eitaa logo
پیوندخوبان
197 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
89 فایل
ترویج فرهنگ مهدویت وخدمت به استان قدس مهدوی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حیدر کشوری
🌸مسافرین محترم پرواز شماره1403🌸 🌷🌹🌷🌹🌷🌹 جهت سوار شدن به هواپیما آماده بشوید ✈️ 🌿🌳🌿🌳🌿 بار اضافه و خاطرات بد  را از سالهای قبل نمیتوانید با خود حمل کنید. 🍺 🍇💐🍺💐🍺🦚 این پرواز ۱۲ ماه طول میکشد 🦜🕊🦜🕊🦜🥀🌺🌻🌳🌻 و بخاطر همین کمربندهای خود را خیلی محکم ببندید. 🦚🕊🦚🌾🥀🏵 شما شاهد پرواز برفراز شهرهای سلامتی عشق، لذت، تعادل و صلح خواهید بود. 🌺💐🌺💐🌺💐 کاپیتان پروازخدای بزرگ پیشنهاد میکند که غذاهای زیر را از منو استفاده کنید: ساندویچ سلامتی شیرینی برکت یک عالمه اخبار خوش سالاد موفقیت کیک خوشحالی و در کنار همه اینها شـادی و لبخند 😍☺️ 🐳🐋🌹🌷🐬🐟 به امـید  داشتن یک پرواز زیبـا 🌸🦚🌺 برای شما و خانواده ی عزیزتان در پرواز1403🍀⚘🌲⚘🌲🌴🥀⚘🌿🌱 🌸پیشاپیش سال نـو  مبارک💐 🎉🌸
هدایت شده از حسینیه حضرت فاطمه معصومه س
هدایت شده از حسینیه حضرت فاطمه معصومه س
ششمین روز رمضان در حسینیه خیریه حضرت معصومه س با تلاوت قرآن وتفسیر قرآن نماز جماعت افطاری با حضور نوجوانان امروز یکشنبه ۲۷. ۱۲. ۱۴۰۲ از ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۹ الهی تفضل بالقبول والغفران خدمتگزار حسینیه منتظري 🙏🌹🤲🤲🤲🤲🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 مرد اگر مثل امام رضاش غیور باشد چه شود! 📖 در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعلیه‌السلام شد. آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می‌رفتیم. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابینا بود و حتی به او کربل رضای عاجز می‌گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی‌ها به نابینا عاجز می‌گویند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد می‌آمد و تکبیر می‌گفت. ما بچه بودیم و سال‌ها بود که او را می‌شناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، اما بینا شده بود. پدرم از او پرسید: کربلایی رضا من را می‌بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدر من را شرح داد. پدرم شنیده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می‌خواستند خودشان ببینند. من هم آن‌جا بودم و دیدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می‌آمد، امروز بینا شده بود. این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را می‌گرفت و پدر نابینایش را به مسجد می‌آورد. بعد از اینکه در مسجد مستقر می‌شد، دیگر به کسی نیاز نداشت. ما جستجو کردیم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که این دختر بچه دست کربلایی را می‌گرفت و به مسجد می‌آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می‌گوید تو برو خانه من این‌جا می‌مانم. او به امام رضاعلیه‌السلام عرض کرده بود: آقا! من سال‌هاست که نابینا هستم و حتی یک‌بار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یک‌بار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا، اما تعرض به ناموسم را تحمل نمی‌کنم؛ یا من را شفا بدهید یا همین‌جا مرگم بدهید. من دیگر طاقت ندارم متلک‌های مردم را به ناموس خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل می‌شود و بعد از مدتی خوابش می‌برد. در خواب، حضرت رضاعلیه‌السلام او را شفا می‌دهند. مقام معظم رهبری خودشان این داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم این جریان را دیده‌ام. 📚منبع: بیانات حضرت آیت‌الله مصباح در جمع بسیج دانشجویی خوزستان و دانشگاه شهید چمران اهواز - ۱۳۹۱/۰۴/۱۷ 🇮🇷 گلچین سیاسی 🆔 @Golchinseyasy
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربون تو و چادرت و روبندت و پستونکت برم من😁😁😁😘😘😘