eitaa logo
پژوهش پیروان حضرت زهرا علیها السلام
147 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
552 ویدیو
722 فایل
📣 برنامه های پژوهشی مدرسه علمیه پیروان حضرت زهرا(سلام الله علیها) - سطح ۲ و۳ ارتباط با مسئولین : واحد آموزش: @zmomeny واحد پژوهش : @tabatabaei313 واحد فرهنگی @haghighe 🏢آدرس:مشهد مقدس، امام رضا(ع) ۶۰ - پ ۸۴ 🛸تلفن: ۰۵۱۳۳۴۳۵۶۵۵ - 05133411210
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 🍁خاطرات شهید ابراهیم هادی سن شهادت: 25 سال اهل شهرستان تهران قسمت 1️⃣1️⃣ 🍁🍁🍁 🌿مسابقات قهرمانی باشگاه ها بود. مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی می گرفت هم به انتخابی کشور می رفت. ابراهیم در اوج آمادگی بود. ابراهیم همه حریف ها را برد و رفت فینال. به ابراهیم گفتم حریفت برای فینال ضعیف هست. هر دو رفتن روی تشک. حریف ابراهیم چیزی در گوش ابراهیم گفت. ابراهیم هم سرش را به نشانه تایید تکان داد. بعدش حریفش جایی روی سکوها نشان که پیرزنی تسبیح به دست نشسته بود. ابراهیم خیلی بد کشتی گرفت و حریفش برنده شد. وقتی داور دست حریف را بالا برد، ابراهیم خیلی خوشحال بود. انگار خودش قهرمان شده. حریف خم شد و دست حریف ابراهیم را بوسید. من با عصبانیت به ابراهیم گفتم: آدم عاقل، این چه کشتی بود گرفتی؟ نمی خوای کشتی بگیری چرا ما را معطل می کنی؟ ابراهیم خیلی آرام و با لبخند گفت: اینقدر حرص نخور. 🍁🍁🍁 🌿داشتم از ورزشگاه می رفتم بیرون. حریف ابراهیم صدایم زد. بهم گفت عجب رفیق با مرامی داری. من قبل مسابقه بهش گفتم من مطمئنم به شما می بازم. اما هوای ما را داشته باش. مادر من بالای سالن نشسته. کاری کن ما خیلی ضایع نشیم. رفیقتون سنگ تمام گذاشت. نمی دانی مادر چقدر خوشحاله. من تازه ازدواج کردم، خیلی به این پول احتیاج داشتم. تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار است. بعد بهش گفتم این کارها مخصوص آدم های بزرگی مثل آقا ابرامه. در بین راه به کارهای ابراهیم فکر می کردم. یاد لبخندهای آن پیرزن و خوشحالی آن جوان افتادم، یکدفعه گریه ام گرفت. عجب آدمیه این ابراهیم! 🍁🍁🍁 📚کتاب سلام بر ابراهیم ، صفحه 36 الی 38