🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ࢪمآن↯ ﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾ #قسمت5 با ورود دکتر اول رفت سمت نیک سرشت چون کبودی های روی ص
ࢪمآن↯
﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾
#قسمت6
یعنی به من توهین کرد؟ یعنی به من گفت تو مثل یه وسیله عمومی هستی؟
یا داشت بهم یاد می داد وسیله عمومی نباشم؟
یعنی من با پوشیدن لباس تنگ و کوتاه و بیرون ریختن موهام خودمو یه وسیله عمومی برای نگاه بقیه کردم؟
یعنی من بمیرم کسی افسوس نمی خوره دختر به این خوشگلی مرده؟
اصلا همه عاشق منن!
با فکری که به سرم زد سریع زدم روی ترمز .
گوشیمو برداشتم و با خط ناشناس ام توی گروهی که بچه های دانشگاه قایمکی زده بود تا راحت حرف بزنن که به گوش من و پدرم و اساتید نرسه پیام دادم:
- بچه ها مثلا ترانه کامرانی بمیره ناراحت می شید؟
این خط ناشناس ام به اسم امیرعلی بود و با بچه ها رفیق بودم چند باری گفتن بیا ببینیمت که من یه پسری رو جای خودم فرستادم و ماست مالیش کردم.
چند نفری که انلاین بود از جمله شاهرخ نوشت:
- ناراحت (با استیکر خنده) فقط افسوس که همچین لیدی می ره تو خاک.
و چند نفر دیگه هم پیام هایی دادن که فهمیدم اونا فقط به فکر..
و حرفای نیک سرشت درست بود.
سرمو روی فرمون گذاشتم و مغزم از خستگی ارور می داد.
جیغی از ته دل کشیدم و فریاد زدم:
- خدا بگم چیکار کنه نیک سرشت که مغز مو پاک ریختی بهم.
نمی دونم چطور رانندگی کردم و همین که رسیدم به خونه خودمو روی تختم انداختم و خوابیدم .
با صدای مکرر در زدن کلافه نشستم و بعد بلند شدم با قدم های محکم که نشون از عصبانیت ام می داد درو وا کردم که مهین خدمتکارمون هینی کشید و ترسیده نگاهم کرد.
با خشم گفتم:
- ها چیه؟
با لکنت گفت:
- خا..نوم جون ..اقا گفت ..بیاین صبحان..ه.
و دوید رفت.
درو کوبیدم و اومدم برم دراز بکشم که تازه خودمو دیدم.
مانتو و شلوار و پیراهنم چروک شده بود شالم دور گردنم مارپیچ شده بود و موهام وز وزی آرایشمم ریخته بود.
هوفی کشیدم امروز بیخیال دانشگاه بخوابم اما با فکر به نیک سرشت به ساعت نگاه کردم ۱ ساعت مونده بود.
سریع لباس برداشتم و پریدم توی حمام سرسری اماده شدم و خواستم مانتوی زرد کوتاه ام رو بپوشم که یاد حرفاش افتادم.
کلافه تا باز فکر دیونه ام نکرد یه مانتو ساده تقربا رو زانو مشکی پوشیدم و شلوار راسته و برای اولین بار مقنعه!
آرایش کردم و سریع پله ها رو رفتم پایین بابا با دیدنم چشاش گرد شد.
بهت زده گفت:
- چی شده؟ مگه داری می ری عزاداری؟
مقنعه پوشیدی؟
و اخماشو در هم کشید.
لب زدم:
- نه حالا بعد می گم می دونی بابا از بحث سر صبح بدم میاد پس خدافظ.
ریموت و زدم و سوار شدم.
با سرعت سرسام اوری رانندگی می کردم کلا با سرعت اروم حال نمی کردم .
اومدم برم تو که دیدم نیک سرشت دم دره و داره با دوتا پسر که شبیهه خودش لباس پوشیده بودن حرف می زد.
حتما داشتم اونا هم مذهبی بودن.
پیاده شدم ماشین و همون دم در گذاشتم بمونه .
سمتش رفتم که متوجه من شد و گفتم:
- سلام بیا کارت دارم.
یکم جلوی دوستاش از لحن خودمونی من خجالت کشید با ببخشیدی بحث و تمام کرد و سمت داخل راه افتادم اونم پشت سرم اومد.
انقدر سر به زیر بود ادم یاد بچه کوچولو ها می یوفته.
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ࢪمآن↯ ﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾ #قسمت6 یعنی به من توهین کرد؟ یعنی به من گفت تو مثل یه وسیله
یک پارت تقدیم ِمیکنم ِبه تازه وارد ها 😌💘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶برای کنکوری های کانالمون🥲🎧
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
این خیلی مهارت باارزشیه که تشخیص بدی کی باید رها کنی و کی باید صبور باشی و ادامه بدی.
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون شرح👀🥲
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
_موقعیت: وقتی خیلی خوابت میاد اما هنرت نمیگذاره که بخوابی🥺🤏
پ ن :آخههههه مروارید بافیه دیگه🥺❤️🔥:>>>
#روزمرگی
#اد_مــَھوان
دلم میخواد من ثانیه باشم
تو دقیقه!
تو هر دقیقه ۶۰ بار دورت بگردمممممممممم...🪐🫂
#مهـوآیمن🫀
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
دلم میخواد من ثانیه باشم تو دقیقه! تو هر دقیقه ۶۰ بار دورت بگردمممممممممم...🪐🫂 #مهـوآیمن🫀 💘˹➜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نجلایمن!
کاش میفهمیدی که من غمگين نيستم،
تو تنها ناراحتیمی!
من زودرنج نيستم ، ولی تو تنها نقطه ضعفمي!
من آدمای زیادی دورم هستن ولی ،
تو تنها نيازمي!
من به هيچكس توجه نميكنم ،
ولی تو تنها نكته ي مَدِّنظرمي!
من اصرار به موندن کسی نمیکنم ولی، فقط ميخوام تو باشی!♥
نجلایمن!
چقدر خوبه وسط شلوغی های این زندگی
پیدات کردم تا دوست داشته باشم
و این می ارزه به گم کردنِ همه🩷🤤🎨
نجلایمن!
اگرکسیازمنبپرسهجهنمچیه؟
من میگم فاصلهی بین آدمایی که همدیگرو دوست دارن... (: 🫀🫶🏼•
نجلایمن!
اگه خواستن بدونن چقدر عاشقتم...
بهشون بگو :
در رگهایش من بودم که میدویدم (:🫀.
نجلایمن!
بی چون و چرا عاشقتممم
حسابی مراقب عزیز ترین فرد زندگیم باش🤌🏻💙.
#نجلایمن💙.
#رفیقونه💓.
#ساختمی🌝
#مهواء.
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
به فصل بعدی زندگیم اعتماد دارم چون نویسنده و بازیگرش خودمم؛🤏💘 #روزمرگی کپی؟خیر🦦
و۶۱۰روز و ۲۳ ساعت دیگه تا کنکورم؛👀🤌
کاش همینی بشه کهصائبتبریزی میگه:
«آرامش است؛ عاقبت اضطراب ها»
بالاخره خوب شه، قشنگ بشه،
برسیم، ببینیم، بخندیم❤️🔥
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیوانهٔحسینم♥️:)))
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
قویتریندارو
همینقرصبودندلامونبهخداست .!🫀
#خـدای ِقلبها .
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
به قول مولانا:
دل نخواهم، جان نخواهم، آنِ من کو؟ آنِ من 🤍 .
#رفیقونه
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
- بهقولِفروغفرخزاد:
توخوبباش، آنکسکهفهمیدقدرمیداند. وآنکسکهنفهمید، روزیدلشبرایتمامِخوبیهایَت تنگمیشود🤎👀.️
#انگیزشي .
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
_ خورشید هم تنہاست، اما هنوز میدرخشہ...🌝💗 .
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
بریم یکم درس بخونیم🥴📚
#روزمرگی 🤍_
#کَنْیزِفآٰطِمَهْ
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
-اگه خدا مجبورت می کنه که صبر کنی
پس صبر کن خدا داره تلاش می کنه
که یه چیزی رو نشونت بده♥️🔗 !
پ.ن:ببینینچهعکسیگرفتممم😭🕊
#روزمرگی
کپی ؟ لا✋🏻
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
رفقای مهربون ِ
میشه برای دلیل زندگیم ؛
¹نفری یک دور تسبیح الهی به رقیه
²سیل صلوات راه به برکت امام زمان و امام حسین علیه السلام بگین
³سر نماز هاتون خیلی برای من دعا کنید😢❤️🩹
رفیقشمیگفت:
گاهیمـیرفتیهگوشهیِخلوت ،
چفیهاشرومیکشیدرویِسـرش
توحالت ِ سـجدهمـیموند...!
بهقولِمعروفیهگوشـهای
خداروگیرمیآورد..♥️(:
-شھیدانه
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
خدایاتوامیدقلبِمنی❤️🩹!->>
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
【حرم امن تو کافی است هراسان شده را🕊؛
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را🌧🫀】
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
دوستت دارم از آن دوسـت داشتنهایی که
هیچکس نمیدانـد، هیچکس نمیتوانـد💐💛 .
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
باشد ڪہ غم خجل شود از صبࢪ ما ❤️🩹'((:
باشد ڪہ ࢪوزگاࢪ بچࢪخد بہ ڪام ما🪐*
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°