فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو تا چایی گذاشت رو میز گفت بیا بشین اینجا باهم غصه ی تو رو بخوریم!🫀
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
هیچ درختی بخاطر پناه دادن به پرنده ها بی شاخ و برگ نشده مهربانی سخت نیست :)✨️
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
یک علومون نشه؟!
تو هوای بارونی
درس کیف میده🌧🌸
#روزمرگیادمیناریحا
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
˼بِسْمِرَبِاَلْمَهدے..❤️˹
روزتون مبارکک گل دخترااا😉❤️
و همچنین روز خودم مبارک😌😂
شروع فعالیت اد مجنون الرضا🥺🤍
برای ادیت های زیباتون💜😃
#ابزارادیت
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
با اینکارا اضطرابت رو کم کن ‹.🥛.› ⤿
- مثبت فکر کن .🧃☀️. ʚ
- تو طبیعت قدم بزن .🚌🍬. ʚ
- دمنوش مورد علاقتو بخور .❄️🐙. ʚ
- رژیم مناسب داشته باش .🐈🍒. ʚ
- یه تایمی بین مردم باش .🍿💛. ʚ
#ایده
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
آگاهباشيدڪهدانشآينده،اخبارگذشتہودرمـٰان دردهايتانونظمميانشمادرقـࢪآناست📿🤍!"
#حدیث_گرافی
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
مواظبدلتباش👀‼️
وقتۍازخداگرفتیشپاڪِپاڪبود ..
مࢪاقبباشباگناھسیاهشنکنے
آلودھاشنڪنے!!
حواستباشہبہخاطࢪیہچت 📵
یہلذتزودگذࢪ ..
یہلڪہ؎سیاھزشتننداز؎ࢪودلت
کہدیگہنتونےپاکشڪنۍ💔!
دلتقیمتیہࢪفیقمراقبشباش. 🖐🏻
#تلنگرانه
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🕊
می گفت :
مراقب امام زمان ِ
گوشه قلبتون باشید ،
نزارید یادش خاک بخوره !
هر شب یه خلوتی
با آقا داشته باشیم ؛
یه عرض ارادتی ،
یه درد و دلی (:
هیچ چیز ارزش ِ اینو نداره
که جای آقارو تو
قلبامون بگیره ،
که هر چی شیعه میکشه
از فراموشی ِ
وجود امام زمانشه !
♥ ⃟¦💊 #امـٰامزمـٰانم ➺••
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
والیپر کیوت🥺🤎
#والیپر
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
˼بِسْمِرَبِاَلْمَهدے..❤️˹ روزتون مبارکک گل دخترااا😉❤️ و همچنین روز خودم مبارک😌😂 شروع فعالیت اد
بازم روز دانش آموز رو به همه ی شما تبریک میگم و همچنین خودم😌😂
پایان فعالیت اد مجنون الرضا🤍🥺
{صلوات محمدی پسند ختم کنید}
12.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولی با آدمش:)👀
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی عاشق شدی،وقتی یکیو دوست داری از صمیم قلب....!
+بسی حقققق🥲🤌
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
‹ یامَنْإِلیْہِیَلْجَأْ الْمُتَحَیِّرُونَ ›
اۍکهآغوشگرمتپذیرایهرچه
درماندهءدلشکسته...!(:❤️🩹
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
دانش آموزایِ عزیزمم سلاممم ؛
لطفا شلوخ نکنید و سکوت رو رعایت کنید میخوام براتون شعر بخونم (: 😌🤌🏻
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
دانش آموزایِ عزیزمم سلاممم ؛ لطفا شلوخ نکنید و سکوت رو رعایت کنید میخوام براتون شعر بخونم (: 😌🤌🏻
صفایی ندارد ارسطو شدن ؛
خوشا پر کشیدن پرستو شدن ..
تو که پر نداری پرستو شوی 😐😂!!!!
بنشین درس بخون تا ارسطو شوی .
روزتون مبروووووك :)))))🫂❤️🔥
#جانشین
و در نهایت مالِ کسی میشید
که به شما قشنگتر نگاه میکنه .
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
فلسفهٔ آدمای کم حرف هم اینه که:
اونا فقط با کسایی که خیلی دوسشون
دارن زیاد حرف میزنن:)
#دلی
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ࢪمآن↯ ﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾ #قسمت7 روی نیمکت نشستم که دیدم وایساده و نمی شینه . وسط نیمک
ࢪمآن↯
﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾
#قسمت8
جلوی یه مسجد وایساد.
پشت سرش پارک کردم و پیاده شدم.
سمت دوتا جون ی که دم در بود رفت و دست و سلام کردن.
منم سلام کردن و اون هم موادب جواب مو دادن.
با سوالی که توی ذهن ام اومد نتونستم صبر کنم و وسط حرف شون پریدم و گفتم:
- من سوال دارم.
نیک سرشت حرف شو خورد و گفت:
- بفرماید.
کیف مو روی دوشم جا به جا کردم و گفتم:
- شما که به طرف مقابل نگاه نمی کنید خوب شاید طرف مقابل فکر کنه نسبت به حرفای اون بی تفاوت اید و ناراحت بشه!
یکی از رفیق هاش گفت:
- ببنید خواهرم برای ما انقدر زن و دختر جایگاه مقام و والایی داره که به خودمون اجازه نمی دیم توی صورت شون خیره بشیم! زن وسیله نیست که هر کی رسید زل بزنه بهش! مقام داره بالا مرتبه است هر فرد فقط به مادر و خواهر و همسر و دختر و نوه خودش می تونه زل بزنه چرا چون ناموس خودش هستن و گناه نیست اما بقیه ی خانوم ها که محرم ما نیستن ولی ناموس ما هستن و ما به خودمون اجازه نمی دیم بهشون خیره بشیم و به جلوی پاشون نگاه می کنیم تازه این کمترین کاری هست که برای شما افتخار های سرزمین مون می تونیم انجام بدیم ! پس ما اگر به شما نگاه نمی کنیم چون شما برای ما ارزش بالایی دارید و ما اجازه نگاه کردن به شما رو به خودمون نمی دیم یعنی داریم ارزش تونو حفظ می کنیم.
دروغ چرا ذوق کرده بودم.
تاحالا کسی به این قشنگی ارزش نگاه کردن به یه خانوم رو بهم نگفته بود.
نیک سرشت گفت:
- راضی شدید؟
با لبخند سر تکون دادم.
بحث شو با بعد زنگ می زنم خاتمه وا و وارد مسجد شدیم.
وارد یه جای زیر زمینی شد که با عکس هایی پر شده بود فکر کنم عکس شهدا بود.
هر کدوم از عکس های شهدا لبخند به لب داشتن و ارامشی رو به وجودم تزریق می کردن که تاحالا درک نکرده بودم.
یه اتاقک که با اجر ساخته شده بود پر شده بود از عکس شهدا و قفسه های فلزی پر از کتاب و از سقف سربند اویزون شده بود به متن های:
لبیک یا مهدی عج
لبیک یا زهرا س
لبیک یا حسین ع و...
بلاخره از اطراف دل کندم و سمت نیک سرشت رفتم انگار کتاب شو پیدا کرد و گرفت سمتم و گفت:
- خوب این اولی.
گرفتم و نگاه کردم عکس همون شهیدی بود که روی قاب گوشیم زده بود.
دستی روی صورت ش کشیدم و دومی رو گرفت سمتم:
- اینم دومی.
گرفتم عکس یه دختر با چادر سفید گلگلی بامزه روش بود به اسم کتاب دختر شینا.
با دیدن تصویر روش ناخواسته خندیدیم که نیک سرشت با لبخند محوی گفت:
- کلی قراره با این کتاب گریه کنید.
متعجب سر بلند کردم و بهش خیره شدم که رفت دنبال بعدی بگرده.
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ࢪمآن↯ ﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾ #قسمت8 جلوی یه مسجد وایساد. پشت سرش پارک کردم و پیاده شدم. س
ࢪمآن↯
﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾
#قسمت9
مثل همین جوجه ادرک ها که پشت سر مامان شون راه می یوفتن دنبال ش راه افتادم که بلخره پیداش کرد و گفت:
- اینم سومی .
گرفتم اسم کتاب این بود:دیدم که جانم می رود!
به کتاب خیره بودم که گفت:
- از کدوم شروع می کنید؟
سه تاشو گرفتم جلوی چشمم و گفتم:
- امم نمی دونم .
نیک سرشت گفت:
- می خواید من بگم؟
فکر خوبی بود سر بلند کردم و بهش نگاه کردم ولی نگاه اون روی کتابها بود.
با مکث گفت:
- اول از سلام بر ابراهیم شروع کنید!
سری تکون دادم و از کتابخونه بیرون اومدیم که نیک سرشت گفت:
- پس دیدار بعدی مون بمونه وقتی کتاب و تمام کردید .
کتابها رو توی بغلم فشردم و گفتم:
- چرا مزاحمتم؟
و بعد با ناراحتی به جلو نگاه کردم که گفت:
- نخیر من از خدامه یک بنده رو به راه راست هدایت بکنم البته هدایت گر اصلی که کس دیگه ایه! من فقط وسیله ام این رو گفتم که شما تنبلی نکنید توی خوندن کتاب و زود بخونید.
پس بلد بود چیکار کنه من کتاب بخونم.
سری تکون دادم و گفتم:
- عجب قول می دم فردا دانشگاه پیشتم برای جواب دادن سوال هام.
سری تکون داد و گفت:
- انشاءآلله بد نیست سرعت عمل خودتون رو هم محک بزنید!
گفتم:
- باشه پس قول می دم شب مجبور بشی بیای جواب سوال ها مو بدی.
دستی به گردن ش کشید و گفت:
- شب؟ شرمنده نمی شه جایی ام.
وایسادم و پکر گفتم:
- چرا؟
یکم فکر کرد و گفت:
- خوب بیینید اگر کتاب و تا ساعت ۸ تمام کردید منم برای جایزه شما رو می برم یه جایی و جایزه بهتون می دم خوبه،؟
دویدم سمت ماشین و گفتم:
- پس وقت و هدر ندم منتظر زنگم باش.
سوار شدم و گاز دادم سمت خونه.
نه حوصله بابا رو ندارم باز گیر بده.
ماشین و سمت دانشگاه کج کردم باید می رفتم توی اتاق خوابگاه ام .
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ࢪمآن↯ ﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾ #قسمت9 مثل همین جوجه ادرک ها که پشت سر مامان شون راه می یوفت
ࢪمآن↯
﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾
#قسمت10
بی توجه به سلام علیک دخترا وارد اتاق شدم و درو قفل کردم پنجره رو بستم و پرده رو کشیدم.
خودمو روی تخت انداختم که حس کردم استخون هام خورد شد.
یادم رفته بود تخت خوابگاه و تخت خودم نیست .
تخت نبود سنگ بود اه.
اخر کتاب و نگاه کردم حدود ۳۰۰ یا ۴۰۰ صفحه بود.
چقدر زیاده اخه!
تو می تونی ترانه برای دیدن نیک سرشت هم که شده می تونی دیدی که گفت بهت جایزه می ده!
صفحه اول رو باز کردم و شروع کردم به خوندن.
نمی دونم چقدر گذشته بود اما دیگه زمان و مکان از دستم در رفته.
حالا دیگه نمی خوندم که شب بتونم برم پیش نیک سرشت بلکه می خوندم چون همه وجودم شده بود خوندن و بیشتر دونستن از شهید ابراهیم هادی!
سوال ها مو تک به تک توی یه ورقه می نوشتم تا نیک سرشت به همه اش جواب بده.
ولی یه چیز بزرگ و فهمیده بودم.
که ادم های بزرگ زندگی ما این بازیگر های پولدار و مدل های خوشکل و یا اونایی که زیاد فالور دارن نیستن!
اصلا اونا ادم های بزرگی نیستن!
اون همه از دورن خالی ان فقط از بیرون خاص و قشنگن .
اونا خودشون اینطوری خودشون رو جلو دادن و خودنمایی می کنن تا به چشم بیان.
کوچیک ترین کارهاشون رو به ترفند هایی خیلی بزرگ جلوه می دن و از خودشون برای ما یا ما خودمون از اونا برای خودمون از کاه کوه ساختیم ولی در واقعه اونا مشتی خاک هم نیستن!
هیچی نیستن!
یه مشت افراد با ظاهر زیبا و یک دنیا دروغ و دغل و هزاران چهره!
از بیرون که بهشون نگاه می کنی شاید چیزای مثبت ببینی اما از دورن که بهشون نگاه کنی جز سیاهی چشم ت هیچی نمی بینه!
سیاهی که دنیای خیلی بجز اونا رو هم می تونه سیاه کنه اما براشون اصلا اهمیت نداره و فقط فکر مال و منفعت خودشونن!
ادم باید بخونه برسی کنه تا که بفهمه ادم های واقعی کیا هستن!
ادم واقعی اونه که نمیاد بگه من خوبم من معروفم من پولدارم.
اصلا ادم واقعی نیازی نداره که بیاد بگه!
کسی که خوب باشه خوبه اینو همه می فهمن.
اما کسی که بخواد خوب خودشو جلوه بده هزار تا نقاب روی صورت ش می زاره با هر ترفندی میاد جلو تا خودشو خوب جلوه بده و ذات شو پنهان کنه.
شاید مشکل ما اینکه ادم های واقعی رو فراموش کردیم یا ازشون گذشتیم یا هم که گول ظاهر ادم هایی که ادعا می کنن ادم واقعی هستن رو خوردیم.
خیلی زود شروع کردم به کتاب دوم و همین طور سوم.
عزیز درونه ستار کامرانی بعد از مدت ها گریه کرده بود!
اونقدر گریه کرده بود که امار و ساعت ش از دستش در رفته بود
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ࢪمآن↯ ﴿ #رمان_عشق_به_یک_شرط ﴾ #قسمت10 بی توجه به سلام علیک دخترا وارد اتاق شدم و درو قفل ک
سه پارت تقدیم ِمیکنم ِبه قلب خودم ِ🫂❤️🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـا فقط خـودمون و داریم
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
اگه از من بپرسی خونه کجاست؟
میگم اونجایی که برای درک شدن نیاز به جنگیدن نداشته باشی :)
برای من خونه همون آغوشِ توعه♥️
#مخاطبدار
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°
سلام از این وضع😩
فردا دوتا امتحان دارم
#ســـــــایـــــمــــاهــــــــــــ 🌑
#روزمرگی 🍜
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°