eitaa logo
پژوهش پیروان حضرت زهرا علیها السلام
146 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
552 ویدیو
722 فایل
📣 برنامه های پژوهشی مدرسه علمیه پیروان حضرت زهرا(سلام الله علیها) - سطح ۲ و۳ ارتباط با مسئولین : واحد آموزش: @zmomeny واحد پژوهش : @tabatabaei313 واحد فرهنگی @haghighe 🏢آدرس:مشهد مقدس، امام رضا(ع) ۶۰ - پ ۸۴ 🛸تلفن: ۰۵۱۳۳۴۳۵۶۵۵ - 05133411210
مشاهده در ایتا
دانلود
📕خلاصه‌ای از کتاب «تفسیر سلام»، تالیف استاد زاهدی 🛑 قسمت پانزدهم 💠اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️با دعای ما چه‌ مقاماتی به‌ امام حسین (ع) خواهند داد؟ 🔻اين‌ سؤال‌ مطرح‌ است‌ كه‌ وقتی همه‌ مقامات‌ نزد حضرت‌ اباعبدالله (ع) است‌، ما در معارف‌ مستتر در سلام‌، چه‌ دعايی برای حضرت‌ به‌ جهت‌ كسب‌ مقامات‌ بلندتر می‌كنيم‌؟ و چه‌ مقاماتی را برای حضرت‌ درخواست‌ می‌نمائيم‌؟ اين‌ شبهه‌ وجود دارد که مقامات‌ هم‌ بالاخره‌ در يكجا به‌ انتها می‌رسند، اما اينطور نيست‌، هر چه‌ مقام‌ بدهند مگر به‌ آخر می‌رسد؟ هرچه‌ سلطنت‌ و قدرت‌ و عظمت‌ و شوكت‌ و علم‌ و معرفت‌ و جلال‌ و نشاط‌ و سرور دهند، مگر تمام‌ می‌شود؟ مگر عظمت‌ خدا به‌ پايان‌ می‌رسد؟ مگر جلال‌ و شوكت‌ و قدرت‌ و سطوت‌ و سلطنت‌ خدا به‌ آخر می‌رسد؟ مگر رحمانيت‌ خدا به‌ آخر می‌رسد؟ 🔻وقتی رحمانيت‌ خدا به‌ انتها می‌رسد كه‌ خود خدا به‌ آخر برسد و اين‌ غير ممكن‌ است‌. «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر:۲۱)، حقتعالی در اين‌ آيه‌ كريمه‌ می‌فرمايد كه‌ گنجينه‌های همه‌ مقامات‌، همه‌ سلطنتها، همه‌ رحمتها، همه‌ جلالها، همه‌ قدرتها، همه‌ عظمتها، همه‌ شوكتها، همه‌ نعمتها، همه‌ فيوضات‌ نزد ماست‌ و هيچكس‌ از خزائن‌ آن‌ خبر ندارد. به‌ هركس‌ به‌ اندازه‌ ظرفيتش‌ می‌دهند. هركس‌ سينه‌ چاكتر باشد بيشتر نصيبش‌ می‌شود. گاهی به‌ اندازه‌ همه‌ هستی است‌ و به‌ سينه‌ منشرح‌ رسول‌ خدا (ص) نازل‌ می‌شود: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (انشراح:۱) و گاهی به‌ اندازه‌ پوست‌ پسته‌ای است‌ كه‌ به‌ من‌ رو سياه‌ می‌دهند. 🔻بنابراين‌ «سلام‌» در مفهوم‌ درخواست‌ مقامات‌ ملكوتی چنين‌ معنا می‌شود كه‌ همينطور كه‌ رو به‌ اباعبدالله (ع) سلام‌ می‌كنيم‌ از خدا می‌خواهيم‌ ای خدا! همه‌ مقامات‌ ملكوت‌ را تسليمش‌ كن‌، ای خدا! سلطنت‌ دو عالم‌ را تسليمش‌ كن‌، ای خدا ملائك‌ را به‌ نوكری‌اش‌ درآور، ای خدا دشمنانش‌ را خوار كن‌، تعداد دعاهايی كه‌ در اين‌ دسته‌ از مفاهيم‌ سلام‌ است‌ قابل‌ شمارش‌ نيست‌. ♦️اسرار صدبار سلام‌ 🔻اینكه‌ در زيارت‌ عاشورا دستور صدبار سلام‌ آمده‌ است‌، سرّی عجيب‌ است! آيا زيارت‌ ديگری داريم‌ كه‌ صد سلام‌ داشته‌ باشد؟ اگر آدم‌ بی‌جهت‌ به‌ شخصی صدبار سلام‌ كند، می‌گويند عقلش‌ را از دست‌ داده‌ است‌! در سنت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص) هم‌ نداريم‌ يك نفر چند بار به‌ رسول‌ خدا (ص) در يك‌ ديدار سلام‌ كند و حضرت‌ هم‌ در همان‌ مجلس‌ همه‌ را جواب‌ دهند. 🔻چه‌ سرّی در صد سلام‌ هست‌؟ چرا تدبر نمی‌كنی؟ «أَمْ عَلى‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها» (محمد:۲۴)، مگر بر دلهايتان‌ قفل‌ زده‌اند؟ آيا نمی‌بينی در كلمه‌ اَلسّلام‌ُ عَلَيك‌ چه‌ معارف‌ عظيمی نهفته‌ شده‌ است‌!؟ با هر سلامی از مقام‌ خزائن‌ غيب‌ فتوحاتی می‌شود. سلامی كه‌ معنی‌اش‌ فقط‌ «درود» باشد يكی‌اش‌ هم‌ زياد است‌، اما سلامی كه‌ يك‌ مفاتيح‌الجنان‌ دعا در آن‌ نهفته‌ باشد، يك‌ ميليون‌ بارش‌ هم‌ كم‌ است‌. با هر سلامی فيوضاتی می‌رسد كه‌ ما اصلاً نمی‌دانيم‌ حقيقت‌ آنها چيست‌. روح‌ حضرت‌ با انواری كه‌ ما از حقيقت‌ آنها بی‌خبريم‌ منور می‌شود. اسراری كه‌ ما نمی‌فهميم‌ برای حضرت‌ مكشوف‌ می‌شود، نعماتی كه‌ ما نمی‌دانيم‌ به‌ حضرت‌ سرازير می‌شود، رحماتی كه‌ ما نمی‌شناسيم‌ و معارفی كه‌ نمی‌فهميم‌ حضرت‌ را در بر می‌گيرد، با هر سلام‌ «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ» برای حضرت‌ نازل‌ می‌شود. آن وقت‌ معارف‌ و مفاهيم‌ صد سلام‌ حيرت‌آور می‌شود!! 🔻اگر كسی به‌ هشتادمين‌ سلام‌ رسيد و روی آب‌ راه‌ نرفت‌ يا در آسمان‌ پرواز نكرد، به‌ سلام‌ كردن‌ خودش‌ شك‌ كند، به‌ معارفش‌ شك‌ كند، به‌ ايمانش‌ شك‌ كند. حتی با يك‌ سلام‌ بايد بتواند پا روی اقيانوس‌ گذارد و جلو برود! اين‌ سلام‌ اگر سلام‌ حقيقی باشد بايد چنين‌ آثاری داشته‌ باشد ولی ما زيارت‌ عاشورا را دست‌ انداخته‌ايم‌، با زيارت‌ عاشورا بازی كرده‌ايم‌، اين‌ معنی را از قرآن‌ ثابت‌ كرديم‌ و آيات‌ و روايات‌ مربوطه‌ هم‌ قبلاً ذكر شد. نوارها را بگير و تكرار و تمرين‌ كن‌، براي‌ آشپزی فيلم‌ آموزشی مي‌خرند، اگر پزشكی در تلويزيون‌ توصيه‌ای بكند تو هم‌ آنرا به‌ همه‌ توصيه‌ می‌كنی، حداقل‌ با معارف‌ حسينی اينطور معامله‌ كن‌، حداقل‌ با معارف‌ اهل‌بيت‌ (ع) اينطور برخورد كن‌، اگر تلاش‌ نكنی سرت‌ كلاه‌ می‌رود، خدا نكند كه‌ چنين‌ شود. ❇️پایان قسمت پانزدهم 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «تفسیر سلام»، تالیف استاد زاهدی 🛑 قسمت شانزدهم 💠اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️اسرار سلام‌ به‌ معنی توسل‌ 🔻دسته‌ ديگر از مفاهيم‌ سلام‌، توسل‌ است‌؛ يعنی ای حسين‌ جان‌! به‌ مقامات‌ تو سلام‌ می‌كنم‌، خودم‌ را متوسل‌ به‌ مقام‌ صبر تو می‌كنم‌ و به‌ صبرت‌ متوسل‌ می‌شوم‌، حسينم‌! به‌ مقام‌ غيرت‌ الهی‌ات‌ متوسل‌ می‌شوم‌، تسليم‌ مقام‌ عرفانيت‌ شده‌ و به‌ معارفت‌ توسل‌ می‌جويم‌، حسين‌ من‌، حسين‌ عزيزم‌! به‌ مقام‌ عشقت‌ متوسل‌ می‌شوم‌، حسينم‌! به‌ مقام‌ تعهد به‌ اجرای احكام‌ الهی‌ات‌ متوسل‌ می‌شوم‌، حسين‌ جان‌! به‌ مقام‌ غضب‌ و خشمت‌ تو نسبت‌ به‌ دشمنان‌ خدا توسل‌ می‌كنم‌، در مقابل‌ يكايك‌ مقامات‌ و كرامات‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) متوسل‌ می‌شويم‌ و با اين‌ توسل‌ به‌ هر يك‌ از آن‌ مقامات‌ توسل‌ پيدا می‌كنيم‌، آن وقت‌ ان‌شاءالله به‌ ميزان‌ مجاهدت‌های بعدی به‌ آن‌ مقامات‌ نزديك‌ خواهيم‌ شد. بنابراين‌ در اين‌ رشته‌ از معانی سلام‌، ميليونها مقام‌ برای حضرت‌ اباعبدالله وجود دارد كه‌ ما به‌ آنها متوسل‌ می‌شويم‌! ♦️اسرار سلام‌ با مفهوم‌ تسليم‌ 🔻دسته‌ ديگر از معانی سلام‌، تسليم‌ است‌. «السَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» يعنی آقاجان‌! می‌دانم‌ چيزی ندارم‌ تا تقديمتان‌ كنم‌، اما مرا هم‌ بپذيريد، آنقدر به‌ من‌ لياقت‌ دهيد تا چنان‌ تسليمتان‌ باشم‌ كه‌ اگر دستور داديد سرم‌ را جدا كرده‌ و تقديمتان‌ كنم‌، بدون‌ لحظه‌ای درنگ‌ چنان‌ كنم‌. ادعای بالايی است‌ ولی ممكن‌ است‌، می‌شود به‌ اين‌ مقامات‌ رسيد چه‌ اينكه‌ شهدای اسلام‌ در تاريخ‌ تشيع‌ نشان‌ داده‌اند كه‌ چنين‌ ادعاهايی با مجاهدت‌ قابل‌ دسترسی می‌باشد. 🔻در حالات‌ مرحوم‌ آقا شيخ‌ جعفر مجتهدی نقل‌ می‌كنند كه‌ زياد مايل‌ نبودند از ايشان‌ عكس‌ گرفته‌ شود، يكبار كه‌ از ايشان‌ اجازه‌ خواستند كه‌ عكسشان‌ را بيندازند، گفته‌ بودند اجازه‌ دهيد وقتی حضرت‌ صاحب‌ ظهور كردند من‌ سرم‌ را روي‌ دستانم‌ گرفته‌ و تقديمشان‌ می‌كنم‌، آن وقت‌ شما در آن‌ حال‌ از من‌ عكس‌ بگيريد. توجه‌ كنيد كه‌ بزرگان‌ از روی مسامحه‌ و تعارف‌ حرف‌ نمی‌زنند، اصلاً چون‌ با حساب‌ و كتاب‌ حرف‌ می‌زنند به‌ مقامات‌ بزرگ‌ نائل‌ شده‌اند. 🔻حسين‌جان‌! من‌ تسليم‌ تو هستم‌. غصه‌ می‌خورم‌ از اينكه‌ روز عاشورا همراهت‌ نبودم‌، تمام‌ فرهنگ‌ و انديشه‌ام‌ را تسليم‌ تو می‌كنم‌، تمام‌ زندگی‌ام‌ را تسليم‌ تو می‌كنم‌، تمام‌ كسب‌ و كار و خانواده‌ و اهل‌ و عيالم‌ را تسليمت‌ می‌كنم‌، چون‌ شنيده‌ام‌ كه‌ ياران‌ باوفايت‌ چنين‌ كرده‌اند و می‌دانم‌ «كل‌ يوم‌ عاشورا و كل‌ ارض‌ كربلا». 🔻حسينم‌! بگو چه‌ كنم‌، ياران‌ مكتب‌ تو در كجا بی‌كس‌ مانده‌اند تا آنها را كمك‌ كنم‌؟ می‌دانم‌ هرچه‌ دوستانت‌ زيادتر شوند دشمنانت‌ هم‌ بيشتر خواهند شد. حسينم‌! اگر از اين‌ زيارت‌ برگشتم‌ و يقين‌ كردم‌ كه‌ تمام‌ اموالم‌ را بايد در راه‌ روضه‌ و اطاعت‌ تو دهم‌؛ همه‌ را تقديمت‌ می‌كنم‌. همه‌ چيزم‌ را فدايت‌ می‌كنم‌. حسينم‌! اگر بدانم‌ بايد فرزندانم‌ را اسماعيل‌ وار قربانی‌ات‌ كنم‌، چنين‌ می‌كنم‌. حسين‌ جان‌ به‌ جان‌ علی‌ اصغرت‌ اگر الان‌ بگويی كه‌ فرزندم‌ را قربانی علی‌ اصغر كنم‌، همان‌ خواهم‌ كرد، به‌ جان‌ علی اكبرت‌ اگر فرمان‌ دهی بلافاصله‌ جوانم‌ را قربانی علی اكبرت‌ خواهم‌ كرد. وقتی كه‌ استخوان‌های شهدا را برای پدر و مادر شهيد می‌آوردند، مادرش‌ يكی يكی استخوانها را می‌بوسيد و می‌گفت‌ حسين‌جان‌ دوباره‌ تقديمت‌ می‌كنم‌! اين‌ سلام‌ تسليم‌ است‌. ❇️پایان قسمت شانزدهم 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «تفسیر سلام»، تالیف استاد زاهدی 🛑 قسمت هفدهم 💠اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️خطر، دوری معرفت‌ است‌ نه‌ دوری راه‌ 🔻در روايات‌ مربوط‌ به‌ زيارت‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) هم‌ زيارت‌ از راه‌ نزديك‌ وارد شده‌ و هم‌ از راه‌ دور، اين‌ به‌ معنی آن است‌ كه‌ نگفتند اگر كربلا نروی نمی‌رسی، بلكه‌ فرموده‌اند كه‌ خطر اساسی دوری معرفت‌ است‌، نه‌ دوری راه‌. خيال‌ نكن‌ پولدارهايی كه‌ بيست‌ بار كربلا می‌روند بهشتی‌اند و بی‌پولها جهنمی، البته‌ روايت‌ داريم‌ اگر می‌توانی سينه‌ خيز خود را روی زمين‌ بكش‌ و به‌ زيارت‌ برو، ولی اگر نشد دوری معرفت‌ خطرناك‌ است‌ نه‌ دوری راه‌. اگر حقيقتاً بيست‌ بار «زيارت‌» كرده‌ای؛ چرا روی آب‌ راه‌ نمی‌روی؟ چرا در هوا راه‌ نمی‌روی؟ چرا هنوز زنده‌ای؟ تكه‌تكه‌ نشده‌ای؟ چرا هيچ‌ نشانی از فاطمه‌ (س) نداری؟ بايد معرفت‌ از سينه‌ات‌ بريزد، از زندگی‌ات‌ تقوا ببارد. خادم‌ اهل‌بيت‌ اينگونه است‌، ادعا نيست‌. همه‌ زندگی‌ات‌ بايد كوه‌ طور باشد، اگر هست‌ ما چاكرت‌ هستيم‌. 🔻اينها ترجمه‌ «اَلسَّلام‌ُ عَلَيك‌» بود، هنوز به‌ «يا اَباعَبدِالله» نرسيده‌ايم‌. سلام‌ كردن‌ به‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) تمرين‌ می‌خواهد و لذا برای سلام‌ كردن‌ به‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) بايد تمرين‌ كرد تا حداقل‌ برخی از معارف‌ سلام‌ در ذهن‌ زائر متجلّی شود. برای سلام کردن، بايد تمرين‌ كرد. مگر فقط‌ با شنيدن‌ آموزش‌ رانندگی می‌توان‌ راننده‌ شد؟ اگر برای كسی از شناگری حرف‌ بزنی آيا او شناگر می‌شود؟ اگر فوتبال‌ تعريف‌ كنی آيا او فوتباليست‌ می‌شود؟ آن وقت‌ چطور سلام‌ كردن‌ با اين همه‌ معارف‌ را به‌ اين‌ راحتی ياد گرفتی؟ اين هم‌ يكی ديگر از بدبختی‌های ماست‌. بايد حواس‌ها را جمع‌ كنيم‌. اهل‌ ذكر بايد به‌ دست‌ و پای ذاكر بيفتند كه‌ اين‌ سلام‌ را بارها بگو، دل‌ ما كور است‌، كر است‌، اين‌ دل‌ لال‌ است‌ نمی‌تواند بگويد، می‌خواهم‌ بگويم‌ ولی اين‌ دل‌ بازيگوش‌ است‌، لذا حواسم‌ هزار جا می‌رود، می‌خواهم‌ بگويم‌ ولی اين‌ دل‌ تربيت‌ نشده‌ است‌ و لذا اين‌ مفاهيم‌ يادم‌ نمی‌ماند. دلم‌ بازيگوشی می‌كند و نمی‌تواند بگويد. تمرين‌ می‌خواهد! 🔻«اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله، اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله». چند دفعه‌ بايد گفت‌؟ آيا سه‌ دفعه‌ كافی است‌؟ ده‌ بار چطور؟ از ترجمه‌ سلام‌ چه‌ فهميدی؟ آنقدر بايد بگويی كه‌ زبان‌ دلت‌ چنان‌ مأنوس‌ شود كه‌ در سخت‌ترين‌ حالات‌ نيز از ذكر سلام‌ ناتوان‌ و غافل‌ نباشی، تا آنكه‌ لحظه‌ احتضار فرا رسد. آن‌ مرحله‌ حساسی است‌ و در آن‌ مرحله‌، فقط‌ كسانی می‌توانند سلام‌ را بدهند كه‌ دل‌ آنها با ذكر حسين‌ مأنوس‌ باشد. جوان‌ و پير هم‌ ندارد، بيرون‌ رفتی ممكن‌ است‌ با يك‌ زمين‌ خوردن‌ كارت‌ تمام‌ شود، عمر دست‌ خداست‌. اگر اكنون‌ تمرين‌ كنی لحظه‌ احتضار اطرافيانت‌ می‌بينند كه‌ لبانت‌ تكان‌ می‌خورد و می‌گويی: «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله». 🔻تا اين‌ جلسه‌ الحمدللّه‌ موفق‌ شديم‌ تقريباً مفهوم‌ «اَلسَّلامُ عَلَيكَ» را شرح‌ دهيم‌. خدا به‌ ما توفيق‌ دهد تا سيصد جلسه‌ را در شرح‌ زيارت‌ عاشورا به‌ سرانجام‌ برسانيم‌ تا اين‌ گنج‌ برای شيعيان‌ در تاريخ‌ اسلام‌ بماند. دشمنان‌ اهل‌البيت‌ (ع) تمام‌ تلاششان‌ را به‌ كار بسته‌اند تا عليه‌ زيارت‌ عاشورا كار كنند، ما هم‌ بايد با همه‌ قدرت‌ و توانمان‌، فرهنگ‌ و انديشه‌ زيارت‌ عاشورا را ترويج‌ كنيم‌. ❇️پایان قسمت هفدهم 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «تفسیر سلام»، تالیف استاد زاهدی 🛑 قسمت هجدهم (آخر) 💠اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️خلاصه مبحث تفسیر سلام به حضرت امام حسین (ع) در فراز اول زیارت عاشورا 🔻«اَلسَّلام‌ُ عَلَيك‌» يعنی «سلام‌ بر تو»، سلامی كه‌ پيوسته‌ با دعای من‌ از جانب‌ حق‌تعالی بالاترين‌ مقامات‌ به‌ تو اهداء شود؛ 🔻سلامی كه‌ تمامی محبّت‌ها و بركات‌ و رحمت‌ها را بر تو نازل‌كند؛ 🔻سلامی كه‌ تمام‌ ملك‌ و ملكوت‌ و تمام‌ هستی و ملائك‌ آسمان‌ و زمين‌ را از جانب‌ حق‌تعالی مطيع‌ و فرمانبردار تو بنمايد؛ 🔻سلامی كه‌ تمامی سلام‌هايی كه‌ حضرت‌ حق‌ بر تمام‌ انبياء و اولياء خود در قرآن‌ ذكر فرموده‌ است‌، بر تو نازل‌ نمايد؛ 🔻سلامی كه‌ اعلان‌ محبت‌ تمام‌، اطاعت‌ تمام‌ و ارادت‌ و تسليم‌ تمام‌ عمر و همه‌ مال‌، فرزند، مقام‌ و امكانات‌ من‌ به‌ پيشگاه‌ تو باشد؛ 🔻سلامی كه‌ سلام‌ حضرت‌ حق‌ را بر تو نازل‌ كند و از تو به‌ سوی حق‌تعالی صاعد شود؛ 🔻سلامی كه‌ شكايت‌ ستم‌هايی كه‌ بر شيعيان‌ تو و بر مسلمين‌ از جانب‌ ظالمين‌ وارد شده‌ است‌ را به‌ پيشگاه‌ تو برساند؛ 🔻سلامی كه‌ مرا نزد تو مقرب‌ نمايد؛ 🔻سلامی كه‌ مقامات‌ زائرين‌ حقيقی تو را شامل‌ من‌ هم‌ بنمايد؛ 🔻سلامی كه‌ مرا كبوتر آستان‌ تو نمايد و همواره‌ و تا ابد زائر حرم‌ تو گرداند؛ 🔻سلامی كه‌ از صبر تو، از علم‌ تو، از رضای تو، از تسليم‌ تو، از غيرت‌ تو، از ايمان‌ و يقين‌ تو، از معرفت‌ تو، از كرم‌ تو، از شجاعت‌ تو، از تقوای تو، از محبت‌ تو، از ايثار تو و از همه‌ كمالات‌ تو نصيب‌ من‌ نمايد؛ 🔻سلامی كه‌ مرا در مقابل‌ مقامات‌ تو و در مقابل‌ مقام‌ ايثار و مقام‌ سروری ابرار و در مقابل‌ مقام‌ صبر تو تسليم‌ و متوسل‌ نمايد؛ 🔻سلامی كه‌ مرا در مقابل‌ رضای تو -كه‌ تمام‌ بهشت‌ تحت‌ مقام‌ رضای تو قرار دارد- تسليم‌ و متوسل‌ نمايد؛ 🔻سلامی كه‌ مرا در مقابل‌ مقام‌ تعبد و بندگی و اجرای حكم‌ حق‌ تسليم‌ و متوسل‌ نمايد؛ 🔻سلامی كه‌ مرا در برابر عشق‌، معرفت‌ و عرفان‌ تو تسليم‌ و متوسل‌ كند؛ 🔻سلامی كه‌ مرا در برابر مقام‌ سلطنت‌ تو بر مُلك‌ و ملكوت‌ تسليم‌ و متوسل‌ نمايد؛ 🔻سلامی كه‌ حق‌تعالی در قرآن‌ كريم‌ با همراهی تمامی ملائكه‌اش‌ بر رسول‌ خدا (ص) اهدا نموده‌ است‌، بر تو نيز نازل‌ كند؛ 🔻سلامی كه‌ تمامی دشمنان‌ تو و دشمنان‌ مكتب‌، انديشه‌ و فرهنگ‌ تو را در برابرت‌ چون‌ سنگ‌ و خاك‌ بی جان‌ و از شدت‌ شكست‌، خار و بی‌مقدار نمايد؛ 🔻سلام‌ بر تو! ای پدر عبادت‌، ای پدر زهد و تقوي‌ و ای كسی كه‌ با عبادت‌ تو، عبادت‌ متولد می‌شود؛ 🔻سلام‌ بر تو! ای كه‌ با بندگی محض‌ و مطلق‌ بندگی به‌ سلطنت‌ دو عالم‌ رسيده‌ای؛ 🔻سلام‌ بر تو! ای كه‌ با مظلوميت‌ محض‌ به‌ قدرت‌ لايزال‌ حق‌ پيوسته‌ای. ❇️پایان خلاصه کتاب «تفسیر سلام»
📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت اول ❇️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️نكته‌ عرفانی برای کسانی که با زیارت عاشورا، امام حسین(ع) را زیارت می‌کنند 🔻اين‌ نكته‌ درباره‌ مقامی است‌ كه‌ برای زائرين‌ حضرت‌ اباعبدالله‌الحسين‌ (ع) به‌ وسيله‌ تلاوت‌ زيارت‌ عاشورا، روايت‌ شده‌ است‌. خاتم‌ المحدثين‌ مرحوم‌ حاج‌ شيخ‌ عباس‌ قمی در مفاتيح‌‌الجنان‌ از قول‌ حضرات‌ معصومين‌ عليهم‌ الصلوة‌ و السلام‌ روايت‌ می‌فرمايد: «كسی كه‌ زيارت‌ عاشورا را بخواند به‌ چنان‌ مقام‌ و درجه‌ای با اصحاب‌ حضرت‌ اباعبدالله‌ الحسين‌ (ع) در روز عاشورا می‌رسد كه‌ كسی نتواند او را از ميان‌ اصحاب‌ عاشورا تشخيص‌ دهد». ♦️زیارت عاشورا، اکسیر است 🔻سؤال‌ اين‌ است‌ كه‌ آيا مقامات‌ اصحاب‌ عاشورا مثل‌ برير بن‌ خضير همدانی و حبيب‌ بن‌ مظاهر و حتی حضرت ابوالفضل‌ العباس‌ (ع) آنچنان‌ دست‌ يافتنی است‌ كه‌ هر زائری بتواند به‌ آن‌ مقامات‌ دست‌ يابد؟ پاسخ‌ آن است‌ كه‌ در اين‌ روايت‌، مقامات‌ اصحاب‌ حضرت‌ اباعبدالله‌ الحسين‌ (ع) كوچك‌ شمرده‌ نشده‌ است‌، بلكه‌ نكته‌ای كه‌ از اين‌ روايت‌ استنباط‌ می‌شود، كرامت‌ اعلای حضرت‌ اباعبدالله‌ الحسين‌ (ع) و عظمت‌ عزت‌ و تقرب‌ او نزد حق‌تعالی است‌، زيرا گویای عنايت‌ خاصه‌ حضرت‌ حق‌ به‌ زائرين‌ امام حسین (ع) است. زائرینی كه‌ به وسيله‌ زيارت‌ عاشورا به‌ آن‌ مقامات‌ خواهند رسيد. از طرف‌ ديگر، اكسير بودن‌ِ زيارت‌ عاشورا را نشان می‌دهد كه‌ زائر با معرفت‌ را به‌ اين‌ مقامات‌ خواهد رساند. 🔻اگر فرد بلند مقامی‌، بچه‌ای را در آغوش‌ گرفت‌ و او را در كنار خود نشاند، او كوچك‌ نمی‌شود، بلكه‌ آن‌ بچه‌، بزرگ‌ شمرده‌ می‌شود. بنابراين‌ اگر كسی به‌ وسيله‌ زيارت‌ عاشورا به‌ درجه‌ و مقامات‌ اصحاب‌ عاشورا نزديك‌ بشود، مقامات‌ ملكوتی اصحاب‌ عاشورا كوچك‌ شمرده‌ نمی‌شود، بلكه‌ اولاً شدت‌ كرامت‌ حضرت‌ اباعبدالله‌ (ع) و تقرب‌ او و عزت‌ و آبرومندی آن‌ حضرت‌ نزد حقتعالی روشن‌ می‌شود و ثانياً فرد تكريم‌شده‌ به‌ جايگاهی بلند واصل‌ می‌شود، نه‌ آنكه‌ جايگاه‌ اصحاب‌ عاشورا كوچك‌ شمرده‌ شود. ♦️اهل بیت برای هدایت و ارتقاء معرفت ما، جان می‌دهند 🔻عنايت‌ اهل‌البيت‌ به‌ هدايت‌ بندگان‌ آنچنان‌ است‌ كه‌ حتی حاضرند به‌ خاك‌ و خون‌ كشيده‌ شوند و در مقابل‌، درجه‌ معرفت‌ ما را ارتقاء دهند! اصل‌ و اساس‌ مقصدشان‌، هدايت‌ ما به سوی حقتعالی است‌. اين‌ روايت‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ عنايت‌ حضرت‌ حق‌ و حضرت‌ اباعبدالله‌ (ع) به‌ زيارت‌ عاشورا و زائری كه‌ با زيارت‌ عاشورا آن‌ حضرت‌ را زيارت‌ می‌كند تا چه‌ اندازه‌ زياد است‌. اگر معرفت‌ و شناخت‌ ما در اين‌ راه‌ دچار نقصان‌ است‌، از بدبختی و بيچارگی خودمان‌ است‌. كرَم‌ اهل‌البيت‌ (ع) نسبت‌ به‌ ما آنچنان‌ است‌ كه‌ روايت‌ می‌فرمايد ما را در رديف‌ اصحاب‌ عاشورا قرار می‌دهند. 🔻هركس‌ در عاشورا می‌تواند به‌ شيوه‌ اسوه‌ خود در ميان‌ اصحاب‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) در ارادت‌ به‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) اقتدا كند. زيرا در روز عاشورا هر يك‌ از اصحاب‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) نمونه‌ و اسوه‌ و سرمشق‌ مستقلی برای ما شيعيان‌ در جانبازی و ارادت‌ به‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) بودند تا هر گروه‌ از شيعيان‌ بتواند نمونه‌ و سرمشق‌ خود را در ميان‌ اصحاب‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) در عاشورا بيابد و راه‌ او را برود تا انسان‌ها نگويند ما كه‌ امام‌ حسين‌ (ع) نيستيم‌ پس‌ نمی‌توانيم‌ راه‌ او را برويم‌. برای عابدان‌ عالم‌ و زاهدان‌ عارف‌ و قرآن‌ شناسان‌ مخلص‌، جناب‌ برير بن‌ خضير همدانی اسوه‌ است‌. برای پيرغلام‌های شيعه‌ كه‌ حتی موهای ابروان‌ ايشان‌ در راه‌ ولايت‌ اهل‌البيت (ع) سپيد گشته‌ است‌، جناب‌ حبيب‌ بن‌ مظاهر اسوه‌ و سرمشق‌ است‌. برای گناهكاران‌ توبه‌كار و پشيمان‌ از گذشته‌ خود، جناب‌ حر بن‌ يزيد رياحی اسوه‌ و سرمشق‌ است‌. حتی برای بی‌خانمان‌ها و پابرهنگان‌ و كوخ‌نشينان‌ و بی‌كسان‌، آن‌ غلام‌ سياه‌ كه‌ در لحظه‌ شهادت‌ مورد عنايت‌ خاص‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) قرار گرفت‌ و به‌ بالاترين‌ مقام‌ تقرب‌ به‌ ساحت‌ اهل‌البيت‌ (ع) رسيد، اسوه‌ و سرمشق‌ است‌. 🔻حضور كودك‌، نوجوان‌، پير، زن‌ و مرد، غلام‌، اشراف‌زاده‌، گنهكار و اولياء مقرّب‌ الهی در كنار يكديگر در روز عاشورا به‌ عنوان‌ اصحاب‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) نشان‌ از آن‌ دارد كه‌ در هر سلك‌ و مقام‌ و در هر شرايطی باشی، به‌ شرط‌ اخلاص‌ و مجاهدت‌ و جانبازی و معرفت‌، خواهی توانست‌ بالاترين‌ مقام‌ قرب‌ الهی يعنی همنشينی با حضرت‌ اباعبدالله (ع) در ملكوت‌ را به دست‌ بیاوری. 🅾️پایان قسمت اول 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت دوم ❇️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️معنا و كاربرد «يا» در «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» 🔻می‌خواهيم‌ روشن‌ شود كلمه‌ «يا» در اين‌ جمله‌ به‌ چه‌ معنا است‌؟ فضلا در اين‌ مجلس‌ حضرت‌ زهرا (س) حضور دارند و خوب‌ می‌دانند كه‌ «يا» در زبان‌ عربی، حرف‌ ندا است‌ كه‌ به‌ معنی «آهای» و «ای» می‌باشد. مثلاً وقتی می‌گوييم‌ «خدايا» يعنی ای خدا كه‌ ترجمه‌ جمله‌ «يا اَلله» و «يا رَب‌» در زبان‌ عربی است‌. 🔻اين‌ حرف‌ ندا چند كاربرد دارد كه‌ يكی برای صدا زدن‌ است‌ كه‌ عرب‌ها در محاوره‌ها به‌ كار می‌برند. اما در ادعيه‌ و زيارات‌، مهمترين‌ كاربرد «يا» در مفهوم‌ توسل‌ است‌ كه‌ در اين‌ فراز به معنی توسل‌ به‌ مقامات‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) است‌. ♦️اباعَبدِالله اسم‌ نيست‌، مقام‌ و جايگاه‌ است‌ 🔻عجيب‌ترين‌، بزرگترين‌، پرعظمت‌ترين‌ و پرقدرت‌ترين‌ مقام‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) مقام‌ عبداللهی ايشان‌ است‌. «اَباعَبدِالله» اسم‌ امام‌ حسين‌ (ع) نيست‌، وگرنه در زيارت‌ عاشورا می‌فرمودند: «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا حُسَين‌ بن‌ عَلي‌» و يا آنكه‌ لقب‌ حضرت‌ را ذكر كرده‌ و می‌فرمودند: «يا سَيِّدُالشُّهَداء». ♦️برخی از اسرار نهفته‌ در كنيه‌ اَباعَبدِالله 🔻اما عنوان‌ اَباعَبدِالله كه‌ توسط‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص) طبق‌ دستور وحی در بدو تولد حضرت‌ حسين‌ (ع) به‌ ايشان‌ اعطا شده‌ است‌، اعلام‌ مقام‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) توسط‌ رسول‌ خدا (ص) در بارگاه‌ حق‌تعالی است‌. در آن‌ شرايط‌ كه‌ حضرت‌، دوران‌ نوزادی را آغاز كرده‌ بودند، هنوز فرزندی به‌ نام‌ عبدالله‌ نمی‌توانستند داشته‌ باشند، ولی می‌بينيم‌ كه‌ طبق‌ روايات‌ اهل‌البيت‌ عليهم‌ الصلوة‌ و السلام‌، به‌ محض‌ آنكه‌ بعد از تولد، قنداقه‌ حضرت‌ را در آغوش‌ رسول‌ خدا (ص) قرار دادند، حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ (ص) شروع‌ كردند به‌ گريه‌ كردن‌ و فرمودند: «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَاعَبْدِالله». در اين‌ تسميه‌ اسرار زيادی نهفته‌ است‌. اول‌ آنكه‌ رسول‌ خدا (ص) می‌خواستند با تسميه‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) به‌ نام‌ فرزند شيرخوار كه‌ در حال‌ تشنگی، گلويش‌ را پاره‌ كردند، مظلوميت‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) را نشان‌ دهند. وقتی گلوی علی اصغر دريده‌ شد، حضرت‌ حسين‌ (ع) خونش‌ را به‌ آسمان‌ می‌پاشيد: «اَباعَبدِالله» يعنی پدر علی اصغر، پدری كه‌ فرزندش‌ اينطور مظلومانه‌ در راه‌ حق‌ تكه‌ تكه‌ شد و بدين‌وسيله‌ شدت‌ مظلوميت‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) در اين‌ كنيه‌ نهفته‌ است‌. كينه‌ دشمن‌ به قدری بود كه‌ به‌ طفل‌ شيرخوار او هم‌ رحم‌ نكردند. 🔻اما سرّ ديگر در فرمايش‌ رسول‌ خدا (ص) در تسمیه حضرت‌ حسين‌ (ع) به‌ اَباعَبدِالله، آن‌ است‌ كه‌ مانند معنی ابوالفضل‌ می‌باشد كه‌ پدر فضل‌ و كرَم‌ است‌، وقتی دستش‌ را داد پدر كرَم‌ شد، وقتی چشمش‌ را داد پدر فضل‌ شد، وقتی هر چه‌ داشت‌ خرج‌ مولايش‌ كرد، وقتی با آن‌ تشنگی جگر پاره‌ كن‌ به خاطر كرَمش‌ آب‌ نياشاميد، وقتی حسين‌ (ع) تشنه‌ است‌، وقتی بچه‌ها تشنه‌اند، ابوالفضل‌! تو و آب‌؟! حضرت‌ بچه‌ای بنام‌ فضل‌ نداشت‌ اما پدر فضل‌ و كرَم‌ شد. 🅾️پایان قسمت دوم 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت سوم ❇️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 🔻عبدالله يعنی بنده‌ حق‌. حضرت‌ اَباعَبدِالله بندگی و تعبد و اخلاص‌ را به‌ اوج‌ رسانده‌ بود. گفتيم‌ عاشورا تجلّی كل‌ حقيقت‌ قرآن‌ است‌ و يك‌ مورد آن‌ اينجاست‌. حضرت‌ اباعبدالله آنچنان‌ تعبد و بندگی و اطاعت‌ از خدا را به‌ اوج‌ رسانده‌ و فانی در جمال‌ و جلال‌ حق‌ شده‌ بود كه‌ پدر بندگی خدا بود، يعنی بندگی خدا در وجود حضرت‌ حسين‌ (ع) به دنيا آمد و فرزند حسين‌ (ع) شد. قبل‌ از امام‌ حسين‌ (ع) هيچكس‌ از رسول‌ خدا (ص) چنين‌ كنيه‌ای نگرفته‌ بود و چنين‌ كنيه‌ای را به جز حضرت‌ اباعبدالله (ع) چه‌ كسی می‌توانست‌ بگيرد، لذا بندگی و عبوديت‌ نوزادی شد كه‌ فقط‌ در شهادت‌ و ايثار و عبوديت‌ حسين‌ (ع) متجلّی و متولد شد. 🔻تا آن‌ موقع‌ حضرت‌ ابراهيم‌ هم‌ به‌ آن‌ نقطه‌ نرسيده‌ بود، با اينكه‌ چنان‌ بنده‌ و مطيع‌ حق‌ بود كه‌ در خواب‌ به‌ او گفتند پسرت‌ را ذبح‌ كن‌، گفت‌ چشم‌ و اقدام‌ كرد، اما به‌ ابراهيم‌ اجازه‌ ندادند سر فرزندش‌ را ببرد. ولی به‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) چنان‌ اجازه‌ای دادند كه‌ وقتی حضرت‌ علی اكبر عازم‌ ميدان‌ شد، حضرت‌ فرمود: يا علی! «رويداً»! آهسته‌ برو تا به‌ خدا بگويم‌ چه‌ كسی را به‌ ميدان‌ فرستاده‌ام‌. آرام‌ آرام‌ در ميان‌ گرگها برای پاره‌پاره‌ شدن‌ برو تا با نگاه‌ به‌ تو سلول‌ سلول‌ قلب‌ من‌ پاره‌ شود، جگرم‌ ذره‌ ذره‌ شود، می‌دانم‌ چه‌ بلايی بر سر تو می‌آورند، می‌دانم‌ چه‌ اسماعيلی را به‌ قربانگاه‌ می‌فرستم‌، می‌دانم‌ دارم‌ چه‌ می‌كنم‌. چنين‌ بندگی‌‌ها و اطاعت‌ها بود كه‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) را اباعبدالله كرد. ♦️اسرار و مقامات نهفته در كنيه‌ اَباعَبدِالله 🔻يكی از اسرار نهفته‌ در كنيه‌ حضرت‌ اباعبدالله‌ (ع) مقام‌ عبوديت‌ است‌ و مقام‌ ديگر، مقام‌ مظلوميت‌ است‌ كه‌ در اين‌ بحث‌به‌ شرح‌ اين‌ دو مقام‌ می‌پردازيم‌. 🔻۱- مقام‌ عبوديت‌: اساسی‌ترين‌ شرط‌ نبوت‌ و رسالت‌، عبوديت‌ است‌ و هر پيامبری كه‌ در عبوديت‌ به‌ درجه‌ بالاتری رسيده‌ باشد، مقام‌ رسالت‌ و نبوت‌ او بالاتر خواهد بود. اينكه‌ در تشهد نماز تلاوت‌ می‌كنيم‌ «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ رَسُولَهُ» اشاره‌ به‌ همين‌ نكته‌ است‌ كه‌ می‌فرمايد حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ محمّد مصطفی (ص) پس‌ از كسب‌ مقام‌ عبوديت‌ و نيز با حفظ‌ در مقام‌ عبوديت‌ به‌ مقام‌ رسالت‌ حق‌ رسيده‌ است‌، زيرا مقام‌ عبوديت‌ به‌ قدری بلند است‌ كه‌ مقام‌ رسالت‌ به‌ منزله‌ شاخه‌ای از آن‌ است‌. 🔻در قرآن‌ كريم‌ هر كجا كه‌ اولياء و مقربين‌ حق‌تعالی را معرفی می‌فرمايد، از مقام‌ عبوديت‌ ايشان‌ پرده‌ بر می‌دارد. مثلاً در مورد انسان‌ مقرّبی كه‌ مقام‌ ملكوتی و تقرب‌ او به‌ حدی بود كه‌ حضرت‌ موسی (ع) از شاگردی او ناتوان‌ ماند! می‌فرمايد: «فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا» (کهف:۶۷). يعنی حضرت‌ موسی و همسفرش‌، پس‌ از تحمل‌ مشقت‌ها، در مراحل‌ مختلف‌ بالاخره‌ يكی از بندگان‌ ما كه‌ بندگی او موجب‌ كسب‌ جايگاهی رفيع‌ از تقرب‌ به‌ ساحت‌ ما شده‌ بود را يافتند. 🅾️پایان قسمت سوم 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت چهارم ❇️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️ادامه «مقام عبودیت» به عنوان یکی از اسرار نهفته در کنیه «اَباعَبدِالله» 🔻قرآن‌ كريم‌ اين‌ انسان‌ مقرب‌ را با نشانه‌های شگفت‌آور معرفی می‌فرمايد. از جمله‌ آنكه‌ عبور او از هر محل‌ و هر مكان‌ موجب‌ تجلّی دوباره‌ حيات‌ و نشاط‌ حتی در موجودات‌ مرده‌ و يا ناتوان‌ می‌گردد، آنچنانكه‌ عبور او و حضور او در محلی كه‌ ماهی صيد شده‌ و بريان‌ شده‌ و آماده‌ برای خوردن‌ در سفره‌ طعام‌ قرار دارد، موجب‌ می‌گردد كه‌ ماهی زنده‌ و با نشاط‌ گردد و از ميان‌ سفره‌ فرار كرده‌، شتابان‌ به‌ سوی دريا رود و در امواج‌ دريا ناپديد شود. «وَاتَّخَذَ سَبِيلَه‌ُ فِي‌ الْبَحْرِ عَجَباً» (کهف:۶۳). 🔻در آيات‌ ديگر از حضرت‌ زكريا و نيز حضرت‌ يحيی به‌ عنوان‌ مقرّبين‌ درگاه‌ به‌ وسيله‌ بندگی حق‌تعالی نام‌ می‌برد. در آيات‌ ديگر از حضرت‌ ابراهيم‌ و حضرت‌ نوح‌ و حضرت‌ سليمان‌ و حضرت‌ داوود به‌ عنوان‌ عبد و از جمله‌ بندگان‌ مقرب‌ خويش‌ نام‌ می‌برد. حتی هنگامی كه‌ حضرت‌ عيسی (ع) پس‌ از تولد به‌ سخن‌ آمده‌ و خود را پيامبر خدا و دارای كتاب‌ آسمانی معرفی می‌نمايد، اولين‌ و برجسته‌ترين‌ و اساسی‌ترين‌ دستمايه‌ و وسيله‌ تقرب‌ و مبنای عنايت‌ حق‌تعالی نسبت‌ به‌ خود و دليل‌ نبوت‌ خود را "بندگی و عبوديت‌" خويش‌ می‌داند و می‌فرمايد: «إِنِّي عَبْدُاللهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا» (مریم:۳۰). يعنی من‌ بنده‌ خدا هستم‌ و مقام‌ بندگی من‌، مبنای عنايت‌ حق‌تعالی شده‌ و به‌ من‌ كتاب‌ آسمانی عطا فرموده‌ و مرا به‌ مقام‌ نبوت‌ مفتخر كرده‌ است‌. 🔻اصولاً تمام‌ قرآن‌ و تمام‌ اسلام‌ و تمام‌ معارف‌ اسلامی و تمام‌ اديان‌، تنها و تنها برای تربيت‌ انسان‌ نازل‌ شده‌ است‌ تا او را همچون‌ بندگان‌ خالص‌ و عارف‌ و مقرّب‌ حق‌تعالی تربيت‌ نمايد. تمام‌ بعثت‌ انبياء و تمام‌ ارشاد اولياء همه‌ و همه‌ برای ترويج‌ مقام‌ عبوديت‌ و بندگی برای حق‌تعالی است‌. 🔻حق‌تعالی در قرآن‌ كريم‌ حتی وقتی كه‌ بين‌ بندگان‌ خاص‌ و مقرب‌ خويش‌ تفاوت‌هايی را اعلام‌ می‌فرمايد و درجات‌ ايشان‌ را در عالم‌ قُرب‌ ذكر می‌نمايد، آن‌ تفاوت‌ها و آن‌ درجات‌ را بر اساس‌ ميزان‌ بندگی و شدت‌ بندگی و معرفت‌ بندگی و مجاهدت‌ در بندگی اعلام‌ می‌نمايد. يكی را به‌ عنوان‌ «عبد شكور» و ديگری را به‌ عنوان‌ «عبد منيب‌» و سومی را به‌ عنوان‌ «عبدی كه‌ به‌ او رحمت‌ خاصه‌ خود را عطا فرموده‌ است‌» و چهارمی را به‌ عنوان‌ «نعم‌العبد» معرفی می‌فرمايد و هر يك‌ را با مقاماتی كه‌ در عبوديت‌ به‌ دست‌ آورده‌اند، از ديگری متفاوت‌ می‌نمايد. 🅾️پایان قسمت چهارم 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت پنجم ❇️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️عنوان‌ «اباعبدالله‌» به‌ عنوان‌ سردار عبوديت‌ و سلطان‌ عبوديت‌ 🔻عبوديت‌ حق‌، نور خدا در زمين‌ است‌ و دارای انوار مختلف‌ با درجات‌ و شدت‌ها و قدرت‌ها و جلال‌ و جمال‌های مختلف‌ می‌باشد. هر يك‌ از مقامات‌ اولياء و انبياء در ميزان‌ بندگی و شدت‌ بندگی و معرفت‌ بندگی، تجلی نوری از آن‌ انوار عبوديت‌ حق‌ می‌باشد. همانگونه‌ كه‌ قبلاً ذكر شد، بالاترين‌ مقام‌ در عبوديت‌، مقام‌ «عبداللهی» می‌باشد كه‌ حضرت‌ عيسی (ع) خود را در قرآن‌ كريم‌ به‌ داشتن‌ آن‌ امتياز معرفی می‌فرمايد. 🔻اما حضرت‌ حسين‌ (ع) چون‌ وارث‌ جميع‌ انبياء و اولياء می‌باشد، همچنانكه‌ در زيارت‌ وارث‌ آمده‌ است‌، پس‌ جامع‌ جميع‌ انوار عبوديت‌ می‌باشد. لذا طبق‌ لسان‌ وحی، به‌ پدر بندگی و عبوديت‌ معرفی شده‌ است‌ كه‌ به‌ معنی آن است‌ كه‌ نه‌ تنها حضرت‌ حسين‌ (ع) در اخلاص‌ و بندگی از همگان‌ گوی سبقت‌ ربوده‌ است‌، بلكه‌ به‌ معنی آن است‌ كه‌ توانسته‌ است‌ تمامی انوار و تجليات‌ بندگی را در بالاترين‌ مراتب‌ آن‌ در وجود و سيره‌ خويش‌ محقق‌ نمايد و لذا توانسته‌ است‌ به‌ عنوان‌ "اَباعَبدِالله‌" مفتخر گردد كه‌ به‌ معنی كسی است‌ كه‌ بندگی در وجود او به‌ دنيا آمده‌ و در دامن‌ او پرورش‌ يافته‌ و به‌ اوج‌ كمال‌ خويش‌ رسيده‌ است‌. 🔻حضرت‌ حسين‌ (ع) چون‌ تمام‌ مراحل‌ و تمام‌ اشكال‌ و تمام‌ حقايق‌ بندگی را در خود متجلی نمود، پس‌ تمامی مقامات‌ و تمامی امتيازات‌ و تمامی قدرت‌ها و سلطنت‌ها كه‌ در هريك‌ از انواع‌ و اشكال‌ بندگی وجود دارد، يكجا در خود متجلی نموده‌است‌ و لذا از طرف‌ حق‌تعالی و به‌ وسيله‌ رسول‌ مكرّم‌ اسلام‌ (ص) به‌ عنوان‌ «اَباعَبدِالله‌» مفتخر می‌گردند. 🔻عنوان‌ «اَباعَبدِالله‌» به‌ عنوان‌ سردار عبوديت‌ و سلطان‌ عبوديت‌ و سرسلسله‌ عبادالله و پرستار عبوديت‌ و دارای بالاترين‌ مقام‌ عبوديت‌ می‌باشد. بنابراين‌ مقام‌ عبوديت‌ و بندگی امام‌ حسين‌ (ع) يكی از بالاترين‌ مقامات‌ ايشان‌ است‌. حضرت‌ با عبادت‌ و بندگی مطلق‌ خود، حقيقت‌ بندگی و عبوديت‌ را در اين‌ عالم‌ متجلّی نمود. 🅾️پایان قسمت پنجم 👈ادامه دارد..
📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت ششم ❇️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 🔻حضرت‌ اباعبدالله (ع) تمام‌ وجود خود را در اطاعت‌ خدا محو نمود و آنچنان‌ در اطاعت‌ از اوامر خدا ذوب‌ شده‌ بود و آنچنان‌ مطيع‌ و فرمانبردار حق‌تعالی بود كه‌ حتی در شرايطی كه‌ تمام‌ پيكر مباركشان‌ از ضربات‌ نيزه‌ و شمشير و سنگ‌ و تير مجروح‌ شده‌ بود و نيز در شرايطی كه‌ دشمن‌، خيمه‌های اهل‌بيت‌ آن‌ حضرت‌ را آتش‌ زده‌ بود و در شرايطی كه‌ بچه‌های كوچك‌ با جگر عطشناك‌ از تشنگی و ترس‌، گريه‌ می‌كردند و در شرايطی كه‌ خانواده‌ و اهل‌البيت‌ حضرت‌، ناله‌ بی‌كسی سر داده‌ بودند و نيز در شرايطی كه‌ حضرت‌ بر اثر جراحات‌ شديد، ناتوان‌ شده‌ و بر زمين‌ افتاده‌ بودند و در شرايطی كه‌ آن‌ ملعون‌ قصد داشت‌ حضرت‌ را زنده‌ زنده‌ سر ببرد، در چنين‌ شرايطی حضرت‌ می‌فرمودند: «الهی رِضاً بِرِضِاکَ، صََبراً عَلی قَضائِک یا رَبَ لا الهَ سِواکَ». 🔻يعنی ای معشوق‌ من‌؛ ای معبود من‌؛ ای مولای من‌؛ خيلی ممنونم‌ كه‌ وجود مرا مظهر و تجلّيگاه‌ مرتبه‌ای از ايثار نموده‌ای كه‌ حتی حضرت‌ ابراهيم‌ (ع) بدين‌ پايه‌ دست‌ نيافت‌. پروردگارا از اين‌ بهتر نمی‌شود كه‌ دیگر هيچ‌ برايم‌ نمانده‌ است‌. جگرم‌ كه‌ برای تشنگی و غم‌ِ قطعه‌ قطعه‌ شدن‌ علی اكبر آب‌ شد؛ عاطفه‌ام‌ كه‌ برای پاره‌ پاره‌ شدن‌ گلوی كودك‌ شيرخوارم‌ علی اصغر پاره‌ پاره‌ گشت‌؛ كمرم‌ كه‌ از داغ‌ شهادت‌ برادرم‌ عباس‌ شكست‌؛ خانواده‌ و كودكانم‌ كه‌ اسير دشمن‌ شدند؛ پيكرم‌ را كه‌ به‌ تيرها و نيزه‌های دشمن‌ سپرده‌ام‌؛ رگ‌های گردنم‌ را نيز به‌ جرم‌ دفاع‌ از حريم‌ فرهنگ‌ و احكام‌ تو به‌ دست‌ دشمن‌ سپرده‌ام‌ تا همه‌ هستی‌ام‌ را يكجا به‌ تو تحويل‌ داده‌ باشم‌. «إلهِى لا مَعبودَ سِواک». 🔻كسی كه‌ تا اين‌ حد بندگی كند، خدا درباره‌ او می‌فرمايد «عبدي أطعني حتى أجعلك مَثَلي» تو بندگی مرا كن‌ تا من‌ هم‌ تو را به‌ اذن‌ خودم‌، به‌ قدرت‌ و جمال‌ و جلال‌ كبريايی خودم‌ متصل‌ كنم‌. اين‌ معارف‌ از حرف‌های بدون‌ سند نيست‌، بلكه‌ آيات‌ قرآن‌ و احاديث‌ قدسی است‌ كه‌ می‌خوانيم‌. 🔻قرآن‌ می‌فرمايد: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره:۳۰). يعنی من‌ می‌خواهم‌ انسان‌ را خليفه‌ و نايب‌ خودم‌ در زمين‌ قرار دهم‌، يعنی تو را به‌ اذن‌ خودم‌ در ملك‌ و ملكوت‌ ولیّ خود كنم‌ تا به‌ اذن‌ من‌ تمام‌ هستی مسخّر تو گردد، چيزی جز آنچه‌ كه‌ من‌ می‌خواهم‌، نبينی و همچون‌ چشم‌ من‌ بشوی و عنوان‌ «عين‌ُالله» بگيری و چيزی جز آنچه‌ كه‌ من‌ می‌خواهم‌ نشنوی و همچون‌ گوش‌ من‌ شوی و عنوان‌ «اُذُن‌ُالله» بگيری و به‌ هيچ‌ دستی جز آنچه‌ كه‌ من‌ می‌خواهم‌ دست‌ ندهی و هم‌پيمان‌ نشوی و همچون‌ دست‌ من‌ بشوی و عنوان‌ «يدُالله» بگيری و هيچ‌ شمشيری جز در راهی كه‌ من‌ می‌خواهم‌ بكار نگيری و همچون‌ شمشير من‌ شوی و عنوان‌ «سيف‌ُالله» بگيری و جز برای من‌ خشم‌ نگيری و عنوان‌ «اسدُالله» بگيری. كه‌ اين‌ مقام‌، مقام‌ سلطنت‌ مُلك‌ و ملكوت‌ است‌ كه‌ با گفتن‌ «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» به‌ اين‌ مقام‌ حضرت‌ متوسل‌ می‌شويم‌. 🅾️پایان قسمت ششم 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت هفتم ❇️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️اسرار و مقامات نهفته در كنيه‌ اَباعَبدِالله 🔻يكی از اسرار نهفته‌ در كنيه‌ حضرت‌ اباعبدالله‌ (ع) مقام‌ عبوديت‌ بود [که در بخش‌های قبلی درج شد] و مقام‌ ديگر، مقام‌ مظلوميت‌ است‌ كه‌ در اين‌ بحث‌ به‌ شرح‌ مقام‌ دوم می‌پردازيم‌. 🔻۲- مقام‌ مقام‌ مظلوميت‌ و سلطنت‌ امام‌ حسين‌ (ع): در زبان‌ عرب‌ معمولاً پدر را با اسم‌ پسر بزرگتر صدا می‌زنند. مثلاً به‌ حضرت‌ علی (ع) می‌گويند: «اباالحسن‌». چون‌ فرزند بزرگتر حضرت‌ مولی علی (ع)، امام‌ حسن‌ (ع) است‌. اما رسول‌ خدا (ص) چرا امام‌ حسين‌ (ع) كه‌ ده‌ها سال‌ بعد، فرزند شيرخواری با نام‌ عبدالله‌ يافت‌ را به‌ علم‌ غيب‌ به‌ نام‌ پسر كوچكترش‌ عبدالله (عبدالله‌ رضيع‌ به‌ معنی شيرخوار) مكنّی فرموده‌ است‌ و حضرت‌ را به‌ نام‌ فرزند كوچكتر خوانده‌ است‌ و حضرت‌ را «أباعبدالله» ناميده‌ است‌. اين‌ كنيه‌ نشان‌ از شدت‌ مظلوميت‌ حضرت‌ دارد. گويا رسول‌ خدا (ص) با اعلام‌ چنين‌ كنيه‌ای برای حضرت‌ حسين‌ (ع) در آن‌ روزهای نوزادی، به‌ تمام‌ امت‌ تا روز قيامت‌، اوج‌ مظلوميت‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) را در درگيری با دشمنان‌ اهل‌البيت‌ (ع) اعلام‌ می‌فرمايد و به‌ مردم‌ در طول‌ تاريخ‌ می‌فرمايد: بدانيد كه‌ حسين‌ من‌، آنچنان‌ مظلوم‌ بود كه‌ دشمنانش‌ حق‌پرستی و دفاع‌ از حقيقت‌ دين‌ را از طرف‌ او تاب‌ نياوردند و حتی به‌ كودك‌ شيرخوار او رحم‌ نكردند و گلوی او را تشنه‌ دريدند. 🔻چون‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) تجليگاه‌ بالاترين‌ درجه‌ حقيقت‌ مظلوميت‌ بود، حق‌تعالی در قرآن‌ كريم‌ می‌فرمايد: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا» (اسرا:۳۳). اين‌ آيه‌ بدان‌ معنی است‌ كه‌ حق‌تعالی می‌فرمايد چون‌ حضرت‌ اباعبدالله‌ (س) در راه‌ رضای من‌ و به خاطر دفاع‌ از دين‌ و قرآن‌ من‌ و در راه‌ هدايت‌ بندگان‌ من‌ شهيد شده‌ است‌، ولیّ او من‌ هستم‌ و از سلطان‌ و سلطنت‌ خويش‌ به‌ او می‌بخشم‌ تا از دشمنان‌ او انتقام‌ بگيرم‌. لذا مظلوميت‌ حضرت‌ برايش‌ آنچنان‌ سلطنتی آورده‌ است‌ كه‌ خداوند می‌فرمايد از تمام‌ قاتلان‌ تو و از پيروان‌ قاتلان‌ تو تا روز قيامت‌، چنان‌ انتقامی خواهم‌ گرفت‌ و مخالفانت‌ را چنان‌ به‌ خاك‌ مذلت‌ خواهم‌ نشاند كه‌ به محض‌ آنكه‌ اسم‌ و ياد آنها در خاطر انس‌ و جن‌ بيايد، بر آنها لعن‌ و نفرين‌ بفرستند. 🔻خداوند می‌فرمايد ای حسين‌ من‌! چنان‌ عاشقانی برايت‌ تربيت‌ می‌كنم‌ و چنان‌ سينه‌هايی برايت‌ آماده‌ خواهم‌ كرد كه‌ هر زمان‌ كه‌ ذكر «ياحسين‌» در سينه‌ و يا بر زبانشان‌ جاری شود از شدت‌ حزن‌ و غم‌ مصائب‌ تو و از شدت‌ اندوه‌ فراق‌ و حب‌ به‌ وصال‌ تو در خطر جان‌ دادن‌ باشند و فقط‌ خودت‌ باشی كه‌ مانع‌ جان‌ دادن آنها شوی و اشاره‌ كنی كه‌ ملائك‌، جان‌شان‌ را حفظ‌ كنند. 🔻خداوند می‌فرمايد حسينم‌، از ميان‌ شيعيانت‌، عاشقانی را خواهی يافت‌ كه‌ تنها اگر اشاره‌ كنی، برای خاطر تو جان‌ می‌دهند و از شوق‌ وصال‌ تو، جسم‌ خود را رها كرده‌ و به‌ سويت‌ پر می‌كشند و اگر اجازه‌ بدهی تمامی فرزندانشان‌ را در آستان‌ مقدست‌ قربانی خواهند كرد. اينها و اسرار بسياری ديگر در عنوان‌ «أباعبدالله» نهفته‌ است‌ كه‌ همه‌ را در يك‌ جمله‌ چنين‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ خداوند می‌فرمايد حسين‌ جان‌! سلطنت‌ حقيقی را به‌ تو بخشيده‌ام‌. 🅾️پایان قسمت هفتم 👈ادامه دارد...
📕خلاصه‌ای از کتاب «اسرار نهفته در کلمه مقدسه اباعبدلله و ابن رسول‌الله»، تالیف استاد زاهدی ⭕️ قسمت هشتم ❇️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. ♦️چگونگي‌ توسل‌ با جمله‌ «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» 🔻ضمن‌ اينكه‌ زمزمه‌ می‌كنی «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله»، تمام‌ مفاهيم‌ سلام‌ و تمام‌ مفاهيم‌ اباعبدالله را بايد در نظر بگيری. اين‌ سلام‌ را آنقدر تكرار كن‌ كه‌ اسرار سلام‌ در قلبت‌ ريخته‌ شود و اهل‌البيت‌ (ع) خودشان‌ درها را به‌ روی دلت‌ بگشايند و تو را به‌ حرم‌ راه‌ دهند. 🔻در آزمايشگاه‌ به‌ شما می‌گويند كه‌ اگر اسيد سولفوريك‌ را روی تورنسل‌ بريزيد، رنگ‌ تورنسل‌ عوض‌ می‌شود. به‌ خودت‌ می‌گويی بايد خودم‌ آزمايش‌ را انجام‌ بدهم‌ تا ببينم‌ چنين‌ می‌شود يا نه‌. مجلس‌ معارف‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسين‌ (ع) نيز آزمايشگاه‌ درك‌ اسرار ملكوت‌ است‌. به‌ ما فرموده‌اند كه‌ زيارت‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) با زيارت‌ عاشورا، زائر را به‌ مقاماتی می‌رساند كه‌ هم‌‌درجه‌ با اصحاب‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) در روز عاشورا باشد. حالا ما هم‌ بايد اين‌ آزمايش‌ را انجام‌ دهيم‌ و سلام‌ بر حضرت‌ اباعبدالله (ع) را با معرفت‌ و اخلاص‌ تكرار كنيم‌ و به‌ قدری در حضور قلب‌ و اخلاص‌، تلاش‌ كنيم‌ كه‌ در تقديم‌ سلام‌ و زيارت‌ با معرفت‌ و خالصانه‌ موفق‌ شويم‌ تا آنچه‌ را كه‌ به‌ عنوان‌ نتيجه‌ آزمايش‌ به‌ ما گفته‌اند، مشاهده‌ كنيم‌. شايد خيلی معطلی داشته‌ باشد اما بالاخره‌ درها باز می‌شود. اين‌ آزمايش‌ مشكلات‌ بسياری دارد، ولی كم‌كم‌ حل‌ خواهد شد. 🔻بايد خوب‌ فكر كنيم‌ تا ريشه‌های آن‌ مشكلات‌ و موانع‌ را بيابيم‌ كه‌ چرا سلام‌های ما به‌ نتيجه‌ نمی‌رسد؟ آيا در معرفت‌ به‌ مفاهيم‌ سلام‌ مشكل‌ داريم‌ يا در عمل‌ به‌ مفاهيم‌ سلام‌ مشكل‌ داريم‌؟ آيا بعد از قرائت زيارت‌ عاشورا دچار غفلت‌ها می‌شويم‌؟ خلاصه‌ بايد تلاش‌ كنيم‌ و در اين‌ راه‌ كه‌ مستقيم‌ترين‌ راه‌ها به‌ سوی تقرب‌ به‌ حق‌تعالی است‌، مجاهدت‌ نماييم‌. اگر چنين‌ نكنيم‌ خدای نكرده‌ شب‌ اول‌ قبر يا لحظه‌ احتضار اگر قصد گفتن‌ «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» را داشته‌ باشيم‌، به‌ علت‌ آنكه‌ زمينه‌های آن‌ را در طول زندگی فراهم‌ نكرده‌ايم‌، نمی‌توانيم‌ بر زبان‌ جاری سازيم‌، چون‌ وجود و قلب‌ ما، آن‌ را درك‌ نكرده‌ است‌ و آشنايی ندارد. در آن‌ لحظات‌ تنهایی، آنچه‌ كه‌ در وجود ما شكل‌ گرفته‌ و جزيی از وجود ما شده‌ است‌، برای ما كارساز است‌ و اگر اين‌ سلام‌های زیارت عاشورا، جزيی از وجود ما نشده‌ باشد، در لحظه‌های سكرات‌ موت‌ و فشارهای جان‌ كندن‌، از عرض‌ سلام‌ به‌ پيشگاه‌ حضرت‌ اباعبدالله (ع) و توسل‌ به‌ شفاعت‌ ایشان ناتوان‌ خواهيم‌ بود. 🔻درد و خوف‌ لحظات‌ احتضار از بالاترين‌ مرض‌ها و دردناكترين‌ بيماری‌ها بسيار سخت‌تر است‌. حتی درد و خوف‌ سخت‌ترين‌ بيماری در برابر درد و خوف‌ جان‌ كندن‌ مثل‌ ذره‌ای در مقابل‌ كوه‌ است‌. لذا اين‌ دردها و خوف‌ها در لحظه‌ احتضار اجازه‌ نمی‌دهدكه‌ به صورت‌ مصنوعی سلام‌ كنيم‌ و آنچه‌ را كه‌ درك‌ نكرده‌ايم‌ بر زبان‌ جاری سازيم‌. در نتیجه معارف‌ و اسرار سلام‌ بر حضرت‌ اباعبدالله (ع) لزوماً بايد جزئی از وجود ما شده‌ باشد. گاهی برای انسان‌ اتفاق‌ می‌افتد كه‌ شخصی را كه‌ بر اثر تصادف‌ در حال‌ جان‌ دادن‌ است‌، مشاهده‌ نمايد كه‌ به‌ او می‌گويند بگو «اَشهدُ اَن‌ لااِله‌َ‌اِلّااَلله» ولی او مدام‌ نه‌ تنها این ذكر را نمی‌گويد بلكه‌ به‌ طرف‌ مقابل‌، فحش‌ و ناسزا می‌گويد و از اينكه‌ او را به‌ ياد مرگ‌ می‌اندازند بسيار عصبانی می‌شود! اين‌ بدان‌ جهت‌ است‌ كه‌ زبان‌ و قلبش‌ با ذكر «لااِله‌َاِلّااَلله» و اسرار آخرت‌ آشنا نيست‌. 🅾️پایان قسمت هشتم 👈ادامه دارد...