8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀صبح
آغاز دوباره زیستن است.
🍃تنفسی عمیق
از تازه ترین هوای زندگی،
🌿یک قدم نزدیک تر به رؤیاهای دیروزت...
💐پس نفس بکش امروز را
وجاری کن عشق رادربند بند وجودت...
🌸سلام صبحتون زیبا و با طراوت🌸
👇🇯🇴🇮🇳👇
@PHarzanegan
@SobheZiba
@Sticher_PH
✨دعای فرج در گرفتاری و شدت
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔰در اوقات گرفتاری و شدت خیلی باید #دعای_فرج خواند؛ زیرا دعای فرج، دعا برای فرج شخصی است، لذا در هنگام شدت باید به آن ملتزم شد.
📚 کتاب حضرت حجت(عج)، ص٢۴٧
مجموعه بیانات آیتالله بهجت(ق) پیرامون حضرت ولی عصر(عج)
حکایات فـــــــــــــــــــرزانگان 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━┛
✨﷽✨
نام نیکو
يعقوب سراج مي گويد: به حضور امام صادق عليه السلام رفتم،
ديدم در كنار گهواره پسرش موسي عليه السلام ايستاده، و موسي عليه السلام در گهواره بود، و مدتي با او راز گفت، پس از آنكه فارغ شد، به نزديكش رفتم، به من فرمود:
«نزد مولايت در گهواره برو و براو سلام كن» من كنار گهواره رفتم و سلام كردم،
موسي بن جعفر عليه السلام (درآن هنگام كودك در ميان گهواره بود) با كمال شيوايي، جواب سلام مرا داد، و به من فرمود:
«برو آن نام را كه ديروز بر دخترت گذاشته اي عوض كن و سپس نزد من بيا،زيرا خداوند چنان نام را ناپسند مي داند»[يعقوب مي گويد:
خداوند دختري به من داده بود ونام او را حميرا گذاشته بودم]
امام صادق عليه السلام به من فرمود:«برو به دستور او(موسي) رفتار كن تا هدايت گردي» من هم رفتم و نام دخترم را عوض كردم.
منبع📚: اصول كافي حديث11 باب مواليد الائمه عليهم السلام
حکایات فــــــــــــــــــــــــــــــــــرزانگان 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
شبلی عارف معروف؛ به مسجدی رفت كه دو ركعت نماز بخواند.
در آن مسجد كودكان درس میخواندند و وقت نان خوردن كودكان بود.
دو كودك نزدیك شبلی نشسته بودند.
یكی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری.
در زنبیل پسر ثروتمند پارهای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشك.
پسر فقیر از او حلوا میخواست.
آن كودك می گفت: اگر خواهی كه پارهای حلوا به تو دهم،
سگ من باش و چون سگان بانگ كن...!!!
آن بیچاره بانگ سگ كرد و پسر ثروتمند پارهای حلوا بدو میداد.
باز دیگر باره، بانگ میكرد و پارهای دیگر می گرفت.
همچنین بانگ میكرد و حلوا میگرفت.
شبلی در آنان می نگریست و میگریست...
كسی از او پرسید:
ای شیخ تو را چه رسیده است كه گریان شدهای؟
شبلی گفت: نگاه كنید كه طمع كاری به مردم چه رسانَد؟
اگر آن كودك بدان نانِ تهی قناعت میكرد و طمع از حلوای او برمیداشت،
سگ نمیشد...
و سعدی چه زیبا در تعریف قناعت میگوید:
«کهن جامهی خویش پیراستن،
بِه از جامهی عاریَت خواستن»
حکایات فــــــــــــــــــــــــــــــــــرزانگان 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
058.mp3
1.47M
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
📖 تلاوت نور
هر روز تلاوت ترتیل صفحه ای از قرآن کریم.
امروز: صفحه ۵۸
🎙استاد شهریار پرهیزکار
#ترتیل_صفحه_پنجاه_و_هشت
━━━━━━━━━━━━━━━━━━
برای تلاوت صفحات قبل قرآن کریم اینجا را کلیک کنید.
نذر سلامتی#امام_زمان صلوات
━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
برای نوشتن دیدگاه تان اینجا را کلیک کنید.📝
حکایات فــــــــــــــــرزانگان 👇
⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ @PHarzanegan━🚥
17.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حیعلیالعزا...
حیعلیالبکاء
آستانقدسحسینیسیهپوششد🏴
حکایات فــــــــــــــــــــــــــــــــــرزانگان 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
🍃✨﷽✨🍃
تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد. با بی قراری به درگاه خداوند دعا میكرد تا او را نجات بخشد. ساعت ها به اقيانوس چشم میدوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمیآمد.
سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد تا خود و وسايل اندكش را بهتر محافظت نمايد. #شب_جمعه ای پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود. اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟»
صبح روز بعد او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك میشد از خواب برخاست. آن کشتی میآمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم!»
🔥آسان میتوان دلسرد شد هنگامی كه بنظر میرسد كارها به خوبی پيش نمیروند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم، زيرا خدا در كنار ماست، حتی در ميان درد و رنج. اگر كلبه ای در حال سوختن است شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.🔥
حکایات فــــــــــــــــــــــــــــــــــرزانگان 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
✨﷽✨
* دوستان متوسل *
#مهمان
مولی حسن کاشی از شعرا و مداحان ائمه علیهم السّلام بود. وقتیکه از زیارت مدینه برگشت، به عراق رفت و نزد مرقد پاک امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و ایستاد و قصیده را که ابتدایش این شعر است، شروع به خواندن کرد:
"ای زبدهی آفرینش، پیشوای اهل دین **** وی ز عزت مادح بازوی تو روحالامین"
شب در خواب امام را دید و به او فرمود: «تو از راه دور بهسوی ما آمدهای و دو حق از ما طلب داری:
یکی مهمان ما هستی و دومی اشعاری برایم سرودی؛ اکنون به بصره برو؛ در آنجا تاجری است معروف به مسعود بن افلح، چون نزدش رفتی سلام مرا برسان؛ و بگو امیرالمؤمنین میفرماید: روزی که میخواستی به طرف عمان حرکت کنی، به ما متوسل شدی و نذر کردی که اگر کشتی حامل اموال تجارتت سالم به ساحل برسد، هزار دینار در راه ما خرج کنی، هزار دینار از او بگیر و در زندگیات صرف کن.»
کاشی میگوید: به بصره رفتم و او را پیدا کردم و خواب امیرالمؤمنین و پیغام حضرتش را به او رساندم. او آنقدر خوشحال شد که نزدیک بود بیهوش شود. مسعود تاجر گفت: به خدا سوگند هیچکس از این توسلم بهغیراز امیرالمؤمنین علیهالسلام، آگاه نبود، پس هزار دینار پول و از جهت شکر، لباس گرانقیمتی به من عطا کرد و همچنین ولیمهای به فقرای بصره داد.
منبع📚: داستانها و پندها، ج 2، ص 44 -روضات الجنات، ص 171
#حکایات_فرزانگان
حکایات فــــــــــــــــــــــــــــــــــرزانگان 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛