eitaa logo
✳️حکایات فرزانگان✳️
978 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
517 ویدیو
13 فایل
حکایات جالب ،پنداموز و شیرین از ائمه اطهار علیهم السلام ، بزرگان و فرزانگان @pharzanegan شالیزار سبز @shalizar_sabz ویراستی @azims برای ارتباط و ارسال پستهای مناسب این کانال ،از لینک زیر استفاده کنید. https://eitaa.com/a_sanavandi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5796472555418160033.mp3
443K
نوحه شب پنجم ماه محرم (حضرت عبد الله ابن الحسن ع) عمه نگهی بنما(گردیده عمو تنها)۲ در مقتل خون دارد(با خالق خود نجوا)۲ عمه ی مظلومه دستم رها کن بهر یاری او بر من دعا کن عمه جانم زینب داد از غریبی۲ از نسل دلیران و(کودک ولی چون شیرم)۲ ای عمه ی مظلومه(بر قلب عدو تیرم)۲ گرچه بر مجتبی نور دو عینم در راه دین فدایی حسینم عمه جانم زینب داد از غریبی۲ از بس که غریب است او(خواهم ز حی سبحان)۲ در راه عمو عمه(جانم بشود قربان)۲ عمه جان بنگر عمو غریب است در موج خون تنها و بی شکیب است عمه جانم زینب داد از غریبی۲ در حال مناجات و(افتاده روی خاک است)۲ زین داغ و مصیبت ها(خون دیده ی افلاک است)۲ آید به گوش من هل من معینش خون ریزد از پیکر و از جبینش عمه جانم زینب داد از غریبی۲ بنگر بدنش در خون(بر روی زمین افتاد)۲ با خنجر کین دشمن(بالای سرش استاد)۲ بنگر ای عمه قامتم خمیده شمر با خنجر خود از ره رسیده عمه جانم زینب داد از غریبی۲ این گل که شده پرپر(باشد به علی کوکب)۲ دشمن تو مکن شادی(با اشک غم زینب)۲ دشمن دست عمویم را رها کن به جای او دست مرا جدا کن عمه جانم زینب داد از غریبی۲ ای دشمن بی پروا(بگذشته ام از جانم)۲ در مقتل خون چون او(شد عرصه ی جولانم)۲ دل برده از من عمو با نگاهش جان خود می کنم فدا به راهش عمه جانم زینب داد از غریبی۲ حکایات فــــــــــــــــرزانگان 👇 ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ @PHarzanegan━🚥
13903.mp3
985.5K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گوشه ی ویرونه شد منزل و ماوای من آبله زد پای من تار شده چشمای من هرشب به جای شونت سرم رو سنگ می زارم تا صبح بابا بیدارم زخم هام و من می شمارم یادم نمی ره بابا تو مجلس می نامرد با چوب به لبهات می زد خون از لبت میومد بابا جون وااا دور از چشای عباس خیلی کتک خرد عمه هزار دفه مرد عمه اسم تو می برد عمه دور از چشای عباس تو خیمه ها غوغا شد پای حرومی واشد خیلی جسار ت ها شد دور از چشای عباس کنیز به من گفت یک مست یه لاابالیه پست به معجرمن برد دست بابا جون واا دور از چشای عباس بال و پر من می سوخت چشم تر من می سوخت زخم سر من می سوخت دور از چشای عباس چه ازدحامی دیدم بازار شامی دیدم بی احترامی دیدم دور از چشای عباس زجر به سرم داد می زد حرمله فریاد می زد زجر به سرم داد می زد بابا جون واا رضا نصابی حضرت رقیه (س) شور |عضوشوید👇 @PHarzanegan
من علمدار گریه کن هایم وارث ناله های زهرایم انقلابی ترین دعا خوانم نعرهٔ حیدری ست نجوایم روضه خوان ها همه غلام منند به همه نوکران من آقایم من گلوی بریده بوسیدم خون رگهاست روی لبهایم تنِ بی سر شده بغل کردم جمع کردم ز خاک بابایم هرچه چیدم تنش درست نشد زائر ِ قطعه قطعه اعضایم کمکم کرد بوریا آن شب تا که برخواستم من از جایم شاهدِ گریهٔ بنی اسد و ناله های وحوش صحرایم بعد ازاین ماجرا حسینی ها بنشینید پای غمهایم غیرتی ها بلند گریه کنید شد اسارت بلای عظمایم حیدر دسته بستهٔ شامم جای زنجیر بر سروپایم عمه ام را بهم نشان دادند داد زد ای حسین تنهایم دیدی آخر نمود ،آخرِ عمر چشم نامحرمان تماشایم وسط آن همه ارازل شهر گفت عمه کجاست سقایم سخت بر من گذشت آن ساعات بد شکستند حرمت سادات اوج بی غیرتی نشان دادند سنگ در دست این وآن دادند اول شهر عنان مرکب را دست یک مشت بد دهان دادند جای عرضِ سلام ، پیرو جوان ناسزاها به کاروان دادند راسِ بابام زیرِ پا افتاد بسکه سر نیزه را تکان دادند دستِ سادات بر سرِ بازار صدقه تکه های نان دادند سرِ هر کوچه با سرِ انگشت دخترِ فاطمه نشان دادند بوسه گاهِ رسول خاتم را به دمِ چوبِ خیزران دادند 👉 |عضوشوید👇 @PHarzanegan