هر_هفته -به_نیابت_یک_شهید 🌷
با سپاهی از شهیدان خواهد آمد
✅روز هفدهم به نیابت از #شهید_محمد_منتظر_قائم و شهدای مبارزه با استکبار جهانی
🔹بلافاصله پس از دستگیری شبانه محمد،
وی را مستقیماً به اوین و از آنجانیز
مستقیماً بدون هیچ سوال به دست حسینی جلاد سپردند.
🔺دیوانه وار اورا شکنجه میدادند و تنها فریاد های محکم و استوار «الله اکبر» و«یا الله» محمد شنیده می شد. روزها و شبهای بعد نیز همین طور.
او با پاهای خون چکان، و دست های آماس کرده و سیاه از تازیانه، بدن سوخته شده و چشمهای بیخوابی کشیده آنها را به مسخره می گرفت و به آنها می خندید.
از بی شرمانه ترین شکنجه ها نیز کوتاهی نمیکردند.
🔻خودم دیدم که عاجزانه از او درخواست میکردند که بگوید.
یکبار اکبری، دیوانه وار از اتاق شکنجه محمد درآمد و فریاد می کشید که ما این را چکارش کنیم؟ دیگر چکارش کنیم؟!
مثل گربه ی درمانده ای که در بن بستی آخرین حمله هایش نیز بی اثر شده است جیغ میکشید و میگفت: « این یک قهرمان میشود»، فحش میداد.
🔹یکی از برادران میگوید:
«وقتی از مقاومتش میگفتیم، درست مثل کسی که شرمنده میشود سرخ میشد و با خنده و شوخی حرفها را عوض میکرد.
اغلب روزها روزه میگرفت و در افطار هم کم و ساده میخورد. قرآن بسیار میخواند و آیات بسیاری را از حفظ داشت.
او به راستی در زندگی نیز نمونه بود».