه
📌قسمت (۳)
▪️ امیر المومنین_عليه السلام_ درادامه مى فرمايد:
✨إنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي، وَإِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي، وَإِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ، وَهُوَ لَکُمْ حَسَنَةٌ، فَاعْفُوا "أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَکُمْ"✨
💠اگر زنده بمانم، ولىّ خون خويشم و اگر از دنيا چشم بپوشم فنا ميعاد و قرارگاه من است و اگر عفو کنم، عفو براى من موجب قرب به خدا و براى شما حسنه و نيکى در نزد خداست; بنابراين عفو کنيد. آيا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد.
✍️آنچه امام عليه السلام در جمله اخير فرمود، برگرفته از آيه شريفه سوره نور است
يعنى همان گونه که انتظار عفو الهى داريد ديگران هم انتظار عفو از شما را در برابر کارهاى خلافى که انجام داده اند دارند.
✔️به يقين قصاص در اسلام اصلى است که به گفته قرآن، حيات جامعه در گروى آن است; ولى در عين حال ترک قصاص و عفو کردن درباره کسانى که شايسته عفوند، فضيلتى است بسيار بزرگ و مقامى است والا.
📝ادامه دارد...
#شرح_نامه ۲۳
#نهج_البلاغه
📌قسمت (۴)
▪️امیر المومنین_ علیه السلام_در ادامه می فرماید :
✨واللهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ کَرِهْتُهُ، وَلاَ طَالِعٌ أَنْکَرْتُهُ، وَمَا کُنْتُ إِلاَّ کَقَارِب وَرَدَ، وَطَالِب وَجَدَ; (وَما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ لِلاَْبْرارِ)✨
💠به خدا سوگند چيزى از نشانه هاى مرگ به طور ناگهانى به من روى نياورده که من از آن ناخشنود باشم و طلايه اى از آن آشکار نشده که من آن را زشت بشمارم من نسبت به مرگ همچون کسى هستم که شب هنگام در جستجوى آب باشد و ناگهان در ميان تاريکى ها به آن برسد و يا همچون کسى که گمشده (بسيار نفيس) خود را ناگهان پيدا کند (چرا که من به اين واقعيّت معتقدم) که آنچه نزد خداست (در سراى ديگر) براى نيکان بهتر است.
✍️آنچه در بخش اخير اين وصيّت نامه آمده همان است که امير مومنین بارها در نهج البلاغه و غير آن بيان فرموده.
مخصوصاً اگر مرگ آميخته با شهادت در راه خدا باشد.
🔹کسانى از مرگ مى ترسند که يا ايمان به زندگى پس از مرگ ندارند و مرگ را فنا و نابودى همه چيز مى پندارند و از آن وحشت مى کنند
🔹 اما آنها که هم ايمان به آخرت دارند و هم پرونده اعمالشان پاک و نورانى است، دليلى ندارد که از مرگ بترسند،
هنگامى که عبد الرحمن ملجم مرادى فرق نازنين امام عليه السلام را در محراب عبادت شکافت،
⚜️امام فرمود:
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة; به پروردگار کعبه رستگار شدم».
پایان
#شرح_نامه ۳۱ نهج البلاغه
📌قسمت اول
❣️امیر المومنین علیه السلام در نامه ابتدا شش صفت براى خود و سپس چهارده صفت براى فرزندش بيان مى فرمايد که فضاى نامه را با اين اوصاف کاملاً آماده و روشن و شفاف مى کند.
🔴نخست مى فرمايد:
✨منَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدُّنْيَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى، وَالظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً
💠«اين نامه از سوى پدرى است که عمرش رو به فناست، او به سخت گيرى زمان معترف وآفتاب زندگيش رو به غروب است (و خواه ناخواه) تسليم گذشت دنيا (و مشکلات آن). همان کسى که در منزلگاه پيشينيانِ از دنيا رفته سکنى گزيده و فردا از آن کوچ خواهد کرد»
✍️امام عليه السلام با ذکر اين اوصاف براى خود اهداف مختلفى را دنبال مى کند;
🔻نخست اينکه به فرزندش مى فهماند من با کوله بار عظيمى از تجربه که با گذشت زمان برايم حاصل شده اين نامه را مى نويسم.
🔻ديگر اينکه گوينده اندرزها اگر تواضع به خرج دهد و از موضع بالا و آمرانه سخن نگويد، سخنانش بسيار اثربخش تر خواهد بود.
🔻سوم اينکه پسرش بداند به زودى پدر مى رود و بايد جاى پدر بنشيند و درک اين حقيقت او را براى پذيرش اندرزها آماده تر مى سازد.
📝ادامه دارد....
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت دوم
❣️آن گاه امام عليه السلام مخاطب خود را بدون ذکر نام با چهارده وصف توصيف مى کند و مى فرمايد:
✨إلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لاَ يُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِيلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الاَْسْقَامِ، وَرَهِينَةِ الاَْيَّامِ، وَرَمِيَّةِ الْمَصَائِبِ، وَعَبْدِ الدُّنْيَا، وَتَاجِرِ الْغُرُورِ، وَغَرِيمِ الْمَنَايَا، وَأَسِيرِ الْمَوْتِ، وَحَلِيفِ الْهُمُومِ، وَقَرِينِ الاَْحْزَانِ، وَنُصُبِ الاْفَاتِ، وَصَرِيعِ الشَّهَوَاتِ، وَخَلِيفَةِ الاَْمْوَاتِ
💠«اين نامه به فرزندى است آرزومند، آرزومند چيزهايى که هرگز دست يافتنى نيست و در راهى گام نهاده است که ديگران در آن گام نهادند و هلاک شدند (و از جهان چشم فرو بستند) کسى که هدف بيمارى هاست و گروگان روزگار، در تيررس مصائب، بنده دنيا، بازرگان غرور، بدهکار و اسير مرگ، هم پيمان اندوه ها، قرين غم ها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشين مردگان است»
✍️نخستين وصفى که امام(عليه السلام) در اينجا براى فرزندش ـ و به بيان ديگر براى همه انسان ها ـ ذکر مى کند اين است که او در اين جهان به دنبال امورى مى رود که قابل وصول نيست، زيرا انسان دنيايى خالى از هرگونه مشکلات و ناراحتى ها و ناکامى ها مى خواهد در حالى که طبيعت دنيا آميخته با مشکلات و رنج ها و مصائب است
🔻جالب اينکه امام(عليه السلام) در معرفى خود شش صفت و در معرفى فرزندش چهارده صفت از مشکلاتى که هر انسانى در زندگى دنيا با آن روبه روست، بيان فرموده است; يعنى در واقع در مقابل هر وصف خويش دو وصف از فرزندش و در برابر هر مشکل خود دو مشکل از مخاطبش را بازگو مى کند.
📝ادامه دارد.....
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۳
❣️امام عليه السلام در اين بخش از نامه خود، از وضع خويشتن شروع مىکند و در ضمن، انگيزه خود را براى اقدام به اين وصيّت نامه اخلاقى و انسانى شرح مىدهد و به طور خلاصه مىفرمايد: من به خود نگاه کردم ديدم ستاره عمرم رو به افول نهاده و بايد در فکر خويشتن باشم و آماده سفر آخرت شوم; ولى از آنجا که تو را بخشى از وجود خود، بلکه تمام وجود خود مىبينم خويش را ناگزير از اين اندرزها و نصيحتها و هشدارها ديدم. مىفرمايد:
✨أمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ فِيمَا تَبَيَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْيَا عَنِّي، وَجُمُوحِ الدَّهْرِ عَلَيَّ وَإِقْبَالِ الاْخِرَةِ إِلَيَّ، مَا يَزَعُنِي عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَايَ، وَالاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِي
💠«اما بعد آگاهيم از پشت کردن دنيا و چيره شدن روزگار و روى آوردن آخرت به سوى من، مرا از ياد غير خودم و توجّه به دنيا و اهل آن باز داشته»
✍️امام عليه السلام در ادامه اين سخن چنين نتيجه گيرى مى کند که: «اين توجّه سبب شده، اشتغال به خويشتن مرا از فکر مردم (و آنچه از دنيا در دست آنهاست) باز دارد و از هواى نفس مانع شود و حقيقتِ سرنوشتم را براى من روشن سازد و همين امر مرا به مرحله اى رسانده که سراسر جدى است و شوخى در آن راه ندارد، سراسر راستی است و دروغ به آن آمیخته نیست.
📝ادامه دارد ....