eitaa logo
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
3.8هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
5 فایل
_اینجا؟اکیپِ دهه هشتادیا؛🤏😜 وگوشه دنج از احوالاتمون👀💘 [سعی میکنیم انگیزه بهتون تزریق کنیم جانا🦦😌] کپی از پستا؟حلاله🤌 کپی از روزمرگی؟فرهنگِ فور🤝 با جان و دل شنواییم گیانم:)❤️ https://daigo.ir/secret/6185937938 ❌️ورود آقایون راضی نیستیم❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
< وَ یا مَنْ لَا یعَنِّیهِ دُعَاءُ الدَّاعِینَ > ای خدایی که دعای همه اهل عالم او را خسته و درمانده نمیکند..✨❤️‍🩹!
بود که بار دگر بشنـوم صداي تـو را ؟ 🗣🌱- ببینـ👀ـم آن رخ زیبـ✨ـاي دل‌گشاي تـو را ؟!🌝💐 ‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگ حرمتم...🥺 ❤️‍🩹 ‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین بزرگتر از دردای منه...❤️‍🩹 ‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پایـــــان‌فعٰالیت‌ا‌د‌🌱 صلـــــٰواٺ🤍
هرچند‌ایرانم‌،ولۍقلبم‌عراق‌است!💔( : ‌‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
یکمی درس✨🦦 ؟ لا خواهرر🙂 💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
رفقا برای سلامتی مادر سارا جان دعا کنید🤲 شده نفری یدونه صلوات هم بفرستید هم برای اون دنیای خودتون خوبه هم انشاالله مادر سارا جانم زود خوب میشن
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ࢪمآن↯ ﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾ #قسمت6 یعنی به من توهین کرد؟ یعنی به من گفت تو مثل یه وسیله
ࢪمآن↯ ﴿ روی نیمکت نشستم که دیدم وایساده و نمی شینه . وسط نیمکت نشسته بودم و اگر می نشست جفت من بود تقربا و فهمیدم دردش چیه! گوشه نیمکت نشستم که نشست و گفت: - بفرماید. زود شروع کردم و گفتم: - خوب ببین من به حرفات فکر کردم تو دیشب به من گفتی من وسیله عمومی ام؟ با کفشش به زمین ضربه می زد و با حرفم پاش ثابت موند و با مکث گفت: - من این توهین و به شما نمی کنم و اگر اینطور حرف منو برداشت کردید شرمنده من خواستم بفهتون بفهمونم هر کسی خودش انتخاب می کنه عمومی باشه یا نه! سری تکون داد و گفتم: - خوب باشه حالا بهم بگو من چطور از عمومی بودن در بیام؟ بلند شد و گفت: - دنبالم بیاین. دنبالش راه افتادم رفت سمت کتابخونه داشنگاه . نگاه های متعجب همه رو می دیدم که روی ما می چرخید اما مهم نبود. وارد کتابخونه شدیم اولین باره می یومدم من و چه به کتاب خوندن. توی قفسه گشت اما انگار چیزی که خواست و پیدا نکرد و گفت: - نیست! شما راس ساعت ۵ بیاین به مسجد... اونجا بهتون یه سری کتاب می دم . سری تکون دادم و گفتم: - باشه حداقل شماره تو بهم بده نتونستم بهت زنگ بزنم یا مثلا بلد نباشم پیدا نکنم. با نقشه ماشین راحت بود برام و فقط قصدم این بود شماره اشو بگیرم. می دونستم باز فهمیده قصدم چیه! روی یه تیکه برگه نوشت و داد بهم. با لبخند پیروزی بهش نگاه کردم و گفتم: - خوب دیگه پس من ۵ میام. خواستم برم که صدام زد: - خانوم کامرانی. برگشتم که دیدم گوشی و عینکم دستشه اما سالم. صفحه شکسته گوشیم تعمیر شده بود دسته های عینکمم همین طور. متعجب گرفتم و به قاب گوشی که عکس یه شهید بود و نوشته بود: - شهید ابراهیم هادی. نگاه کردم . ادامه داد: - نمی دونم خوشتون اومده یا نه امیدوارم خوشتون بیاد. منظورش جلد گوشی بود. یه ارامش خاصی بهم تزریق می شد. یه چیز عجیبی! دستمو روی عکس کشیدم و گفتم: - امم خیلی خوبه یه جوریه دوسش دارم. حس کردم نفس راحتی کشید. و گفت: - اصراف کردن گناهه گوشی شما صفحه اش تعمیر می شد عینک تون هم همین طور نباید دور بریزید خدا خوشش نمیاد‌. سری تکون دادم. باز هم یه چیز عجیب دیگه و این بار اسراف! به ساعت نگاه کرد و هول کرد: - کلاس حتما شروع شده وای. بدو بدو سمت کلاس رفتیم و نیک سرشت در زد جلو نرفتم. خدا خدا می کردم راش نده تا بیشتر باهاش صحبت کنم. و طبق خواسته من راش ندادن و گل از گلم شکفت. انتظار داشتم بگه من حرکتی بزنم اما هیچی نگفت و سمت در خروجی رفت منم دمبالش. به رسیدم و گفتم: - خوب دیگه ببین رات ندادن بیا بریم کتاب بده بهم . یکم فکر کرد و با تکون دادم سر قبول کرد. سمت پارکینگ رفت و گفت: - ماشین اوردین؟ اره ای گفتم و اون ادامه داد: - پس برید دم در تا ماشین و در بیارم. باشه ای گفتم و سوار ماشینم شدم و منتظر موندم . ماشین ش یه پارس طوسی بود دمبال راه افتادم . تاحالا این ورا نیومده بودم می خورد محله فقیر نشینی باشه! ‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
حق نداری ِ‌ ؛ به کسی دل بدهی،الّا من!☝️🏻 پیشِ روی تو دو راه است فقط من یا من پ.ن: من سرت با کسی شوخی ندارم👀🫂❤️
| “زندگی مانند دوربین عکاسی است، شما باید حداقل یک عکس خام درش بگذارید تا یک عکس از چیزی که میخواهید به شما تحویل دهد.” 💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
- به قول مولانا اگه ابرها گریه نمیکردن؛جنگلها نمیخندیدن!(:️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا اگر قرار است عاشق شوم.....🤌 💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
خب خب اینم از قیفای شکلاتی که فعلا به اینجا رسیده و قراره توش شکلات بشه برای فردا😋🦋😁 ¹²⁸ ‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی من یه دندم دیگه؟ 💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
یکم حفظ کنیم آیه ها رو.... 🥲 آرامش_روحم🤍
‌‌‌‌˼بِسْم‌ِرَب‌ِاَلْمَهدے..❤️˹ فعالیتمون رو با ¹⁰ تا صلوات به نیت سلامتی مادر سارا جان شروع میکنیم🥲 شروع فعالیت اد مجنون الرضا🥺🤍
برای ادیت های زیباتون💛😇 #ابزارادیت ‌‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
حرفِ قشنگ🌱 - خوش به حال زلیخا . . عاشق شد و خدا رو پیدا کرد ؛ ماهم عاشق میشیم خدارو گم میکنیم . . !💔' ‌‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
شده‌دلتنگ‌شوی‌چاره‌نیابی‌جزاشک !؟ من‌برایش‌چاره‌یافتم،کربلاهست‌وبس؛ ‌‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
سلام رفقا داشتم‌جدول‌📰حل‌‌مےکردم✍🏻، یکجا‌گیر‌کردم🧐 "حَلّٰال‌مشکلات‌است؛ سہ‌حرفی" پدرم👨🏻‍💼گفت: معلومہ‌، «پول💸» گفتم: نه،جور‌در‌نمیاد🤷🏻‍♂ مادرم🧕🏻گفت: پس‌بنویس «طلا💎» گفتم: نہ‌،‌بازم‌نمیشہ . .😕 تازه‌عروس👰🏻 مجلس‌گفت: «عشق❤️» گفتم : اینم‌نمیشہ😊 دامادمون🤵🏻گفت: «وام📨» گفتم : نہ . داداشم‌کہ‌تازه‌ازسربازی👮🏻‍♂آمده‌گفت: «کار👨🏻‍🔧» گفتم : نُچ🙄 مادربزرگم‌👵🏻گفت: ننه،بنویس«عُمْر» گفتم: نه، نمیخوره هرکسےدرمانِ💊💉دردِ‌خودش‌را‌میگفت، یقین‌داشتم‌درجواب‌این‌سؤال، ▪️پابرهنه‌میگوید «کفش👟» ▪️نابینا‌می‌گوید «نور☀️» ▪️ناشنوا‌میگوید «صدا🗣» ▪️لال‌میگوید «حرف💭» ▪️و . . . اما‌هیچ‌کدام‌جواب‌کاملےنبود :)💔! جواب«فَرَج»بودوماهنوزباورمان‌نشده: تا‌نیایی‌گِره‌ازکارِبشروانشود 😔✋🏼 اللهم‌؏ـجل‌لولیڪ‌الفرج❤ ‌‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
مهرت به دلم نشست و رنگ و بو گرفت این دل به پای عشق شما آبرو گرفت♥️ ‌‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
♢| 𝓘 𝓶𝓪𝓴𝓮 𝓪 𝓹𝓻𝓸𝓶𝓲𝓼𝓮 𝓽𝓸 𝓶𝔂𝓼𝓮𝓵𝓯, 𝓪𝓷𝓭 𝓘'𝓵𝓵 𝓪𝓵𝔀𝓪𝔂𝓼 𝓼𝓽𝓪𝓷𝓭 𝓫𝔂 𝓲𝓽: 𝓘'𝓵𝓵 𝓷𝓮𝓿𝓮𝓻 𝓰𝓲𝓿𝓮 𝓾𝓹. ♢| یه قولی به خودم میدم و همیشه پاش میمونم : هیچ وقت تسلیم نمیشم💚 ‌‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
|🤍|"They'll never respect you if You keep giving them, Chances to disrespect you" اونا هیچ وقت بهت احترام نمی‌ذارن تا زمانی که شانس بی احترامی بهشون میدی. ‌‌‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
‌‌‌‌˼بِسْم‌ِرَب‌ِاَلْمَهدے..❤️˹ فعالیتمون رو با ¹⁰ تا صلوات به نیت سلامتی مادر سارا جان شروع میکنیم🥲
فعالیتمون رو با ³ تا الهی به رقیه به نیت سلامتی مادر سارا جان به پایان میرسونیم🥲 پایان فعالیت اد مجنون الرضا🥺🤍