#حکایت_آموزنده
انوشیروان را معلمى بود.
روزى معلم او را بدون تقصیر بیازرد.
انوشیروان کینه او را به دل گرفت تا به پادشاهى رسید.
روزى او را طلبید و با تندى از او پرسید که چرا به من بى سبب ظلم نمودى ؟
معلم گفت : چون امید آن داشتم که بعد از پدر به پادشاهى برسى .
خواستم که تو را طعم ظلم بچشانم تا در ایام سلطنت به کسى ظلم ننمائى ...
📚امثال و حکم
👤 علی اکبر دهخدا
#حکایات_فرزانگان |عضو شوید 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
#حکایت_آموزنده
عمل به نصيحت
روزي بود و روزگاري در دياري پادشاهي زندگي ميکرد.
روزي از راهي ميگذشت و هيزمشکني را ديد.
پادشاه به هيزمشکن گفت: داري چهکار ميکني؟
پيرمرد گفت: در حال شکستن هيزم هستم براي به دست آوردن مخارج زندگيام.
هيزمشکن به پادشاه گفت: شما در حال انجام چهکاري هستي؟
پادشاه گفت: در حال پادشاهي.
هيزمشکن مؤدبانه در پاسخ گفت: تا کي ميخواهي به پادشاهي ادامه بدهي؟ آخر روزي به پايان خواهد رسيد. بهتر است کاري را ياد بگيري و هميشه متکي به مردم نباشي، از فکر خود استفاده کني نه از زور بازوي ديگران.
پادشاه از هيزمشکن جدا شد و به راه خود ادامه داد و به حرفهاي هيزمشکن خوب فکر کرد و از روز بعد شروع کرد به يادگرفتن حرفههاي مختلف.
تا اينکه روزي درراهي گرفتار دزدان و راهزنان شد و او را به اسارت بردند؛ و هرچه همراه داشت از او گرفتند و خواستند که او را بکشند.
اما پادشاه گفت مرا نکشيد و به من مجال دهيد من ميتوانم برايتان کارکنم.
دزدها از او پرسيدند چهکاري ميتواني انجام دهي؟ پادشاه گفت: در قاليبافي مهارت دارم.
دزدان وسايل موردنياز را در اختيار پادشاه قراردادند و او شروع به قاليبافي کرد.
روزها پشت سر هم ميگذشت و پادشاه مشغول قاليبافي بود و هيچيک از خانوادهي او هم از محل اسارتش خبر نداشت تا به کمکش بيايند.
بعد از گذشت چند ماه پادشاه توانست قالي را ببافد.
او با زيرکي نشاني محل اختفاي خود را بر روي قالي نوشته بود.
قالي را به دست دزدان داد و گفت: اين را اگر به قصر پادشاه ببريد باقيمت خوبي از شما ميخرند.
دزدان که سواد نداشتند نوشتههاي روي قالي را بخوانند قالي را به قصر برده و فروختند.
همسر پادشاه وقتي قالي را نگاه کرد فهميد که شوهرش را کجا پنهان کردهاند و سربازان فراواني را بهسوي محل فرستاد و پادشاه را نجات دادند.
پس از آزادي پادشاه به ياد هيزمشکن افتاد که عمل کردن به نصيحت او باعث شده بود زندگياش نجات پيدا کند. هيزمشکن گفته بود: از فکر خود استفاده کن نه از زور بازوي ديگران.
#حکایات_فرزانگان |عضو شوید 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
#حکایت_آموزنده
▪️از افلاطون پرسيدند :
شگفت انگيز ترين رفتار انسان چيست؟
پاسخ داد :
🔻 از كودكى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى شود .
🔻ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند .
🔻طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد ،
🔻 و بعد طورى مى ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است .
آنقدر به آينده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست ،
در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست،
"زندگى همين حالاست"
#حکایات_فرزانگان |عضو شوید 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛