هدایت شده از القتیلالعبࢪات"𝑩.𝑼.𝑳"
چند ساعتی میگذره ...
که یه دختر مهربون نگران و بیقرار حالِ دلیل زندگیش یعنی مادرشه
بعد از توسل به ائمه و توکل به خدا
در فضای مجازی ماییم که باید کنارش باشیم و تنهاش نزاریم..👩🦯
ـرفقای ِ قتیلالعبراتی🌿
هر کدوم از شما خوش قلبا لطف کنین
۷ سوره حمد شفا به نیت مادرِ دوست عزیزمون قرائت کنید👀*
ممنون از همراهی تکتکتون❤️🩹
『 @alghtil_alabarat🌿⃟• 』
ٖؒ﷽
شُـــروع؋ـعالیت #اد_شهـ_دختــ¹²⁸💔
به نام او و با صلواتی برای سلامتی مادر ساراجان فعالیتمون رو شروع کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزو هر بچه هیئتی که بچش اینجوری باشه❤️🥺
#اد_شهـ_دختــ¹²⁸
💘˹➜˼ @pezeshk313 •
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از این خانواده ها برای همتون آرزو میکنم...❤️🩹🥺
#لحظه_گرگ_و_میش
#اد_شهـ_دختــ¹²⁸
💘˹➜˼ @pezeshk313 •
ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو....❤️🩹
#اد_شهـ_دختــ¹²⁸
💘˹➜˼ @pezeshk313 •
خاطرات دلچسب...❤️🔥🥺
#اد_شهـ_دختــ¹²⁸
💘˹➜˼ @pezeshk313 •
بقولحاجمھدۍرسـولی:
اینعصر،عصرحیرتنیست..
عصرحرکته!
حیروننشیا...
مانسلموندننیستیم
نسلرسوندنیم ...👌🏻🤌🏻
#اد_شهـ_دختــ¹²⁸
💘˹➜˼ @pezeshk313 •
یه کنج از حرم بهم جا بده ..
به روایت تصویر :
#اد_شهـ_دختــ¹²⁸
💘˹➜˼ @pezeshk313 •
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
ٖؒ﷽ شُـــروع؋ـعالیت #اد_شهـ_دختــ¹²⁸💔 به نام او و با صلواتی برای سلامتی مادر ساراجان فعالیتمون رو
پایان فعالیت #اد_شهـ_دختــ¹²⁸❤️🩹
فعالیتمون رو با صلواتی برای سلامتی مادر ساراجان به پایان میرسونم...
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
#بهوقتپاییز #پارت4 !مادری که بر خالف نازنین حساب گر و دو دوتا چهار کن نبود یاد مامان باز هم اشک
#بهوقتپاییز🍂
#پارت5
روی کاناپه دراز کشیدم. دو ساعتی با گوشیم بازی کردم تا
.چشم هایم سنگین شد
ساعت گوشیم برای شش صبح تنظیم شده بود، گوشی را روی
.عسلی کنار کاناپه گذاشتم و فارغ از غم های دنیا خوابیدم
با احساس درد ستون فقراتم بلند شدم ساعت را نگاه کردم و
.کش و قوسی به بدنم دادم
مثل همیشه قبل از ساعت شش بیدار شده بود، صبحانه مفصلی
.خوردم و از خانه بیرون رفتم
تا سوار ماشینم شدم آهنگ احسان خواجه امیری را پلی کردم
و صدایش را زیاد نمودم و خودم هم همراه آهنگ شروع به
.خواندن کردم
با همیم اما این رسیدن نیست/ اون که دنیامه عاشق من نیست
با همیم اما پیش هم سردیم/ این یه تسکینه این که هم دردیم
این حقم نیست این همه تنهایی/ وقتی تو اینجایی وقتی می
بینی بریدم
این حق من نیست، حق من که یه عمر با تو بودم/ اما با تو روز
خوش ندیدم
تو یه شب می ری قلب تو دریاس/ بر نمی گردی چون دلت
اونجاست
خیلی آشوبی، خیلی درگیری/ خیلی معلومه داری می ری
این حقم نیست، این همه تنهایی/ وقتی تو اینجایی وقتی می
بینی بریدم
عجیب صدایش به دلم می نشست با تمام شدن آهنگ پخش را
خاموش کردم و در سکوت رانندگی نمودم، فاصله دفتر کارم تا
خانه زیاد نبود، آنقدری که اگر آدم صبوری بودم می توانستم
این مسیر را پیاده روی کنم! ماشینم را داخل پارکینگ پارک
.کردم و به طرف دفتر کارم رفتم
نگین منشی دفترم با دیدنم سالم کرد و بدون آنکه مهلت جواب
!دادن به من بدهد شروع به حرف زدن کرد
آنقدر تند تند حرف می زد که متوجه بعضی از حرفایش نمی
!شدم
نگاهی به صورت تپل و سفیدش انداختم که به خاطر گرمای هوا
لپ هایش سرخ شده بود، شکالتی از جیب پشت کیفم بیرون
آوردم و به سمتش گرفتم
! اینو بخور! یه نفس بکش دوباره آرام از اول بگو -
اخم کمرنگی کرد
یعنی االن می خواین بگید من پر حرفم!؟ -
!پر حرف نه اما عجولی! آهسته بگو تا منم متوجه بشم -
دوباره از اول شروع کرد به حرف زدن و ایندفعه آرام تر حرف
.می زد و من با دقت گوش می دادم
دستگیره در را پایین دادم و وارد اتاقم شدم، نگین پشت سرم
می آمد و تمام اتفاق های مهمی که افتاده بود را برایم بازگو
.میکرد
.کرکره پنجره را باال زدم تا نور داخل اتاقم بیایید
#مهوا🪐 ⊹ ⸼࣪
💘˹➜˼ @pezeshk313 •°